cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

راهبرد

يادداشت هاي توسعه ایران امیرحسین خالقی تماس: t.me/AmirHosseinKHQ و twitter.com/amirkhaleqi و joinclubhouse.com/@amirkhaleqi و instagram.com/amirhosseinkhqi حمایت از راهبرد: http://hamibash.com/rahbordchannel

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
11 675
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-197 kunlar
-6230 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

59:08
Video unavailableShow in Telegram
رویای توسعه چینی ▫️در ایران صحبت از توسعه چین و تقلید از این مدل توسعه، طرفدارانی دارد. ▫️چین توانست از اواخر دهه ۱۹۷۰ با تحولی شگرف در اقتصاد، کارهای بزرگی انجام دهد. چندین میلیون نفر در این کشور از زیر خط فقر خارج شدند و قحطی و فقر چینی در دهه‌های قبل‌تر جای خود را امروز به توسعه چینی داده است. ▫️توسعه چینی ویژگی‌های منحصر به فردی دارد؟ تا چه حد این توسعه برگرفته از تجارب قبلی بشری بوده است؟ توسعه چینی را باید یک مدل از بازار آزاد دید یا دولت نقش پررنگی در آن داشته است؟ با دکتر آرش رئیسی نژاد در این میزگرد اختلاط کردیم تا یار چه پسندد. الله اعلم. @ecoiran_webtv
Hammasini ko'rsatish...
69.33 MB
👍 34 6👎 1😁 1
در باب دولت بعد مایک تایسون، مشت‌‌‌زن مشهور می‌‌‌گفت همه تا وقتی اولین مشت به صورتشان نخورده برای بردن برنامه دارند! فردای روز انتخابات هم تفاوتی ندارد که پیش از آن برای مواجهه با چالش‌های پرشمار اقتصاد ایران چقدر کاغذ سیاه کرده باشیم؛ سیلی سخت واقعیت به هر حال فرود خواهد آمد. خوب است که رئیس دولت آینده از اقتصاد سردربیاورد؛ ولی بیش از آن باید سیاست را عالی بلد باشد! به قول مرحوم عالیخانی اتاق عملی برای جراحی اقتصاد در کار نیست و مجبوری با کارد آشپزخانه بیمار نگون‎بخت را عمل کنی. در انتخابات پیش‌رو کسی می‌تواند بهتر کار را پیش ببرد که از قابلیت اجماع‌سازی میان نخبگان و استفاده حداکثری از همین اندک ‎توان باقی‎مانده برخوردار باشد. امیدوارم این سرزمین کهن از تندباد حوادث به سلامت بیرون بیاید. https://bit.ly/3xPgGnK کانال راهبرد/امیرحسین خالقی @RahbordChannel حمایت از راهبرد: https://bit.ly/2Hja5HY
Hammasini ko'rsatish...
اجماع‌‏‌سازی و مدیریت سیاسی

مایک تایسون، مشت‌‌‌زن مشهور می‌‌‌گفت همه تا وقتی اولین مشت به صورتشان نخورده برای بردن برنامه دارند! فردای روز انتخابات هم تفاوتی ندارد که پیش از آن برای مواجهه با چالش‌های پرشمار اقتصاد ایران چقدر کاغذ سیاه کرده باشیم؛ سیلی سخت واقعیت به هر حال فرود خواهد آمد.

