نمایشنامه های کوتاه. دکلمه مونولوگ. 🎙️🎭🎬مجیدتقوی

🌘

..

(خانه جدید خرگوش ها) خانم.خرگوش اقاخرگوش نرگس نیما (یه مدتی خرگوش ها. اومده بودن توی خونه های مردم) خانم خرگوش: وای. این خونه هرو بریم. توش. اقای خرگوش: نه نرو اینا از خرگوش میترسن با لقد میندازنت بیرون خانم خر گوش: تو از کجا میدونی اقای خرگوش: چون. یکبار. رفتم. داخل این خونه این خانمه ترسیده بود شوهرش منو انداخت بیرون خانم خر گوش: راست میگی پس. بهتره نریم. بریم. یه جای دیگه اقا خرگوش: باشه پس بریم خانم خرگوش: خونه بقلیشونو چقدر خوشگله باید بریم تو حتما پول دارن که همچین خونه ای دارن اینا مارو ببینن خونه برامون درست مکنن غذا بهمون میدن بریم تو اقا خرگوش: بریم تو حتما پول دارن نرگس: وای این دوتا خرگوش هارو ببین چقدر گوگولین نیما: وای چقدر زیبا هستن یکیشون نره یکیشون ماده وای ماده برای تو نره برای من نرگس: باشه چه فکر خوبی خانم خرگوش: دیدی گفتم اینا برامون خونه میگیرن غذا بهمون. میدن. اقا. خرگوش: اره بهتر. بریم. پیششون خانم. خرگوش: بریم نرگس: وای خودشون اومدن پیش ما (نیما در گوش نرگس گفت) نیما: بریم بندازیمشون تو قفس نرگس: نخیرم اینا گناه دارن نیما: باشه هر جور راحتی نرگس: افرین بچه خوب (روز بعد نیما رفت سر کار) نرگس: وای. صبح شده نیما رفته سرکار بزار یه سری به خرگوش ها بزنم وای خدا چقدر ناز خوابیدن دلم نمیاد بیدارشون کنم. ولی یهو گرسنشون میشه. بعد وحشی میشن بهتر بیدارشون کنم خرگوش ها خرگوش ها بیدار شید (خرگوش ها خمیاز گشیدن.) نرگس: وای خدا چقدر خوشگل خمیاز میکشن (زنگ خونه خورد) نرگس: کیه اومدم نیما: منم نرگس نرگس.: تویی بیا تو سلام نیما:سلام سوپرایز دارم برات نرگس.: دو باره سوپرایز حالا ببینم چیه نمیا: جیجیجیجینگ خونه برای خرگوش هاوغذا برای خرگوش خریدم نرگس: وای چیکار کردی دستت درد نکنه راستی دوتا اسم براشون انتخاب کردم اسم ماده گوش مروارید نره گوش دراز (خرگوش ها با ذوق باهم دیگه پریدن روی خونشون) خانم خرگوش: وای چقدر خوشگله خونه اسم های قشنگی برامون گذاشت گوش دراز اقا خرگوش: اره خیلی قشنگ اسمامون گوش مروارید خانم خرگوش: بریم توش اقا خرگوش: بریم نویسنده: #نازنین زهرا تقوی✍🏻۹ساله اولین سناریوی دخترم ماشاالله دخترهنرمندم😍❤️👍😘

