دست های آغشته به گناه

پارت جدید بخونید ری اکشن بدید تا بعدی بزارم😍👆🏻

#part_29 - همایون احمق بود! شما باهوش باشید! بزرگ کردن شماها برای اهورا کار راحتی نبود....اما زمین زدن شما تو یک ساعت کار راحتیهِ! اَلَلخصوص آدمای احمقی که جشن گرفتن و جمع شدن تا کسی که بزرگ شون کرده بِکِشن پایین! هیچ چیز! تاکید میکنم.‌...هیچ چیز از چشم ما پنهان نمی مونه. پس مراقب رفتاراتون باشید. اینکه تهدید می‌شدند برای‌شان دردناک بود هیچ کدام شان تا این روز این گونه واضح تهدید نشده بودند - آمار زندگی همه شما رو دارم! اینکه زن و بچه تون کجاست...چیکار میکنن! یکی از افرادی تا به الان که خونسرد به حرف های سیلا گوش داده بود با صدای بلند توجه همه را جلب کرد: - برای جبران راهی هست! وگرنه هیچ کدوم از ماها سالم اینجا نبودیم. - از اینکه قبل از خودم سراغ اصل مطلب رفتی خوشم اومد! نگاهش را در سالن چرخاند و ادامه داد: - راه سختی وجود نداره برای جبران....کافیه هر گروهک زودتر اعضای خانواده همایون پیدا کنه و به قتل برسونه...هرکسی زودتر این کار انجام بده از خطای حضور امشب می‌گذرم و اما...

خب خب فردا یک پارت بزاریم یا دوتا؟

قشنگای من✨ فردا کنکور دارم میخوام تا شنبه استراحت کنم❤️ پس این دو روز پارت نداریم کامنتا بازه اگه حرفی داشتید بگید🫶🏻

لیستی از بهترین و جدیدترین رمان‌های آنلاین تلگرام با ژانر‌های هیجانی و جذاب، به درخواست مکرر شما عزیزان🤤👇🔥 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:دست های آغشته به گناه

#عاشقانه_مافیایی

https://t.me/+AHvbWDhsD000ZDg0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:بافنده‌عشق

#عاشقانه_مهیج

https://t.me/+el8znj7aC8dmMWY0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:ماه در مه

#عاشقانه_هیجانی

https://t.me/+3uP_a5RgRnxjY2Y0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:اروسEROS

#عاشقانه_انتقامی

https://t.me/+_cGCxcG1-244NGVk 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:نهمین قربانی

#جنایی_درام

https://t.me/+G2ywiN6BH7piYmJk 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:جنون

#عاشقانه_اجتماعی

https://t.me/+9NmC2fsZ2GlkMGI0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:شب های پاریس ماه نداشت.

#عاشقانه_اجتماعی

https://t.me/+nrDFpiBQls40MTRk 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:شب آخر

#عاشقانه_معمایی

https://t.me/+LpAV5fvqeL1kMWFk 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:دود خـاکـستـری

#عاشقانه_مافیایی 

https://t.me/+2CMIYhTI2z01Zjg5 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:کارت خونــی

#عاشقانه_گرگینه‌‌ای

https://t.me/+nnvGfkoEIS9hMWZh 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:اقیانوس زندگی

#عاشقانه_انتقامی

https://t.me/+OV7f-HVWgv5lNTk8 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:خآنــزآدِه

#ارباب‌رعیتی_ازدواج‌اجباری

https://t.me/+ant1K-tNID00M2U8 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:گیس طلایی

#تاریخی_عاشقانه

https://t.me/+8Byn4qr-JeJlMzA0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:نیـــلآب

#عاشقانه_اجتماعی

https://t.me/+5-2e4ubdufVjZTI0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:جنگل‌سحرآمیز

#خون‌آشامی_هیجانی

https://t.me/+KPu5p3FGwIwxM2Jh 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:قرار نبود عاشق شیم

#عاشقانه_روانشناسی

https://t.me/+lKgDoxdJXX5jOGJk 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:عاشق بیگناه

#انتقامی_عاشقانه

https://t.me/+blNvQsPAFRwwNGQ8 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:هری و فرزنده نفرین شده

#معمایی_جادویی

https://t.me/+ajSLYMU5qvpmNWZk 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:ئاوات

#عاشقانه_پلیسی

https://t.me/+bMxV397Z-ThkMjg0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:دلبر زخمی

#مافیایی_صحنه_دار

https://t.me/+WIb-dzIby3c2NjM0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:از چشم او تا قلب ماه

#عاشقانه_طنز

https://t.me/+DzjEtVHZxmdjMDlk 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:شهربند گرگ سیاه

#اروتیک_مافیایی

https://t.me/+--CDVHUvI6YyYTg0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 رمان:آخرین گلوله

#جنایی_پلیسی

https://t.me/+DGu5g-NHnlllMTM0 💜▬▬▬▬🌻📷▬▬▬▬▬💜 🌈لیست رنگین🤍

داریم به پارتای هیجانی میرسیم اگه ری اکشن زیاد بدید پارت هدیه هم داریم👆🏻❤️

پارت جدید👆🏻❤️‍🔥 ری اکشن فراموش نشه ✨

#part_28 به سمت میکروفونیِ که تا دو ثانیه قبل دست همایون بود رفت با لحن خونسرد لب زد: - سزای خیانت چیزی جز مرگ نیست. اونم خیانت به اهورا.... همایون زیادی اَحمق بود! فکر می‌کرد اهورا با چندتا عکس زمین میخوره اونم به دست یک جوجه پلیس! احمق تر از اهورا کسایی هستن که امشب تک‌تک شون اینجا ایستادن! تا اهورا زمین بزنن... لیست و اسامی تک‌تک تون دارم! امشب فقط یک اخطار بود....همایون احمق زیادی راحت مُرد! دفعه بعدی اخطار نمیدم. باید زجر بکشید اما نَمیرید! اهورا به تک تک شماها لطف زیادی کرد....تک‌تک شما بزرگ کرد! کسی که به راحتی بالا می‌کشونه....به راحتی به زمین میزنه. امشب هم با چهره جدید وارد شده بود و همه او را از چهره جدیدی که هر بار می‌دیدند شناختند... نگاهِ گذرایی به جسد همایونیِ که با چشمان باز مُرده بود انداخت و ادامه داد: - پس اخطار امشب جدی بگیرید! امشب اخطار حساب نمی‌شد فقط و فقط جهت یاد آوری بود که پشت کردن به اهورا چه تاوانی داره! در نگاه شان ترس دیده می‌شد... با لبخند نگاه‌شان کرد. ترس شان به رویا قدرت می‌داد. - همایون تنها بره زیر خاک حیف نیست؟ باید خانواده اش هم کنارش باشن تا تنها نمونه...مگه میشه خانواده دور از هم دیگه باشن؟! ترس در نگاه‌شان حس قدرت رویا را بیشتر می‌کرد.

داریم به پارتای هیجانی میرسیم اگه ری اکشن زیاد بدید پارت هدیه هم داریم👆🏻❤️