دوستداران کتاب دزفول
ارتباط با مدیریت برنامه نقد کتاب دزفول برای ارسال مطالب و اعلام نظر ، پیشنهاد و انتقاد از این آدرس استفاده فرمایید. @Azimnaimeefar
Ko'proq ko'rsatish309
Obunachilar
-124 soatlar
-17 kunlar
-430 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
روشهای اندیشیدن
یکی از هدفهای مطالعهی سنجشگرانهاندیشی ( تفکر نقادانه ) این است که یاد بگیریم استدلالهای خوبی برای دیدگاههایمان ساخته و پرداخته کنیم و بعضی وقتها بفهمیم که بعضی از دیدگاهای ما به پشتوانه بیشتری نیاز دارند.
اگر بهراستی به صدق دیدگاهایتان اطمینان دارید ، بهترین کار این است که آنها را به پرسش بگیرید و به دقت به استدلالهایی که علیه آن اقامه میشود گوش بسپارید. این کار کمک میکند تا یاد بگیرید که برای دیدگاههایتان استدلالهای بهتری ساخته و پرداخته کنید و نیز یاد بگیرید که دیگران را قانع کنید . البته این خطر وجود دارد که کشف کنید که دیدگاههایتان نادرست بودهاند؛ اما اگر خودتان را به باورکردن گزارههای صادق با دلیلهای صحیح متعهد بدانید، این کشفها برایتان چندان ناگوار نخواهند بود.
کتاب واضح اندیشیدن (راهنمای تفکر نقادانه)
ژیل لوبلان
👍 3
۱۴ تیر ماه روز قلم به نویسندگان آزاداندیش و شجاع و فرهیخته فرخنده باد
👍 4
رومن رولان در کتاب «ژان کریستف» می نویسد:
*«میوه های گندیده درخت را از بین نمی برند، بلکه خود به خود به زمین می افتند و از بین می روند.»*
حقیقت جوامع انسانی هم همین است. انسانهای با ذهن و مغز متعفن و گندیده شاید برای دوره ای باعث سنگینی و زردی و زشتی شاخه های درخت شوند،*اما هیچگاه نمی توانند درخت را به زانو درآورند.*
این حکایت بسیاری است که فکر می کنند با ایستادن در مقابل علایق اکثریت مردم می توانند آنها را شکست دهند.
این حکایت کسانی است که فکر می کنند با تکیه بر زور شمشیر می توانند اراده کوته بینانه خود را بر اکثریت تحمیل کرده و آنها را بر خاک افکنند.
این حکایت کسانی است که فکر می کنند با دروغ و دورویی و رذالت می توانند درخت کهنسال را بخشکانند.
این حکایت کسانی است که بوی گندیدگی و فساد درونشان را متوجه نمی شوند و تصور می کنند درحال زدودن فساد و گندیدگی از رخسار جامعه اند.
این حکایت کسانی است که می خواهند درخت را به زانو درآورند،اما نمی دانند که خود از درون گندیده اند و با اندک تکان درخت به زیر پای رهگذران افتاده و نیست و نابود می شوند.
این حکایت کسانی است که از تاریخ عبرت نمی گیرند.
کتاب ژان کریستف
رومن رولان
👍 3🙏 1
گفت رفيق اگر راستیراستی میخواهی چيزی بفهمی پیش از همهچیز باید از خرِ تقليد و تلقین پیاده شوی و چنین گفتهاند و چنین میگویند را بهدور بیندازی و مردِ شعور و فهم خودت بشوی واِلا میترسم قافلهٔ فکرت تا محشر لنگ بماند.
کتاب دارالمجانین
محمدعلی جمالزاده
👍 3
از آنجا که یک عقیده به همان اندازه که ممکن است درست باشد، امکان نادرست بودن آن نیز وجود دارد؛ فقط در پرتو گفتگو و نقادی میتوان به ماهیت واقعی آن پی برد.
بازنگری و بازاندیشی در عقیدهها و اندیشهها، میزان درستی و نادرستی، یا کاستی و زایندگی یا سترونی آن را آشکار میسازد.
اندیشهها فقط با عرضه و ارائه بر زمینهی آزادیِ بیان و قلم، میتوانند نشان دهند که پویا و پایدارند، یا ایستا و میرا. در غیر اینصورت، انسانها به جای مواجهه با بوستان حقیقتهای زنده، با گورستانِ ایمانهای مرده رو به رو میشوند که هیچ برگ سبزی بر دامن حقیقت نمیافکند و فقط میتواند ذهنهای بسته و جزم اندیش مقبره داران این گورستان را به آرامش ابدی دعوت کند.
هر آن کسی که به دنیا (...) اجازه دهد که نقشهی زندگانیاش را برایش بر گزینند، به واقع موجودی است که بوزینهوار از اعمال دیگران تقلید میکند.
اما کسی که نقشههای خود را مستقلا به دست خود طرح کند، از برکت همین عمل مجبور میشود که تمام نیروهای فعال و قوهی تشخیص خود را بهکار اندازد.
کتاب رساله درباره آزادی از جان استوار میل
👍 2👌 1
پرسید: چگونهای؟
گفت: چگونه باشد حال قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هر یک بر تختهای بمانند؟
گفتند: صعب باشد.
گفت: حال ما چنین است.
✍🏽 عطار_نیشابوری
📕 تذکرة الأولیا/دکتر حسن بصری
👍 3👌 1
روزی ناصرالدین شاه قاجار و همراهان به باغ دوشان تپه رفتند نهال گل سرخ قشنگی جلوی عمارت نظر شاه را جلب کرد. فورا کاغذ و قلم برداشت و شروع به کشیدن آن گل نمود. نقاشی که تمام شد آن را به مستوفی الممالک نشان داد و گفت: چطور است؟
-قربان خیلی خوب است.