به قلم مجید تقوی اجرا فرشاد

(روح گناهکار ) کوثر نسترن روح مرد همت (قبرستان نزدیک غروب) کوثر:چقدر دلم برای بابام تنگ شده نسترن:روحشش شاد ولی تو چرا همیشه نزدیک غروب میایی هوا تاریک داره میشه میای قبرستون ترسناکه کوثر:ترسه چی؟ آخرش هممون مال اینجاییم کلا زمانیکه  حال دلم شبیه غروبه  غروب میام قبرستون سرخاک بابام.. اینم قبر بابام جونم بابایی دلم تنگ شده بود جیگر چخبرا خوبی نسترن:اوه اوه چه لاوی هم برا باباش میترکونه  کوثر:(خنده ) پ چی.کجاشو دیدی..  میدونی من همیشه پدرمو احساس میکنم میدونم اون زندس ما مردیم. (خواندنه فاتحه .  روح مردی میاد ) روح: سلام  خدا رحمت کنه پدرتو کاش برای من هم کسی بود فاتحه میخوند کوثر:(ترس)سلام ‌. ممنون .ببخشید فاتحه برای شما؟ یعنی چی؟ روح:(تعجب)واقعا داری منو میبینی ؟ نسترن:چی میگی کوثر با کی حرف میزنی؟ روح :با من .سلام خوبین توروخدا برای منم قرآن بخونید من خیلی گنهکارم کوثر:(ترس)مگه نمی‌بینی ایشون رو  نسترن:چی میگی تو  دیوونه شدیا منو داری میترسونی شوخیشم خوب نیستا کوثر:دارم جدی میگم عه واقعا نمی‌بینیش روح :فکرکنم فقط شما منو میبینی شما چشم برزخی داری  چون دقت کردم هرهفته اینجا قرآن می‌خونی   بابات فکر کنم آدم خوبی بوده که همچین دختری داره که میاد سرقبرش هرهفته براش قرآن و فاتحه میخونه نسترن:بابا پاشو بیا بریم ببینم عه بیا بریم من رفتم  دیوونه شده   جلو در منتظرتم قرآنتو بخون بیا کوثر:(ترس)وایسو منم اومدم   قران تو راه میخونم روح:عه نرید کجا میرید منکه کارتون ندارم توروخدا برای منم قرآن بخونید  دستم از دنیا کوتاهه  توروخدا کوثر:برو آقا کجا دنبال ما میایی این چه لباسیه تنته  تو کی هستی روح:من روح یه آدم گناهکارهکه وقتی زنده بودم همه گناهی کردم  همه مدل گناه مخصوصا دزدی  نسترن:بابا تو داری با کی حرف میزنی  بخاطر همینه میگم غروب نیا قبرستون خیلی خری کوثر کوثر:چی میگی  اینا اینیکه دنبالمون داره میاد  میگه ..میگه روحم ..روح یه آدم گنهکار نسترن:گمشو بابا چه غلطی کردم اومدما (می دوعه) کوثر:وایسو منم بیام عه ندو روح:توروخداا  وایسیدخانم شما منو میبینی توروخدا به دادم برس من فقط قرآن میخوام اینجا قرآن حالمو خوب می‌کنه خانم خانم وایسو (نسترن در حال استارت زدن ماشین  ) روح :توروخدا تورو خدااا کوثر:گاز بده برو بجم یالا نسترن:(ترس)لعنت بهت کوثر لعنت  واقعا تو کسیو دیدی؟ کوثر:(ترس) آره مگه تو ندیدیش؟ لباس سفید تنش بود  همش التماس میکرد که براش قرآن بخونیم نسترن:یاخدا عین فیلمها  مطمعنی توهم  نزدی؟ کوثر:ن به روح بابام نسترن:فکر کنم روح بوده کوثر:آره خودشم گفت ولی چقدر التماس کرد روح:آره التماس میکردم توروخدا نترسین کارتون ندارم کوثر:(جیغ) وای خدا تو ماشینه  (صدای ترمز ماشین نسترن فرار میکنه) روح:تورو روح پدرت وایسو نرو به حرفم گوش بده کوثر:(ترس)خب .خب .حرفتو بزن گوش میدم روح:یه آدرسی بهت میدم برو در خونشون بگو از من بگذرن همه زندگیشون رو بالاکشیدم اسمش آقا همته  اینجا یه ثانیه حال خوش ندارم   ن تنها من روحهای سرگردون دیگه ای هم اینجا هست یکی تهمت زده یکی  مسخره یکی  مال یتیم  حال هممون خرابه توروخدا برو برای من حلالیت بگیر کوثر:(ترس)آخه من برم چی بگم ؟ بگم تو قبرستون بودم یه روح دیدم گفت برو حلالیت بگیر روح:میدونم دروغ بده  ولی این دروغ مسلحتیه  بگو بخوابت اومدم  اسممو بگو اسمم رضاس رضا عسگری  بهشون بگی میشناسن می‌دونم ازم نمیگذرن ولی تلاشتو بکن کوثر:باشه.چشم تلاشمو میکنم فقط فقط دیگه دنبالم نیا روح:باشم چشم خداخیرت بده (شب کوثر همه صحنه ها جلوی چشمش ) (صدای زنگ خونه) همت:کیه ؟ کوثر:ببخشید یلحظه میایید دم در همت:سلام جانم بفرمایید کوثر:سلام خوبین همت:خوبم تشکر کوثر:چجوری بگم .راستش من دیشب خواب یکیو دیدم  آدرس خونه شمارو داد گفت اسمتون اقا همته  می‌دونم مسخره بنظر میاد ولی واقعیته اسمش رضا بود رضا عسگری تو خواب کلی التماسم کرد که از شما حلالیت بگیرم گفت چه بلایی سرتون آورده همت:شما لابد از فامیلای کلاشه دیگشی برو ببینم برو دنبال کارت همتون حقه بازین کوثر:ن بخدا راست میگم مگه قراره به من چیزی بدین به روح پدرم راست میگم اگر امکانش هست ازش بگذرید من وظیفم بود بیام بهتون بگم ولی بخدا راست میگم اسمتون رو گفت اسم خودشم گفت وگرنه من از کجا شمارو میشناسم اونور داره عذاب می‌کشه همت:گیرم که راست بگی من از اون آشغال بگذر نیستم (درو میکوبونه بهم) کوثر: می‌دونم شما خیلی ازش ناراحتین حقم دارین ولی پرچم امام حسین کنار پنجره اتاقتون دیدم پس ادم باخدایی هستین حلالش کنید تا خداهم خوشش بیاد (شب..همت درحال نماز ) همت :خدایا ازش گذشتم تو هم از گناهان من بگذر .یاالله (قبرستون ) کوثر:(فاتحه) روح:خداخیرت بده آروم شدم کوثر:(ترس)خداروشکر #مجیدتقوی ✍️

