cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

آموزش مکالمه عربی

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
1 831
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

التحیة عند المقابلة 🌺🌺🌺🌺 آموزش مکالمه عربی @amozeshemokalemearabi
Hammasini ko'rsatish...
التعابیر الشائعة 👇👇👇👇
Hammasini ko'rsatish...
باسلام و عرض ادب و احترام خدمت تمامی اعضای محترم کانال پس از وقفه ای طولانی از امشب مطالب اموزشی مفیدی در کانال منتشر می گردد. 🌺🌺🌺
Hammasini ko'rsatish...
نفهميدند چه شرارتی را از آنان مخفی نگه داشته است و با او برای بازی و ورزش و دیدن چیزهای زیباو دیدن بازی های عجیب زیر درختان به جنگل رفتند..... بچه ها از اینکه با عمه شان به این گردش رفته بودند خیلی خوشحال بودند. با او به راه رفتن ادامه دادند تا اینکه به وسط جنگل رسیدند ، احساس خستگی شدید کردند و نشانه های خستگی شدید بعد از این گردشی که تا حالا تجربه اش نکرده بودند ، در حرکتشان نمایان شد.. هنگامی که عمه متوجه خستگی شدیدشان شد به آنان گفت : زیر درختان بخوابید تا فرشته ها بیایند بازی هایی را که تا حالا ندیده اید ؛ بازی کنند که از دیدنش بسیار لذت خواهید برد. بچه ها آنچه عمه شان می گفت را باور کردند و حرفش را گوش دادند و از شدت خستگی و راه رفتن زیاد؛ همه زیر درخت دراز کشیدند.
Hammasini ko'rsatish...
🍃🌷عمه شان از شدت محبت برادرش به فرزندانش حسادت کرد و با خودش تصمیم گرفت به هر روشی شده بچه ها را از پدرشان دور کند و از دستشان راحت شود. روزی از روزها و پس از بیرون رفتن پادشاه دو شاهزاده با خواهرشان در باغ قصر بازی می کردند؛ عمه شان آنها را تشویق کرد که برای بازی با او به جنگل بروند و قول داد که جیزهای قشنگ و بازی های شاد و لذتبخشی را زیر درختان آنجا نشانشان دهد دو شاهزاده و خواهر شان حرف عمه شان را باور کردند...
Hammasini ko'rsatish...
داستان 🌺🌺 🍃🌷یکی از پادشاهان گذشته خواهری داشت که در قصر با او زندگی می کرد ؛ پس از آنکه همسرش از دنیا رفت و سه فرزند برایش به جا گذاشت : دو شاهزاده پسر و یک شاهزاده دختر.. پس از فوت ملکه عشق پادشاه به فرزندانش بیشتر شد و بسیار آنان را دوست می داشت تا محبت و عاطفه مادری و فکر کردن به او را برایشان جبران کند.... هر گاه حاضر میشد از آنان سؤال مى كرد و هر گاه وارد میشد به آنان فکر می کرد و سفارششان را می کرد زمانی که بیرون می رفت و سراغشان را می گرفت هر گاه برای خوردن غذای صبحانه یا ناهار یا عصرانه و یا شام می نشست...
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.