cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

Live Life Loud ✨

دانشجو دکتری روان‌شناسی که عاشق موسیقی، قهوه، باران، ماه، شعر، تئاتر و زندگی‌ست..🌸

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
552
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
+177 kunlar
+3630 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

6
چون تولد ِ بهارهه که وجودش پربرکته و سبز ‌.💚🌿 تولدت مبارک عزیز ِ قلبم . 🫀🥳😍🎉 خدا ، تو رو برای زندگی و همه ی ما که عاشقتیم ، حفظ کنه .‌🙏🏻🍃💎
Hammasini ko'rsatish...
15
3
به قول آقا مهراد هیدن😅؛ بستگی داره چقدر مُصِّری یه کم یا خیلی؟ پسر تو سیلی مدال حق اونه که یه بند بود پیگیر نه بی‌نظم و دیمی، با برنامه مو به مو اگه قرار باشه هرکی یه شب راه صد سالو بره که سنگ رو سنگ بند نی✌️🤓 چون تولدمه و می‌خوام یادم بمونه بهاره ١٠ سال بعد رو همین لحظه‌های به ظاهر معمولی می‌سازند...✨🌱 #بهارانه
Hammasini ko'rsatish...
21
4
این روزها و تمام سختی‌هاش آرزوییه که برآورده شده، روزهایی که از ۵:٣٠ صبح شروع میشن و تا ١٢ شب سعی می‌کنم یک دقیقه هم پرت نشه، روزهایی که اینقدر taskهام زیاده که دیگه توی دفترچه‌ام جا نمیشه و باید توی گوگل کلندر جا کنمشون😅🤞، این روزا رو مطمئنم روزهای آخر عمرم به یادم میارم و لبخند می‌زنم و میگم تمام تلاشتو کردی... و چقدر دلم برای این روزا تنگ خواهد شد، بیا با نهایت حس خوبمون اون آینده‌ای رو که آرزوشو داریم بسازیم، مگه چند بار زندگی می‌کنیم که حسرت آرزوهامونو بکشیم؟؟؟ #بهارانه پ.ن: در حال گذروندن کورس آنلاین متدولوژی و دوره لغات زبان🤓😍
Hammasini ko'rsatish...
25
Hammasini ko'rsatish...
3
هرچی نیت کردی براش خوب اومده خیلی خوب اومده😍 رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید صَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟ فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟ ز میوه‌های بهشتی چه ذوق دریابد هر آن که سیبِ زَنَخدانِ شاهدی نَگَزید مَکُن ز غُصه شکایت که در طریقِ طلب به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید ز رویِ ساقی مَه وَش گلی بچین امروز که گِردِ عارضِ بُستان خطِ بنفشه دمید چُنان کرشمهٔ ساقی دلم ز دست بِبُرد که با کسی دِگَرَم نیست برگِ گفت و شَنید من این مُرَقَّعِ رنگین چو گُل، بخواهم سوخت که پیرِ باده فروشش به جُرعه‌ای نخرید بهار می‌گذرد دادگسترا دریاب که رفت موسم و #حافظ هنوز مِی نچشید
Hammasini ko'rsatish...
8