cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

ایران بوم

نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین www.iranboom.ir

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
3 145
Obunachilar
-124 soatlar
-67 kunlar
+430 kunlar
Post vaqtlarining boʻlagichi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Nashrni tahlil qilish
PostlarKo'rishlar
Ulashishlar
Ko'rish dinamikasi
01
فرهاد ارژنگی ۴ خرداد ۱۳۴۰، سالروز درگذشت فرهاد ارژنگی است. یادش گرامی. میر سید علیرضا میر علینقی فرهاد ارژنگی، در عمر کوتاه بیست و دو ساله اش، در زندگانی هنری‌اش که بیشتر از پنج سال  دوام نیافت، همچنان خاتم فیروزهٔ بواسحاقی، به قول لسان الغیب، خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود. فرهاد ارژنگی، در مجموعۀ انتشارات موسیقی ایرانی، که در این ایام بسی حجیم‌تر از دهه‌های پیش هم شده، کوچکترین رد پایی؛ و یا سایهٔ دستی ندارد. نه کسی صدای تار او را از همان نوارهای تکه پارهٔ قدیمی شنیده، و نه حتی قطعهٔ کوتاهی از او، در این همه نوار و سی دی و کنسرت اجرا شده است. خاطرهٔ او به شکلی دردناک، پرغرور، معصوم و همیشه جوان، فقط در ذهن همسالانش زنده است. یادهایی پر از علاقه و احترام و حسرت، برای نبوغی که در آستانهٔ جوانی، ناگاه به تیر بلا پرپر شد؛ و هیچکس به درستی ندانست که کمانکش، چه کسی بود و از چه رو، او را هدف گرفته بود. اما، این فرهاد ارژنگی، موسیقیدان جوانمرگ و به قول استاد «رحیم معینی کرمانشاهی»، «خداوندگار رشتهٔ خویش، که بود؟ دانستن شرح حالی از او، شاید بتواند به شناختنش، کمک کند: خانواده و تبار آذری او، با بیش از پانصد سال سابقه، در تاریخ هنر ایران حضور داشته‌اند. از نیاکان او، نام‌های آقا میرک تبریزی (استاد نقاش و قلمدان ساز دوره صفویه، و از شاگردان بنام کمال الدین بهزاد هراتی)،» استاد «ابراهیم میر» و «اختر مصور»، و استاد «حسین میر مصور ارژنگی» آوازه‌ای در خور دارند. پدر فرهاد، استاد «رسام ارژنگی»، نقاش و معلم ممتاز در دورهٔ پهلوی اول بود که آثارش، با پیروی از مکتب‌های اروپایی و با تاثیر پذیری از دیدگاه  و شخصیت هنری ویژه «رسام»، دارای مضامینی عاشقانه، طبیعت دوستانه و البته بسیار وطن پرستانه و ملی گرایانه است. علاقهٔ فرهاد به موسیقی، مثل اکثر نوابغ زودرس، از همان کودکی، جلوه کرد. پدر، با حساسیت هنرمندانهٔ خود، حدود وسیع این استعداد را دریافت و زمینهٔ رشد صحیح آن را فراهم آورد. هر چند که وی با مانعی درونی نیز مواجه بود؛ و آن تداعی دردناکی بود که هنر موسیقی در این خانواده برجای نهاده بود. خاطرهٔ جوانمرگی برادری بزرگتر، نخستین پسر رسام ارژنگی، «بهزاد»، که ویولون می‌نواخت و در رشته مهندسی راه و ساختمان درس می‌خواند؛ به هر صورت، عشق فرهاد کوچک به موسیقی، موقعیت یگانهٔ او به عنوان دُردانهٔ خانواده و علاقهٔ بی‌حد و حصر پدرش به این پسر خردسال که استعدادهای بی‌چون و چرایی از خود نشان می‌داد، وضعیت را به نفع موسیقی تغییر دارد. تار، جای ویولون را گرفت، مدت کوتاهی عمویش او را در یادگیری اصول آغازین، نوازندگی یاری کرد، و بالاخره فرهاد به دست استاد «علی اکبر شهنازی» سپرده شد. این هنرمند و نوازنده و معلم بزرگ، در آن سالها، یعنی از هزار و سیصد و بیست و چهار  تا هزار و سیصد و سی و چهار، کمتر در رادیو نوازندگی می‌کرد و بیشتر به تعلیم شاگردان می‌پرداخت. فرهاد ارژنگی (۱۵ بهمن ۱۳۱۷ / ۴ خرداد ۱۳۴۰ خورشیدی) آهنگساز، نوازنده تار و نقاش بود. فرهاد ارژنگی فرزند نقاش رسام ارژنگی، است که از ۵۰۰ سال پیش خانواده وی نقاش و پیکرتراش بوده‌اند. طُرفه این که تمام این تلاش ها، تنها طی پانزده سال آموزش، آفرینش و اجرا، انجام گرفته است. پانزده سال از زندگی بیست و دو ساله موسیقیدانی تحصیل کرده و پر استعداد که مرگ ناگهانی او، خانواده‌ای اصیل و هنرمند و ایراندوست را از هم پاشید، مادرش که سال‌های سال درد و داغ اولین پسرش بهزاد را با دشواری تحمل کرده بود، مصیبت دوم را تاب نیاورد و نوزده روز بعد از او با آگاهی از مرگ فرهاد یک شبه جان داد، استاد رسام ارژنگی، گرفتار درد عظیم مرگ پسر از یک سو، و ستم سنگین جامعهٔ آن روز (در موضع گیری بی‌مهر و عاطفه‌اش در قابل این واقعه) از سوی دیگر را بر وجود شکنندهٔ خود، سنگین و تحمل ناپذیر می‌دید، چهارده سال بعد از آن را در سوگی سیاه، به مرثیه خوانی، در عزلت گذراند. در این میان، از پس تلاطم‌های روزگار، خواهر کوچکترش، " هما  ارژنگی" امانت دار برادر شد و توانست آنچه را که از دستبرد زمانه و اهل زمانه، برجا مانده بود حفظ کند. یادداشت نویسی  در باره این هنرمند، در شرایط دشواری که داشتم  آسان نبود اما در نام فرهاد ارژنگی جاذبه‌ای بود که تمام این گرفتاری‌ها را نادیده گرفتم؛ و سعی کردم با همهٔ توان باقی مانده، آنچه را که از دستم بر می‌آمد، در خدمت به این چهره صمیمی و نامراد در موسیقی ایران، انجام دهم؛ و امید دارم کاری نکرده باشم که کاستی‌های آن در آینده موجب شرمساری و اعتذارم شود. کار دربارهٔ فرهاد ارژنگی هنوز تمام نشده، و شاید زمان آن  تازه آغاز شده باشد. دنباله نوشتار: http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/3920-farhadarjangi-1317-1340.html @iranboom_ir
1144Loading...
02
فرهاد ارژنگی ۴ خرداد ۱۳۴۰،سالروز درگذشت فرهاد ارژنگی است یادش گرامی. پرتره فرهاد ارژنگی، اثر خود هنرمند http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/3920-farhadarjangi-1317-1340.html @iranboom_ir
851Loading...
03
آشنایی با یک ارتشتار بزرگ ایرانی در سال های دفاع ایران در برابر عراق ، به دلیل تب و تاب انقلابی کشور و آشفتگی احساسات ملی گرایانه و به حاشیه رفتن آن، ارتش ایران با وجود جانفشانی های بسیار از توجه لازم برخوردار نشد و گروهی، ساده انگارانه یا شیادانه، جایگاه ارتش ایران را از «مدافع اصلی» به «عامل یاری دهنده ی نهادهای مدافع انقلابی » کاستی دادند ! امروزه با گذر از آن سال های هیاهو، و با روشنگری های ارتشیان پیشکسوت مدافع ایران در برابر عراق، به برآورد دقیق تری از جایگاه ارتش ایران در دفاع از ایران دست یافته ایم که باید در هرچه ژرف تر و گسترده ترکردن آن کوشید . آرسام محمودی ، فعال فرهنگی در یادداشتی، از نقش تیمسار سیروس لطفی در آزادسازی خرمشهر سخن گفته است. برای خواندن این یادداشت روی تصویر زیر کلیک کنید : http://iranchehr.com/?p=11920 @iranboom_ir
490Loading...
