cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

انصاف نیوز

|با انصاف باشید| انصاف نیوز، رسانه‌ای خصوصی برای پوشش اخبار و تحلیل رويدادها با نگاهی متفاوت و منصفانه ensafnews.com صفحه اینستاگرام: instagram.com/ensafnews ارتباط با ما: @ensafadmin تلفن تماس 09036930273 ایمیل: [email protected]

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
12 153
Obunachilar
-124 soatlar
+97 kunlar
+13030 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

بیراهه سیاستگذاری حجاب | بشیر معتمدی بشیر معتمدی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: در روزهای گذشته نیروی انتظامی طرحی را با عنوان طرح نور که به نوعی جایگزین طرح گشت ارشاد است، آغاز نموده است. در این طرح، مأموران نیروی انتظامی به زنانی که پوشش سر ندارند، تذکر رعایت حجاب می دهند و در صورت عدم تمکین، با این افراد برخورد صورت می گیرد. این طرح اِعمال نوعی سیاست فرهنگی در رابطه با حجاب است که توسط مجموعه حاکمیت برای جامعه تجویز شده است. اگر نخواهیم در مفروضات پیشینی این طرح همچون مجوز شرعی اِعمال اجبار در رابطه با حجاب اشکال و ایراد وارد نماییم، سؤال این است که آیا خود این سیاست که در قالب این طرح نمود یافته است، می تواند به موفقیت برسد؟ از مجموعه شواهد اینطور به نظر می رسد که این طرح در همین هدف خود یعنی ارتقای وضعیت حجاب با شکست مواجه می شود. بعضی از دلایل را در ذیل مطرح کنم تا شاید چشم اندازی از اجرای آن نمایان شود: ۱- درباره هر سیاستگذاری فرهنگی حتما باید به پیشینه آن توجه شود تا راه های رفته و تجربه شده مورد ارزیابی قرار گیرد و آنگاه با توجه به تجارب پیشین، سیاستگذاری جدیدی تدوین گردد. دلیل اول برای اینکه این سیاست را می توان شکست خورده دانست، تجربه تاریخی است. این روش تاکنون که از انقلاب اسلامی بیش از ۴۰ سال گذشته، بارها و بارها تجربه شده و همه ارزیابی ها نشان از آن دارد که در هر اجرای آن نسبت به دفعات پیش، وضعیت حجاب پسرفت داشته و هر حاضر و ناظری بر پسرفت در این مقوله در طی همه این سالهای پس از انقلاب صحه می گذارد و الا چرا نیاز است که هر بار که طرح های اینچنینی اجرا می شود، دوباره در مقطعی دیگر به اجرای این طرح روی می آورند؟ این نشان می دهد که اگر هم اثری داشته، موقتی و زودگذر است که بلافاصله با رفتن نیروی انتظامی، وضعیت نه تنها به حالت قبل، بلکه به وضعیت بدتر از قبل برمی گردد و حتی به دلیل لجبازی در اثر برخوردهای صورت گرفته، گوش شنوایی برای هرگونه منطقی وجود نخواهد داشت. بنابراین وقتی تجربه تاریخی، شکست این طرح را نشان می دهد، چه اصراری بر اجرای آن وجود دارد؟ آیا در حدیث نیامده که مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود؟ پس چگونه است که درِ سیاستگذاری فرهنگی در کشور همچنان بر همان پاشنه می چرخد؟ ۲- یکی از مواردی که در مورد سیاستگذاری فرهنگی باید لحاظ گردد، بستر اجرای سیاست است. طرفداران این طرح مهمترین دلیلی که برای اجرای طرح دارند الزام شرعی و قانونی برای رعایت حجاب است. در مورد الزام شرعی، شاید بتوان گفت تقریباً هیچکدام از فقها بر سر آن اختلافی ندارند. اما در مورد الزام قانونی آن می توان این سؤال را مطرح کرد که اساساً قانون چگونه شکل می گیرد؟ قانون بر اساس خواست اکثریت شکل می گیرد. یعنی اکثریت خواسته ای دارد که آن خواسته در قالب قانونی به منصه ظهور می رسد. اکنون سؤال این است که قانون حجاب در جامعه اکنونِ ایران با چه میزان اقبال و خواست عمومی مواجه است؟ به بیان دیگر آیا بستر مناسب برای اجرای این سیاست و قانون وجود دارد؟ چنانچه سیاستگذاران عرصه حجاب به آخرین وضعیت نگرشها و ارزشهای ایرانیان که اخیراً و توسط همین دولت انجام شد، توجه نمایند، آنگاه متوجه خواهند شد که این سیاستگذاری فرهنگی در بستری از عدم مقبولیت در جامعه مواجه است. بر طبق این نظرسنجی ۴۱ درصد پاسخگویان با گزاره «همه خانمها باید حجاب داشته باشند» موافقند و ۴۵ درصد مخالف این موضوع هستند (بقیه نه موافق و نه مخالفند). بنابراین با جامعه کاملاً دوقطبی مواجه هستیم که با اختلاف کمی مخالفان حجاب حتی بیشتر هم هستند. آمار دیگر قابل توجه این است که ۳۸ درصد جامعه در برابر این پرسش که «مواجهه آنها با بی حجابی خانمها چگونه است؟» آن را بدون اشکال دانسته اند و ۴۶ درصد هم با آنکه مخالف بوده اند اما کاری با آن نخواهند داشت. یعنی در مجموع ۸۴ درصد جامعه با این وضعیت کنار آمده اند که می تواند دلایل مختلفی همچون مدارا با جامعه بی حجابان یا اولویت دادن به مسائل دیگر همچون اقتصادی و یا عدم اعتقاد به اساس آن را مد نظر قرار داد. تنها ۱۶ درصد در پی تذکر یا ارجاع چنین مساله ای به نهادهای مسئول بوده اند. آیا در چنین شرایطی و با این آمار واضح می توان بر اجرای طرحی دست گذاشت که جامعه با آن همراهی ندارد؟ آیا در چنین شرایطی می توان سیاست اصلی را استفاده از نیروی انتظامی که با اجبار با این مسأله مواجه می شود، قرار داد؟ حداقل کاری که باید صورت گیرد این است که ... ادامه یادداشت را در لینک زیر بخوانید: https://ensafnews.com/519343 @ensafnews
Hammasini ko'rsatish...
بیراهه سیاستگذاری حجاب | بشیر معتمدی