👍 90 25👎 6😁 2
فال قهوه در باب دولت جدید: برنامه هفتم توسعه را بریزید دور! دولت چهاردهم در «شرایط حساس کنونی» به قدرت می‌رسد و وقت چندانی برای جمع‌و‌جور کردن خودش نداشته است. فارغ از آنکه چه کسی در راس آن قرار می‌گیرد، مسائل پرشماری نظیر تحریم، ناترازی بانکی، مشکلات صندوق‌‌های بازنشستگی، بحران آب و مانند آنها پیش روی این دولت است؛ مشکلاتی که همه می‌دانند و از فرط تکرار دیگر ملال‌آور شده‌اند. بعید است با توجه به بحران‌‌های سیاسی داخلی و خارجی که در راه هستند دولت مسیر همواری داشته باشد و بتواند گره کار را بگشاید و حتی انگیزه این کار را داشته باشد. همچنین از همان دولت قبل زیاد می‌شنیدیم که بنا به دلایل متعدد دست دولت برای استفاده از کارشناسان کاربلد خالی است و خیلی‌‌ها آن را ترک کرده‌اند و خیلی‌‌های دیگر انگیزه‌ای برای پیوستن به آن ندارند. از نظر سیاسی هم بعید است دولت چهاردهم مقبولیت اجتماعی چندانی برای اجرای به‌اصطلاح جراحی‌‌های اقتصادی سفت و سخت داشته باشد؛ می‌دانیم که بهترین طرح‌‌ها هم بدون درجاتی از حمایت اجتماعی بختی برای موفقیت ندارند. پس چه مسیری را باید طی کند؟ دولت جدید باید به‌کلی بی‌خیال «پیروزی‌‌های بزرگ» و جراحی اقتصادی و امثالهم شود چراکه نه می‌تواند و نه حتی می‌خواهد. همین‌که سراغ قیمت‌گذاری دستوری شدیدتر نرود، ماده و تبصره بیشتر تولید نکند و هر روز سنگی جلوی پا بقیه نیندازد هم صد قدم به جلوست. پرداختن به موارد مشخص با رویکرد حل مساله و بهبود تدریجی گزینه بسیار بهتری است و البته در توانمندتر شدن دولت هم موثر خواهد بود. با توجه به اوضاع سیاست خارجی حدس کلی این است که روند کلی اقتصاد کشور به سوی بسته‌تر شدن و دستوری‌تر شدن است خیلی هم فرقی ندارد چه کسی در راس دولت قرار دارد. نمی‌توان انتظار گشایش جدی داشت ولی دست‌کم دولت جدید می‌تواند آش را شورتر نکند. در مورد برنامه هفتم توسعه و امثالهم از همین الان بحث‌‌های زیادی می‌شنویم، ولی اجازه دهید بگویم دولت آینده در این مورد بهتر است راهنمای چپ بزند ولی به راست بپیچد. منظور این است که با وجود مسوولیت قانونی دولت برای اجرای برنامه شاید بهتر باشد به جای هدر دادن وقت و توان خود تا حد ممکن محدود و گزینشی عمل کند؛ پیروزی‌‌های کوچک در چند محور محدود بسیار موثرتر از دنبال کردن مجموعه آرزوها (برنامه توسعه) است. برنامه‌‌های توسعه به دلیل مشکلات ذاتی اقتصاد و سیاسی بنا نیست اجرایی شوند، پس بد نیست در مورد آنها واقع‌بین باشیم. دولت دچار بحران ناکارآمدی است و بهتر است به جای پیگیری ابرپروژه جامع توسعه (که حتی تعریف آن هم دشوار است) راه بهتر را انتخاب کند و با پیروزی‌‌های کوچک در چند محور مهم برای خود آبرو بخرد تا مسیر برای کارهای جدی‌تر باز شود. بگذارید از مانع اصلی هم باید یاد کنم که نبود یک پروژه سیاسی جدی است؛ تغییر قرارداد اجتماعی دولت با شهروندان برای تعریف آرمان و مسیر مشترک مهم‌ترین عاملی است که برای پیشرفت و ماندگاری ایران به آن نیاز داریم. دولت بعدی بعید است بتواند در به انجام رساندن این پروژه سیاسی توفیقی پیدا کند ولی حداقل می‌تواند کار را خراب‌تر نکند و توصیه برای پیروزی‌‌های کوچک هم از همین‌روست، اینکه چقدر در همین راه نیز می‌تواند موفق باشد را باید نشست و دید، الله اعلم. پ.ن: یادداشت کانل بنده مخلص را در جریده وزین دنیای اقتصاد اینجا بخوانید.
Hammasini ko'rsatish...
راهنمای چپ، پیچیدن به راست

در کتاب «توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت» اثر مت اندروز و همکاران جمله‌ای درخشان می‌خوانیم که «قابلیت را به طور عمده باید حاصل و نتیجه موفقیت دانست تا برعکس»؛ منظور این است که این تصور غالب که گفته می‌شود نخست باید دولت به قابلیت‌‌ها و توانمندی‌هایی مجهز شود تا بعد کارستان کند و گره از کار شهروندان بگشاید خیلی با دنیای واقعی سازگار نیست، دولت‌‌ها هم مثل دیگر سازمان‌‌های اجتماعی آزمون و خطا می‌کنند در حین عمل یاد می‌گیرند؛ اگر به موفقیتی رسیدند آن تجربیات خوب قبلی در آنها رسوب می‌کند و به توان حل مسائل در حوزه‌‌های مشخص دست پیدا می‌کنند.