04
۳ خرداد ماه بیرون راندن ارتش عراق از ایران (عملیات بیت المقدس) دکتر هوشنگ طالع به دنبال آزادسازی بستان وگسیختن راه ارتباطی سه جبهه‌ی عراق از درون ایران و نیز محروم کردن عراق از محور عماره ـ بستان ، نوبت بال جنوبی سپاه چهارم فرا رسیده بود . این جناح ، پیش‌تر در محور سوسنگرد ـ اهواز ، دوپاره شده و پاره‌ی شمالی آن در عملیات آزاد سازی شهر بستان (طریق‌القدس) نابود گردیده بود . باقی‌مانده‌ی سپاه چهارم عراق ، هنوز منطقه‌ای به وسعت کمابیش 5400 کیلومتر مربع را در اختیار داشت. این منطقه ، از شمال به کرخه‌ی‌کور و شهرهای هوزگان (هویزه) ، از باختر به باتلاق هوزگان و از جنوب ، به اروندرود و شهر خرمشهر ، محدود می‌شد . ارتش عراق به دلیل استقرار درازمدت در این منطقه ، مواضع پدآفندی زیادی به وجود آورده بود . افزون بر آن ، این مواضع را با رودخانه‌های کرخه‌ی‌کور و کارون ، هم‌آهنگ کرده بود . ارتش عراق با توجه به پهنای قابل‌عبور کرخه‌ی‌کور و به ویژه ، پس از عملیات آزادسازی گلوگاه خوزستان (فتح‌المبین) ، استحکامات کناره‌ی این رودخانه را تقویت کرده بود . در این جا، افزودن بر میدان‌های مین ، سیم خاردار ، کانال و خاکریز ، سنگرهای تیربار به خوبی می‌توانستند عبور پیاده‌نظام را متوقف کنند . در آخرین رده‌ی این مواضع پدآفندی ، آشیانه‌های تانک با فاصله‌های کمی از هم قرار داشتند که می‌توانستند ، تلفات سنگینی بر مهاجم وارد کنند . با وجود خطوط پدآفندی مناسب و هم‌آهنگی کامل با رودخانه‌ی کرخه‌ی‌کور و کارون ، جناح جنوبی سپاه چهارم عراق ، از نظر امکان تحرک در وضع بسیار بدی قرار داشت . باتلاق هویزه و مناطق مردابی به هم‌پیوسته‌ی آن در قلمرو حکومت عراق ، امکان عقب‌نشینی این نیرو را به داخل خاک عراق غیرممکن می‌ساخت . برای عقب‌نشینی و فرار، تنها یک راه دراز، در مسیر محور خرم‌شهر ـ شلمچه ـ بصره ، وجود داشت . ارتش عراق ، پس از تحمل شکست‌های پیاپی ، جناح جنوبی سپاه چهارم را به شدت تقویت کرده بود . یگان‌هایی که در اثر عملیات پیشین ارتش ایران ، در هم شکسته بودند ، پس از بازسازی ، دوباره به منطقه فرستاده شده بودند . با آغاز عملیات ، یگان‌های دیگری نیز به یاری این جناح گسیل شدند . استعداد ارتش عراق در این منطقه به شرح زیر برآورد شده است :1 پیاده نظام : کما بیش سی و شش هزار نفر زرهی : چهل و یک گردان تانک یا کمابیش 1345 دستگاه تانک مکانیزه: سی و هشت گردان مکانیزه یا کمابیش 1330 دستگاه نفربر زرهی پشتیبانی: کمابیش 530 قبضه توپ افزون بر آن، این نیرو از پشتیبانی پی‎گیر هوایی ، در درازای نبرد نیز برخوردار بود . برای رویارویی با این نیروی قابل‌ملاحظه و بیرون‌راندن باقی‌مانده‌ی ارتش عراق از خاک کشور ، ستاد ارتش ایران ، عملیات بیت‌المقدس را در سه مرحله به مورد اجرا درآورد. طراحان ستاد ارتش ایران، با توجه به انبوه نیروی دشمن ، گستردگی جبهه و پهنه‌ی زیاد منطقه‌ی عملیات، از درگیری در یک جبهه‌ی متمرکز پرهیز کرده و در نتیجه ، به ارتش عراق اجازه ندادند تا از امکان تمرکز نیرو ، بهره‌مند شود. عملیات غرب رودخانه‌ی کارون این عملیات روز اول اردی‌بهشت ماه 1361 از سوی ارتش ایران در غرب رودخانه‌ی کارون به مورد اجرا گذارده شد . در این عملیات چندین گردان از نیروهای مردمی و سپاه پاسداران نیز در میدان نبرد ، حضور داشتند . در این مرحله، نیروهای ایران پس از گذر از رودخانه‌ی کارون، جاده‌ی اهواز ـ خرم‌شهر را در اختیار گرفت . ارتش عراق با وجود پاتک‌های سخت ، موفق به دست‌یابی دوباره به این جاده نشد. عملیات فکه مرحله‌ی دوم این عملیات ، پانزده روز پس از مرحله‌ی اول ، یعنی در روز شانزدهم اردی‌بهشت ماه 1361 ، در منطقه‌ی « فکه» به اجرا درآمد. در نتیجه‌ی این عملیات ، فشار بر روی نیروهای عراقی مستقر در منطقه، افزایش یافت . هم‌زمان با عملیات فکه ، بخشی از نیروهایی که در مرحله‌ی اول عملیات از رودخانه‌ی کارون گذر کرده بودند ، به سوی مرز دولتی به حرکت درآمدند و تا پایان روز هفدهم اردیبهشت ماه ، در نوار مرزی مستقر شدند . عملیات آزادسازی خرمشهر مرحله‌ی سوم عملیات ، روز نوزدهم اردی‌بهشت ماه 1361 به منظور درهم‌کوبیدن بقایای نیروهای جبهه‌ی مرکزی و هم‌چنین ، نیروهای جبهه‌ی جنوبی ارتش عراق و در نتیجه ، آزادسازی خرم‌شهر به مورد اجرا درآمد . در شب همان روز ، مواضع دفاعی ارتش عراق در شمال و باختر شهر خرم‌شهر به تصرف نیروهای ایران درآمد و خرم‌شهر در کم‌تر از سه روز ، آزاد شد . در این نبرد ، هفت‌هزار نفر از نیروهای عراق کشته و اسیر شدند . فرمانده‌ی جبهه‌ی جنوبی عراق نیز ، در میان انبوه کشته‌شدگان بود . بقایای نیروهای عراقی ، با به جا گذاردن مقادیر زیادی جنگ‌افزار و مهمات ، از میدان جنگ گریختند . http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/3228-3khordad-biron-randan-atesh-aragh.html https://telegram.me/iranboom_ir
490Loading...
05
📸چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری - روز دزفول گرامی باد @iranboom_ir
370Loading...
06
به انگیزه‌ی سالگرد رهایی خرمشهر جنگ در جبهه‌ی نظامی دکتر هوشنگ طالع حکومت عراق، در رویای به دست آوردن یک پیروزی برق‌آسا، روز سی‌ویکم شهریور ماه 1359 خورشیدی، با دوازده لشگر زرهی، مکانیزه و پیاده، همراه با تجهیزات فراوان، ایران را مورد تجاوز نظامی قرار داد. از آن‌جا که لشگر 92 زرهی اهواز، یعنی نیرومندترین یگان رزمی کشور در منطقه‌ی جنوب باختری به بهانه‌ی کودتای نوژه از هم پاشیده بود، حکومت عراق در راستای دست‌یابی هرچه سریع‌تر به پیروزی، بخشی از نیروهای ذخیره‌ی خود را نیز، به میدان نبرد فرستاد. چهارم ـ بیرون راندن ارتش عراق از خاک ایران (عملیات بیت‌المقدس) ...نوبت جناح جنوبی سپاه چهارم فرا رسیده بود. این جناح، پیش‌تر در محور سوسنگرد ـ اهواز، دو پاره شده و پاره‌ی شمالی آن، در عملیات طریق‌القدس نابود گردیده بود. باقی‌مانده‌ی سپاه چهارم عراق، هنوز منطقه‌ای به وسعت کمابیش 5400 کیلومتر مربع را در اختیار داشت. این منطقه از شمال به کرخه‌ی کور و شهرهای هویزه، از باختر به باتلاق هوزگان (هویزه) و از جنوب به اروند رود و شهر خرم‌شهر، محدود می‌شد. ارتش عراق به دلیل استقرار دراز مدت در این منطقه، مواضع پدآفندی زیادی به وجود آورده بود. افزون بر آن، این مواضع را با رودخانه‌های کرخه‌ی کور و کارون نیز هم‌آهنگ کرده بود. ارتش عراق با توجه به پهنای قابل عبور کرخه‌ی کور و به ویژه پس از عملیات آزادسازی گلوگاه خوزستان (فتح‌المبین)، استحکامات کناره‌ی این رودخانه را تقویت کرده بود. در این‌جا، افزون بر میدان‌های مین، سیم خاردار، کانال و خاکریز، سنگرهای تیربار به خوبی می‌توانستند، عبور پیاده‌نظام را متوقف کنند. در آخرین رده‌ی این مواضع پدآفندی، آشیانه‌های تانک به فاصله‌های کمی از هم فرار داشتند که می‌توانستند تلفات سنگینی بر مهاجم وارد کنند. با وجود خطوط پدآفندی مناسب و هم‌آهنگی کامل با رودخانه‌ی کرخه کور و کارون، جناح جنوبی سپاه چهارم عراق، از نظر امکان تحرک در وضع بسیار بدی قرار داشت. باتلاق هویزه و مناطق مردابی به هم پیوسته‌ی آن در قلمرو حکومت عراق، ‌امکان عقب‌نشینی این نیرو را به داخل خاک عراق غیرممکن می‌ساخت. برای عقب‌نشینی وفرار،‌تنها یک راه دراز،در مسیر محور خرم‌شهر ـ شلمچه ـ بصره، وجود داشت. ارتش عراق، پس از تحمل شکست‌های پیاپی،جناح جنوبی سپاه چهارم را به شدت تقویت کرده بود. یگان‌هایی که در اثر عملیات پیشین ارتش ایران، در هم شکسته بودند، پس از بازسازی، دوباره به منطقه اعزام گردیدند. با آغاز عملیات، یگان‌های دیگری نیز به یاری این جناح گسیل شدند. برای رویارویی با این نیروی قابل ملاحظه و بیرون راندن باقی مانده ارتش عراق از خاک ایران، ستاد ارتش، عملیات بیت‌المقدس را در سه مرحله به مورد اجرا درآورد. طراحان ستاد ارتش ایران، با توجه به انبوه نیروی دشمن، گستردگی جبهه و پهنه‌ی زیاد منطقه‌ی عملیات، از درگیری در یک جبهه متمرکز پرهیز کرده و در نتیجه به ارتش عراق اجازه نداد تا از امکان تمرکز نیرو، بهره‌مند شود. عملیات غرب رودخانه‌ی کارون این عملیات روز اول اردی‌بهشت ماه 1361 از سوی ارتش ایران در غرب رودخانه‌ی کارون به مورد اجرا گذارده شد. در این عملیات چندین گردان از نیروهای مردمی و سپاه پاسداران نیز در میدان نبرد، حضور داشتند. در این مرحله، نیروهای ایران پس از گذر از رودخانه‌ی کارون، جاده‌ی اهواز ـ خرم‌شهر را در اختیار گرفت. عملیات فکه مرحله‌ی دوم این عملیات، پانزده روز پس از مرحله‌ی اول یعنی در روز شانزدهم اردی‌بهشت ماه 1361 در منطقه «‌‌فکه» به اجرا درآمد. در نتیجه‌ی این عملیات، فشار بر روی نیروهای عراقی مستقر در منطقه افزایش یافت. هم‌زمان با عملیات فکه، بخشی از نیروهایی که در مرحله‌ی اول عملیات از رودخانه‌ی کارون گذر کرده بودند، به سوی مرز دولتی به حرکت درآمده و تا پایان روز هفدهم اردیبهشت ماه، در نوار مرزی مستقر شدند. عملیات آزادسازی خرمشهر مرحله‌ی سوم عملیات، روز نوزدهم اردی‌بهشت ماه 1361 به منظور در هم کوبیدن بقایای نیروهای جبهه‌ی مرکزی و هم‌چنین نیروهای جبهه‌ی جنوبی ارتش عراق و در نتیجه آزادسازی خرم‌شهر به مورد اجرا درآمد. در شب همان روز، مواضع دفاعی ارتش عراق در شمال و باختر شهر خرم‌شهر به تصرف نیروهای ایران درآمد و خرم‌شهر در کم‌تر از سه روز، آزاد شد. در این نبرد، هفت هزار نفر از افراد ارتش عراق کشته و اسیر شدند. فرمانده‌ی جبهه‌ی جنوبی عراق نیز در میان انبوه کشته شدگان،بود. بقایای نیروهای عراقی با به جا گذاردن مقادیر زیادی جنگ‌افزار و مهمات از میدان جنگ گریختند. بدین‌سان، ارتش ایران موفق شد که پس از گذشت کمتر از 19 ماه از آغاز آفند گسترده‌ی عراق و اشغال بخش‌های بزرگی از کشور، نیروهای اشغالگر را ازخاک ایران براند. دنباله نوشتار: http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/766-azadi-khoaramshahr.html https://telegram.me/iranboom_ir
1143Loading...
