cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

پندارنیک گفتارنیک کردارنیک

ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺮﺍﺧﻢ ﺑﻪ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﺍﺭﺍﺑﻪﯼ ﺑﺮﻑ ﻧﻌﺶ ﻫﺎﯼ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ترﮎ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﺧﻠﯿﺞ ﺑﯽﻣﺎﺩﺭ ﻣﺎﻫﯽ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﻟﺮﺯﺷﯽ ﺑﺎﯾﺪﺕ ﺗﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﺩﺭ ﮔﻠﻪﯼ ﮔﺮﮒﻫﺎ ﻣﺘﻮﺍﺭﯼ ﺷﻮﺩ👇👇👇 @Edmanaryaei634 تنهاراه نجات بخش ایرانمان گسترش آگاهیست دراین راه کوشاباشیدپاینده ایران تاسیس۱۳۹۴/۳/۱۵

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
332
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

01:28
Video unavailableShow in Telegram
دلیل کینه داریوش اقبالی مفنگی هروئینی از خانواده پهلوی ریشه های دشمنی رفیق داریوش همانند بسیاری از چپ های دشمن خاندان پهلوی اعتراف می کند که از آقازاده های خان هایی بوده است که طی انقلاب سفید زمینهای آنها به نفع روستاییانی که توسط پدرانشان رعیت نامیده می شدند تقسیم گشته و به دوران قلدری آنها خاتمه داده شده است . براستی که از خود مارکس تا امروز دردچپ ، درد زندگی بورژوازی است و نه درد پرولتاریا و جای یافتن چپول ها نه درروستاهای بلوچستان و محله های جنوبی که در کافی شاپ های جردن و شمال تهران و در میان دله داف هاست . #آرشیو_ایرانمهر @Ariyamehr_2581 @list_Arshiv
Hammasini ko'rsatish...
dd_xEeRyThNDyX9f.mp42.68 MB
*آغاز قرن نامرئی های واقعی؟!؟* ✍️ مهدی اسفندیار این روزها شرایط به گونه ای است که اصطلاحا "درد"  را از هر طرف بنویسی "درد" است؛  حتی اگر ننویسی هم "درد" هست.  ستون های دولت اقای روحانی هم ظرف کمتر از ۶ ماه بعد از فاز اول تحریم ها شروع به ریزش کرد و بعد از یکسال از رفتن روحانی؛  شاهدیم که بر خلاف بسیاری از تحلیل های نازل؛ متحد اول اقتصادی ایران یعنی چین در روز روشن به عربستان می رود و قرارداد بزرگ نفتی و اقتصادی با بندهای مهمی که جنبه های سیاسی و اقتصادی دارد امضا می کند؛  در حالیکه به قطع ، چین با هدف خیانت به ایران وارد این معامله نشده است؛ ایران حیات خلوت خودروهای چینی است؛  بهشت کالای دست چندم چینی است؛ در این شرایط چرا باید نفت ارزان تر و نحوه بازپرداخت مناسب را رها کند و دست به سینه و اصطلاحا تا کمر خم؛ برود طرف رقبای بین المللی ایران و اینچنین حاضر شود بیانیه ای را امضا کند که نه فقط اقتصاد که برای امنیت ما هم مخاطره امیز باشد و در نهایت  برای دلجویی از ایران (بخوانید برای افکار عمومی ما و نه واقعیت) فردی را بفرستد که به تازگی از جمع مقامات ارشد چین حذف و برکنار شده و چنان دست ما خالی باشد که خودمان ناچار شویم وی را معاون نخست وزیر خطاب کنیم؟!؟ ببنید واقعیت مشخص است؛  چین؛  روسیه؛  عراق.... هر کشوری که نام ببرید؛  برای همکاری با ایران عضویت در AFTF را می طلبد و اصلا کاری به این ندارد که در مورد این مهم در مملکت ما رنانی و راغفر تصمیم می گیرند یا مصباحی مقدم و رائفی پور. الان دقیقا دو سال از درخواست چین برای جدی گرفتن این موضوع گذشته و واقعا این کشور را ناچار کردیم که از قید ما بگذرد؛  چین نمی تواند بالای ۲٠ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی خود را قربانی فقط بیست میلیارد دلار تجارت خارجی با ما کند. اینجا می گویم که دیر یا زود جبر و دست نیاز و اجبار به ما خواهد فهماند که باید بپذیریم. این موضوع حتی آن نفع حداقلی اقتصادی را هم در موضوع پیوستن به معاهده شانگهای را از ما خواهد گرفت درست مثل اینکه شما وارد یک پاساژ فروش خودرو شوی و یک باب مغازه بزرگ به شما بدهند و آنوقت بر درب مغازه بنویسی؛ فقط پول نقد بیاورید؟!  ومشتری ها بدانند که اگر هم پول نقد بیاورند ممکن است پلیس پول آنها را ضبط و یا مشمول جریمه های سنگین کند. واقعیت اقتصاد و زندگی همین است که دنیا در سال ۲۰۲۴ تمام گوشی های اندروید را به استارلینگ متصل می کند؛ در سال ۲٠۳٠ اقتصاد چنان جهانی شود که همه باید ایدی کارت بین المللی داشته باشند؛ شرکت ها در کشورهای مختلف چنان در هم ادغام و همکار می شوند که جاماندگان ببشتر شبیه کارگاه های خانگی خواهند شد که شاید بتوانند نهایتا نیازهای شب جمعه قبرستان های محلی را پوشش بدهند انهم واقعا با تردید عرض می کنم.  هوش مصنوعی چنان پیشرفت می کند که تبعات سخنان و ارای سیاستمداران و اقتصاددانان هر کشوری بلافاصله در ابرکامیپوترها و نرم افزارهای مالی و اقتصادی و سیاسی بسیار پیشرفته محاسبه و چشم انداز اجرای سیاست ها و رفتارها کاملا مشخص به مردم کشورها اعلام خواهد شد؛ یعنی مثلا اگر وزیر اقتصاد ایران اعلام کند فلان سیاست مالی را خواهیم داشت یک بچه ۱۳ ساله با لحاظ کردن این جمله در یک نرم افزار با دقتی بسیار بالاتر از تصور خواهد فهمید که این سیاست چه بر سر اقتصاد کشور خواهد اورد. بی سوادها بی آبرو خواهند شد و اگر خدای ناکرده بخواهیم تلاش کنیم این اشتباهات را به نام دین و مکتب تمام کنیم؛ همه چیز را قربانی خواهیم کرد. *فقط و فقط هفت سال تا این روزها فاصله داریم*. فلسفه و علوم انسانی هم دچار تغییر خواهند شد و بزرگترین تهدید بشر و حتی دشواری تامین امنیت کشورها *"هوش مصنوعی و نامرئی ها خواهند بود تا مرئی ها.* دیگر نیازی به خطر کردن برای هشدار نیست و کار کارشناسی و سخن از سر دلسوزی ، تبعات حذف و دردسر نخواهد داشت؛ تا کمتر از ده سال دیگر تکنولوژی ها تکلیف بسیاری از ایدئولوژیها را یک سره خواهند کرد و درستی یا عدم درستی انها با مهر باطل یا تایید مشخص خواهند کرد؛ زبان غالب ، الگوریتم و ریاضی است نه زبان رمل و اسطرلاب؛  روانشناسی در هوش مصنوعی قالب خواهد شد و سلامت یا بیماری شخصیتی بسیاری از روسای عرفان های نوظهور و حتی سیاسیون و حتی خود روانشناسان با تحلیل یک ساعت سخن افراد توسط نرم افزارها مشخص خواهد شد. پزشکی به شدت به تکنولوژی وابسته خواهد شد و به طرف محدودیت عجیب در جراحی و درمان غیر جراحی پیش خواهیم رفت. دنیا هیچ کاری به این نخواهد داشت که دانشگاه را چگونه اداره خواهیم کرد؛  عصر پایان مقاله نویسی برای ارتقا علمی رسیده است؛ علم باید لمس شود و مشکلی را حل کند؛  *از ۲۰۳۰ به بعد تحولات یک قرن فقط در ده سال رخ می دهد و حتی کمتر.* نوشتاری شایسته‌ی اندیشیدن👆👆
Hammasini ko'rsatish...