بشیر معتمدی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: در روزهای گذشته نیروی انتظامی طرحی را با عنوان طرح نور که به ن

👍 2
بیراهه سیاستگذاری حجاب | بشیر معتمدی بشیر معتمدی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: در روزهای گذشته نیروی انتظامی طرحی را با عنوان طرح نور که به نوعی جایگزین طرح گشت ارشاد است، آغاز نموده است. در این طرح، مأموران نیروی انتظامی به زنانی که پوشش سر ندارند، تذکر رعایت حجاب می دهند و در صورت عدم تمکین، با این افراد برخورد صورت می گیرد. این طرح اِعمال نوعی سیاست فرهنگی در رابطه با حجاب است که توسط مجموعه حاکمیت برای جامعه تجویز شده است. اگر نخواهیم در مفروضات پیشینی این طرح همچون مجوز شرعی اِعمال اجبار در رابطه با حجاب اشکال و ایراد وارد نماییم، سؤال این است که آیا خود این سیاست که در قالب این طرح نمود یافته است، می تواند به موفقیت برسد؟ از مجموعه شواهد اینطور به نظر می رسد که این طرح در همین هدف خود یعنی ارتقای وضعیت حجاب با شکست مواجه می شود. بعضی از دلایل را در ذیل مطرح کنم تا شاید چشم اندازی از اجرای آن نمایان شود: ۱- درباره هر سیاستگذاری فرهنگی حتما باید به پیشینه آن توجه شود تا راه های رفته و تجربه شده مورد ارزیابی قرار گیرد و آنگاه با توجه به تجارب پیشین، سیاستگذاری جدیدی تدوین گردد. دلیل اول برای اینکه این سیاست را می توان شکست خورده دانست، تجربه تاریخی است. این روش تاکنون که از انقلاب اسلامی بیش از ۴۰ سال گذشته، بارها و بارها تجربه شده و همه ارزیابی ها نشان از آن دارد که در هر اجرای آن نسبت به دفعات پیش، وضعیت حجاب پسرفت داشته و هر حاضر و ناظری بر پسرفت در این مقوله در طی همه این سالهای پس از انقلاب صحه می گذارد و الا چرا نیاز است که هر بار که طرح های اینچنینی اجرا می شود، دوباره در مقطعی دیگر به اجرای این طرح روی می آورند؟ این نشان می دهد که اگر هم اثری داشته، موقتی و زودگذر است که بلافاصله با رفتن نیروی انتظامی، وضعیت نه تنها به حالت قبل، بلکه به وضعیت بدتر از قبل برمی گردد و حتی به دلیل لجبازی در اثر برخوردهای صورت گرفته، گوش شنوایی برای هرگونه منطقی وجود نخواهد داشت. بنابراین وقتی تجربه تاریخی، شکست این طرح را نشان می دهد، چه اصراری بر اجرای آن وجود دارد؟ آیا در حدیث نیامده که مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود؟ پس چگونه است که درِ سیاستگذاری فرهنگی در کشور همچنان بر همان پاشنه می چرخد؟ ۲- یکی از مواردی که در مورد سیاستگذاری فرهنگی باید لحاظ گردد، بستر اجرای سیاست است. طرفداران این طرح مهمترین دلیلی که برای اجرای طرح دارند الزام شرعی و قانونی برای رعایت حجاب است. در مورد الزام شرعی، شاید بتوان گفت تقریباً هیچکدام از فقها بر سر آن اختلافی ندارند. اما در مورد الزام قانونی آن می توان این سؤال را مطرح کرد که اساساً قانون چگونه شکل می گیرد؟ قانون بر اساس خواست اکثریت شکل می گیرد. یعنی اکثریت خواسته ای دارد که آن خواسته در قالب قانونی به منصه ظهور می رسد. اکنون سؤال این است که قانون حجاب در جامعه اکنونِ ایران با چه میزان اقبال و خواست عمومی مواجه است؟ به بیان دیگر آیا بستر مناسب برای اجرای این سیاست و قانون وجود دارد؟ چنانچه سیاستگذاران عرصه حجاب به آخرین وضعیت نگرشها و ارزشهای ایرانیان که اخیراً و توسط همین دولت انجام شد، توجه نمایند، آنگاه متوجه خواهند شد که این سیاستگذاری فرهنگی در بستری از عدم مقبولیت در جامعه مواجه است.
Hammasini ko'rsatish...