07
راستی از خرمشهر چه خبر؟ - فرهاد رهبری http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/17434-rasti-az-khoramshahr-980303.html @iranboom_ir
920Loading...
08
ای جوانان فدا گشته به راه میهن یادتان شاد، همه زنده جاویدان اید روح فردوسی و پژواک شکوه نادر نره شیران به خون خفته این میدان اید آتش عشق وطن در تن و در سنگر خون تا جهان است به پا، رقص کنان می مانید یاد روز شکوه مند آزاد سازی خرمشهر شاد باد هما ارژنگی @iranboom_ir
932Loading...
09
به خجستگی سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر، «نامی برای همیشه » ✍اشکان زارعی پژوهشگر تاریخ به مناسبت سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر در یادداشتی نوشت: 🔹چهارم آبان سال ۵۹ وقتی سربازان عراقی به خرمشهر دست یافتند٬ خودپسندانه بر دیوارهای آن نوشتند٬ «جئنالنبقی٬ آمده‌ایم که بمانیم». 🔹بی‌گمان صدام‌ حسین مردم ایران را به خوبی نمی‌شناخت٬ که هیچ بیگانه‌یی را نگذاشتند برخاک آنان «تا ابد» ماندگار و پایدار باشد. چنان‌که یونانی‌ها٬ خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس و مغولان٬ «آمدند» اما هنگام «رفتن» همانی نبودند که آمده بودند٬ زیرا در کوره‌ی فرهنگ ایرانی گداخته شده٬ ایرانی گردیده و با شکست نیز رهسپار شدند. 🔹سردار نگون‌بخت قادسیه و سربازانش نیز به همین منوال در سوم خرداد سال۶۱ پس از ۵۷۵ روز در ‌پی عملیات «الی‌بیت‌المقدس» با خواری و سرافگندگی از خرمشهر بیرون رانده شدند و این شکست آن‌چنان برای صدام‌ سخت بود که وی بسیاری از درجه‌داران عراقی مانند٬ صلاح‌القاضی فرمانده‌ی لشکر سوم را اعدام نمود.......... دنباله نوشتار: http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/17436-azadsazi-khoramshahr-980303.html ____ لطفا به کانال تلگرامی ایرانبوم بپیوندید. https://telegram.me/iranboom_ir
880Loading...
10
کلید آزادسازی خرمشهر در دست این دو خلبان +عکس عملیات قهرمانانه انهدام پل اروند رود و اسارت دهها هزار نیروی عراقی در تاریخ 17 اردیبهشت سال 61 انجام شد. http://jjo.ir/zcmiegnp @iranboom_ir
2816Loading...
11
تابلوی ورودی شهر خرمشهر: به خرمشهر خوش آمدید؛ جمعیت ۳۶ میلیون نفر. اکنون نزدیک به ۸۵ میلیون. @iranboom_ir
1123Loading...
12
📸 خرمشهر ۴۰ سال پس از آزادی @iranboom_ir
1852Loading...
13
عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر مرحله سوم اگر چه اهداف مورد نظر به‌طور کامل تأمین نشد، ولی شمار بسیاری از نیروهای عراقی منهدم شدند و اطلاعاتی نیز از چگونگی آرایش دشمن به دست آمد که مقدمه طرح مرحله چهارم عملیات بود. ؟؟؟ یکشنبه اول خرداد 1361، مرحله چهارم عملیات آغاز شد. یگان‌های قرارگاه فتح پس از درگیری با دشمن و پیشروی موفق شدند خود را به پلیس راه خرمشهر برسانند. نیروهای قرارگاه فجر نیز پل نو را تصرف و به سوی اروند پیشروی کردند.نیروهای قرارگاه نصر نیز در امتداد مرز، ضمن پیشروی و پاکسازی منطقه، به سوی جنوب به حرکت در آمدند. مقاومت عراقی‌ها به ویژه در پل نو، به منظور نگه داشتن عقبه نیروهای خود، نتیجه‌ای در بر نداشت. محاصره شهر لحظه به لحظه تنگ‌تر می‌شد و تعداد نیروهای عراقی که دست‌هایشان را بر سر گذارده و آماده اسارت بودند هر لحظه بیشتر می‌شد؛ به گونه‌ای که خلبان‌ هلی‌کوپتر هوا نیروز از فراز شهر این‌گونه گزارش می‌کرد: «تا چشم کار می‌کند توی خیابان‌ها و کوچه‌های خرمشهر، عراقی‌ها صف بسته‌اند و دست‌ها بر سر منتظر اسارتند.» در سوم خرداد 61، برخلاف تصور دشمن، رزمندگان ایران اسلامی در ساعت 13 از دروازه‌های غربی و شمالی و از همان محوری که دشمن وارد خرمشهر شده بود وارد شده و شهر خرمشهر پس از 575 روز آزاد شد. http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/5032-amaliat-beitolmoghadas-azadsazi-khoramshahr.html @iranboom_ir
3273Loading...
14
دیدار یک نماد دلاوری، از مجسمه خود / دیدار ناخدا هوشنگ صمدی ، فرمانده ی تکاوران مدافع خرمشهر از مجسمه ی خود ناخدا هوشنگ صمدی ، کسی است که ۳۴ روز فرماندهی تکاورانی را بر عهده داشت که از این خرمشهر در برابر  یورش عراق دفاع کردند . عکس بالا  ناخدا صمدی را در  مراسم  پرده برداری از  مجسمه اش نشان می دهد. http://iranchehr.com/?p=8808 @iranboom_ir
4126Loading...
15
سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر گرامی باد. حماسه خرمشهر اثر مجید انتظامی @iranboom_ir
1303Loading...
16
خرمشهر و چهار سروده از سه بزرگ بر بالینِ خرمشهر فریدون مشیری در زمانِ از دست دادنِ خرمشهر دردا که بر بالینِ خرمشهر، اینک / از همرهانِ اشناِ دیگر کسی نیست در آسمانش زان همه خورشیدِ تابان / دیگر بجز بالِ سیاهِ کرکسی نیست... ای هر کجایِ این خراب افتاده یِ یک روز آباد / ای پاوه، ای سقز، مریوان، ای مهاباد ای مشهد و شیراز و تبریز و صفاهان / فرداست می بینی، که خیلِ دادخواهان از جای برخیزند و بستیزند، چالاک / در انتقامِ خونِ پاکِ بی گناهان فریدونِ مشیری برگرفته از: ایران و با پنج سخن سرا (سروده‌هایِ میهنی و ایران گرایانه شادروان فریدونِ مشیری)، چاپخشِ مهر و ابر، 1386 خورشیدی، رویه یِ133 و 134. *** یک نَفَسِ تازه در روزهایی که خرمشهر در دستِ بیگانگان بود. اِی خشمِ به جان تاخته توفانِ شَرَر شو. / اِی بُغضِ گُل اَنداخته فریادِ خطر شو. اِی رویِ براَفروخته، خود پرچمِ رَه باش! / اِی مُشتِ براَفروخته، اَفراخته‌تر شو. اِی حافظِ جانِ وطن از خانه برون آی / از خانه برون چیست که از خویش به در شو. گر شعله فرو ریزد بِشتاب و مَیَندیش / وَر تیغ فرو بارد اِی سینه سپر شو! خاکِ پدران است که دستِ دگران است! / هان اِی پسرم، خانه نگهدارِ پدر شو. دیوارِ مصیبت‌کده‌یِ حوصله بشکن، / شرم آیدم از این همه صبرِ تو، ظَفَر شو! تا خود جگرِ روبهکان را بدرانی / چون شیر درین بیشه سراپای جگر شو. مسپار وطن را به قضا و قدر اِی دوست / خود بر سرِ این، تن به قضا داده قَدَر شو! فریاد به فریاد بیفزای، که وقت است، / در یک نفسِ تازه اثرهاست، اثر شو! ایرانیِ آزاده، جهان چشم به راه است / ایرانِ کهن در خطر افتاده، خبر شو! مشتی خَس و خارند، به یک شعله بسوزان / بر ظلمتِ این شامِ سیه فام سحر شو! 1359 خورشیدی فریدونِ مشیری برگرفته از: ایران و با پنج سخن سرا(سروده هایِ میهنی و ایران گرایانه شادروان فریدونِ مشیری)، چاپخشِ مهر و ابر، 1386 خورشیدی، رویه67 و 68. http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/2327-4sorode-khoramshahr.html ____  کانال تلگرامی ایرانبوم https://telegram.me/iranboom_ir
4177Loading...