👍 80 12👎 6
به مناسبت اجرای آزمایشی یکی از خطرناکترین فناوری‌های بشر یعنی رمزریال (ریال دیجیتال) در ایران: سازی که فردا صدایش در می‌آید! در مَثَلی از قدما نقل کرده‌اند که شبی دزدی به سراغ خانه‌ای رفت. در همین اثنا همسایه هم بیدار شده و طرف را دیده بود که مشغول ور رفتن به قفل خانه مجاور است. از طرف پرسیده بود: چه می‌کنی؟ دزد هم پاسخ داده بود: کمانچه می‌زنم. همسایه گفته بود: پس صدایش کو؟ دزد با مرام هم جواب داده بود: صدایش را فردا صبح می‌شنوی! همسایه ساده دل خوابیده بود و صبح فهمیده بود که خانه را خالی کرده‌اند. ماجرای رمزریال و به طور کلی ارزهای دیجیتال بانک مرکزی هم خیلی متفاوت نیست و صدایش بعدها در می‌آید. حتی در انتخاب نام رمزریال هم بی سلیقگی به خرج داده‌اند؛ رمزریال البته رمزارز نیست و نوعی ارز دیجیتال به شمار می‌آید و در واقع بیشتر از آنکه به رمزارز شباهت داشته باشد، دشمن آن است! منطق عمل رمزارزها بر مبنای عدم‎تمرکز و دولت‎گریزی است ولی رمزریال به دنبال تحقق تمرکز دولتی به شدیدترین شکل است. شاید مهلک ترین پیامد «ارزهای دیجیتال» در صورت تبدیل شدن به ارزهای ملی انحصاری اینست که یک سازوکار موثرِ مهار تورم از دست می‌رود. اجازه دهید توضیح دهیم: از نظریه ادوار تجاری اتریشی می‌دانیم که پیامد ناگزیر فرآیند اعطای اعتبار بانک‌ها یا همان سیاست انبساط اعتباری چیزی جز رونق «ظاهری» و ایجاد حباب‌های گوناگون در ابتدای کار و سپس ترکیدن آن‌ها و رکود نیست؛ در ابتدا با تورم روبه رو هستیم و بعد تورم منفی، خود را نشان می‌دهد. ترکیدن حباب‌ها البته چیز خوبی نیست ولی در واقع باید آن را سازوکاری برای اصلاح پولی به شمار آورد که «ترمز» تورم را می‌کشد. در صورت رواج «ارزهای دیجیتال»، دیگر این سازوکار اصلاحی، کار نخواهد کرد و ابزار مهار از دست می‎رود. عادت‎های قرن پول دستوری، در بسیاری از دولت‎ها رسوب کرده است و آن‌ها در آینده هم دست از خرج کردن برنخواهند داشت؛ حجم «ارزهای دیجیتال»، پیوسته بیشتر و بیشتر می‎شود ولی این بار دیگر فروپاشی اعتباری در کار نیست که ترمز را بکشد. جان کلام آنکه صدای ساز «ارزهای دیجیتال» و از جمله رمزریال، فردا در می‌آید! بنا به وعده اهالی دولت، در حال حاضر رمزریال فقط یک شیوه پرداخت است که می‌تواند در کنار بقیه ابزارها و فناوری‌ها در سبد انتخاب افراد قرار بگیرد ولی رمزریال آمده است که بماند! در جنگ جهانی نخست هم بنا بود استاندارد طلا (پول با پشتوانه طلا) به صورت موقت تعلیق شود ولی اکنون بیش از 100 سال می‌گذرد و در بر همان پاشنه می‌چرخد. با اطمینان بالا می‌توان گفت دولت‌ها بعید است راه دیگری جز همین «ارزهای دیجیتال» را پی بگیرند. نتیجه رواج آن‌ها نیز اقتصادی دولتی‌تر و متمرکزتر خواهد بود که اهالی سیاست با در اختیار گرفتن پول (یعنی نیمی از هر معامله در اقتصاد) تمام زندگی اقتصادی و اجتماعی شهروندان را زیر کنترل خود خواهند گرفت. دولت با «ارز دیجیتال» می‌تواند با کارایی بسیار بالا و «هدفگیری‎شده» هزینه کند و «ماشین» اقتصاد را به راه بیندازد! «ارز دیجیتال» در واقع چیزی جز تحقق تمام عیار پیشنهاد مارکس در مانیفست کمونیست نیست: «تمرکز اعتبارات مالی در دست دولت از طریق یک بانک ملی دارای سرمایه دولتی». فساد و مریدپروری سیاسی هم پیامد طبیعی چنین وضعیتی است و بعید است شهروندان هم اوضاعی بهتر از رعایای شوروی داشته باشند. پ.ن: این نوشته پیشتر منتشر شده و متن کامل این نوشته را در اینجا بخوانید. کانال راهبرد/امیرحسین خالقی @RahbordChannel حمایت از راهبرد: https://bit.ly/2Hja5HY
Hammasini ko'rsatish...
کانال راهبرد