حکم غذا خوردن در خانه میت بعد از دفن میت چیست؟ زرتشت می‌فرماید غذا خوردن نزد مصیبت‌زدگان با خرج آنان، از رفتارهای نا پسند  است و سنت زرتشت فرستادن غذا برای مصیبت‌زدگان است. زرتشت دستور داد به خانه فوت شده غذا بفرستند تا خانواده‌اش جز مصیبت از دست دادن متوفی، دغدغه دیگری نداشته باشند. براساس سنت ،زرتشت  اگر حتی صاحبان عزا دیگران را برای غذا خوردن در خانه متوفی دعوت کنند شایسته نیست بروند زیرا غذا خوردن نزد اهل مصیبت و در منزلشان از اعمال ناپسند  بوده است   بعد از این دستور زرتشت، میان مردم رسم شد که وقتی کسی دچار مصیبت می‌شد همسایگان و خویشان او  برایش غذا تهیه کرده و می‌بردند زرتشت  در جهت همدردی با مصیبت‌زده و کاهش فشار روحی و روانی شرایط به گونه‌ای فراهم شود که او در مدت عزاداری دغدغه نداشته باشد زرتشت فرمودند خویشان و نزدیکان متوفی در تهیه غذا و فراهم آوردن برخی امکانات، به خانواده او که دچار تألمات روحی شده‌اند یاری رسانند و از آنان مراقبت و به آنها مهربانی کنند.   از همان زمان، این کار به صورت «سنت» درآمد متأسفانه آداب مجالس عزای میت  امروزه از مسیر اصلی خود خارج شده و مصیبت بلکه مصیبت‌های دیگر را بر مصیبت‌زده تحمیل می‌کند؛ زیرا افزون بر صرف هزینه‌های سنگین برای خرید قبر و تهیه وسایل کفن و دفن و ختم؛ مصیبت زده باید با توجه به هزینه‌های سنگین امروزی پذیرای افرادی باشد که برای تسلای خاطر و تعزیت بر مصیبت‌زده وارد می‌شوند و علاوه بر مصیبت اصلی هزینه‌های گزاف بی‌موردی را متحمل شود. از نظر آموزه‌های زرتشت تحمیل هزینه پذیرایی از مردم بر مصیبت‌زده، از سنت‌های غیرعقلانی است. لطفاً اگر موافقید انتشار دهید تا شما هم علاوه بر موافقت خودتان دیگران را هم از این رفتار نادرست بر حذر دارید خدا کنه این رسم و رسوم غلط از سطح جامعه ما بر چیده بشه و حتی آنرا حرام بدانند... گیتی شناسی
Hammasini ko'rsatish...
گیتی شناسی و تاریخ جهان

آشنایی با فرهنگ و تاریخ دنیا مخصوصا ایران عزیز خودمون

Repost from ادب‌سار
Photo unavailableShow in Telegram
اگر خود بمانی به گیتی دراز ز رنجِ تن آید به رفتن نیاز یکی ژرف‌دریاست بُن ناپدید درِ گنجِ رازش نیابد کلید از او چند یابی فزون بایدت همان خورده یک روز بگزایدت سه چیزت بباید کز او چاره نیست و‌ زان نیز بر سرت پیغاره نیست خوری گر بپوشی و گر گستری سزد گرد به دیگرسخن ننگری کز این سه گذشتی همه رنجِ آز چه در آز پیچی چه اندر نیاز #فردوسی و در این هفته باشد که: جهان پیش چشمت نیرزد به چیز گزینش: #جعفر_جعفرزاده فرتور: #پرویز_قلی_زاده #چکامه_پارسی @AdabSar 💎 💎💎 💎💎💎
Hammasini ko'rsatish...