17
حماسه خرمشهر - توران شهریاری (بهرامی) خرّما، ای شهر خرمشهر، شهر قهرمان ساحل اروندرود و سایه خرمابُنان شهر شور و حال جانبازان به جنگ اهرمن آن همه از جان گذشتن‌ها نگنجد در بیان گاه شعر و گفته‌ها را نیست یارای سخن در بیان جانفشانی‌ها فروماند زبان در چنان حالی به گوش جان و دل باید شنید زانکه گوش سر بود بی‌گفته اینجا ناتوان از کف دشمن رها بخشیدنت آسان نبود مام میهن بس شهید و کشته داد از بهر آن خون پاک لاله‌گون عاشقان بر خاک ریخت تا تو خرمشهر ایران‌فر بمانی جاودان وارث فرّ ز خاطر رفتة عیلام و شوش نور چشم آن دو مام دیرسالِ مهربان گرچه خرمشهر، خونین شد به دست اهرمن گرچه شد از جور دشمن دیدگانش خون‌فشان، با همه خونین‌دلی فریاد پیروزی بوَد بهر تحسینش سپهر پیر بگشاید دهان گوید: ای فرزند ایران، گرچه رنجوری هنور دردهایت چاره گردد با پزشک کاردان تا که هر ویرانه از نو باز آبادان شود همتی باید فراگیرنده، دستی پرتوان باز باید خانه‌ها افراشت بر ویرانه‌ها باز باید کرد آن ویرانه‌ها را گلستان کوشش ار گردد به پا و خانه گر گردد بنا سوی شهرش آید آن آوارة بی‌خانمان باز باید خنده بر لبها شود نقش‌آفرین باز باید غمگنان گردند از نو شادمان باز باید نخلها از هر کنارش سرکشند مرغکان بر نخلهای سبز گیرند آشیان گستراند سایه هر سو شاخة خرمابنی سروهایش سر برافرازند سوی آسمان باز باید بهمنش گردد چنان اردیبهشت نوبهارش از گل و نسرین شود رشک جنان باز باید در زمستان یاسهایش بشکفد وز زمین و بوستانش گل بروید در خزان باز چون بگذشته گردد جای گلگشت و سفر باز در نوروزها آید به سویش میهمان باز، گردد نوبهارش چون پرند رنگ‌رنگ باز، گردد مهرگانش پرنیان در پرنیان باز کشتی‌ها بیاید تا دَم اروندرود باز از آن ساحل شود کشتی به دریاها روان باز خون افتد به جریان در تن افسرده‌اش باز بینی شور هستی را کران اندر کران باز خرمشهر بیند شادی و شور و امید باز خرمشهر یابد شهرت و نام و نشان باز غوغا اوفتد بر پهنه اروندرود باز خرمشهر گردد کام‌بخش و کامران روز آزادی خرمشهر روز خرّمی است سوم خرداد فرخ باد بر ایرانیان http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/39-khamase-khoramshahr-shahriari.html @iranboom_ir
3475Loading...
18
🎼 سرود ماندگار «ممد نبودی» با نوای کویتی‌پور @iranboom_ir
19010Loading...
19
اولین بار«ممد نبودی که ببینی...»را که خواند؟ اولین بار در مراسم سالگرد جهان‌آرا خودم خواندم بعد آن را به حسین فخری که عضو سپاه خرمشهر بودند دادم و ایشان نیز آن را به غلام کویتی پور دادند. درسال 64 به پیشنهاد کویتی پور تغییراتی در آن دادم. البته آن زمانی که وی این شعر را خواندند من درمنطقه مهران بودم و در آنجا دیدم یکی از بچه های دزفول این شعر را زمزمه می‌کند و برایم جای تعجب بود که وی این شعر را از کجا به‌دست آورده. از او سوال کردم و گفت، شب گذشته کویتی پور آن را خوانده و من هم تعدادی از ابیات آن را حفظ کردم. تهران امروز نوشت: شاید خیلی ها هنوز سرود زیبایی که در وصف شهید محمد جهان‌آرا فرمانده سپاه خرمشهر سروده شده را به خاطر داشته باشند. در آن زمان ورد زبان هر ایرانی این سرود زیبا بود با این اشعار: ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته... سراینده اشعار این سرود زیبا کیست؟ آقای عزیزی. فردی که برای دل خودش شعر می‌گوید، متولد خطه خوزستان و از همرزمان جهان‌آرا ، حاضر در دفاع از خرمشهر تا آخر و حاضر در آزادی خرمشهر تا لحظه آخر و کسی که از سال 62 در اراک ساکن شده .. فکر و اساس سرودن شعر در وصف جهان‌آرا چگونه بود؟ جهان‌آرا بسیار آرام و دوست داشتنی بود و جاذبه خاصی در او وجود داشت. در اولین سالگرد شهادت وی به تهران می‌رفتیم. در اتوبوس دوستان پیشنهاد کردند که شعری درمدح شهید جهان‌آرا تهیه شود تا در مراسم ایشان همه با هم بخوانند. در این فاصله که در اتو بوس بودم این شعر را آماده کردم. البته خود نوای این شعر یک نوحه قدیمی‌است که با یکسری تغییرات کلی و اساسی آن را به صورت فعلی که رایج است تبدیل کردم. اولین بار شعر را چه کسی خواند؟ اولین بار در مراسم سالگرد جهان‌آرا خودم خواندم بعد آن را به حسین فخری که عضو سپاه خرمشهر بودند دادم و ایشان نیز آن را به غلام کویتی پور دادند. درسال 64 به پیشنهاد کویتی پور تغییراتی در آن دادم. البته آن زمانی که وی این شعر را خواندند من درمنطقه مهران بودم و در آنجا دیدم یکی از بچه های دزفول این شعر را زمزمه می‌کند و برایم جای تعجب بود که وی این شعر را از کجا به‌دست آورده. از او سوال کردم و گفت، شب گذشته کویتی پور آن را خوانده و من هم تعدادی از ابیات آن را حفظ کردم. آیا سرودن این اشعار با یک انگیزه درونی خاص بود؟ این اشعار خودشان به سراغ آدم می‌آیند و در آن فضا که قرار بگیری آن روحیه ایجاد می‌شود و مثل یک رایحه دلنشین یا یک ابر زودگذر است که باید سریع آن را جذب کنی و به آن سبک و سیاق بدهی تا ماندگار شود و در غیر این صورت می‌گریند و می‌روند به‌طور مثال در مورد شعر زیر که کویتی پور خوانده بودند همان شعر «یاران چه غریبانه رفتند از این خانه» یک شاعر دیگر این شعر را گفته بود و من هم بدون آنکه از شعر وی اطلاعی داشته باشم شعری با همین سبک و سیاق درمدح خرمشهر سرودم به کویتی پور دادم که وی نیز این اشعار را با هم تلفیق کرد و این سرود یاران چه غریبانه را خواندند که چند بیت از اشعار آن توسط من سروده شده است. http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/2320-avalin-mamad-nabodi.html @iranboom_ir
3748Loading...
20
نوای خاطره‌انگیز جنگ تحمیلی و آزادی خرمشهر - «ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته...» امروز، سوم خردادماه، سال‌روز آزادسازی خرمشهر است که با نوای «ممدی نبودی ببینی شهر آزاد گشته...» عجین شده است. این نوحه که به یاد شهید سیدمحمد جهان‌آرا توسط جواد عزیزی سروده و به وسیله‌ی غلام کویتی‌پور خوانده شده، از خاطره‌انگیزترین نواهای به‌جامانده از سال‌های جنگ تحمیلی و دفاع مردم ایران است. متن کامل این سروده در پی می‌آید: ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارانت پرثمر گشته ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارانت پرثمر گشته آه و واویــــلا… کو جهان‌آرا نور دو چشمان تر ما ای نخل غلتیده به خون اشکی از شادی همچو من بفشان… روز آزادی خیل یاران را… خیز و یاری کن دشت شادی را… آبـیاری کن نخل در آتش شعله‌ور گرچه شد بی‌سر نوبتی دیگر گشته بارآور شهد پیروزی خوشـه‌ی خرما زورق و من… ماهی و دریا ممد نبودی ببینی گریه‌ی باران لاله رویاند از تربت یاران گشته آبادان هرچه ویران شد تربـت یاران گلباران شد ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارانت پرثمر گشته ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته خون یارانت پرثمر گشته آه و واویـــلا… کو جهان‌آرا نور دو چشمان تر ما http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/5117-mamad-nabodi-bebini.html @iranboom_ir
2635Loading...
21
خرمشهر آزاد شد @iranboom_ir
1334Loading...
22
سوم خردادماه سالروز آزادسازی خرمشهر فرخنده و خجسته باد. @iranboom_ir
1741Loading...
23
سوم خردادماه سالروز آزادسازی خرمشهر فرخنده و خجسته باد. @iranboom_ir
1360Loading...