بر طبق این نظرسنجی ۴۱ درصد پاسخگویان با گزاره «همه خانمها باید حجاب داشته باشند» موافقند و ۴۵ درصد مخالف این موضوع هستند (بقیه نه موافق و نه مخالفند). بنابراین با جامعه کاملاً دوقطبی مواجه هستیم که با اختلاف کمی مخالفان حجاب حتی بیشتر هم هستند. آمار دیگر قابل توجه این است که ۳۸ درصد جامعه در برابر این پرسش که «مواجهه آنها با بی حجابی خانمها چگونه است؟» آن را بدون اشکال دانسته اند و ۴۶ درصد هم با آنکه مخالف بوده اند اما کاری با آن نخواهند داشت. یعنی در مجموع ۸۴ درصد جامعه با این وضعیت کنار آمده اند که می تواند دلایل مختلفی همچون مدارا با جامعه بی حجابان یا اولویت دادن به مسائل دیگر همچون اقتصادی و یا عدم اعتقاد به اساس آن را مد نظر قرار داد. تنها ۱۶ درصد در پی تذکر یا ارجاع چنین مساله ای به نهادهای مسئول بوده اند. آیا در چنین شرایطی و با این آمار واضح می توان بر اجرای طرحی دست گذاشت که جامعه با آن همراهی ندارد؟ آیا در چنین شرایطی می توان سیاست اصلی را استفاده از نیروی انتظامی که با اجبار با این مسأله مواجه می شود، قرار داد؟ حداقل کاری که باید صورت گیرد این است که تا زمانی که اکثریت جامعه خواهان این قانون نیستند، نمی توان و نباید به اجبار روی آورد و الا شکست آن حتمی است. اگر دغدغه مندانی در این زمینه وجود دارند، ابتدا باید در طی سالهای متمادی با انجام کارهای فرهنگی اکثریت را همراه با این قانون نمایند. لذا طرح نور یا همان گشت ارشاد در مسیر شکست قدم برمی دارد. ۳- در سیاستگذاری فرهنگی باید جنبه های روانشناسی، جامعه شناسی، رسانه ای و …. مدنظر قرار گیرد. آیا برای چنین طرحی پیوست های اجتماعی و رسانه ای تدوین شده است؟ اگر شده چرا منتشر نمی شود تا توسط صاحب نظران نقد شود و یا حداقل عموم مردم در جریان آن قرار گیرند و اگر نشده به چه دلیل این طرح اجرا می گردد؟ چرا جنبه اجتماعی طرح همچون فشار اقتصادی و فقر گسترده حال حاضر در سطح جامعه مدنظر قرار نمی گیرد؟ آیا در چنین وضعیتی اساساً صلاح است که چنین طرحی اجرا شود؟ چرا ابتدا مفاسد اقتصادی کلان همچون بررسی نمی گردد تا مردم به اطمینان خاطر در مورد اجرای قانون برای همه و در تمام زمینه ها دست یابند؟ چرا به عنوان پیوست رسانه ای برای اجرای این طرح با مردم گفتگو نمی شود و از ظرفیت رسانه ملی برای گفتگو با آنان استفاده نمی شود؟ چرا مردم امکان طرح نگاه ها و دیدگاه های خود را آزادانه نمی توانند در رسانه ملی داشته باشند تا از دل این تضارب آراء بتوان جامعه را به اقناع رساند؟ و هزاران چرای دیگر… اتفاقاً یکی از آمارهای جالب در همین نظرسنجی نشان می دهد که هر میزان که سطح سواد بالاتر رفته، میزان مخالفت با حجاب خانم ها افزایش داشته است. بر اساس آمار تنها ۹ درصد افراد بی سواد با حجاب مخالفند، در حالیکه ۶۵ درصد دارای تحصیلات دانشگاهی با آن مخالفت کرده اند. مفهوم این آمار این است که هر چه سطح دانش بالاتر رفته، مسأله حجاب کمتر مورد پذیرش است. اگر به این توجه کنیم که جامعه دانشگاهی در ایران در طول سالهای پس از انقلاب چندین برابر شده، متوجه خواهیم شد که چرا اکنون این امر مورد پذیرش طیف وسیعی در جامعه نیست. همچنین این امر نشان می دهد که برای مسأله حجاب متناسب با افزایش سطح دانش افراد، منطق و توجیه عقلانی ارائه نشده است و لذا دستگاه های فرهنگی پیش از هر سیاستی باید ابتدا به عقلانی شدن استدلال های خود تمرکز نمایند و سپس در جهت گسترش این استدلال ها از طریق رسانه هایی همچون صدا و سیما اقدام نمایند. پس از پیمودن همه این مقدمات، تازه می توان در مورد اقدامات بعدی تأمل نمود. بنابراین سیاست فرهنگی که جنبه های مختلف اجتماعی، رسانه ای و… آن مدنظر قرار نگرفته و تنها با اجبار و زور در صدد پیاده شدن است، شکست آن قطعی است. از برآیند تمامی این استدلالها می توان گفت که این سیاست به بیراهه می رود و نتیجه ای برای طراحان آن نخواهد داشت. https://ensafnews.com/519343 @ensafnews
Hammasini ko'rsatish...
بیراهه سیاستگذاری حجاب | بشیر معتمدی

