کلینیک روانپزشکی و مشاوره دکتر دانش
آموزه های روانپزشکی-روانشناسی -مشاوره و درمان
Ko'proq ko'rsatish302
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-17 kunlar
-230 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
دوستان این درخواست کمک واقعی است و از سوی منابع کاملا مطمئن ارسال شده است ☝🏻
*فراخوان ویژه کمک به خانواده ای که تمام دارایی شان در آتش سوخت!
خانواده ای فقیر و نیازمند با بچه های قد و نیم قد،که بر اثر اتصال و جرقه ی برق تمام دارایی شان در آتش سوخت.
*همت کنیم بخشی از این خسران رو برای این خانواده ی نیازمند جبران کنیم*
شماره کارت نزد بانک کشاورزی به نام موسسه پایکار آدلان تاراز:
*۶۰۳۷۷۰۷۰۰۰۳۷۴۶۴۹*
*شبا:ir۹۷۰۱۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۹۹۹۵۱۸۳۸۹*
*شماره حساب*
*۹ ' ۹۹۵۱۸۳۸ ' ۹*
شماره تماس جهت دریافت اطلاعات بیشتر و ارسال فیش واریزی:۰۹۹۳۹۴۳۳۹۵۰
آدرس دفتر:
خوزستان-شهرستان اندیکا-قلعه خواجه-روبروی اداره شیلات
لطفا فراخوان را در گروه ها و فضای مجازی که در اختیار دارید انتشار دهید.
آدمهای زیبا و دوستداشتنی، به صورت تصادفی به وجود نمیآیند.
زیباترین و دوستداشتنیترین انسانهایی که میشناسیم، آنهایی هستند که با شکست آشنا شدهاند. آنهایی که رنج را تجربه کردهاند. آنهایی که از دست دادن را تجربه کردهاند. آنهایی که پس از این رویدادهای دشوار، دوباره مسیر خود را به سمت زندگی پیدا کردهاند.
این افراد، زندگی را به شکل متفاوتی میفهمند. آن را به شکل متفاوتی تحسین میکنند. و نیز به شکل متفاوتی حس میکنند.
به همین دلیل، آرامتر میشوند و دوست داشتن و محبت به دغدغهشان تبدیل میشود.
وین دایر
پنجشنبه ۳ خرداد ماه ۱۳۰۳
۰۳/۰۳/۰۳
به امید اینکه شادیهاتون مثل تاریخ امروز رُند باشن 🍀
،
اگر شیطان در حقیقت وجود داشته باشد، چرا مطابق عقیده ما باید شرورتر از انسان باشد؟
خواهید گفت برای اینکه عاقلتر و چیزفهم تر و باهوشتر از
ماست
ولی کسی که عاقلتر و چیزفهمتر و باهوشتر از ماست چگونه ممکن است شرارت کند؟
بیچاره شیطان که در کره ی خاکی بدنام است.
زیرا شیطان جز خود ما هیچکس نیست
و ما به امید این که خویشتن را در حضور خودمان تبرئه کنیم، تمام کینهها، حسدها، دشمنیها و
بیرحمیهای خود را در وجود شیطان جا دادهایم.
#موریس_مترلینگ
👍 2
چند سال پیش هنگام اهدا جایزه نوبل به یک خانم او پشت تریبون فقط یک جمله بسيار کوتاه گفت:
"Thanks charls"
هیچکس منظور وی را متوجه نشد. و در همه اذهان فقط یک سوال بود: چارلز کیست؟ مگر چقدر به این زن کمک کرده که بابت دریافت نوبل فقط از او تشکر کرده و نامش را می آورد؟
مدتی بعد اپرا وینفری میزبان وی در اپراشو بود و از وی خواست منظورش را از بیان این جمله بگوید و چارلز را به جهانیان معرفی کند.
پاسخ تکان دهنده بود و حیرت انگیز. وی با لبخندی گفت: سالها پیش من زنی بودم که سواد دبیرستانی داشتم. خانه دار، الکلی و مادر 3 کودک که هر 3 کمتر از 7 سال سن داشتند.
همسرم هم الکلی و بسیار هوسباز بود بطوریکه هر شب بایک زن به خانه می آمد و گاه با چند زن که جلوی چشم بچه هایم مواد مصرف میکردند و....