24
«خرمشهر آزاد شد»! برگرفته از روزنامه اطلاعات جلال رفیع چو خورشیدِ خرداد، در خون شکفت شب شرمگین، روی در گِل نهفت سحرگاهِ سوم، که بخت سپید ز پیشانی صبح صادق دمید گــل «آتشین چشمـه»ی خــاوری نظر کرد با چشم ناباوری به دریای ایمان، به دشت امید هراسان به هر سو نظر کرد، دید: کران تا کران، سر به سر، جان به کف سیاووش و سهراب را صف به صف علی دید و عباس و عزم نبرد لبِ لعـــلِ از تشنــگی لاژورد فریدون و هم کاوۀ سینه چاک زمین کرده از لوثِ ضحاک، پاک کجا بود ضحاک و بد نام بود همانجای، صدام و صد دام بود چُئو را تو ‌ای چرخ برگشته بخت نهادی به زیر و زبر، تاج و تخت؟! کهن جامۀ ظلم، کردن رفو؟ «تفو بر تو ‌ای چرخ گردون تفو» دلیران، همه دل به دریا زده بر این تاج و این تخت، تیپا زده شرف را به آزادگی پاس‌دار علی‌‌وار، جان بر کف و سربدار «محمد»، خود از خاک برخاسته «جهان» را به خوبی «بیاراسته»1 جهان رای و آرای و خرم سرشت سرآورده بیرون ز باغ بهشت یکی جاری رود، اروندوار ستیغ سیادت، دماوند وار یکی موج نستوه و بشکوه، کوه بلندای والای شهر شکوه به شکرانه، خورشید آمد فرود بر‌آن خاک خرم بسی جبهه سود همه دشت، لبریز فریاد شد: خدایا «خرمشهر آزاد شد»!2 1 ـ سردار شهید محمد جهان آرا 2ـ ‌سروده خرداد 1361 شمسی http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/2344-khoramshahr-azad-shod.html https://telegram.me/iranboom_ir
1290Loading...
25
به مناسبت آزادی خرمشهر - ادیب برومند بسی خوانده ای وصف گندآوران که بردندگوی از سرسروران به پیکار دشمن فشردند پای    تبه ساخته دستبرد سران کنون بشنوازفتح خونینه شهر   که یکچند تازید دشمن برآن فرستادصدام ناپاکدل   سوی «خرمی شهر» جیشی گران سپه راند این سوی اروندرود جری ازجهالت چو خود محوران گمان کردکآسان توان دست یافت به مرز دلیران و دانشوران جوشدناگهان چیره چون راهزن برآن زیوری شهر صاحب زران چپاولگری رابرآورددست  ربودآنچه بد خواسته اندر آن چودیوسپیدوچو اکوان دیو   که بردند ره سوی مازندران ویا همچو خونخوارگان مغول و یا تیره دل تیرۀبربران زبی رسمی و ناکسی بس نکرد    نه برمهتران و نه برکهتران بسا مال کزبندرش غارتید   چو خونخواره دزدان وکین گستران بسی کشت وکوبید با توپ وتانک    زن و مرد و بام و در از هرکران نماند از چنان شهرآباد بوم به جز کوی کوران و کوخ کران چو باد خزان شدوزان سوی باغ   تبه کرد سرو و گل و ضمیران زشهرازدرشربرون تاختند   گروهی زن و مرد با همسران چودیدند شیران دراین مرغزار   که گشتند خوکان وحشی چران، برآشوفتند ازچنان خیرگی  دژم قهرمانان صاحبقران برانگیختند ازپی دفع خصم  زجنگاوران،شیردل یاوران به فرماندهی تیز بشتافتند  امیران جانبازوسرلشکران ز«سربازان» و از «پاسداران» مرز   همه باهم اندرهدف همقران به دفع عدو قد برافراشتند   به دست آتشین حربه کینه وران شده حمله ور برعراقی سپاه    هژبران وببران دشمن دران فشاننده آتش به بنگاه خصم     چوآتشفشان کوه آذرپران چوتوفنده دریای خیزاب خیز      شده خشمشان برفلک سرگران عقابان جنگی هم اندر هوا      به بمب افکنی چیره بر خودسران به سامان دشمن شده باره کوب  عقابان ، به حکم همایونفران زبس دود خمپاره و بانگ توپ  جهان تارشد در برناظران همی جوش زدخون رویین تنی    به رگهای این آهنین پیکران درآن سخت پیکاروخونین نبرد  چه گویم زایثار همسنگران که کردند بردشمن پخته خوار   جهان تیره،چون دیگ خوالیگران زپیر وجوان ، خلق ایران زمین      سراسرهماهنگ یکدیگران پی دفع دشمن به خشم آمدند  چوشیران همه مادگان ونران فراجسته برروی «مین» بی هراس دلاور جوانان چو بازیگران که با بذل جانها برانند سخت   زخاک وطن،چیره بدگوهران کریمانه آن سان به جنگ آمدند   که ازبهر ارشاد،پیغمبران بدان گونه نوشنده جام اجل     که سقراط نوشندۀ شوکران شدن در ره پاس میهن شهید     بدی فخراین زبده نیک اختران به پشتی گری دست داده به هم    چه کس بودهمتاب همباوران؟ بداند در ره مام وطن سروجان به خشنودی مادران سرانجام بافضل کیهان خدای      به فتح آمدنداین یلان کامران به نام اسارت زچندین هزار        ببستند دست ازملامت خران به سال هزاروسه صد شصت ویک  سوم روزخردادمه،صفدران بشستند دامان کشور زننگ   چوهرشوخگن جامه را گازران چو شد تیر«صدام» خورده به سنگ     شدش عاربردل،چوکوهی گران بماندش به دل داغ چونین شکست  چوداغی که برشانه فاجران پس آنگه به تسلیم برداشت دست                              غرامت پذیر از غنیمت بران به زهر هزیمت گشودندکام                                    ز صهبای قدرت تهی ساغران گریزند آری به هم پنجگی    زپیلان جنگی،گشن استران سزدگرستایند فتحی چنین  فن جنگ را جمله سرداوران براین قهرمانان هزاران درود   که دارند پاس وطن پروران نثار آورم برشهیدان سلام      برازنده جمعی زما برتران به شهر شرف مینوی شهریار    به نام ونشان،گوهرین افسران امید ازخداوند دارد «ادیب»   کنون کزوطن رانداین جابران، که ایران در این جنگل روزگار  مصون مانداز شرّجاناوران http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/1479-azadi-khoramshahr.html https://telegram.me/iranboom_ir
1960Loading...
26
دیوارنوشت معروف سربازعراقی: آمده‌ایم که بمانیم مردی در موزه خرمشهر میگفت، بعد‌ از آزادسازی خرمشهر(شهید)بهروزمرادی می‌نویسد: آمدیم نبودید.  @iranboom_ir
56720Loading...
27
به انگیزه سوم خرداد ماه روز آزادسازی خرمشهر شاد باد ، شاد باد ، شاد باشيد اي شهيدان راه ايران که به قرنها در دل دشتها ، کوهها و درياهاي ميهن به خون خود کفن پوشيده و خفتهايد نام شما و ياد شما، افتخار ماست و درس زندگي ما از مجموعه اشعار تو را ایران می‌نامم دکتر هوشنگ طالع ايران ترا ، خوزستان مي‎نامم با نخل‎هاي سوخته ، و شهر‎هاي به خون خفته . ترا که ، شمشير رستم به چنگ داري ، و خفتان سياوخش ، بر تن مرا نيز رخصتي ده ، تا بر شمشيرت بوسه زنم ، و گرد رزم ، از خفتانت بسترم . خوزستان ترا ، قفقاز مي‎خوانم . گنجه و باکو ، شکي و شيروان ، تفليس و ايروان ، در بند و شيشه . و تفنگ «شمل» ، که هنوز فضا از بوي باروت آن ، مالامال است . نظامي و سخن بلند خاقاني بزرگ : برديده من خندي ، کاينجا ز چه مي‎گريد خندند بر آن ديده ، کاينجا نشود گريان خوزستان ترا ، خوارزم مي‎نامم . فرارود و سير دريا و ريگ‎هاي آمويِ چونان پرنيان سمرقند ، بخارا و فرقانه خجند و زر افشان . رودکي ، کمال و پورسينا ، و هزاران نام آور ديگر خوزستان ترا هرات مي‎نامم . بلخ و باميان ، و «پنج‎شير» ، هزاران شير . ترا ، زابل و کابل مي‎نامم ، مهراب و زال ، تهمينه و رودابه خوزستان ترا ، سيستان مي‎خوانم . يعقوب دشمن شکن ، رستم و سام نريمان ، و « فرخي» ، با کاروان حله . خوزستان ترا کردستان مي‎نامم ، مهاباد ، حلبچه و شهر زور ، پنچوين ، سنندج و کرکوک ، تا آن دور دست‎هاي دور . . . و « ملاي پير»1 ، که هنوز گرمي دستانش ، در دستانمان است . خوزستان ترا ، خليج‎فارس مي‎خوانم . آن نيلي مواج ، گه خروشان و گه آرام ، ترا « بحرين» مي‎نامم ، منامه و محرق ، احسا و قطيف خوزستان ترا تخت جمشيد مي‎نامم و آن مردان سنگي با فرهنگ قامت افراشته بر فراز قرون ترا ، مشهد مرغاب مي‎نامم ، کوروش بزرگ ، و نخستين منادي آزادي بشر خوزستان ترا ، شيراز مي‎نامم رکن‎آباد و مصلي بهار و عطر شکوفه‎هاي بادام و زرد آلو حافظ ، تجلي‏گه روح « همه ايراني » و سعدي شيرين گفتار ، سرو ناز و لاله‎هاي خونين کفن . خوزستان ترا ، مولاي بلخ مي‎خوانم . و آن « ني» که هنوز، شکايت گوي جدايي هاست . خانگاه و زاويه ، سماع و شعرناب ، و عروج تا به مبدا . خوزستان ترا ، « توس» مقدس مي‎نامم . مقدس‎ترين خاک جهان ، سرزمين کاخ نظم بلند ، اي بي‎گزند از باد باران ، (2) اي « پارسي ويج » خوزستان ترا ، « ايران ويج» مي‎نامم . ترا ، همه‎ي ايران مي‎نامم . در تو ، هيرمند و اروند ، سند و سپيدرود ، کارون و آموي ، دجله و کورش و ارس ، البرز و الوند ، هندوکش و زاگرس ، در هم آميخته‎اند . مرا نيز رخصتي ده ، تا بر شمشيرت بوسه‎زنم ، و گرد رزم ، از خفتانت بسترم . ___ 1ـ برادر هم رزم ، روانشاد ملامصطفي بارزاني ، رهبرپارت دموکرات آن سوي مرز که گفت :                      « هر کجا کرد زندگي مي‎کند ، آن جا ايران است» . 2ـ پي افکندم از نظم کاخي بلند که از باد و باران نيابد گزند (فردوسي) http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/2327-4sorode-khoramshahr.html @iranboom_ir
73111Loading...
