cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

ترکمن های ایران Eýran Türkmenleri ‌‌

﷽ کانال ترکمن های ایران(Eýran Türkmenleri ‌) اخبار و وقایع سیاسی اجتماعی تاریخ و فرهنگ وادبیات ترکمنها خبرهای روز درج آگهی تجاری بازرگانی خدماتی @TurkmensofIran ارتباط با ادمین @Hamid_k95 @Yilmazsahneh

Більше
Рекламні дописи
452
Підписники
+224 години
+37 днів
+930 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

چند روزی میشود که هواشناسی اعلام کرد هوا به شدت گرم است و مواظب خودتان باشید. ولی از نگاه من هوا سرد است انگار در بوران برف چله بزرگه گیر کردیم. کاش چشمانم را می بستم! که چرا ندانستم دلی که آزرده شود خوب نمی‌شود. چرا من معنی دل آزردن را ندانستم! کاش درسی به نام رها کردن بود و رها کردن را آموزش می دادند! دلها را آزرده نکنید، آزرده خاطر بودنِ دل هرگز ترمیم نمی‌شود. یک دلتنگ و یک دل آزرده همیشگی ام. ارسالی از خانم سارا، گنبد کاووس @TurkmensofIran
Показати все...
👏 1
بدترین خستگی مال وقتیه ک آدم از دست "خودش" خسته اس!!!😔 @TurkmensofIran
Показати все...
😢 1
قیمت قلب سالم ۵میلیارده تومنه ها اگه کسی مجانی سپرد دستتون قدرشو بدونین )😉 @TurkmensofIran
Показати все...
👏 1
یه جایی خوندم نوشته بود: گرفتن دست کسی که دوسش داری میتونه درد فیزیکی و استرس رو کم کنه! خواستم بهت بگم علاوه برگرفتن دستات شنیدن صدات، خوندن پیامات، دیدن عکسات، حالموخوب میکنه :) @TurkmensofIran
Показати все...
👍 1
کسی  که واقعیتو‌ میگه محرم و رازدار ماست حالا یا با واقعیت میخندیم یا گریه میکنیم✋
Показати все...
👍 1
فرق است بین کسی که با آه حذر کرد تا او آسیب نبیند، با کسی که بهتری برگزید و رفت! @TurkmensofIran
Показати все...
در تلویزیون صدا و سیمای میلی ایران می‌توان موشک بالیستیک با کلاهک هسته دید ولی نواختن تار و ویلون هرگز!!!✋ @TurkmensofIran
Показати все...
این متن ظاهرا توسط یک خانم نویسنده‌ی بازنشسته نوشته شده که احساسش را زمان انتقال به خانه‌ی سالمندان به نگارش در آورده: دارم به خانه‌ی سالمندان میرم، مجبورم. وقتی زندگی به نقطه‌ای میرسه که دیگه قادر به حمایت از خودت نیستی، بچه‌هات به نگهداری از فرزندان خودشان مشغولند و نمی‌توانند ازت نگهداری کنند، این تنها راهِ باقی‌مانده است. خانه‌ی سالمندان شرایط خوبی داره، اتاقی ساده، همه نوع وسایل سرگرمی داره، غذا خوشمزه‌ست، خدمات هم خوبه، فضا هم بسیار زیباست اما قیمتش ارزان نیست. حقوق بازنشستگی من به سختی می‌تونه این هزینه رو پوشش بده. البته اگه خونه‌ی خودم رو بفروشم به‌راحتی از پس هزینه‌ش برمیام. می‌تونم در بازنشستگی خرجش کنم، تازه ارث خوبی هم برای پسرم بذارم. پسرم این رو خوب می‌فهمه: «پول‌ها و اموالت باید به خودت لذت بده. ناراحتِ ما نباش.» حالا من باید برای رفتن به خونه‌ی سالمندان آماده بشم. به‌هم ریختن خانه خیلی چیزها را در برمی‌گیره: جعبه‌ها، چمدان‌ها، کابینت و کشوها که پر از لوازم زندگی‌ست، لباس‌ها و لوازم خواب برای تمام فصول. از جمع کردن خوشم می‌آمد. کلکسیون تمبر، ده‌ها نوع قوری دارم. کلکسیون‌های کوچک زیاد، مثل گردنبندهایی از سنگ کهربا و چوب گردو و از این قبیل.. عاشق