ومن از ترس از دست دادن همسرم نه تنها به او اعتراضی نمیکردم بلکه همپای او و دوستانش میشدم.
از فرزندانم به قدری غافل بودم که اگر دلسوزی همسایه ها نبود هیچکدام زنده نمیماندند. تا اینکه..... یک روز همسرم مرا ترک کرد. بی هیچ توضیحی. و من تاامروز نمیدانم که کجا رفت و چرا. ولی یک واقعیت عریان جلوی چشمم بود. ....من زنی بودم که هنوز 30 سالم نشده بود. الکلی و منحرف بودم. 3فرزند و یک خانه اجاره ای داشتم و هیچ توانایی برای اداره زندگی نداشتم.
روزها گذشت تا اینکه به خاطر نداشتن پول کافی مجبور به ترک الکل شدم و در کمال تعجب دیدم چقدر حالم بهتر است. به مرور کاری کوچک پیدا کرده و خودم زندگی خود و بچه هایم را اداره کردم......بچه ها به شدت احساس خوشبختی میکردند و من تازه میفهمیدم درحق آنها چه ظلمی کرده ام. وقتی دیدم بچه هایم با چه لذتی درس میخوانند و با من همکاری میکنند تا مبادا روزهای سیاه بازگردند منهم شروع به درس خواندن کردم و...
امروز نوبل در دستان من است. همان دستانی که روزگاری نه چندان دور از مصرف الکل رعشه داشت و هرگز نوازشی نثار کودکانش نکرد......اگر همسرم مرا ترک نمیکرد هرگز به توانایی هایم پی نمی بردم. چون من ذاتا انسانی تنبل و وابسته بودم.
اپرا پرسید: پس چارلز کی وارد زندگی ات شد و چگونه کمکت کرد؟
زن پاسخ داد: چارلز همسر من بود.
این ماهستیم که باید نقش ورقهای دستمان را تعیین کنیم. به راحتی میتوان برگ برنده را تبدیل به بازنده یا برگ بازنده را تبدیل به برگ برنده نمود.
@لاژوردی
👍 1❤ 1
چرا انسانهایی که به اخلاق باور دارند دست به شرارت میزنند؟
|حمید مطهری
هیتلر مشروبات الکلی مصرف نمیکرد و سیگار نمیکشید و عاشق موسیقی و نقاشی بود. از آزار دیدن حیوانات ناراحت میشد و برای اولین بار در تاریخ اروپا، قوانین حمایت از حیوانات را وضع کرد. وی حامی محیط زیست و خانواده بود و به زنان احترام میگذاشت. این ویژگیها در کنار کشتارهای وسیع، سردرگمکننده است با این حال این تضادها در هیتلر خلاصه نمیشود، بیرحمترین شکنجهگران هم چهبسا پدرانی دلسوز باشند و از دیدن زخمی در انگشت فرزندشان ناراحت شوند.
پرسش اصلی این است که چطور انسانهایی که باور قوی به ارزشهای اخلاقی دارند و در سایر بخشهای زندگی دلرحم هستند میتوانند دست به اعمال غیراخلاقی بزنند؟
پاسخ بندورا استاد دانشگاه استنفورد چنین است: افراد معمولا دست به اعمال ناپسند نمیزنند مگر آنکه جنبههای غیراخلاقی آن اعمال را برای خودشان توجیه کرده باشند.
او این حالت را "غیرفعالکردن کنترل درونی" نامید. این اتفاق چگونه روی میدهد؟ "بندورا" چند مکانیسم شناختی- روانی را که میتوانند باعث غیرفعالشدن کنترل درونی افراد شوند توضیح داد:
۱. توجیه اخلاقی؛ با تاکید بر اهداف متعالی، رفتار غیراخلاقی طوری توجیه میشود که قابل دفاع یا حتی ستایشآمیز به نظر برسد. شستشوی مغزی هم مثالی از این روش است. تروریستهای انتحاری با همین روش اقناع میشوند، پاککردن زمین از گناه، رفتن به بهشت موعود و ...