28
اسماعیل و حسین حسین نیز چونان اسماعیل ، ۱۳ سله بود ؛ اما بدون سپاه و لشگر و تنها با یک جنگ‌افزار . درحالی‌که او نیز چونان اسماعیل ، دل‌ها و  دست‌های به دعا برافراشته‌ی ، همه‌ی ملت و مردم ایران را به همراه داشت . حسین نیز چونان اسماعیل ، در چالدران خرمشهر ، با دشمن ایران ، سینه به سینه شد ؛ انبوه ، ابنوه ، بسیار و پرشمار . اسماعیل با ۲ هزارتن ، توپخانه‌ی دشمن را نشانه گرفت و حسین ، با تنها تن خویش ، تانک دشمن متجاوز را : کوهی از آهن و با توان یک آتش‌فشان . جنگ‌افزارش بر کوه آهن ، کارگر نبود ، پس ضامن نارنجک را کشید و خود را به زنجیرهای تانک سپرد . او ، حسین فهمیده بود ، شهید راه ایران . او نیر شهادت در راه ایران را برگزید ، تا ایران بماند ... تا ایران بماند ... تا ایران بماند . سوم خرداد ۱۳۹۹ دکتر هوشنگ طالع @iranboom_ir
2884Loading...
29
طرح شادباش به مناسبت سوم خردادماه سالگرد آزادی سازی خرمشهر طرح: مجتبی عالیخانی - ایرانبوم http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/2324- @iranboom_ir
2555Loading...
30
مرمت‌های غیراصولی در آرامگاه سعدی سیاوش آریا https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20894 @iranboom_ir
2473Loading...
31
گزارشی از نقش نیروهای مردمی در زمینگیرکردن عراق در دروازه های خرمشهر دکتر فریدون مجلسی در نوشته ای ، خاطرات خود از همیاری همگانی مردم خرمشهر برای بسیج نیروها برای سدکردن راه نیروهای مهاجم عراقی را بازگو کرده است . برای خواندن این نوشته روی تصویر زیر کلیک کنید : http://iranchehr.com/?p=7494 @iranboom_ir ❗️خرمشهر آزاد شد ولی...پروژه تعریب خوزستان در جریان است/سالار سیف الدینی http://www.sharghdaily.ir/News/132110/خرمشهر-آزاد-شد-ولی- @iranboom_ir
2473Loading...
32
لاکپشت پوزه عقابی |یکی از عجایب هفتگانه ی جزیره قشم 🔺اینگونه لاکپشت در معرض خطر انقراض قرار گرفته اند. /مهر @iranboom_ir
2305Loading...
33
🏷 هنوز نیمه تمام ▫️مجموعه اشعار استاد فقید علیرضا شجاع پور ▫️چاپ دوم / رقعی ۴۹۰ صفحه / شومیز / ۴۰۰ هزار تومان ▫️تهران: نگارستان اندیشه/ ۱۴۰۲ 👈 استاد علیرضا شجاع پور، سیاست‌مدار وطن پرست و بازنشسته که نیمی از عمر خود را صرف شعر و ادب پارسی کرد، برای شعر پر معنی و احساسی «وطن یعنی همه آب و همه خاک» در میان علاقه مندان به ایران شناخته شده است. مجموعه اشعار او، مشتمل بر قالب های مختلفی شعری و مضامین گوناگون است که در زمان حیاتش و با نظر خودش به این ترتیب، تنظیم و عرضه شد. قلب او که همواره برای ایران می تپید در زمستان سال گذشته و پس از مدتی بیماری برای همیشه آرام گرفت.
2284Loading...
34
سال روز آزادی خرمشهر خجسته باد شهر خونین ای توخرم از امید خاک تو آمیخته با خون شهید پورزالی  بابکی  یعقوب لیث گیوو گودرز را تو فرزندی رشید بانوان خطه ات  گُردان خط خط شکن هریک که خود گُرد آفرید دامنت دشت  شقایق های  خون خون ایرانی که از زخمت چکید لاله های  سرخ  باغ  تربتت   تا به دشت آسمان ها سر کشید خون غیرت دررگت جاری ست یقین غیرت از فعل تو بر معنا رسید با سلحشوری و ایثار تو بود  دشمن ایرانی  صدام   پلید  با همه لاف و رجز خوانی خود پیش تو شد خوارو پشت او خمید در نبرد نور و  دیو شب پرست  صبح چو سرزد پرده ی شب را درید خون  فرزندان  تو از مرد و زن  ریخته بر  خاکت  حماسه آفرید چشم دنیا  یک چنین  ایثار را در همه دوران خود هرگز ندید در وطن از شور ایثار تو بود هرکجا  عطر شهادت را دمید نام  ایران  بار دیگر سربلند در جهان گردیده از خون شهید خون حق هرگز  نمی خسبد که آن  در رگ هستی ست جاری  بنگرید ای خوشا او آن که رفت بهر وطن جان فدا کرد  و شهادت برگزید             ۱۳۹۳/۳/۲ #بیگی_سینا_لنگرودی عبدالله مرادعلی بیگی از دفتر : « ایران وطنم » - انتشارات سمرقند @iranboom_ir
5248Loading...
فرهاد ارژنگی ۴ خرداد ۱۳۴۰، سالروز درگذشت فرهاد ارژنگی است. یادش گرامی. میر سید علیرضا میر علینقی فرهاد ارژنگی، در عمر کوتاه بیست و دو ساله اش، در زندگانی هنری‌اش که بیشتر از پنج سال  دوام نیافت، همچنان خاتم فیروزهٔ بواسحاقی، به قول لسان الغیب، خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود. فرهاد ارژنگی، در مجموعۀ انتشارات موسیقی ایرانی، که در این ایام بسی حجیم‌تر از دهه‌های پیش هم شده، کوچکترین رد پایی؛ و یا سایهٔ دستی ندارد. نه کسی صدای تار او را از همان نوارهای تکه پارهٔ قدیمی شنیده، و نه حتی قطعهٔ کوتاهی از او، در این همه نوار و سی دی و کنسرت اجرا شده است. خاطرهٔ او به شکلی دردناک، پرغرور، معصوم و همیشه جوان، فقط در ذهن همسالانش زنده است. یادهایی پر از علاقه و احترام و حسرت، برای نبوغی که در آستانهٔ جوانی، ناگاه به تیر بلا پرپر شد؛ و هیچکس به درستی ندانست که کمانکش، چه کسی بود و از چه رو، او را هدف گرفته بود. اما، این فرهاد ارژنگی، موسیقیدان جوانمرگ و به قول استاد «رحیم معینی کرمانشاهی»، «خداوندگار رشتهٔ خویش، که بود؟ دانستن شرح حالی از او، شاید بتواند به شناختنش، کمک کند: خانواده و تبار آذری او، با بیش از پانصد سال سابقه، در تاریخ هنر ایران حضور داشته‌اند. از نیاکان او، نام‌های آقا میرک تبریزی (استاد نقاش و قلمدان ساز دوره صفویه، و از شاگردان بنام کمال الدین بهزاد هراتی)،» استاد «ابراهیم میر» و «اختر مصور»، و استاد «حسین میر مصور ارژنگی» آوازه‌ای در خور دارند. پدر فرهاد، استاد «رسام ارژنگی»، نقاش و معلم ممتاز در دورهٔ پهلوی اول بود که آثارش، با پیروی از مکتب‌های اروپایی و با تاثیر پذیری از دیدگاه  و شخصیت هنری ویژه «رسام»، دارای مضامینی عاشقانه، طبیعت دوستانه و البته بسیار وطن پرستانه و ملی گرایانه است. علاقهٔ فرهاد به موسیقی، مثل اکثر نوابغ زودرس، از همان کودکی، جلوه کرد. پدر، با حساسیت هنرمندانهٔ خود، حدود وسیع این استعداد را دریافت و زمینهٔ رشد صحیح آن را فراهم آورد. هر چند که وی با مانعی درونی نیز مواجه بود؛ و آن تداعی دردناکی بود که هنر موسیقی در این خانواده برجای نهاده بود. خاطرهٔ جوانمرگی برادری بزرگتر، نخستین پسر رسام ارژنگی، «بهزاد»، که ویولون می‌نواخت و در رشته مهندسی راه و ساختمان درس می‌خواند؛ به هر صورت، عشق فرهاد کوچک به موسیقی، موقعیت یگانهٔ او به عنوان دُردانهٔ خانواده و علاقهٔ بی‌حد و حصر پدرش به این پسر خردسال که استعدادهای بی‌چون و چرایی از خود نشان می‌داد، وضعیت را به نفع موسیقی تغییر دارد. تار، جای ویولون را گرفت، مدت کوتاهی عمویش او را در یادگیری اصول آغازین، نوازندگی یاری کرد، و بالاخره فرهاد به دست استاد «علی اکبر شهنازی» سپرده شد. این هنرمند و نوازنده و معلم بزرگ، در آن سالها، یعنی از هزار و سیصد و بیست و چهار  تا هزار و سیصد و سی و چهار، کمتر در رادیو نوازندگی می‌کرد و بیشتر به تعلیم شاگردان می‌پرداخت. فرهاد ارژنگی (۱۵ بهمن ۱۳۱۷ / ۴ خرداد ۱۳۴۰ خورشیدی) آهنگساز، نوازنده تار و نقاش بود. فرهاد ارژنگی فرزند نقاش رسام ارژنگی، است که از ۵۰۰ سال پیش خانواده وی نقاش و پیکرتراش بوده‌اند. طُرفه این که تمام این تلاش ها، تنها طی پانزده سال آموزش، آفرینش و اجرا، انجام گرفته است. پانزده سال از زندگی بیست و دو ساله موسیقیدانی تحصیل کرده و پر استعداد که مرگ ناگهانی او، خانواده‌ای اصیل و هنرمند و ایراندوست را از هم پاشید، مادرش که سال‌های سال درد و داغ اولین پسرش بهزاد را با دشواری تحمل کرده بود، مصیبت دوم را تاب نیاورد و نوزده روز بعد از او با آگاهی از مرگ فرهاد یک شبه جان داد، استاد رسام ارژنگی، گرفتار درد عظیم مرگ پسر از یک سو، و ستم سنگین جامعهٔ آن روز (در موضع گیری بی‌مهر و عاطفه‌اش در قابل این واقعه) از سوی دیگر را بر وجود شکنندهٔ خود، سنگین و تحمل ناپذیر می‌دید، چهارده سال بعد از آن را در سوگی سیاه، به مرثیه خوانی، در عزلت گذراند. در این میان، از پس تلاطم‌های روزگار، خواهر کوچکترش، " هما  ارژنگی" امانت دار برادر شد و توانست آنچه را که از دستبرد زمانه و اهل زمانه، برجا مانده بود حفظ کند. یادداشت نویسی  در باره این هنرمند، در شرایط دشواری که داشتم  آسان نبود اما در نام فرهاد ارژنگی جاذبه‌ای بود که تمام این گرفتاری‌ها را نادیده گرفتم؛ و سعی کردم با همهٔ توان باقی مانده، آنچه را که از دستم بر می‌آمد، در خدمت به این چهره صمیمی و نامراد در موسیقی ایران، انجام دهم؛ و امید دارم کاری نکرده باشم که کاستی‌های آن در آینده موجب شرمساری و اعتذارم شود. کار دربارهٔ فرهاد ارژنگی هنوز تمام نشده، و شاید زمان آن  تازه آغاز شده باشد. دنباله نوشتار: http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/3920-farhadarjangi-1317-1340.html @iranboom_ir
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
فرهاد ارژنگی ۴ خرداد ۱۳۴۰،سالروز درگذشت فرهاد ارژنگی است یادش گرامی. پرتره فرهاد ارژنگی، اثر خود هنرمند http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/3920-farhadarjangi-1317-1340.html @iranboom_ir
Hammasini ko'rsatish...