من خیلی وقته از کلمه عشق زده شدم چون واقعا این کلمه دیگه وجود نداره اگرم باشه زودگذره یا شده هوس قدیما طرف عاشق میشد تا لحظه آخر زندگیش بهش وفادار بود چون واقعا عاشق بود الان طرف اومده میگه عاشقشم دیونشم اسمش فلانه ولی باتو رفیقم اون عشقمه بعد کم کم با همین رفیق میرن تو رابطه اونم رابطه داغون عشقش دیگه میشه خاطره رفیقش میشه عشقش بعد مدت دیگه ای رفیق جدید وارد میشه واین جای اون و اون جای این ببین  چه بخواهی چه نخواهی  اینایی که من می‌نویسم واقعیته چون خودم عاشق بودم یه عاشق واقعی سالها به یک نفر فکر میکردم اینقدر زجه میزدم اینقدر خدارو التماس میکردم یادمه محرم بود چهل تا زیارت عاشورا نذر کردم و هرروز می‌خوندم تا بهش برسم اون ازدواج کرد  من شکستم له شدم اولین بار بعد ازدواجش با بچش دیدمش آتیش گرفتم احساس کردم ده سال پیرتر شدم ولی چون خوشبخت بود خوشحال بودم چون واقعا عاشقش بودم ولی جای زخمش هنوز رو قلبمه ومن دیگه اون آدم سابق نبودم تا همین الان آسیب پشت آسیب چون همیشه یه کمبودی داشتم یه کمبودی که همیشه شکنجم میداد فقط خدا می‌دونه من چی کشیدم کم کم شدم  یه ادم بی روح  الان سالهاست ازاون خاطره عشق میگذره ولی من تمام بدنم تکه تکس واون هیچوقت نفهمید چون من عاشقش بودم ن اون وهیچ چیز بدتر از عشق یکطرفه نیست دردناک دردناک و به یه چیز ایمان آوردم عشق یعنی یکلام  (الله) تنها کسیکه وقتی بفهمه عاشقشی بیشتر میاد سمتت  هرچند دشمنشم باشی باز عاشقته عاشقتم خدا #مجیدتقوی

سلام ریکشنای خوشکلتونو ببینم😍

جمعه چه دلگیره وقتی نیست به قلم مهدی محمودی...mahdimahmodi60 اجرا :مجیدتقوی🎙️ majid1362taghavi..کانال majid.1362m.اینستاا