یادداشت های سیاست و اقتصاد

👍 98 6😁 3😢 2👎 1😱 1
کار اقتصاد با نمایش و شو حل نمی شود! زمانی کار اصلی من سر زدن به شرکت ها و ارزیابی آنها بود پس از حال وهوای سیاسیونی که به بازدید شرکت های مشکلدار می روند بی خبر نیستم؛ این جاها «پلیتیک نمایش» جدی است و معمولا در این شرکت ها هرکسی با توجه به انگیزه اش سعی دارد کار خودش را پیش ببرد؛ بالایی ها حرف از حمایت بیشتر می زنند و اینکه اگر دولت هوای ما را داشته باشد و مثلا اعتبار کافی در اختیارمان قرار گیرد می توانیم در جهان هم حرف برای گفتن داشته باشیم! در پایین هرم سازمان هم می توانید بشنوید که اگر این دزدهای بالایی بروند و هوای ما را بیشتر داشته باشند چنین می کنیم و چنان می کنیم؛ کمی که دقیقتر می شوی می بینی خیلی وقت ها همان مدیران بالایی هم با هزار رانت و زدوبند کار را دست گرفته اند و پایینی ها هم که بعضی هایشان کلا اضافه اند.از قضا رانتی ها و اضافی ها صدایشان چه بسا بلندتر از بقیه باشد. خلاصه کنم نه مدیران آن در قواره ایلان ماسک هستند و نه پایینتری ها دائم در فکر زحمت کشی و بهبود. بعید است بشنوید بگویند این شرکت درست شدنی است نیست و علی الاصول باید تعطیلش کرد! فهم اینها زمان می خواهد. یک آدم سیاسی به شدت متوسط بعید است در چند بازدید به جزئیات پی ببرد، در دنیای واقعی مدیر عملیاتی کاربلد هم در شرکت ها هزاران گیر دارد از ثبت سفارش و تامین مواد اولیه گرفته تا سروکله زدن با فرماندار و هزار مسئله در داخل شرکت خودش؛ منطق کلی هم که امنیتی است و ادم دولتی فقط می خواهد از فلان شرکت کسی توی خیابان نیاید تا مبادا بی بی سی و ایران اینترنشنال چیزی منتشر کنند. خلاصه علت اینکه لیبرال جماعت می گوید دولت واقعا لازم نیست خیلی در کار بنگاه خصوصی فضولی کند همین است. آدم سیاسی نه می فهمد چه خبر است و نه اساسا انگیزه ای برای فهمیدن دارد؛ او به دنبال به دست آوردن دل رعیت است و در جاهایی مثل ایران اولویتش شلوغ نکردن اوست؛ حالا این وسط کارایی اقتصادی هم فدا شد مهم نیست. اداره یک شرکت بزرگ کار ساده ای نیست که با یک روز حضور و چند تا دستور بشود کارستان کرد، اگر هر روز بی ثباتی جدیدی به اقتصاد تحمیل نشود اهالی اقتصاد هم راه خودشان را به تدریج پیدا می کنند. طبیعی است که در این مسیر خیلی شرکت ها ورشکست شوند و خیلی های دیگر تغییرات جدی تجربه کنند. اما این فرایند بیشتر حاصل آزمون و خطاست تا برنامه ریزی دقیق دولت! نمی شود فلان شرکت را از جیب بقیه مردم سرپا نگه داشت. بتوان به آدم سیاسی حالی کرد ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان نیمی از مسائل حل می شود! الله اعلم. کانال راهبرد/امیرحسین خالقی @RahbordChannel حمایت از راهبرد: https://bit.ly/2Hja5HY
Hammasini ko'rsatish...
کانال راهبرد