بشیر معتمدی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: در روزهای گذشته نیروی انتظامی طرحی را با عنوان طرح نور که به ن

آیا گشت ارشاد جدید جواب داده است؟ | گزارش میدانی انصاف نیوز چهار هفته‌ست ون‌های «طرح نور» که نام جدید «گشت ارشاد» است در خیابان‌های شهرها ساکن شده‌اند. اما آیا این تعداد ون و نیروی پلیس، این مدت زمان شیفت و میادین اصلی شهر، برای «کنترل تمام شهر» و «برچیدن شل‌حجابی و بی‌حجابی» یا «افزایش حجاب کامل زنان» در ماموریت خود به نتیجه‌ای رسیده است؟ گزارش پیش رو دیده‌های خبرنگار انصاف نیوز در روز جمعه، ۲۱ اردیبهشت، از خیابان فردوس شرق تا فلکه‌ی دوم صادقیه در تهران است. خلاصه‌ی نتیجه‌ی گزارش: تنها در مکان‌ها و زمان‌های حضور گشت ارشاد وضعیت را تا حدی به‌صورت موقت کنترل کرده‌اند؛ افراد در مقابل ماموران رعایت می‌کنند و پس از آن به حالت قبلی درمی‌آیند. گشت‌های ارشاد تنها ساعت‌هایی از شبانه روز در کمتر از ۵ درصد از مناطق حضور دارند. آیا سیاست گذاران برای پیشبرد کامل این طرح قادرند که برای تمام مکان‌ها و در تمام زمان‌ها نیروهای لازم را تامین کنند؟ متن کامل و تصاویر این گزارش میدانی را می‌توانید در لینک زیر بخوانید: https://ensafnews.com/518887 @ensafnews
Hammasini ko'rsatish...
آیا گشت ارشاد جدید جواب داده است؟ | گزارش میدانی انصاف نیوز

چهار هفته‌ست ون‌های «طرح نور» که نام جدید «گشت ارشاد» است در خیابان‌های شهرها ساکن شده‌اند. اما آیا این تعداد ون و نیروی پلیس، این مدت زمان شیفت و میادین اصلی شهر، برای «کنترل تمام شهر» و «برچیدن شل‌حجابی و بی‌حجابی» یا «افزایش حجاب کامل زنان» در ماموریت خود به نتیجه‌ای رسیده است؟ گزارش پیش …