آشنایی با یک ارتشتار بزرگ ایرانی در سال های دفاع ایران در برابر عراق ، به دلیل تب و تاب انقلابی کشور و آشفتگی احساسات ملی گرایانه و به حاشیه رفتن آن، ارتش ایران با وجود جانفشانی های بسیار از توجه لازم برخوردار نشد و گروهی، ساده انگارانه یا شیادانه، جایگاه ارتش ایران را از «مدافع اصلی» به «عامل یاری دهنده ی نهادهای مدافع انقلابی » کاستی دادند ! امروزه با گذر از آن سال های هیاهو، و با روشنگری های ارتشیان پیشکسوت مدافع ایران در برابر عراق، به برآورد دقیق تری از جایگاه ارتش ایران در دفاع از ایران دست یافته ایم که باید در هرچه ژرف تر و گسترده ترکردن آن کوشید . آرسام محمودی ، فعال فرهنگی در یادداشتی، از نقش تیمسار سیروس لطفی در آزادسازی خرمشهر سخن گفته است. برای خواندن این یادداشت روی تصویر زیر کلیک کنید : http://iranchehr.com/?p=11920 @iranboom_ir
Hammasini ko'rsatish...
۳ خرداد ماه بیرون راندن ارتش عراق از ایران (عملیات بیت المقدس) دکتر هوشنگ طالع به دنبال آزادسازی بستان وگسیختن راه ارتباطی سه جبهه‌ی عراق از درون ایران و نیز محروم کردن عراق از محور عماره ـ بستان ، نوبت بال جنوبی سپاه چهارم فرا رسیده بود . این جناح ، پیش‌تر در محور سوسنگرد ـ اهواز ، دوپاره شده و پاره‌ی شمالی آن در عملیات آزاد سازی شهر بستان (طریق‌القدس) نابود گردیده بود . باقی‌مانده‌ی سپاه چهارم عراق ، هنوز منطقه‌ای به وسعت کمابیش 5400 کیلومتر مربع را در اختیار داشت. این منطقه ، از شمال به کرخه‌ی‌کور و شهرهای هوزگان (هویزه) ، از باختر به باتلاق هوزگان و از جنوب ، به اروندرود و شهر خرمشهر ، محدود می‌شد . ارتش عراق به دلیل استقرار درازمدت در این منطقه ، مواضع پدآفندی زیادی به وجود آورده بود . افزون بر آن ، این مواضع را با رودخانه‌های کرخه‌ی‌کور و کارون ، هم‌آهنگ کرده بود . ارتش عراق با توجه به پهنای قابل‌عبور کرخه‌ی‌کور و به ویژه ، پس از عملیات آزادسازی گلوگاه خوزستان (فتح‌المبین) ، استحکامات کناره‌ی این رودخانه را تقویت کرده بود . در این جا، افزودن بر میدان‌های مین ، سیم خاردار ، کانال و خاکریز ، سنگرهای تیربار به خوبی می‌توانستند عبور پیاده‌نظام را متوقف کنند . در آخرین رده‌ی این مواضع پدآفندی ، آشیانه‌های تانک با فاصله‌های کمی از هم قرار داشتند که می‌توانستند ، تلفات سنگینی بر مهاجم وارد کنند . با وجود خطوط پدآفندی مناسب و هم‌آهنگی کامل با رودخانه‌ی کرخه‌ی‌کور و کارون ، جناح جنوبی سپاه چهارم عراق ، از نظر امکان تحرک در وضع بسیار بدی قرار داشت . باتلاق هویزه و مناطق مردابی به هم‌پیوسته‌ی آن در قلمرو حکومت عراق ، امکان عقب‌نشینی این نیرو را به داخل خاک عراق غیرممکن می‌ساخت . برای عقب‌نشینی و فرار، تنها یک راه دراز، در مسیر محور خرم‌شهر ـ شلمچه ـ بصره ، وجود داشت . ارتش عراق ، پس از تحمل شکست‌های پیاپی ، جناح جنوبی سپاه چهارم را به شدت تقویت کرده بود . یگان‌هایی که در اثر عملیات پیشین ارتش ایران ، در هم شکسته بودند ، پس از بازسازی ، دوباره به منطقه فرستاده شده بودند . با آغاز عملیات ، یگان‌های دیگری نیز به یاری این جناح گسیل شدند . استعداد ارتش عراق در این منطقه به شرح زیر برآورد شده است :1 پیاده نظام : کما بیش سی و شش هزار نفر زرهی : چهل و یک گردان تانک یا کمابیش 1345 دستگاه تانک مکانیزه: سی و هشت گردان مکانیزه یا کمابیش 1330 دستگاه نفربر زرهی پشتیبانی: کمابیش 530 قبضه توپ افزون بر آن، این نیرو از پشتیبانی پی‎گیر هوایی ، در درازای نبرد نیز برخوردار بود . برای رویارویی با این نیروی قابل‌ملاحظه و بیرون‌راندن باقی‌مانده‌ی ارتش عراق از خاک کشور ، ستاد ارتش ایران ، عملیات بیت‌المقدس را در سه مرحله به مورد اجرا درآورد. طراحان ستاد ارتش ایران، با توجه به انبوه نیروی دشمن ، گستردگی جبهه و پهنه‌ی زیاد منطقه‌ی عملیات، از درگیری در یک جبهه‌ی متمرکز پرهیز کرده و در نتیجه ، به ارتش عراق اجازه ندادند تا از امکان تمرکز نیرو ، بهره‌مند شود. عملیات غرب رودخانه‌ی کارون این عملیات روز اول اردی‌بهشت ماه 1361 از سوی ارتش ایران در غرب رودخانه‌ی کارون به مورد اجرا گذارده شد . در این عملیات چندین گردان از نیروهای مردمی و سپاه پاسداران نیز در میدان نبرد ، حضور داشتند . در این مرحله، نیروهای ایران پس از گذر از رودخانه‌ی کارون، جاده‌ی اهواز ـ خرم‌شهر را در اختیار گرفت . ارتش عراق با وجود پاتک‌های سخت ، موفق به دست‌یابی دوباره به این جاده نشد. عملیات فکه مرحله‌ی دوم این عملیات ، پانزده روز پس از مرحله‌ی اول ، یعنی در روز شانزدهم اردی‌بهشت ماه 1361 ، در منطقه‌ی « فکه» به اجرا درآمد. در نتیجه‌ی این عملیات ، فشار بر روی نیروهای عراقی مستقر در منطقه، افزایش یافت . هم‌زمان با عملیات فکه ، بخشی از نیروهایی که در مرحله‌ی اول عملیات از رودخانه‌ی کارون گذر کرده بودند ، به سوی مرز دولتی به حرکت درآمدند و تا پایان روز هفدهم اردیبهشت ماه ، در نوار مرزی مستقر شدند . عملیات آزادسازی خرمشهر مرحله‌ی سوم عملیات ، روز نوزدهم اردی‌بهشت ماه 1361 به منظور درهم‌کوبیدن بقایای نیروهای جبهه‌ی مرکزی و هم‌چنین ، نیروهای جبهه‌ی جنوبی ارتش عراق و در نتیجه ، آزادسازی خرم‌شهر به مورد اجرا درآمد . در شب همان روز ، مواضع دفاعی ارتش عراق در شمال و باختر شهر خرم‌شهر به تصرف نیروهای ایران درآمد و خرم‌شهر در کم‌تر از سه روز ، آزاد شد . در این نبرد ، هفت‌هزار نفر از نیروهای عراق کشته و اسیر شدند . فرمانده‌ی جبهه‌ی جنوبی عراق نیز ، در میان انبوه کشته‌شدگان بود . بقایای نیروهای عراقی ، با به جا گذاردن مقادیر زیادی جنگ‌افزار و مهمات ، از میدان جنگ گریختند . http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/3228-3khordad-biron-randan-atesh-aragh.html https://telegram.me/iranboom_ir
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
📸چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری - روز دزفول گرامی باد @iranboom_ir
Hammasini ko'rsatish...