یادداشت های سیاست و اقتصاد

👍 120 15
دولت شکست می خورد ولی بازار خیر! در هر کتاب مقدماتی اقتصاد که بگردید بلافاصله با واژه شکست بازار روبه رو می شوید؛ حرف هم اینست که در بسیاری موارد بازار نمی تواند از پس توزیع «بهینه» منابع بربیاید و بهبود اوضاع برخی به بهای بدتر شدن اوضاع برخی دیگر تمام می شود. مواردی مثل کالاهای عمومی، برونریزها، کژمنشی و کژگزینی را مصداق آن ذکر می کنند و البته یک ایده کلی دیگر اینست که اگر شروط رقابت کامل (همگنی کالا، تعداد زیاد مصرف کننده و تولیدکننده و ...) برقرار نباشد پس کار عیب می کند. اهل دل برای بهبود شکست بازار تجویزهای مختلفی کرده و می کنند ولی حرف کلی اینست که اگر چنین شد دستی از غیب (دولت!) باید کاری کند؛ در واقع چشم ها به دست مرئی دولت است. اما کمتر از «شکست دولت» می شنویم؛ تصور می شود آدم ها وقتی به دولت می روند تمام کاستی ها و ضعف هایشان یکشبه دود می شود و فقط به منافع عمومی فکر می کنند. اما از قضا «شکست دولت» مضمونی جدی در اقتصاد سیاسی است که چنانکه باید قدر ندیده و به آن پرداخته نشده است. دولت ها به طور ذاتی دچار بحران دانش و انگیزش هستند یعنی نه خیلی می دانند و نه خیلی می خواهند! بحث های هواداران آنارشیسم (بی دولتی) البته خواندنی است ولی به نظرم دولت می تواند جاهایی نقش مثبت ایفا کند و البته باید محدودیت های آن را در ذهن داشت. چند علت اصلی شکست دولت را اینجا می آورم تا هر از چندی نگاهی به آن بینداریم و تصویری واقعیتر از ماجرا داشته باشیم: 1. اطلاعات ناقص: اهالی دولت نمی توانند همه چیز را بدانند و در موارد خاص اطلاعات کافی ندارند؛ چه مقدار با چه کیفیتی و به چه قیمتی باید فلان کالا را تولید کرد چیزی است که باید در بازار با آزمون و خطا و طی زمان فهم شود نه در پستوهای ظلمانی ادارات دولتی! 2. سیاست زدگی: هیچ دولتی بی طرف نیست؛ گروه های ذینفع عرصه سیاسی منافع خودشان را پی می گیرند و هرکدام به فراخور قدرت چانه زنی خود روی سیاست های دولت اعمال نفوذ می کنند. 3. بوروکرات های اهل دل: حزبی، گروهی یا باندی به قدرت می رسد و آدم های خودش را می آورد؛ این آدم ها هم یونیفرم دولتی تن می کنند ولی زیر آن دنبال منافع شخصی خودشان هستند تا سهم خودشان و گروهشان از قدرت و ثروت را بیشتر کنند. نظریه انتخاب عمومی بیوکان را ببینید. 4. نزدیک بینی: حتی در دموکراسی ها، اهالی دولت نزدیک بین می شوند، برای آنها مهم نیست کاری ریشه ای حل شود بلکه زمان و فوریت «اصلاحات» مهمتر است. اهالی دولت می خواهند توفیقات خود را به افکار عمومی بفروشند و دنبال راه حل های اساسی و البته بلندبرد نمی روند. 5. هزینه های بالا: تجربه بسیاری از ما می گوید که دولت ها کارها را با هزینه بیشتر، کیفیت کمتر و پاسخگویی پایینتر انجام می دهند؛ عجیب هم نیست؛ وقتی رقابتی نباشد نمی شود انتظاری داشت. دولت گران کار می کنند و این ربطی به حوالی ما ندارد کم و بیش همه جا شاهدش هستیم. هر قانون اضافی به معنای اضافه شدن به هزینه های دولت است! 6. تصاحب تنظیم گری: استیگلر نظریه مشهوری دارد که بسیاری از نهادهای تنظیمگر که برای نظارت بر فلان صنعت یا گروه به وجود می آیند به مرور زمان توسط افراد ذینفع در آن صنعت یا گروه تصاحب می شوند؛ تنظیم گری آن به مرور به جای به اصطلاح منافع عمومی به سمت تامین منافع آن صنعت یا گروه می رود حتی اگر به زیان دیگران باشد. این هم فقط به دلیل ذات خراب دولتی ها نیست درواقع پیامد طبیعی این تنظیم گری هاست. 7. پیامدهای ناخواسته: آدم ها در مقابل اجبار واکنش نشان می دهند و هر اجبار دولتی (اگر به نفع افراد تلقی نشود) یعنی آنها به سراغ راه هایی برای دور زدن محدودیت می روند و البته که دراین راه بسیار خلاق هستند! یک نمونه خوب آن کنترل قیمت هاست که به قولی چهل قرن است حاکمان در اجرای آن شکست خورده اند. به همه اینها شرایط خاص وطنی را هم اضافه کنید؛ هر وقت به نظرتان دولت باید کاری کند بد نیست این فهرست را مرور کنید، الله اعلم. https://bit.ly/3ViJG0f کانال راهبرد/امیرحسین خالقی @RahbordChannel حمایت از راهبرد: https://bit.ly/2Hja5HY
Hammasini ko'rsatish...
Government failure

economic inefficiency caused by a government intervention, if the inefficiency would not exist in a true free market

