cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

🚬👑 ۘــٍٰشـٰٖـۘۘــٍٰتـٰٖـۘۘــٍٰونۘۘ || 𝑷𝒂𝒔𝒉𝒕𝒐𝒐𝒏 👑🚬

*۞ اللهم إملاَ قلبے حُبّاًلَک ۞* خدایـا قلبمـان را از مُحبت خـــودت پـر کن🫀 #𝑺𝒕𝑶𝒓𝒚🎴 #𝑩𝒊𝒐✍🏻 #𝑴𝒖𝒔𝒊𝒄🎶 #𝑻𝒆𝒙𝒕💕 #𝑷𝒓𝑶𝒇𝒊👀 #𝐋𝐨𝐯𝐞👫

Більше
Іран117 238Фарсі109 844Категорія не вказана
Рекламні дописи
1 173
Підписники
+1524 години
+607 днів
+35230 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Фото недоступне
کد مخفی 500 میلیون سکه همستر چند دقیقه بعد اینجا نشر میشه 👇🏻👇🏻 https://t.me/+idodFo-bYtQzZjFl https://t.me/+idodFo-bYtQzZjFl
Показати все...
گروه چـ🔞ـت آزاد و مخ زنی زود بیا اینجا کُلی دختر پسرای با حال داریم تو این گروه فقد زود تر بیا تا پاک نشده👇 https://t.me/+idodFo-bYtQzZjFl https://t.me/+idodFo-bYtQzZjFl
Показати все...
💠عضو شدن در گروه💠
💠لینک گروه💠
سلام زهرا هستم 24 اهل تهران خیلی تنهام حوصله ام سر رفته از تنهای😔 اگه تو هم مثل من من تنهای پس بیا اینجا با هم چـ🔞ـت کنیم خوش بگذرونیم 🤤 https://t.me/+idodFo-bYtQzZjFl https://t.me/+idodFo-bYtQzZjFl
Показати все...
💠درخواست چت با خانم زهرا💠
💠کانال عکس و فیلم های زهرا جان💠
Показати все...
•دُچـْآرِ طُ• ❥

