کافه هدایت
● کافه هدایت ● فیسبوک : www.facebook.com/sadegh.hedayat.official/
Ko'proq ko'rsatish9 259
Obunachilar
-124 soatlar
+237 kunlar
+330 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
خودکُشی را تنها راه حل میدانم، اما نظریهٔ من چنین است: خودکُشی تنها ایدهای است که به انسان اجازهٔ زیستن میدهد. اینکه من میتوانم هروقت بخواهم دنیا را ترک کنم، زندگی را قابلِ تحمّل میکند و نه اینکه آن را تخریب کند... من همواره مانع خودکُشی آدمها شدهام. همیشه سعی کردهام به آنها بگویم، حالا که میتوانید هروقت خواستید خود را بکُشید، پس باید از این کار اجتناب کنید. اما نباید این ایده را کنار بگذارید... چون نظریهٔ من در بابِ خودکشی این است که هیچکس نباید خود را بکُشد، بلکه باید از این ایده در راستای کنار آمدن با زندگی استفاده کند. بنابراین در اصل، مسئله چیز دیگری است، اما همواره به من حمله کردهاند که این یارو برای خودکُشی استدلال موافق میآورد، اما خودش این کار را نمیکُند. اما من چنین استدلالی نکردهام. من میگویم خودکُشی تنها چیزی است که میتوانیم در زندگی به آن توسّل بجوییم. تنها تسلّایی که داریم این است که هروقت که خودمان بخواهیم میتوانیم از این زندگی دست بَرداریم. بنابراین، ایدهٔ من مثبت است. مسیحیت است که به خاطرِ پیش بُردن مبارزهای علیه این ایده گناهکار است. یکی باید به مردم بگوید "اگر زندگی را تحملناپذیر دیدید، به خودتان بگویید، خُب، هروقت بخواهم میتوانم زندگی را تَرک کنم." هر کسی باید از طریق این ایدهٔ خودکشی زندگی کند. در کتابِ قیاسهای تلخی است که این جمله را نوشتم: "بدون ایدهٔ خودکُشی، از ابتدا خود را کُشته بودم." ...من همیشه حرفِ بودلر را مدِّ نظر دارم: "وجد و وحشتِ زندگی." برای من هر آنچه که در زندگی تجربه کردهام، در این عبارت آمده است... من زندگی را به منزلهٔ تاخیر در خودکُشی به حساب میآورم. فکر میکردم قرار نیست بعد از سی سالگی زنده باشم. اما دلیلِ خودکُشی نکردنم بزدلی نبود. میدانید، همیشه خودکُشی را عقب میانداختم. من از ایدهٔ خودکُشی بهرهکِشی کردهام. من انگلِ این ایده بودم. اما همزمان رغبت به زیستن هم در من بسیار قوی بود.
امیل سیوران در گفتگو با جیسن وایس
قمارِ نوشتن
@Sadegh_Hedayat©
👍 11❤ 1
ال لوالک الجالیزیه: کتابخانه های کفار را آتش بزنیم و عوضش یک نسخه "زبده النجاسات" به آن ها بدهیم که برایشان کافیست و علوم دنیوی و اخروی همه در آن است.
قوت لایموت: البته صد البته کفی به زبده النجاسات، چون خلاصه مرام اسلام همین است که یا مسلمان بشوید یعنی مطابق نص صریح زبده النجاسات عمل کنید وگرنه می کشیمتان و یا خراج به بیت المال مسلمانان بدهید، البته کفار باید باج سبیل به مسلمین بپردازند.
تاج المتکلمین : پس از این قرار رای قطعی و موافقت همگی بر این شد که این جمعیت را به بلاد کفار سوق بدهیم و هیچ گونه مخالفتی در این باب نیست، اما به زعم حقیر لازم است که به شیوه دین نبی رفتار کنیم چنانکه خود حضرت به ایل و تبار خودش قدر و منزلت گذاشت و نوه های خودش را قبل از ولادت امام کرد و طایفه خود را سادات و احترام آن ها را به همه مسلمانان واجب دانست.
