🖋 در این کتاب محمد یونس که خود یک اقتصاددان معروف جهانی است از مراحل اجرای ایدهاش برای کاهش فقر در بنگلادش میگوید.
او برای اجرای ایدهاش، بانکی به نام گرامین در طول ۴۰ سال گذشته ساخته است (گرامین در زبان بنگالی، یعنی روستایی)
📌 او از فرآیندهای ابداعیاش برای اعطای وامهای ۲۵ دلاری (بله درست خواندید ۲۵ دلار) سخن میگوید که زندگی زنان روستایی را متحول کرده است و برخلاف نظر بانکداران که او را به بیتجربگی متهم میکردند و با او شرط کرده بودند که این وامها، پول دور ریختن است، بیش از ۹۰ درصد این وامها با ایجاد فرصت کارآفرینی برای زنان روستایی، به خوبی بازپرداخت شدهاند؛ تعبیر جالب محمد یونس در این بخش این است که اتفاقا فقرا بر خلاف متمولین، توانایی مواجهه با ریسک عدم بازپرداخت اقساط خود را ندارند.
@mhsaei
📌 بخش جالب دیگر کتاب، جایی است که وی بارها برای گرفتن امتیاز وام ۱۲۵ دلاری برای ساخت مسکن روستایی با دولت و بانک مرکزی بنگلادش مذاکره میکند؛ دولت بنگلادش به دلیل اینکه خودش یک وام ۳۰۰۰ دلاری ساخت مسکن داشت و نیز به دلیل اینکه آنچه را محمد یونس به عنوان مسکن معرفی کرده بود (یک چاردیواری که ساکنانش را از نم زمین و گرما و سرمای هوا محافظت کند) اصولا دارای تعریف استاندارد مسکن نمیدانست، به او هیچ کمکی نکرد؛ در نهایت او با تامین منابع از کمکهای غیردولتی، موفق شد ۵۶۰هزار واحد از این مسکنها برای فقیرترین افراد جامعه بسازد و با تجربههای بوروکرات که در لفظ و نفع خود واماندند، حتی به کسری از این عدد نرسیدند.
@mhsaei
📌 در ذیل همین بحث مسکن، جمله زیبای محمد یونس در مراسم جایزه معماری آقاخان که در ۱۹۸۹ در قاهره برگزار شد به من خیلی چسبید؛ جایی که گفت: "خانههایی که توسط وام گیرندگان ما ساخته شده است، توسط هیچ معمار حرفهای طراحی نشده است؛ خود وامگیرندگان، معمار خانههای خویش بودهاند؛ همانگونه که معمار سرنوشت خود نیز هستند"
❗️ دوستانی که مرا میشناسند، میدانند که زیاد کتاب میخوانم؛ اما این کتاب واقعا به من چسبید؛ توصیه مطالعه این کتاب را به عنوان عیدی این روزها از من بپذیرید؛ البته اگر با مقولاتی مانند پیشرفت بومی و فقرزدایی و تحول اجتماعی آشنا و به آن علاقمند هستید.
@mhsaei