1403 / 1 / 25 ارتباط با ما 👇🏻 @Dochar_TuBot

دوستا ربات قبلی ممبرگیر لغو شده ای جدید به جایو آوردن خیلی بهتر و با کیفیت تر از او اولی است ممبرا یو هم کاملاً واقعی و رایگانه بزن رو ورود و ممبر رایگان بگیر👇👇 ورود به ربات ممبر گیر رایگان
Показати все...
Фото недоступне
دوستا بشما کانال های آموزش جم کردن سکه و رمز ارز آوردم😉🤗😳🌸 با روش و آموزش این کانال ها پولدار بشین😍🤤🫢✨ https://t.me/+7vGiGD55mfg4Y2Jl https://t.me/+7vGiGD55mfg4Y2Jl https://t.me/+7vGiGD55mfg4Y2Jl با این کانال ها عرض یکماه میلیونر شو😱🫢🥰 برای شرکت در لیست ما به این ایدی پیام بدین👇👇👇👇 @Hania_Jan
Показати все...
🌸✨کانال اموزشی نات کوین🤤✨🌸
🌸✨کانال آموزشی همستر کامبت😱🌸✨
🌸✨کانال اموزشی بیت کوین😳✨🌸
🌸✨و اونواع کانالهای اموزشی رمزارز😉✨🌸
✨🤞بیا با این کانالهای اموزشی پولدارترین ادم شو😍🤞✨
Фото недоступне
دنبال ڪســـے نباش ڪہ" بتونــــے" با اون زندگــــے ڪنـــے،،دنبال ڪســـے باش ڪہ "نتونــــے" بــے اون زندگــــے ڪنـــے...😍🙈 بیا اینجا با متناش دل عشقتو بدست بیار🥰😉✨ واقعا عالیه متناش💕✌دلبری کن براعشقت🙈😘💋
Показати все...
❤️✨متن عاشقانه مخصوص دلبری🥰✨❤️
❤️✨پروف اسمی فانتزی عاشقانه😍✨❤️
❤️✨رمان های عاشقانه ایرانی و افغانی🙈✨❤️
❤️✨کلیپ های اسمی عاشقانه😘✨❤️
❤️✨خلاصه هرچی بخای اینجا هست فقط درخاست بده زود😉✨❤️
کانالا آمار ۵۰۰ به بالا لینک بدین پیوی اگ به فایل خلافکار هم هستین لینک بدین که بگیرم مم @HRT_420
Показати все...
Фото недоступне
کلیک کن هکرشو ✔️
میخوام هکر شم ⚡️
کلیک کن تا دیر نشده
💕 عشق_ممنوعه 💕نویسنده_داستان_فاطمه_سون_ارا 💕قسمت_63 شدند بدون هیچ حرفی سوار موتر شدند و موتر حرکت کرد هر دو ساکت بودند نازبهار خودش را مقصر همه چیز میدانست و میخواست هر طوری شده ارسلان را از این تصمیمی که گرفته منصرف بسازد ولی میدانست حالا اصلاً زمان درست برای حرف زدن نیست شیشه ای موتر را پایین کرد و به بیرون خیره شد با صدای گریه ای ارسلان به سوی او دید ارسلان موتر را ایستاده کرد نازبهار دستش را روی شانه ای ارسلان گذاشت و گفت مرا طلاق بده لطفاً نزد خانواده ات برگرد ارسلان به سوی نازبهار دید و گفت اگر یکبار دیگر این حرف را بزنی مرده ای من را ببینی نازبهار ساکت شد و چیزی نگفت ارسلان دوباره موتر را به حرکت در آورد و به خانه رفتند وقتی به خانه رسیدند ارسلان گفت همه لوازم ات را جم آوری کن فردا باید از اینجا برویم نازبهار پرسید کجا برویم؟ ارسلان دستی به موهایش کشید و جواب داد نمیدانم ولی باید از اینجا برویم بعد خودش داخل اطاقش شد نازبهار پشت سرش داخل اطاق شد و گفت من جز لوازمی که تو برایم گرفتی چیزی برای بردن ندارم آنها را هم همینجا بگذارم؟ ارسلان لبخندی تلخی زد و گفت نخیر لوازم ات را بگیر من هم در دفتر پدرم کار میکردم پس فکر کن با دستمزد خودم برایت خریده ام نازبهار گفت درست است پس من به اطاقم میروم و از اطاق بیرون شد صدای زنگ مبایل ارسلان بلند شد مبایلش را جواب داد بعد از چند لحظه گفت من فردا اینجا را تخلیه میکنم کلیدش را به دست راننده برای تان میفرستم ساکت شد و به حرفی کسی که پشت خط بود گوش داد بعد گفت شما برایم هیچ راهی نگذاشتید مادر پس وقتی در روز تولدم این هدیه را برایم دادید که مرا از جمع خانواده ای خود بیرون کردید دیگر حال من چی فرقی به شما میکند پس بهتر است شما حرفی که پدرم زد را قبول کنید مبایل قطع شد ارسلان مبایل را میان دستش فشار داد و با خودش گفت حالا نازبهار را با خودم کجا ببرم از جایش بلند شد و به سوی الماری اطاقش رفت الماری را باز کرد و سیفی که داخل الماری بود را با کلید باز کرد پولهای داخل آنرا بیرون کرد و گفت با این پولها میتوانم یک کار خوب را شروع کنم و با باقی مانده اش برای فعلاً یک خانه کرایه بگیرم بکس سفری اش را از داخل الماری بیرون کرد چند دست لباس را داخل آن گذاشت دلش گرفته بود باورش نمیشد خانواده اش او را از خود جدا ساخته باشند دوباره روی تخت نشست و دستش را به صورت خود کشید و گفت یا الله خودت میدانی من فرزندی بدی نیستم ولی نمیتوانم دستی دختری را که دوست دارم در نیمه ای راه رها کنم خودت بهتر از همه میدانی که نازبهار دختر بد نیست خودت کمک ما کن. فردای آنروز آندو آماده ای رفتن از آن خانه شدند نازبهار دستی ارسلان را گرفت و با هم از آنجا بیرون شدند بعد از تسلیم کلید موتر و کلید خانه به راننده ارسلان تاکسی را دست داد و بعد از گذاشتن وسایل شان‌ داخل تاکسی خود شان هم سوار شدند راننده پرسید آقا کجا میرویم؟ نازبهار و‌ ارسلان هر دو به هم نگاه کردند ارسلان چند لحظه بعد آدرسی را به راننده داد و موتر حرکت کرد نیم ساعت بعد موتر ایستاده شد و ارسلان با نازبهار از موتر پیاده شدند ارسلان پول تاکسی ران را پرداخت و بعد به نازبهار گفت تو همینجا باش من تا نیم ساعت دیگر برمیگردم........ ادامه دارد  ان  شاءالله
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.