کتابم. کتابخانه‌‌م پر از کتابه. حتی انواع شیشه بطری مرغوب خارجی هم دارم. از هر نوع وسایل آشپزخونه چند ست دارم. دیگ و قابلمه و بشقاب و هر چه که می‌شه دریک آشپزخانه‌ی پُر تصور کرد. ده‌ها آلبوم پر از عکس و.. به خانه‌ی پر از لوازم نگاه می‌کنم و نگران می‌شم. خانه‌ی سالمندان تنها یک اتاق با یک کابینت، یک میز، یک تخت، یک کاناپه، یک یخچال، یک تلویزیون، یک گاز و ماشین لباسشویی داره. دیگه جایی برای اون همه وسایلی که یک عمر جمع کردم، نداره. یک‌لحظه فکر می‌کنم اموالی که جمع کرده‌ام، دیگه متعلق به من نیست. در واقع این اموال متعلق به دنیاست. به این‌ها نگاه می‌کنم، با آن‌ها بازی می‌کنم، از آن‌ها استفاده می‌کنم، ولی نمی‌تونم اون‌ها را با خودم به خانه‌ی سالمندان ببرم. می‌خوام همه‌ی اموالم رو ببخشم، ولی نمی‌تونم. هضمش برام مشکله. از طرفی بچه‌ها و نوه‌هام برای کارهام و این‌همه‌ چیزِ جمع‌آوری شده، ارزش آن‌چنانی قایل نیستند. به‌راحتی می‌تونم تصور کنم که آن‌ها با این همه چیزی که با سختی جمع کرده‌ام، چطور برخورد می‌کنند: همه‌ی لباس‌ها و لوازم خواب دور ریخته می‌شه. عکس‌های باارزش نابود می‌شه، کتاب‌ها، فله‌ای فروخته می‌شه. کلکسیون‌هام چی ؟ مبلمان هم با قیمتی بسیار کم فروخته می‌شه. از بین کوهِ لباسی که جمع کرده بودم، چند تکه برداشتم، چند تا وسیله‌ی آشپزخونه، چند تا از کتاب‌های مورد علاقه‌‌م و چند تا قوری چای. کارت شناسایی و شهروندی، بیمه، سند خونه و البته کارت بانکی، تمام. این همه متعلقات منه. میرم و با همسایه‌ها  خداحافظی می‌کنم.. سه بار سرم را به‌طرف درِ خانه خم می‌کنم و آن‌را به دنیا می‌سپارم. بله.. در زندگی، شما روی یک تخت می‌خوابید و در یک اتاق زندگی می‌کنید بقیه‌ش برای تماشا و بازی‌ست. بالاخره مردم بعد از یک عمر زندگی می‌فهمند: ما واقعا چیز زیادی نیاز نداریم. دورِ خودتون را برای خوشحال شدن، شلوغ نکنید. رقابت برای شهرت و ثروت خنده‌داره. زندگی بیش‌تر از یک تخت‌خواب نیست. افسوس که هر چه برده‌ام، باختنی‌ست. برداشته‌ها، تمام گذاشتنی‌ست. پس در لحظه و حال زندگی کنید. زیاد درگیر تجملات، خانه، ماشین و.. نباشید. در یک کلام انبار‌دار نباشید. سبک‌بال باشید، از زندگی لذت ببرید، خوب باشید، با خودتان، با دیگران، با همه. خوب بخورید، خوب بپوشید، خوب سفر کنید، زندگی را زیاد سخت نگیرید. اینارو با دقت بخونید لطفا.. @TurkmensofIran
Показати все...

👍 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
استارلینک مینی، دیش اینترنت ماهواره‌ای جمع‌وجورِ و قابل حمل برای مشترکین فعلی اینترنت خانگی استارلینک ارائه کرد، «مینی» با وجود ابعاد بسیار کوچک‌تر از ترمینال‌های معمولی استارلینک می‌تواند به سرعت‌هایی بیش از ۱۰۰ مگابیت‌برثانیه دست پیدا کند. این دستگاه با مصرف متوسط ۲۰ تا ۴۰ وات، می‌تواند با پاوربانک استاندارد USB با حداقل توان خروجی ۱۰۰ وات تغذیه و ۵۹۹ دلار قیمت دارد
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🗓 زندگی یعنی امیدوار بودن محبوب من زندگی مشغله‌ای جدی است درست مثل دوست داشتن تو #ناظم_حکمت روزنگار | ۲۳ تیر روز خانواده‌گرامی باد💞
Показати все...
1
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.