می کُشَدَم و می کِشَدَم 🙏
Hammasini ko'rsatish...
IMG_20211208_044917_625_۰۸۱۲۲۰۲۱.m4a2.43 MB
[ 💐 ارزیافت بهینه آن است که بپذیریم « یلدا » رخداد بزرگ دانشییک و زاستاری ایرانیان است که در شب چله رخ می دهد ، پس می توان این شب را هم یلدا و هم چله گفت.💐] نوشتار بالا تنها بخش بسیار اندکی از چگونگی و چراییِ باورها و چیستی و چبودی و شناسمان ( هویت و ماهیت) فرهنگ بلند ايرانيان است و برای سُتوا و آپار ( ثابت) نمودن چیزی نیست. و کوشش شد با چکیده گویی و نوشتن سَربخشها، انگیزه ای برای پژوهش خوانندگان گرامی بدست دهد. در پایان این جشن فرخنده ی« گاهانیِ» خردورزانه را به همه ی هممیهنان آزاده شادباش و فرخباد می گویم و هرگز هیچ رخداد اندوهباری نباید گرامیداشت فرهنگ میهنی ایرانیان را به فراموشی بسپارد. امید که با شاهنامه خوانی جشن یلدا / چله را شادمانه تر نماییم. 🍇 « 🍀 ما روشنای زیبایِ سپیده دَمِ تاریخیم ☘🌹» پاینده ایران سرافراز 🌷 خاک پای فرهنگ سُتوار ایران « آرتاباز»
Hammasini ko'rsatish...
اکنون باور آن است که سه کوچ بزرگ ایرانیان به سرزمین‌های نیمروز ( جنوب /گرم) که در وندیداد اوستا به آنها اشاره گردید( نه آنکه اروپایی‌ها آن کوچ را به نادرستی پیرامون ٣٠٠٠ سال پیش نوشتند) بیش از ده هزار سال پیش بوده است. اکنون روشن است که فَرارَوی( کوچ/ مهاجرت) ایرها از خوارزم به نیمروز نبوده است وَنکه از میخپاد 👇 بوده است. اکنون پیداست که فرجامین نشان زیستیِ سنگواره ای ( فسیلی) در میخگاه، پیرامون یازده هزار سال پیش بوده است. بويژه با پیدایش شهرهای بزرگ زیرزمینی روشن شده است که « ور نشینی»(شهر زیر زمینی) که در اوستا، اهورامزدا ساختن آن را به «جَمِ وی وَنگ هان» در ده هزار سال پیش واگذار نموده افسانه نبوده است. ایرها( آریاییان) ، که به خوشی در کنار رود « داییتی» و سرزمین رویایی بهشت گونه ی خود با رَمه های خوب با شادی و خرَمی زندگی می کردند ناگهان گرفتار اهریمن پَتیار « سرما» شدند، نخست سالها در شهرهای زیر زمینی « ور نشینی) کردند و سپس ناگزیر به سرزمین‌های نیمروز ( جنوبی تر که گرم بود ) کوچیدند. بخشی به اروپا و بخشی به خوارزم و...! آنها با خودشان فرهنگ و باورِ « یار دای/ یال دای /یولدای/ الدای / و.... » را بردند. در اوستا واژه ی «دای» برابر با روز، روچ،روشن، دانش، آگاهی، وینِش، شادی و... و مانیک( معنی) «یار/ یَر»، آغاز، نو، تازه و..! نو ایر /نویِر / به نوئل دگرش یافتند. همچنین واژه ی دای در انگلیسی «dey» شده که چَم روز و روشنایی را می دهد!! اینکه واژه ی «یار دای/ یَر دای » به زبان آرامی رفته و یلدا شده باشد نمی تواند بود؟؟ ما می دانیم که زبان اروپاییان وارونِ (برخلاف) زبان اَربها ( سریانی / آرامی، اِبری و اَرَبی ) از خانواده ی زبانهای ایرانی است و انبازی های ریشه ای بسیار دارند. پیش از آنکه جشن‌های « کریس مَس» که جشن آیینی زایش ( مسیحی) است آغاز شود. اروپاییانِ نزدیک به میخپاد جشن « یول دای» داشتند. که « یول» آن هم برگرفته و ساییده شده ی واژه‌ ی « ایر، یار، یَر» اوستایی است. زبان‌شناسان در دگرش یافتن و دیسیدن زبان و فَرگشت واژگان، این پدیده را پذیرفتند. در اوستا « مِدیار» داریم، که همانا میانه ی آغاز، میانه ی، سال میانه ی تراز هست، در زبان اروپایی واژه ی « مِد» اوستایی، به « مدیوم» دگَرِش یافته است، و یا واژه ی « پاپا نوئل»، که از سه واژه ی ایرانی « پاپا / بابا» + «نو» + « ئل»، ئِل، در اینجا همان « ایر/ یر» به مانیکِ آغاز، سال، خوشی و روشنی هست. هَتا در زبان تورانی /ترکی ( نه مغولی) که همانا تورانیان پسراَپدرهای ( عمو های) ایرانیان هستند و در زبان گفتاری انبازی های بسیاری دارند واژه ی « ایر / یر» به « ایل» دیسیده شده است. آنانی که باور دارند یلدا دارای بن‌مایه ی ایرانی است و به هیچ روی سریانی نیست فَرنودهاو آنودها ( استدلال های) بسیاری دارند که بیرون از این نوشتار است. آنها واژه ی « مَس» در جشن آیینی کریس مَس را نیز از واژه ی ایرانی « مَس/ مَز» ( بزرگ، جایگاه بزرگ مانند مزداکده / مزگت /مسجد) می دانند. وهمچنین است واژه ی « مِستِر یا میسیز»، که آنهم از واژه ی « مَس/ مز / مَه / مِه»( که همه به چَم بزرگ و ارژ گذاری است) را ایرانی می دانند. و همچنین است واژه های ایزدبانو « هیلدا/ هلن / ایدا/ آیدا» که آنها نیز فَرتاشگر و زاینده وشادی آفرین هستند. و......! چرا «چله» نه؟ !! چِله، به بخش، فرشیم ( قسمت) / تکه، شاخه گویند، به شاخه های درختان « چِله» گویند،. دارچِله، اینکه چله همیشه چَمِ « چهل» را بدهد در چله ی کوچک به هیچ روی پذیرفته نیست. مگر می شود که شما به شمار ( عدد) بیست بگویید چهل کوچک!؟؟؟ ناگزیر باید چِله ی کوچک را همان « بخش کوچک» بپذیریم و نه چهلِ کوچک....!! در غالی بافی نیز چله گیری داریم که پیوندی با شماره « چهل» ندارد. چنانچه بگوییم« شب یلدا » شب « چله ی بزرگ » پذیرفته تر به نگر می آید. زیرا در روزگاران دور ماه‌های ایرانی ۴۰ روز بودند. بی گمان ایرانیان بلندترین شب سال را برای اینکه سیاهی و تاریکیِ بزرگ است جشن نمی گیرند. زیرا ایرانیان، تاريکی و شب و سیاهی و تیرگی را نشان پَتیاری و تلخی و نادانی و سیه روزی و سردی و اهریمنی بشمار آورده و روز و خورشید و روشنی را نشان دانایی و گرمی و آگاهی و مهر و اِشغ و آفرینش و دوستی می دانستند. و تنها برای به پایان رسیدن شب دراز، و آغاز بلندتر شدن و گرمتر شدنِ زمان و زمین و زندگی، جشن می گرفتند و داستان‌هایی چون نبرد اهریمن و اهورا، و ستیز تاریکی و روشنایی و....! نیز بر خاسته از همین دیدگاه و باور هست.