👍 87 10
ایران، جامعه بی دفاع! رعیت ایرانی مجبور است برای خرید مایحتاج روزمره خود 10 درصد اضافه تر مالیات ارزش افزوده بپردازد؛ قبل از پرداخت حقوقش هم که پول زور دولت (همان مالیات و تامین اجتماعی!) را کسر کرده اند؛ اگر هم برای فرار از تورم بخواهد باقیمانده درآمدش را به چیزی باارزش تبدیل کند باز مالیات چی به سراغش می آید تا جلوی سفته بازی! او را بگیرد. خودرو و ماشین و ملک هم در امان نیست. اینها را بگذاریم کنار عوارض مختلف که اگر از خدمات مشخصی استفاده کرد باید بپردازد. مالیات های بیشتر هم در راهند که حسب مورد دولتی ها رعایا را تیغ بزنند. معمولا پروپاگاندا خالی کردن جیب مردم با گیر دادن به پزشک و طلا فروش و ... شروع می شود و دولت فخیمه نقش منجی فقرا را بازی می کند! در مورد مالیات توجیهات زیاد تراشیده اند ولی گفته می شود عمده کاربرد آن تامین هزینه های عمومی است، اما سوال اصلی بی پاسخ می ماند، حد معقول این هزینه ها چقدر است؟ علی الاصول وقتی مردم پولی می دهند باید بتواند بر هزینه کرد آن نظارت کنند، چیزی که با این اوضاع صلح مسلح میان مردم و دولت شوخی است! طبیعی است که آدم عاقل بگوید پولم در جیب خودم باشد بهتر است تا آن را در جیب های گشاد دولتی ها بریزم تا برای خوشایند بالادستی هایشان آن را حرام کنند. چرا باید خرج دولتی را بدهیم که هر سال حداقل 40 50 درصد از جیب رعایا با تورم بر می دارد و البته عایدات نفت را هم به فنا می دهد؟ امیدی هم که به آینده نیست و فقط دنبال پول زور است. سرقت سرقت است و فرقی نمی کند سارقان مردان نقاب پوش باشند یا کت و شلوارپوش های یقه بسته دولت، حاصل کاری یکی است! سوال اینجاست مگر دولت باید بتواند از همه چیز با هر نرخی مالیات بگیرد؟ شاید بشود برای مالیات حداقلی برای انجام وظایف «ذاتی» دولت نظیر امنیت و قضا توجیهی داشت ولی مثلا چرا باید مردم را برای حفظ ارزش مالشان تنبیه کرد؟ وقتی دولتی با سیاست خارجی فشل و مداخله گری حداکثری فضای نااطمینانی را دامن زده چرا باید بتواند مردم را برای این ناکارآمدی تنبیه کرد؟ متاسفانه جامعه ایرانی در مقابل موج غارت دولت بی دفاع مانده است؛ دوست گرامی آقای الیاسی در نوشته زیر پیشنهاد کرده اند که جامعه باید بتواند به غارتگری دولت واکنش نشان دهد و از تجربه تی پارتی در امریکا یاد کرده اند؛ نگارنده هر چند به اصلاح امور امیدی ندارد ولی اطلاع از تجارب جهانی می تواند به ارتقای معلومات ایرانی جماعت کمک کند. اگر بناست اصلاحی در قانون اساسی رخ دهد شاید مهمترینش این باشد که دولت نتواند از همه چیز و به هرشکلی مالیات بگیرد؛ الله اعلم. متن ایشان را اینجا بخوانید کانال راهبرد/امیرحسین خالقی @RahbordChannel حمایت از راهبرد: https://bit.ly/2Hja5HY
Hammasini ko'rsatish...
معضل مالیات بر طلا | داروغه ناتینگهام و ضرورت تشکیل جنبش تی پارتی ایران | رویداد24