به انگیزه‌ی سالگرد رهایی خرمشهر جنگ در جبهه‌ی نظامی دکتر هوشنگ طالع حکومت عراق، در رویای به دست آوردن یک پیروزی برق‌آسا، روز سی‌ویکم شهریور ماه 1359 خورشیدی، با دوازده لشگر زرهی، مکانیزه و پیاده، همراه با تجهیزات فراوان، ایران را مورد تجاوز نظامی قرار داد. از آن‌جا که لشگر 92 زرهی اهواز، یعنی نیرومندترین یگان رزمی کشور در منطقه‌ی جنوب باختری به بهانه‌ی کودتای نوژه از هم پاشیده بود، حکومت عراق در راستای دست‌یابی هرچه سریع‌تر به پیروزی، بخشی از نیروهای ذخیره‌ی خود را نیز، به میدان نبرد فرستاد. چهارم ـ بیرون راندن ارتش عراق از خاک ایران (عملیات بیت‌المقدس) ...نوبت جناح جنوبی سپاه چهارم فرا رسیده بود. این جناح، پیش‌تر در محور سوسنگرد ـ اهواز، دو پاره شده و پاره‌ی شمالی آن، در عملیات طریق‌القدس نابود گردیده بود. باقی‌مانده‌ی سپاه چهارم عراق، هنوز منطقه‌ای به وسعت کمابیش 5400 کیلومتر مربع را در اختیار داشت. این منطقه از شمال به کرخه‌ی کور و شهرهای هویزه، از باختر به باتلاق هوزگان (هویزه) و از جنوب به اروند رود و شهر خرم‌شهر، محدود می‌شد. ارتش عراق به دلیل استقرار دراز مدت در این منطقه، مواضع پدآفندی زیادی به وجود آورده بود. افزون بر آن، این مواضع را با رودخانه‌های کرخه‌ی کور و کارون نیز هم‌آهنگ کرده بود. ارتش عراق با توجه به پهنای قابل عبور کرخه‌ی کور و به ویژه پس از عملیات آزادسازی گلوگاه خوزستان (فتح‌المبین)، استحکامات کناره‌ی این رودخانه را تقویت کرده بود. در این‌جا، افزون بر میدان‌های مین، سیم خاردار، کانال و خاکریز، سنگرهای تیربار به خوبی می‌توانستند، عبور پیاده‌نظام را متوقف کنند. در آخرین رده‌ی این مواضع پدآفندی، آشیانه‌های تانک به فاصله‌های کمی از هم فرار داشتند که می‌توانستند تلفات سنگینی بر مهاجم وارد کنند. با وجود خطوط پدآفندی مناسب و هم‌آهنگی کامل با رودخانه‌ی کرخه کور و کارون، جناح جنوبی سپاه چهارم عراق، از نظر امکان تحرک در وضع بسیار بدی قرار داشت. باتلاق هویزه و مناطق مردابی به هم پیوسته‌ی آن در قلمرو حکومت عراق، ‌امکان عقب‌نشینی این نیرو را به داخل خاک عراق غیرممکن می‌ساخت. برای عقب‌نشینی وفرار،‌تنها یک راه دراز،در مسیر محور خرم‌شهر ـ شلمچه ـ بصره، وجود داشت. ارتش عراق، پس از تحمل شکست‌های پیاپی،جناح جنوبی سپاه چهارم را به شدت تقویت کرده بود. یگان‌هایی که در اثر عملیات پیشین ارتش ایران، در هم شکسته بودند، پس از بازسازی، دوباره به منطقه اعزام گردیدند. با آغاز عملیات، یگان‌های دیگری نیز به یاری این جناح گسیل شدند. برای رویارویی با این نیروی قابل ملاحظه و بیرون راندن باقی مانده ارتش عراق از خاک ایران، ستاد ارتش، عملیات بیت‌المقدس را در سه مرحله به مورد اجرا درآورد. طراحان ستاد ارتش ایران، با توجه به انبوه نیروی دشمن، گستردگی جبهه و پهنه‌ی زیاد منطقه‌ی عملیات، از درگیری در یک جبهه متمرکز پرهیز کرده و در نتیجه به ارتش عراق اجازه نداد تا از امکان تمرکز نیرو، بهره‌مند شود. عملیات غرب رودخانه‌ی کارون این عملیات روز اول اردی‌بهشت ماه 1361 از سوی ارتش ایران در غرب رودخانه‌ی کارون به مورد اجرا گذارده شد. در این عملیات چندین گردان از نیروهای مردمی و سپاه پاسداران نیز در میدان نبرد، حضور داشتند. در این مرحله، نیروهای ایران پس از گذر از رودخانه‌ی کارون، جاده‌ی اهواز ـ خرم‌شهر را در اختیار گرفت. عملیات فکه مرحله‌ی دوم این عملیات، پانزده روز پس از مرحله‌ی اول یعنی در روز شانزدهم اردی‌بهشت ماه 1361 در منطقه «‌‌فکه» به اجرا درآمد. در نتیجه‌ی این عملیات، فشار بر روی نیروهای عراقی مستقر در منطقه افزایش یافت. هم‌زمان با عملیات فکه، بخشی از نیروهایی که در مرحله‌ی اول عملیات از رودخانه‌ی کارون گذر کرده بودند، به سوی مرز دولتی به حرکت درآمده و تا پایان روز هفدهم اردیبهشت ماه، در نوار مرزی مستقر شدند. عملیات آزادسازی خرمشهر مرحله‌ی سوم عملیات، روز نوزدهم اردی‌بهشت ماه 1361 به منظور در هم کوبیدن بقایای نیروهای جبهه‌ی مرکزی و هم‌چنین نیروهای جبهه‌ی جنوبی ارتش عراق و در نتیجه آزادسازی خرم‌شهر به مورد اجرا درآمد. در شب همان روز، مواضع دفاعی ارتش عراق در شمال و باختر شهر خرم‌شهر به تصرف نیروهای ایران درآمد و خرم‌شهر در کم‌تر از سه روز، آزاد شد. در این نبرد، هفت هزار نفر از افراد ارتش عراق کشته و اسیر شدند. فرمانده‌ی جبهه‌ی جنوبی عراق نیز در میان انبوه کشته شدگان،بود. بقایای نیروهای عراقی با به جا گذاردن مقادیر زیادی جنگ‌افزار و مهمات از میدان جنگ گریختند. بدین‌سان، ارتش ایران موفق شد که پس از گذشت کمتر از 19 ماه از آغاز آفند گسترده‌ی عراق و اشغال بخش‌های بزرگی از کشور، نیروهای اشغالگر را ازخاک ایران براند. دنباله نوشتار: http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/766-azadi-khoaramshahr.html https://telegram.me/iranboom_ir
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
ای جوانان فدا گشته به راه میهن یادتان شاد، همه زنده جاویدان اید روح فردوسی و پژواک شکوه نادر نره شیران به خون خفته این میدان اید آتش عشق وطن در تن و در سنگر خون تا جهان است به پا، رقص کنان می مانید یاد روز شکوه مند آزاد سازی خرمشهر شاد باد هما ارژنگی @iranboom_ir
Hammasini ko'rsatish...
به خجستگی سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر، «نامی برای همیشه » ✍اشکان زارعی پژوهشگر تاریخ به مناسبت سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر در یادداشتی نوشت: 🔹چهارم آبان سال ۵۹ وقتی سربازان عراقی به خرمشهر دست یافتند٬ خودپسندانه بر دیوارهای آن نوشتند٬ «جئنالنبقی٬ آمده‌ایم که بمانیم». 🔹بی‌گمان صدام‌ حسین مردم ایران را به خوبی نمی‌شناخت٬ که هیچ بیگانه‌یی را نگذاشتند برخاک آنان «تا ابد» ماندگار و پایدار باشد. چنان‌که یونانی‌ها٬ خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس و مغولان٬ «آمدند» اما هنگام «رفتن» همانی نبودند که آمده بودند٬ زیرا در کوره‌ی فرهنگ ایرانی گداخته شده٬ ایرانی گردیده و با شکست نیز رهسپار شدند. 🔹سردار نگون‌بخت قادسیه و سربازانش نیز به همین منوال در سوم خرداد سال۶۱ پس از ۵۷۵ روز در ‌پی عملیات «الی‌بیت‌المقدس» با خواری و سرافگندگی از خرمشهر بیرون رانده شدند و این شکست آن‌چنان برای صدام‌ سخت بود که وی بسیاری از درجه‌داران عراقی مانند٬ صلاح‌القاضی فرمانده‌ی لشکر سوم را اعدام نمود.......... دنباله نوشتار: http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/17436-azadsazi-khoramshahr-980303.html ____ لطفا به کانال تلگرامی ایرانبوم بپیوندید. https://telegram.me/iranboom_ir
Hammasini ko'rsatish...
به خجستگی سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر، نامی برای همیشه

Photo unavailableShow in Telegram
کلید آزادسازی خرمشهر در دست این دو خلبان +عکس عملیات قهرمانانه انهدام پل اروند رود و اسارت دهها هزار نیروی عراقی در تاریخ 17 اردیبهشت سال 61 انجام شد. http://jjo.ir/zcmiegnp @iranboom_ir
Hammasini ko'rsatish...