#کاروان_اسلام
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
👍 8
[.../ پس سحرگاه به درِ خانهی مــادر رفت، و گوش داد.
آوازِ مـــادر شنید که طهارت میساخت و میگفت: «الهی آن غریبِ مرا نیکو دار...».
بایزید چون این بشنید، بِگریست.
پس در بِــزَد.
مادر گفت: کیست؟
گفت: غریــبِ تو...]
تذکرةالاولیا ذکر بایزید بسطامیEssential Electronica, Vol. 03 by Keyhan Kalhor, Hooshang Ebtehaj, Seventh Soul Quality:
Flac 16/24bit
Genre(s): Electronic, Persian traditional
Country of Origin: iran
Released: 2021
Duration: 08:58
📡 ᕈɾɑηɑɑ; ᗣɾτ & ᒐɩτєɾɑτʋɾєAttach
👍 4❤ 1
در مملکتی که آدم مثل یهودی سرگردان زندگی میکند به چه چیزش ممکن است علاقهمند باشد؟ بعد از 16 سال سابقه خدمت تازه حقوقم را نصف کردهاند یعنی دولت دلش به حال روز پیری من سوخته خواسته مرا هم رسمی بکند و ضمناً پنج سال سابقه بانک را ندیده گرفته. به اضافه سه سال دیگر را چون استعفا کردهبودم و یک سال به هند رفتهبودم. به حقوق تمام آنهای دیگر اضافه شده. حتی نوشتنش احمقانه است ولیکن من کوچکترین اقدامی نخواهم کرد و تملق هیچکس را نخواهم گفت. به درک که آدم بترکد. اگر لولههنگدار مسجد آدیسبابا بودیم زندگیمان هزار مرتبه بهتر بود. آنوقت باید افتخار هم کرد که هندوانه زیر بغلمان میگذارند و عنوان نویسنده و غیره هم در این مملکت به آدم میدهند! اگر حوصله داشتم و رغبت میکردم که مزخرفی بنویسم آنوقت بهشان حالی میکردم و نسلشان را حسابی به گُه میکشیدم. عجالتاً که دست دزدها و مادرقحبهها خوب مسخره شدهایم. اینهم مثل باقی دیگرش.
#نامه_به_حسن_شهید_نورایی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
❤ 9💔 7👍 4😢 1🕊 1
کفتار از روی علوم بیسابقهی ذوالکهفی فحش کشید به اصل و نسب گوسبند و ثابت کرد ایدهآل گوسبند این باید باشد که خوراک گرگ بشود. و هیکل و لباس خودش را به عنوان عالیترین مسطورهی مد خر در چمن توصیه کرد.
هر دسته از گوسبندها به ریختی درآمده بودند. بعضی با کفتار مخالفت میکردند و دستهای با او لاس میزدند و جمعی هم مهر سکوت به لب زده و منتظر فرصت بودند تا از هر طرف باد بیاد بادش بدهند.
این اوضاع زیاد طول کشید و کفتار آنقدر رقص شتری کرد که شلیتهی قرمزش جر خورد و صورتکش ور آمده و کلاه گیسش کنده شد. گوسبندها همه او را شناختند اما با ترس و لرز با هم گفتند: "در صورتی که از علف چریدن نیفتیم!"
#صادق_هدایت
#قضیه_خر_دجال
گزیدهای از #ولنگاری
@Sadegh_Hedayat©
👍 8❤ 1
من تمام کتاب های شما را حقیر شمرده و تمام حکمت ها و برکات دنیوی شما را ناچیز و تمام اشیائی را که در این دنیا است بیهوده و بی فایده می دانم و تمام اینها اشیائی جز وسایل گول زدن و فریفتن انسان چیزهای دیگری نیستند.