مهدی الیاسی روزنامه‌نگار اقتصادی یادداشتی درباره تصمیمات اخیر دولت و مجلس برای بازار طلا و ثبت معاملات و مالیات‌گیری به شیوه جدید نوشته است. او این شیوه را مالی

👍 143 21😢 5👎 3😁 1
مالیات بر عایدی سرمایه (حتی با تعدیل تورم) چه می کند؟ بگذارید چند حدس بزنیم. هدف از نگهداری ارز و طلا در جاهایی مثل ما به طور عمده پس انداز و حفظ ارزش پول دانست، انتظار داریم مثل هر کالای دیگری وضع مالیات بر یک کالا محاسبات هزینه و فایده اهالی اقتصاد را تغییر دهد. طرف می بیند قبلا کالایی را می خرید (طلا و ارز و امثالهم) که می توانست در صورت نیاز فوری نقدش کند و در جایی دیگر به کار اندازد ولی اکنون ماجرا تغییر کرده است. طبیعی است که انتظار داشته باشیم تقاضای کلی برای این اقلام مشمول مالیات کاهش یابد. اینجا فرد عاقل برای حفظ ارزش پول خود از همان ابتدا با احتمال بیشتری به سراغ دارایی ها/کالاهای بادوامی می رود که این مالیات برای آنها اعمال نمی شود که همین امر تقاضا و البته قیمت را برای آن دارایی ها/کالاهای جانشین افزایش خواهد داد. از سویی به نظر می رسد انگیزه افراد برای دیرتر فروختن دارایی های مشمول مالیات بیشتر شود که البته نام دیگرش ناکارایی در تخصیص منابع است؛ منبعی که می توانست در جایی دیگر با کارایی بالاتر استفاده شود اکنون «حبس» می شود. طرح های سرمایه گذاری جدیدی که می توانستند اجرا شوند اساسا متولد نخواهند شد! از تلاش برای دور زدن مالیات و هزینه بوروکراتیک اعمال آن که بگذریم که همه نوعی هزینه اضافه بر اقتصاد تحمیل می کنند، راستش بعید است افراد با اجرای این نوع مالیات به این فکر بیفتند پس حالا که نمی شود ارز و طلا نگهداری کرد برویم سراغ سرمایه گذاری مولد! و ریسک های جدی را برخود هموار کنیم. پس انداز (حفطظ قدرت خرید) برای بشر مطلوبیت دارد و همواره در تلاش است راهی برای پس انداز بهتر بیاید. وقتی پول رسمی دائم بی ارزش می شود نمی شود انتظار داشت افراد سرقت پول خود توسط دولت را به نظاره بنشینند! منطق کلی این مالیات ها اینست که در هنگام فروش کالا (همان «سرمایه») بر تفاوت قیمت خرید و فروش کالا (عایدی سرمایه) مالیاتی می بندند. در اقتصادهای تورمی اما مسئله مناقشه برانگیز است؛ اخیرا بناست تورم را هم از این اختلاف قیمت خارج کنند تا به اصطلاح مالیات روی عایدی «واقعی» اعمال شود. هرچند روشن نیست «تورم» (در واقع شاخصی کلی و بی معنا که نرخ تغییر قیمت سبدی از کالاهای مصرفی با ضرایب معین را نشان می دهد) دقیقا چه ربطی به تغییر قیمت دارایی هایی نظیر ارز و طلا پیدا می کند که بخواهیم از آن عایدی «واقعی» استخراج کنیم. دولتی ها همواره انگیزه دارند «تورم» را طوری تعریف کنند که اعداد «مطلوبتری» تولید شود (این کاری است که کم و بیش همه جا صورت گرفته و می گیرد). گفته می شود به این ترتیب می توان جلوی سفته بازی و تشکیل حباب در بازار دارایی ها را گرفت؛ سفته بازی (خرید و فروش دارایی ها با نیت کسب سود در کوتاه مدت) لزوما چیز بدی نیست و یک سازوکار طبیعی در اقتصاد برای مدیریت نااطمینانی به حساب می آید که نقدشوندگی دارایی ها را بهبود می بخشد؛ افراد در هر اقتصادی به ویژه وقتی نااطمینانی زیاد است به دنبال حداقل کردن پیامدهای منفی نااطمینانی می روند و سفته بازی یکی از این روش هاست. با فرض توقیق در جلوگیری از سفته بازی در یک بازار مثلا مسکن شاهد کاهش جذابیت آن خواهیم بود و طبیعی است که انتظار داشته باشیم عرضه هم در آن به تدریج کاهش یابد. شاید بد نباشد به همان خرد رایج برگردیم که می پرسد: «انتظار داریم اگر روی سیگار مالیات ببندیم مصرف آن کم شود، پس روی سرمایه مالیات ببندیم شاهد کاهش آن نخواهیم بود؟»، والله اعلم. https://bit.ly/4aPDrX0 کانال راهبرد/امیرحسین خالقی @RahbordChannel حمایت از راهبرد: https://bit.ly/2Hja5HY
Hammasini ko'rsatish...
It’s Time to Abolish the Capital Gains Tax