واکنش وکیل تاجزاده به صدور حکم جلب او در زندان وکیل سیدمصطفی تاجزاده درباره‌ی خبر صدور حکم جلب برای موکل خود گفت: صدور دستور جلب راسا (بدون احضار) از سوی دادسرا یا مقام قضایی، آن هم درصورتی‌که فرد در اختیار زندان است، صحیح نیست. صدور حکم جلب برای مصطفی تاجزاده، درحالی صادر شده است که او در زندان به سر می‌برد و چنین حکمی از نظر وکیل او معنایی ندارد. گفت‌وگوی انصاف نیوز با هوشنگ پوربابایی را در ادامه بخوانید. انصاف نیوز: آیا خبر منتشر شده درباره‌ی احضار مجدد مصطفی تاجزاده و در صورت عدم حضور جلب او صحت دارد؟ پوربابایی: بله، احضاریه در زندان به موکل من ابلاغ شده است اما وکلا در جریان نیستند و از نوع و دلایل اتهام هیچ اطلاعی نداریم و من هم از همسرشان شنیدم. آقای تاجزاده قبلا اعلام کرده بود که در دادگاهی حاضر نخواهند شد. در دادگاه‌هایی که قبلا با شکایت اشخاص حقیقی هم تشکیل شده بود شرکت نکرد. باتوجه به اینکه موکل من داخل زندان و در دسترس مقام قضایی است، طبعا اختیار دارد که از حق دفاع برخوردار باشد. اینکه آیا او از چنین حقی می‌خواهد استفاده کند یا نه، با خود اوست. طبیعی است که اگر متهم نخواهد یا نتواند از چنین حقی استفاده کند، مقام قضایی برای او قرارِ تامین متناسب را برای آن اتهام وارده صادر می‌کنند. دفاع، حق یک نفر است و فرد می‌تواند از این حق استفاده کند یا نکند. انصاف نیوز: آیا صدور دستور جلب برای کسی که در زندان است، منطقی است؟ چه دلایلی دارد؟ پوربابایی: البته مقام قضایی بدوا فرد را احضار می‌کند و حتما ذکر می‌شود که نتیجه‌ی حاضر نشدن، جلب است اما صدور دستور جلب راسا (بدون احضار) از سوی دادسرا یا مقام قضایی، آن هم درصورتی‌که فرد در اختیار زندان است، صحیح نیست. درباره‌ی فلسفه احضار یا جلب، فرض کنید به کسی اتهامی وارد می‌شود، او دارای حقوق و تکالیفی است. حق شخص این است که از خودش دفاع کند یا دلایل اتهام را ببیند یا وکیل در اختیار بگیرد و حتی حق دارد از این حق صرف‌نظر کند. تکلیف شخص هم این است که اگر با اتهامی مواجه شد و دادگاه برای او قرار تامین صادر کرد، نسبت به آن قرار تمکین کند و قرار صادره را تامین و تودیع کند و در صورت تمکین نکردن، فرد به زندان هدایت خواهد شد. آقای تاجزاده درحال‌حاضر در زندان است و اگر هر قراری صادر شود و او تودیع نکند، باید بازداشت شود که بازهم آقای تاجزاده در بازداشت است. پس دستور جلب در این شرایط معنایی ندارد. آیا می‌توان الزام کرد که حتما متهم در دادسرا حاضر شود؟ اینکه الزام کنند حتما کسی از حق دفاع خودش استفاده کند، باید بگویم که این حق در اختیار متهم است و می‌تواند استفاده کند یا نکند. مثل زمانی که متهم در اختیار دستگاه قضایی نیست اما تحقیقات و روند دادرسی ادامه پیدا می‌کنند و الزامی به حضور متهم نیست. مسئله‌ی دستگاه قضایی این است که برای فرد قراری صادر کنند. در خصوص آقای تاج‌زاده این قرار همین حالا هم صادر شده و می‌توانند آن را ابلاغ کنند. البته موکل من هم احتمالا تودیع نخواهد کرد و کماکان در بازداشت خواهد بود. انصاف نیوز: چرا تاجزاده اصرار دارد در دادگاه حاضر نشود؟ پوربابایی: آقای تاجزاده از سال ۸۸ که با اتهامات مواجه بود، اعلام کرد که در دادگاه حاضر نخواهم شد. او در سال ۱۴۰۱ هم که برایش پرونده‌ای تشکیل شد، در دادگاه حاضر شد اما از خودش دفاع نکرد و حتی زمانی که آرا علیه او صادر می‌شود، نسبت به تصمیم دادگاه هم اعتراض نمی‌‌کند. او در برخی مواردِ شکایت اشخاص هم در دادگاه حاضر نشده است. انصاف نیوز: آیا ممکن است شرایط تاجزاده تغییری کند و برایش مرخصی یا آزادی در نظر گرفته شود؟ پوربابایی: شرایطی که قانونگذار برای آزادی یا نهادهای ارفاقی مثل آزادی مشروط و غیره در نظر می‌گیرد، منوط به تقاضای متهم است. موکل من تاکنون درخواستی در مورد نهادهای ارفاقی نداشته است. او حتی برای مرخصی هم تقاضایی نداشته، چون معتقد است که زندانی از امتیاز و حق مرخصی برخوردار است و این حق را مقام قضایی یا سازمان زندان‌ها باید برای او در نظر بگیرند و تا زمانی که آنها در نظیر نگیرند، آقای تاجزاده درخواستی برای مرخصی ندارد. این حق درحال‌حاضر هم استفاده نشده است. https://ensafnews.com/519368 @ensafnews
Hammasini ko'rsatish...
واکنش وکیل تاجزاده به صدور حکم جلب او در زندان

وکیل سیدمصطفی تاجزاده درباره‌ی خبر صدور حکم جلب برای موکل خود گفت: صدور دستور جلب راسا (بدون احضار) از سوی دادسرا یا مقام قضایی، آن هم درصورتی‌که فرد در اختیار زندان است، صحیح نیست. صدور حکم جلب برای مصطفی تاجزاده، درحالی صادر شده است که او در زندان به سر می‌برد و چنین حکمی از …