۲. تلطیف لغوی یا حسن تعبیر؛ نامگذاری یک فعل غیراخلاقی با کلمات متفاوت که چهره آن را میپوشاند. فرماندهان در ابوغریب از لفظ "نرمکردن" بهجای شکنجهکردن استفاده میکردند و رهبران نازی کشتار یهودیان را "پاکسازی اروپا" مینامیدند. نمونههای دمدستیتر این روش استفاده از "اختلاس" بهجای دزدی و "شیطنت" بهجای خیانتهای جنسی در ازدواج است.
۳. مقایسه با دیگران؛ در این روش فرد با مقایسه رفتار خود با نمونههایی بدتر از سوی دیگران از عذاب وجدان خود کم میکند. "آنقدر تو این کشور دزدی میشه که از زیر کار در رفتن ما جلوش هیچی نیست".
۴. جابهجایی یا تقسیم مسئولیت؛ فرد در این حالت مسئولیت را به گردن یک منبع خارجی میاندازد یا آن را میان جماعت بزرگی تقسیم میکند. در قتل عام "می لای" یک گروه از سربازان آمریکایی پانصد غیر نظامی ویتنامی را شکنجه کردند، مورد تجاوز قرار داند، کشتند و بدن بعضیها را مثله کردند. وقتی ۱۴ نفر از افسران بابت این ماجرا محاکمه شدند مسئولیت را به گردن مافوق انداختند و البته رفع اتهام هم شدند!
۵. انسانیتزدایی از قربانی؛ منطق کلی این روش مادون انسان در نظر گرفتن سایرین است. هرچه کیفیت انسانی قربانی بیشتر خدشهدار شود، آسیبرساندن به او سهلتر میشود. کاکاسیاخواندن بردهها، کمعقل دانستن زنان و ... درواقع پیش درآمدی برای همین رفتارهاست.
۶. مقصردانستن قربانی؛ در این روش خود قربانی مسبب اصلی شرارت قلمداد میشود. کارگرانی که بدرفتاری کارفرما را دلیل دزدی خود میدانند، متجاوزی که میگوید سر و وضع قربانی تحریکآمیز بوده، نمونههایی از این مکانیسم هستند.
جنایت چگونه تبدیل به تکلیف میشود؟
|دکتر محمدرضا سرگلزائی
هیتلر به تنهایی جنایات خود را سازماندهی نمیکرد. آیشمن جزو یکی از آنان بود. پژوهشگران برجستهای به مطالعه پرونده آیشمن پرداختند. آنها کنجکاو بودند ببینند وضعیت روانی کسی که مرگ هزاران انسان بیگناه را مدیریت کرده چگونه است. یکی از معروفترین کسانی که پرونده آیشمن را بررسی کرد هانا آرنت بود. نتیجه تحقیقات پژوهشگرانی برجسته در سطح آرنت این بود که آیشمن هیچگونه بیماری روانی نداشت. او نه نسبت به لهستانیها و نه نسبت به یهودیان، هیچ خاطره بد یا کینهای نداشت. آیشمن در تمام سالهای مدرسه و دانشگاه فردی منضبط، قانونمند، وظیفهشناس و نمونه بود! آیشمن هیچ سابقه شخصی از پرخاشگری و خشونت نداشت و در خانواده و دوستان بهعنوان فردی معاشرتی، مهربان و گرم شناخته میشد! آیشمن اعتقاد داشت که بهعنوان یک تکنوکرات به وظایفش عمل کرده است، سیستمی که در آن کار میکرد ماموریتی را به او محول کرده بود و او هم به بهترین نحو ماموریت را مهندسی کرده بود!
در جنایات بزرگ و نظاممند به دنبال شخصیتهای ضد اجتماعی نگردید، شاگرد اولهایی با معدل بالا و نمره انضباط بیست، بدنه ماشینهای سرکوب را میسازند و نوابغ خودشیفته (Narcissistic) این کارمندان شریف، وظیفهشناس و مطیع را به "انجام وظیفه" مکلف میکنند!
جنایتهای سازمانیافته و کلان زمانی محقق میشوند که "جنایت" تبدیل به "وظیفه" شود! شعبده رهبران توتالیتر همچون هیتلر، استالین و مائو این است که جنایت را تبدیل به تکلیف میکنند!
👍 2