The capital gains tax cuts off start-ups and smaller entrepreneurs from access to flows of capital. The tax makes society more wasteful, less innovative, and less dynamic.

👍 58 7😁 3👎 1😱 1😢 1
از سایه در آمدن ژنرال ها؛ در باب حمله ایران و اسرائیل نویسنده یادداشت اکونومیست حمله دیشب ایران به اسرائیل را باید یک درام آرام (در مقابل یک حمله برق آسا) نامید و اینکه ایرانی نیت غافلگیری و آسیب جدی نداشته اند. اما معتقد است ایرانی ها با حمله 3 اشتباه مرتکب شدند: 1. با وجود اطلاع رسانی قبلی، حمله با حدود 300 پهپاد و موشک به خاک کشوری دیگر هیچ رقمه نمادین به حساب نمی آید و با توجه به نتایج نظامی آن تصویر خوبی از توان بازدارندگی ایران به نمایش نگذاشت. 2. اسرائیل دوباره توانست حمایت حامیان و همسایگان خود (امریکا، بریتانیا، فرانسه و حتی اردن و عربستان) را برای دفاع از خود جلب کند؛ چندین کشور در مهار حمله دیشب مشارکت جدی داشتند که دستاوردی برای نتانیاهوی منفور به حساب می آید. 3. ماجرای غزه و پیروزی های ایران و پروکسی هایش در شش ماه گذشته به درجاتی به حاشیه رفت و دیگر حرفی از منع فروش سلاح به اسرائیل که قبلا مطرح بود شنیده نمی شود. اسرائیل ظاهرا می تواند به درجاتی تصویر بسیار منفی این روزهای خود نزد همپیمانان را ترمیم کند. واکنش اسرائیل چه خواهد بود؟ پاسخ ساده نیست؛ اسرائیلی ها از یک حمله تمام عیار تا صبر کردن برای فرصت حمله مناسب سخن گفته اند و البته هیچ یک از حامیان او هم نمی خواهند شاهد جنگی باشند و تنش در خاورمیانه بالا بگیرد. اما راستش را بخواهید حدس می زنیم آتشی که 7 اکتبر روشن شد به این زودی ها خاموش نمی شود و یحتمل باید منتظر موجی از حملات آشکار و پنهان در سطوح مختلف در آینده نه چندان دور باشیم که البته اصلا خبر خوبی نیست، شباهت های اوضاع ما با عراق بین جنگ اول و دوم خلیج فارس هر آدمی را می ترساند؛ امیدوارم که ایران بماند، والله اعلم. کانال راهبرد/امیرحسین خالقی @RahbordChannel حمایت از راهبرد: https://bit.ly/2Hja5HY
Hammasini ko'rsatish...
کانال راهبرد

یادداشت های سیاست و اقتصاد

👍 85👎 33 5
29:15
Video unavailableShow in Telegram
آیا علت ظهور سرمایه داری غارت و استعمار غربی‌ها بود؟ در قسمت ششم از گفت‌وگوی با دکتر موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان، درباره روش شناسی علم اقتصاد، درباره علل ظهور سرمایه داری صحبت کردیم. ایشان توضیح می‌دهد که تبیین مارکسیستی از رشد اقتصادی و ظهور سرمایه داری ذیل مفهوم «انباشت اولیه» غلط است. غنی‌نژاد می‌گوید که تخت جمشید و کلیساهای جامع نیز انباشت اولیه بوده‌اند اما موجب رشد اقتصادی نشده‌اند. نویسنده کتاب «روش شناسی علم اقتصاد» می‌گوید ادام اسمیت کتاب ثروت ملل را در نقد مرکانتلیسم و سیاست استعماری نوشته است.
Hammasini ko'rsatish...
موسی_غنی_نژاد_چرا_سازندگان_تخت_جمشید_به_توسعه_اقتصادی_نرسیدند؟.mp4163.16 MB
20👍 4🤩 2👎 1
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.