Hammasini ko'rsatish...
آرتاباز: درود هم میهنان یاردای /یلدا یا چله!؟ چند سالی است که گفتگو بر سرِ نامگذاریِ بلندترین شب سال بنامهای « یلدا» یا « چله» در گرفته است. نخست بدانیم بلند ترین شب سال چیست؟ ایرانیان، باز هم با استواری می گویم که تنها ایرانیان ، از زمان شناس ترین و زمین شناس ترین مردم جهان بودند. این تنها ایرانیان بودند که هزاران سال پیش دریافتند که تَراز بهاری و تَراز پاییزی چیست!! این تنها ایرانیان بودند که هزاران سال پیش دریافتند که ناترازترین شب و روز تابستانی و زمستانی چیست و در کدام روز و شب رخ می دهد. _آنها می دانستند که تراز بهاری( برابری شب و روز در بهار) در نوروز است و جشن نوروز را برگزار می کردند. _ آنها می دانستند که تراز پاییزی ( اعتدال) چه زمانی است و آغاز مهر را که شب و روز با هم برابر می شدند را جشن می گرفتند. _ آنها می دانستند که ناترازترین شب و روز سال در تابستان، در شب ٣٠ خورداد و آغاز تابستان است که بلندترین روز و کوتاه ترین شب سال را دارد و جشن تیرگان برگزار می کردند. _آنها می دانستند که ناترازترین شب و روز زمستانی که بلندترین شب سال، و در شب ٣٠ آذر و آغاز زمستان است که آن شب را نیز جشن می گرفتند. این که این دانش و دانسته ها از چه بُن مایه و آبشخوری چشمه می گرفت سخن اکنون ما نیست. [ باید بگوییم که تاریخ و زمانگذاریِ این جشن‌ها « گاهانی» است و نه « آیینی»!!] _ جشن‌های «گاهانی» چیست؟ به جشن‌هایی گفته می شود که بر پایه ی دانش و خرَد و پیوست و هماهنگی و همگِنی و همپوشانی آن با پدیده های مانته ای / هَمَندی / اپَرهامی / ( طبیعی) انجام می شود و بسیار دانشیک است، مانند جشن مهرگان که درست در همان زمانی انجام می شود که شب روز با هم برابر می شوند وآن اول مهر است ونه در ١۶ مهرماه!! _جشن‌های « آیینی»! جشن‌های آیینی، جشن‌های دینی ( مذهبی) و باورِ آمّ / هام ( عام) مردم هست که برآیند دست درازیِ روهانیون دینی به یافته های دانشیک می باشد ، مانند نامگذاری روزهای ماه به ٣٠ نام در زمان ساسانیان، که چنانچه نام ماه و روز در همان ماه برابر باشد آن روز جشن است و از نگاه دینی « آیینی» جشن مهرگان در روز ١۶ مهر انجام می شود و سازین و بهان دیگری برای جابجایی آنها گذاردند، مانند جشن خرمن، جشن پیروزی فریدون و....! که به آنها نمی پردازیم] برای آنکه آن نامها فراموش نشود مهرکار / میرکا ( تسبیح) ۳۰ دانه+... درست کردند که امروز نیز بگونه ی اسلامی بکار می رود و.....! چنانچه ما جشن‌های بزرگ ايرانيان را بررسی نماییم به ۵ جشن می رسیم زیرا یکی از آنها جشن گاهانی و بسیار ارزشمند « سده» است که به ۴ جشن گاهانیِ پیشین افزوده می شود. [ جشن سده را از این رو بزرگ می پندارند که چنانچه در میخپاد( قطب) باشیم می توانیم درست در دهم بهمن