3👍 2👻 1
➖ میزان: صادق زیباکلام وارد زندان شد میزان، خبرگزاری قوه قضاییه، نوشت: صادق زیباکلام دارای پرونده‌های قضایی متعددی است که موجب محکومیت این فرد شده است؛ از جمله ۳ پرونده مربوط که احکام آن‌ها قطعی و لازم‌الاجرا شده است. زیباکلام در سال‌های اخیر اقدام به طرح مطالب خلاف واقع در رسانه‌ها کرده و مطالب بدون ادعا و سند متعددی را در فضای مجازی کرده است که در پی آن چندین پرونده‌های قضایی برای وی تشکیل شده است که برخی از ان‌ها امروز با قطعیت به مرحله اجرا رسیده است. زیباکلام با رای صادره از سوی دادگاه بابت ارتکاب فعالیت تبلیغی علیه نظام به ۱۸ ماه حبس و ۲ سال محرومیت فعالیت در احزاب، گروه‌های سیاسی و فضای مجازی محکوم شده بود که این حکم قطعی شده است. پرونده دوم این فرد که حکم آن نیز قطعی شده است، مربوط به فعالیت تبلیغی علیه نظام در خصوص انتشار مطالب غیر مستند و غیر واقعی است. وی در این پرونده به یک سال حبس محکوم شده است. یکی دیگر از پرونده‌های قضایی زیباکلام که حکم آن قطعی و لازم‌‎الاجرا است نیز مربوط به نشر مطالب خلاف واقع است که وی در این پرونده به ۶ ماه حبس محکوم شد بود که پس از فرجام خواهی در دیوان عالی کشور، این حکم مورد ابرام قرار گرفته است. هر ۳ محکومیت صادق زیبا کلام قطعی و لازم‌الاجرا است که این احکام امروز اجرا شد و این فرد جهت اجرای احکام صادره وارد زندان شد. https://ensafnews.com/519360 @ensafnews
Hammasini ko'rsatish...
میزان: صادق زیباکلام وارد زندان شد

میزان، خبرگزاری قوه قضاییه، نوشت: صادق زیباکلام دارای پرونده‌های قضایی متعددی است که موجب محکومیت این فرد شده است؛ از جمله ۳ پرونده مربوط که احکام آن‌ها قطعی و لازم‌الاجرا شده است. زیباکلام در سال‌های اخیر اقدام به طرح مطالب خلاف واقع در رسانه‌ها کرده و مطالب بدون ادعا و سند متعددی را در فضای …