شما به عقل و ثروت و جمال و مقام مباهات می کنید؛ ولی تمام اینها چیزهای بیهوده می باشند و وقتی دست مرگ به طرف شما دراز شد، و نیستی با قیافه ی هولناک به شما روی آورد، هیچ یک از اینها نمی توانند از شما دفاع کنند.
#آنتون_چخوف
#شرطبندی
#صادق_هدایت
@Sadegh_Hedayat©
👏 8👍 3❤ 1
يکی بود، يکی نبود. غير از خدا هيشکی نبود!
يک گله گوسبند بود که از وقتی که تنبان پايش کرده بود و خودش را شناخته بود (البته همه مي دانند که گوسبند تنبان ندارد، اما اين گوسبندها چون تحصيل کرده و تربيت شده بودند و نه تنها تنبان می پوشیدند بلکه نفری يک لوله هنگ هم که از اختراعات باستانی اين سرزمين بود به رسم يادگار به دست مي گرفتند و گاهی هم از کوری چشم حسود استمنا فکری مي کردند.)
باری چه دردسرتان بدهم اين گله گوسبند در دامنه کوهی که معلوم نيست به چه مناسبت کشور آن را "خر در چمن" مي ناميدند زندگی کجدار و مريز مي کردند و می چريدند و شکر خدا مي کردند که آخر عمری از چريدن علف نيفتاده اند.
گوسبندهای ممالک همجوار که گاهی با معشوقه های خودشان برای ماه عسل به اين سرزمين مي آمدند لوچه پيچک مي کردند و به اين گوسبند ها سر کوپت مي زدند که آخر ای بنده های خدا ! چشم و گوشتان را باز کنيد از شما حريکت، از خدا بريکت! اگر به همين بخور و نمير بسازيد کلاهتان پس معرکه مي ماند و عاقبت شکار گرگ می شويد .
اما گوسبندهای خر در چمن پوزخندی مي زدند و فيلسوف مآبانه در جواب مي گفتند : زمين گرد است مانند گلوله، ما خر در چمنی هستيم و پدران ما خر در چمنی بوده اند، سام پسر نريمان فرمانروای سيستان و بعضی ولايات ديگر بوده است. بلاخره هر چه باشد ما يک بابایی هستيم که آمده ايم چهار صبا تو اين ملک زندگی بکنيم . سری که درد نمي کند بيخود دستمال نمی بندند. هر که خر است ما پالانيم و هر که در است ما دالانيم.
شماها از راه غرض و مرض آمده ايد ما را انگولک کنيد و از چريدن علف بيندازيد اما حسود به مقصد نمي رسد . البته ما اذعان داريم که در کشور بايد اصلاحاتی بشود اما اين اصلاحات بايد به دست بز اخفش انجام بگيرد و کوزه ی ما را لب سقاخانه بگذارد عجالتن خدا کند که ما از چريدن علف نيفتيم!
گوسبندهای خر در چمن چريدن علف را جزو برنامه مقدس آفرينش گمان مي کردند و پاهايشان را توی يک سم کرده بودند و بيخود و بي جهت به دلشان برات شده بود که بز اخفش نجات دهنده آن هاست!
#صادق_هدایت
#قضیه_خر_دجال
گزیدهای از #ولنگاری
@Sadegh_Hedayat ©
👍 14👏 1
رویا بپرور و گریه سر ده، ای نژاد نگونبخت انسان.
راه نجاتی پیدا نیست تو آن را گُم کردهای.
با " وای " شب را بدرود میگویی، با " وای " دگر روز را درود.
#یادداشت_ها
#فرانتس_کافکا
@Sadegh_Hedayat©
Black_Tape_For_A [3857717416].mp31.79 MB
💔 3
«اگر به جای او کس دیگری مادر من بود، میتوانستم برایش تعریف کنم که دارم چه دورهای را میگذرانم، ولی برای ماهی مردهای که روزها را در فریزر میگذراند، چه میتوان تعریف کرد؟»
#دل_به_من_بسپار
#سوزانا_تامارو
@Sadegh_Hedayat©
💔 3👍 1
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.