نخستین روزنه ی دمیدن خورشید را پس از ماه‌ها تاریکی ببینیم و از همین روی نخستین نماز پنجگانه ی ایرانیان « اوشا/ اوشهین گاه » که در اَرَبی/ آرامی / سُریانی عِشا شده است برای پگاه ( سپیده دمان ) است و داستان یه فرمان آوردن آتشِ اوشَنگ/ هوشنگ نیز نمادی از همین پرتو سرخ خورشید « اُشا» در دهم بهمن است. و چهار نماز دیگر نیز هماهنگ با چهار جشنِ /یَسنِ « گاهانیِ» دیگر است که اکنون زمان واگشایی آنها نیست] چرا شب یلدا درست نیست؟ پاسخ آن است که واژه ی « یلدا» سُریانی / آرامی / اَرَبی است و هیچ پیوندی با ایرانیان ندارد و باید « چله» گفته شود چون مردم همیشه ( پس از اسلام) چله می گفتند !! چرا باید یلدا گفت؟ پاسخ آن است که جشن گرفتن بلندترین شب سال و چشم براهِ خورشیدِ گرمابخش بودن، تنها در سرزمین های سردِ زمین که همانا میخپاد / میخگاه ( قطب شمال خاستگاه نخستین ایرها ) و سرزمین‌های پیرامون آن( اروپای شمالی) انجام می شد و نه در سرزمین‌های گرم و سوزان و شنزاری که سُریانی ها در آن زندگی می کردند. پس سُریانی هایی که از گرمای بی امان خورشید به تنگ آمده ودر جهنم خود ، گناهکاران را از آتش و گرمای سوزان می هراسانند چه نیازی به ساختن واژه ی یلدا و آرزوی زایش خورشید گرمابخش و روزهای بلند داشتند!؟؟ بی‌گمان سریانی ها ریشه ی واژه ی « یلدا» را از ايرانيان گرفته و در دستور زبان اَرَبی بکار بستند ( صرف کردند) و واژگان دیگری از آن ساختند، مانند : تولید / وَلَد/ والد و....! چرا بُن مایه را از ایرانیان گرفتند؟ در بررسی‌هایی که در سال‌های نزدیک و با پیشرفت دانش باستان شناسی و دیرین شناسی و خَت شناسی و دانش اتیمولوژی...، انجام گرديد نکته هایی روشن شد که بزرگان دانش تا سده ی پیش از آنها آگاهی نداشتند. [ تیم در اتیمولوژی، از واژه ی «تیم / تخم / ریشه / بُن » ایرانی است.]
Hammasini ko'rsatish...
یکبار که مصدق غش نکرد "یکبار که قرار بود مصدق در شوراي امنيت نطق خود را بخواند، با لباس مرتب و در نهايت استقامت و سلامت سخنراني کرد و شق و رق بر جاي خود نشست. من که پهلوي او نشسته بودم، گاهي پايم از زير ميز روپوش دار به جسمي مي خورد که نمي فهميدم چيست. به محض اينکه جلسه تمام شد، يک آمريکايي با دوربين از زير ميز در آمد و با عصبانيت گفت: پس چرا رييستان غش نکرد؟! گفتم چرا غش کند؟ گفت من مدت ها زير اين ميز قايم شده بودم که وقتي او بر زمين مي افتد از او عکسي بردارم و آن را بفروشم.." خاطره ای از اللهيار صالح/ وزیر خارجه ی مصدق برگرفته از کتاب "پرونده ی صالح" نوشته ی ایرج افشار
Hammasini ko'rsatish...
پیشکش به روان رنجور دخترِان سیه بخت ایران😢
Hammasini ko'rsatish...
4_مایه_ی_عراق_با_دوتصنیف_و_رنگ_ماهور.mp37.84 MB
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.