👎 7👏 2👍 1💔 1
🎥 واعظی: صحبت حاجی‌زاده درباره برخورد تند با روحانی در جلسه فرماندهان سپاه، درست نیست محمود واعظی، مسئول دفتر روحانی: اگر بخواهم واقعیت حادثه هواپیمای اوکراینی را بگوییم، اشتباهی کسی کرده و این واقعیت به ضرر او تمام می‌شود. این آقایان زمانی که بیرون از دولت بودند، به ما می‌گفتند تحریم هیچ اثری ندارد و شما نمی‌توانید کشور را خوب اداره کنید. الان با این وضع مواجه شده‌اند، گرانی و فشار و همه این چیزها با هم؛ دیگر نمی‌گویند ما عرضه نداریم کشور را اداره کنیم. همان کسانی که نامه نوشتند و با واردات واکسن مخالف بودند الان در این دولت سر کار هستند و افتخار می‌کنند که واکسن وارد کردند. آقای دکتر سیف چه کار کرد؟ برای ارز در بازار همان کاری را انجام داد که از زمان آقای نوبری و مرحوم دکتر نوربخش و همه رؤسای بانک مرکزی تا به حال انجام شده است. سه روز پنهان کردن واقعیت حادثه هواپیمای اوکراینی همان سه روزی بوده که خود آقای روحانی هم از آن خبر نداشته است. [اعتمادآنلاین] @ensafnews
Hammasini ko'rsatish...
👍 7 2👀 2
➖ نگاه‌های مصلحت اندیشانه به مصلحت ابوالفضل نجیب، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: اهمیت فیلم مصلحت پیش از آن که به ارزش های سینمایی باشد به بازخوردهای اجتماعی و سیاسی و به یک معنی نیشتر زدن به یکی از حساس ترین مولفه ها و بنیان های حفظ جمهوری اسلامی و به تعبیر دیگر واکاوی یکی از چالش های نظری و اخلاقی اسلام سیاسی معطوف است. اصلی که فی النفسه حفظ نظام را در مواجهه با انواع چالش های پیش را از اوجب واجبات می داند. گذاشتن نام مصلحت (که ابتدا مصلحت نظام بوده) بر پیشانی فیلم عامدانه یا تصادفن دو برداشت و تلقی متضاد از فیلم را به ذهن متبادر می کند. اول این تلقی که حفظ نظام به قیمت زیرپاگذاشتن و نادیده گرفتن عدالت و اصول اخلاق فردی و سیاسی و دینی برای حفظ کلیت نظام با سرپوش گذاشتن بر مجازات قاتلی منتسب به بالاترین مقام قضایی عین مصلحت است. و دوم ایستادگی و ترجیح حقیقت برای اجرای عدالت آن هم به انگیزه حفظ ارزش های انقلابی و اخلاقی نظام و حاکمیت دینی که می تواند تضمین کننده مشروعیت نظام و به تعبیر قاضی القضات فیلم همان تلقی مصلحت نظام باشد. فیلم در صورت ظاهر تلاش می کند بیانگر هر دو تلقی مورد اشاره باشد. تا در نهایت به ترجیح تلقی مورد نظر فیلمساز که اجرای عدالت را به ماهو از مصادیق حفظ نظام می داند، برسد. اما صورت مسئله فیلم و طرح موضوعی این چنین ساده فاقد جامعیت لازم برای نتیجه گیری چنین کلان و حیاتی است. این سطحی نگری درست از جایی شروع می شود که فیلمساز چالشی چنان پیچیده و بنیادی را به یک چالش شخصی ولو به نوعی مرتبط با نظام تنزل می دهد. به یک معنی می خواهم روی این نکته تاکید کنم که تبرئه یا مجازات فرزند یک مقام عالی قضایی چنان که فیلمساز سعی در القای آن دارد، دخل چندانی به حفظ موجودیت کل نظام ندارد. هر چند فیلمساز تاکید داشته باشد این معنی کلیدی را به طور باسمه ای از زبان مادر مقتول القا کند. می شود این دوقطبی سازی را به مثابه یک تلقی شخصی از منظر شخصیت محوری در اجرای عدالت یا مصلحت اندیشی در نادیده گرفتن حقیقت را به نوعی برداشت فردی از چنان مولفه و اصل بنیادی حفظ نظام به هر قیمت تلقی کرد، اما تعمیم یافتگی فهمی چنین ساده از چالشی چنان پیچیده که کلیت نظام سیاسی را به خود معطوف می کند، ساده انگارانه و سطحی است. این ادعا مسبوق به فکت های مهم و سرفصل های حساسی در چند دهه اخیر است. مسبوق است به اظهارات صریح و بی پرده ای که نظام اخلاقی موجود و حاکم بر اندیشه دولتمردان را بسا فراتر از یک چالش فردی ولو در بالاترین مرتبه مورد اشاره فیلمساز نشان می دهد. به نظر می رسد یک دلیل ساده واکنش ظاهرن غیرمنتظره و تحلیل و نتیجه گیری روزنامه کیهان به همین ساده اندیشی و سطحی نگری و به تعبیر درست تر ساده سازی فیلمساز در تنزل دادن یک چالش فقهی و توامان سیاسی و به تعبیر درست کیهان مانیفست اخلاقی جمهوری اسلامی در راستای حفظ موجودیت نظام باشد. کیهان نویس اگر چه از ورود مستقیم به برداشت صریح خود از صورت مسئله فیلم ابا و پرهیز می کند و با کد و لطائف الحیل به کانون معنایی فیلم نزدیک می شود، اما در نهایت برای موضع گیری در مقابل فیلم چاره ای جز دادن آدرس های دقیق برای القای منظور نظر خود ندارد. ارجاع کیهان به وقایع سال ۶۰ و احتمالن بعد از آن بر این معنی تاکید دارد که چالش های مورد اشاره بسا فراتر از یک اتفاق خیابانی آن هم به سال ۵۸ می باشد. کیهان به زبان بی زبانی خود را سپر دفاعی اندیشه ای قرار می دهد که حفظ نظام به هر قیمت را مصلحت و به واقع مشروع می داند. درست در نقطه نظر فیلمساز که تلاش دارد به نوعی چنین معنایی از فیلم را سرپوش و مغفول بگذارد. آنچه از جانب فیلمساز تعمدن نادیده گرفته شده، بستر وقوع حادثه به بازه زمانی سال ۵۹ است که اساسن مسئله حفظ نظام به این شکل محلی از اعراب نداشت. و مهمتر از آن فیلمساز با چنین تعمدی آگاهانه بر کارکرد و بازخورد سیاسی چنین برداشتی طفره می رود. نکته ای که صدالبته یادداشت نویس روزنامه کیهان و به درستی از آن غافل نمی شود و در واقعيت امر و بر خلاف اغلب یادداشت های پیرامون فیلم که با اغماض و مصلحت اندیشی از کنار آن گذشتند، کیهان لابد با جسارتی که در دفاع تمام قد از مانیفست مورد اشاره در خود سراغ دارد به صراحت مطرح می کند. ادامه: https://ensafnews.com/518525 @ensafnews
Hammasini ko'rsatish...
نگاه‌های مصلحت اندیشانه به مصلحت

ابوالفضل نجیب، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: اهمیت فیلم مصلحت پیش از آن که به ارزش های سینمایی باشد به بازخوردهای ا