بعد اقبال الدوله: قربان حقیقتا عالی است.
و بعد اعتمادالسلطنه: قربان نظیر ندارد.
و بعد یکی دیگر: این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی تر و زیباتر است.
و نوبت به ضیاالدوله رسید: حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم از عطر و بوی خود گل بیشتر و فرحناکتر است!
همه حضار خندیدند.
پس از آن که خلوت شد شاه به موسیو ریشار فرانسوی گفت: وضع امروز را دیدی؟ من باید با این بی ناموس ها مملکت را اداره کنم.
کتاب چکیده های تاریخ
حسن نراقی
👍 3
رمان "بینایی" نوشتهی ژوزه ساراماگو حکایت مردمی است که از حکومت ناراضی هستند و برای نشان دادن اعتراض پای صندوق رای حاضر نمیشوند. این رمان در ادامه رمان دیگری به نام "کوری" است که نویسنده پرتغالی به خاطر نوشتن رمان کوری جایزهی ارزشمند نوبل ادبی را گرفته است.
رمان "بینایی"به نوعی ادامه "کوری" و در همان شهری که داستان کوری اتفاق افتاده ماجرایش میگذرد و برخی شخصیتها سرنوشتشان در این رمان ادامه مییابد. داستان کتاب "بینایی" داستان حکومتی است که ذاتا" دیکتاتور است اما ظاهرا" برای مشروعیتبخشی به خود انتخابات صوری هم برگزار میکند.
در یک روز بارانی که روز رفراندم و رایگیری است. هیچکس در حوزههای رای حاضر نمیشود حتی بسیاری از خانوادههای مسئولان برگزاری انتخابات هم مشارکتی ندارند. سکوت محضی حاکم است؛ ابتدا مسئولان فکر میکنند که شاید بارش باران و شرایط آب و هوایی باعث شده اما وقتی باران قطع میشود و هوا مساعد است باز خبری از حضور مردم نیست و این شکست بزرگی برای حکومت است. رئیس جمهور و سایر مسئولان به تکاپو، توصیه و التماس میافتند که مردم شرکت کنند. سرانجام مردم در بعد از ظهر به سوی حوزههای رایگیری هجوم میآورند اما فردا که آرا را میشمارند معلوم میشود همهی رایها سفید است!
این عدم مشارکتِ ابتدایی و از دست رفتن مشروعیت سیستم و یا سفیدی رایهای اعتراضی، نشان میدهد حکومتهای دیکتاتوری که ادای دمکراسی را درمیآورند، ابتدا در ذهن مردم سقوط میکنند سپس در ادامه، سقوط عینی و واقعی اتفاق میافتد. یک نظام سیاسی که بر ابدان حکومت میکند نه بر قلبها، خود را به نابینایی میزند و چشم بر مشکلات میبندد و سعی میکند با تبلیغات دروغین همه چیز را عادی نشان دهد. اما حاکمان زمانی به خود میآیند که دیگر دیر شده است. در مقابل مردم به آگاهی رسیده "بینا" شدهاند و دیگر حاضر نیستند مفت و مجانی به حکومتگران فاسد نالایق و ناتوان سواری دهند و مشروعیت ببخشند.
در رمان بینایی ماجراهای دیگری هم اتفاق میافتد. تعقیب و ترور و قتل هم وجود دارد.
داستان بینایی رسوایی حکومت دیکتاتوری به ظاهر دمکراسی است که در ذهن و قلم یک نویسنده اروپایی به نمایش میگذارد. در طول خواندن رمان همیشه این موضوع در ذهن شما نقش میبندد که به عنوان یک جهان سومی خاورمیانهنشین، اگر چنین رمانی مینوشتید و "سقوط حکومتها در ذهنها" را ترسیم می کردید، چگونه روایت میکردید و مینوشتید؟
کتاب بینایی
ژوزه ساراماگو
👍 6
Repost from صبح ما
04:48
Video unavailableShow in Telegram
🎥وقتی سیاستمداران بیکار میشوند، چه میکنند؟!
🔹️روایت سیدعباس عراقچی از «قدرت مذاکره»
#صبح_ما
🆔 @sobhema_ir
مصاحبه.mp422.49 MB
اگر جزء سوم عشق یعنی احترام وجود نداشته باشد، احساس مسئولیت به آسانی به سلطهجویی و میل به تملک دیگری سقوط میکند. منظور از احترام، ترس و وحشت نیست، بلکه توانایی درک طرف، آنچنان که وی هست، و آگاهی از فردیت بیهمتای اوست.
احترام یعنی علاقه به این مطلب که دیگری، آنطور که هست، باید رشد کند و شکوفا شود. بدین ترتیب، در آنجا که احترام هست، استثمار وجود ندارد. من میخواهم معشوقم برای خودش و در راه خودش پرورش بیابد و شکوفا شود، نه برای پاسداری من.
اگر من شخص دیگری را دوست دارم، با او آنچنان که هست، نه مانند چیزی برای استفادهی خودم یا آنچه احتیاجات من طلب میکند، احساس وحدت میکنم.
واضح است که احترام آنگاه میسر است که من به استقلال رسیده باشم یعنی آنگاه که بتوانم روی پای خود بایستم و بیمدد عصا راه بروم، آنگاه که مجبور نباشم دیگران را تحت تسلطِ خود در بیاورم یا استثمارشان کنم.
احترام تنها بر پایه آزادی بنا میشود؛ به مصداق یک سرود فرانسوی، «عشق فرزند آزادی است» نه از آن ِسلطهجویی.
کتاب هنر عشق ورزیدن اثر اریک فروم
👍 4
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.