👍 5
➖ شهرداری که تهران را کشت محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: علیرضا زاکانی، شاخص‌ترین شهردار تهران در سال‌های گذشته است. او چهاردمین نفری است که کلید بهشت را در دست دارد؛ کیست که نداند شهردار محترم تهران، این جایگاه مهم و تخصصی را به عنوان پاداش حضورش در انتخابات ۱۴۰۰ دریافت کرد؟ هیچ وقت در حوزه اجتماعی و شهری مطلبی نمی‌نویسم اما از آنجا که شهرداری تهران از سال ۱۴۰۰ تا کنون یک دستگاه کاملاً سیاسی بوده، اجازه بدهید گریزی به بهشت بزنیم. اول؛ در جریان مناظرات انتخاباتی ۱۳۹۶ ثابت شد که سیدابراهیم رئیسی توان مقابله با دیگر کاندیداها را ندارد. نه این که دیگران مقابل او – به طور مشخص روحانی و جهانگیری – الزاماً سیاستمداران خوبی بودند یا کارنامه‌شان تماماً قابل دفاع است؛ آن‌ها دولتمرد بودند و سال‌ها در سیاست حضور داشتند. وزیر و نماینده مجلس و عضو ارکان سیاسی بودند. اما ابراهیم رئیسی در جزیره قضایی حضور داشت و هیچ وقت در میدان سیاست وارد نشده بود. او سال‌ها دادستان و رئیس سازمان بازرسی بود و شاید سیاسی‌ترین نقشی که داشت عضویتش در خبرگان بود. ناآشنایی تولیت وقت آستان قدس رضوی با دنیای سیاست، باعث شد که برای انتخابات ۱۴۰۰ فردی کنار او قرار بگیرد تا ناتوانی‌اش در مناظره را پوشش دهد. البته در آن انتخابات همه می‌دانستند که رئیسی برنده می‌شود؛ چرا که اصولاُ نه کاندیدای خاص و وزنه‌ای مقابل او قرار داشت و نه بدنه‌ای که در سال‌های ۹۲ و ۹۶ وارد میدان شد امیدی به ایجاد تغییر داشت که دلایل آن به طور جداگانه قابل بررسی است و بخش زیادی از آن به عملکردها برمی‌گردد. علیرضا زاکانی اگر بهترین گزینه برای پوشش رئیسی نبود، یکی از بهترین‌ها بود. یک سیاستمدار هجومی و بدون سابقه مدیریتی که مشخص بود رای نمی‌آورد اما نقش مهمی در مناظرات ایفا کرد و پاداش خود را گرفت. مرداد ۱۴۰۲ نیز دستیار ویژه رئیس‌جمهور در امور مدیریت آسیب‌های اجتماعی در تهران شد. دوم؛ تهران از ابتدای پیروزی انقلاب تا کنون ۱۴ شهردار داشته است. مطالعه سوابق ۱۳ شهردار قبلی پایتخت نشان می‌دهد که یا تحصیلاتی مرتبط با این جایگاه داشتند، یا در کارنامه‌شان مدیریت سطوح ارشد کشوری و لشکری وجود داشته است. حتی افرادی در تاریخ بلدیه پس از انقلاب عهده‌دار سرپرستی این جایگاه شدند که لیافت و سوابق آنان از شهردار کنونی تهران صدها پله بالاتر است. محمد توسلی اولین شهردار پس از انقلاب، در رشته‌های حمل و نقل و ترافیک تحصیل کرده بود. سیدمرتضی طباطبایی سرپرست شهرداری تهران در سال‌های ۶۶ تا ۶۸، مهندس معمار بود و از قبل انقلاب در شهرداری تهران مشغول کار بود. غلامحسین کرباسچی ۷ سال استاندار اصفهان بود. مرتضی الویری سابقه مدیریت مناطق آزاد را داشت. محمدحسن ملک مدنی سابقه شهرداری اصفهان را دارد. محمدحسین مقیمی که پیش از احمدی‌نژاد سرپرست شهرداری شد، از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰ به ترتیب استاندار خوزستان و سپس کرمانشاه بود. حتی محمود احمدی‌نژاد سابقه فرمانداری و استانداری داشت و عضو هیئت علمی گروه حمل و نقل دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت بود. محمدباقر قالیباف قبل از این که شهردار شود، فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء، نیروی هوایی سپاه و نیروی انتظامی را در سابقه خود داشت. نجفی سابقه مدیریت، وزارت و عضویت شورای شهر را داشت. حناچی سابقه معاونت شهرسازی و معماری در وزارت راه، دبیر شورایعالی شهرسازی و چند سابقه مرتبط دیگر داشت. فارغ از این که دوره مدیریت شهری ۱۳ شهردار قبلی باید به طور دقیق مورد موشکافی قرار بگیرد و نقاط ضعف و قوت آن‌ها مشخص شود، علیرضا زاکانی واجد هیچ کدام از این شرایط و سوابق نیست. ۴ دوره نمایندگی مجلس در کارنامه دارد، یک دوره رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس بوده و عضو گروه پزشکی هسته‌ای دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران است. شهری که جمعیت روز آن بین ۱۲ تا ۱۴ میلیون نفر و ساکنان دائمی آن تا ۸ میلیون نفر برآورد می‌شود، به دست شخصی اداره می‌شود که نه تنها سابقه یا تجربه‌ای در مدیریت شهری ندارد، بلکه حتی سابقه مدیریتی خاصی ندارد. شهرداران قبلی – خوب یا بد – اگر نیروهای سیاسی بودند، سابقه مدیریتی داشتند. ادامه: https://ensafnews.com/518943 @ensafnews
Hammasini ko'rsatish...
شهرداری که تهران را کشت

محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت: علیرضا زاکانی، شاخص‌ترین شهردار تهران در سال‌های گذشته است. او چهارد

👍 10
#آگهی_فرهنگی @ensafnews
Hammasini ko'rsatish...
👏 1