🔥Love Horny🔞💦

واسه لاو هورنیم بکنیم چنین کاری؟

فقط دو نفر دیگه

میخوام یه کاری کنم ۱۰ نفر اولی که به این آیدی پیام بدنو #رایگان ویپ #هیدن_لاو بهشون میده ادمین😁🤩 @Sara1u5

اینم همینجوری دوتا پارت

#hidden_love #part_48 کاری که کرد و انجام دادم. دستش روی ِ پیشونیم نشست و صداش توی ِ گوشم پیچید : +بچه که بودم هر موقع سرما میخوردم؛ سر درد بدی میگرفتم؛ مامانم این کارو میکرد تا آروم بگیرم لبخند ِ تلخی روی صورتم نشست؛ مشغول ماساژ دادن سرم بود _اریا یه سوال بپرسم +بپرس ؟ _مامانت...مامانت دوست داره؟! +وا متین چی میگی؟! _اریا ...جوابمو خواهشا...هیچی نپرس +آره خب دوستم داره _اریا...وقتی مریض میشی مامانت باهات مهربون میشه؟! +آره... متین خوبی؟! _خوبم...خوب...اریا مامانت باباتو دوست داشت؟ !مامانت باهاتون خوبه؟! به تو و داداشت میگه پسرم؟! +متین دارم دیوونه میشم این حرفا چیه میزنی؟ !معلومه آره بغض گلومو گرفت...نمیدونم چرا حس میکردم باید با اریا حرف بزنم؛ اریایی که تازه باهام خوب شده بود؛ یه حسی میگفت بگو حرفاتو شاید چون بی منت به حرفام گوش داد حتی موقعی که باهم لج بودیم

#part111 بادیدن اشکاش گریه کردم +رهاام رهاممم نگاهم کرد _جان دل رهام اشکامو پاک کردم با بغض گفتم +ببین الان سرما میخوری یه لحضه وایسا الان میام لبخندی زدو اشکاش ازگوشه چشمش سرازیر شد سرمو انداختم پایین که اشکاشو نبینم سریع ازحموم اومدم بیرون رفتم سمت کمدش درشو باز کردم تن پوششو برداشتمو باعجله رفتم توحموم به دردم که هردقیقه بیشتر میشد اهمیت نمیدادم وارد حموم شدم هنوز داشت گرم و پرازعشق نگاهم میکرد این نگاهشو دوست داشتم ولی.... وقتی میفهمم منو بایکی دیگه اشتباه میگیره عذابم میده اون فقط باید منو دوست داشته باشه نه کس دیگه ایو roham# با اون همه مهربونیش اومد سمتم تن پوشو سعی کرد تنم کنه دیدی رهام دیدی دوباره داره بغلت میکنه دیدی همه دروغ گفتن که مرده دیدی زندس دیدی الان بزرگ شدی دیدی براش خونه گرفتی دیدی براش ماشین گرفتی دیدی قولتو عملی کردی لبخند رضایت بخشی زدم نگاهش کردم دستمو کشیدم لای موهای بور بلندش همیشه موهاشو دوست داشتم ولی اون دوست نداشت! تن پوشمو برام پوشید کشیدمش توبغلم _درد نداری دیگه؟

پارت بذارم حمایت میکنید؟

#پارت_7 - ج.نده رو کی دست بلند میکنی هان؟ - بذار برم نمیذارم ادمی مثل تو دستش بهم بخوره... - از خداتم باید باشه یکی مثل من هرزه ای مثل تو رو بخواد بکنه...شنیدم به نصف پسرای دانشگاه دادی... - به تو چه، تو که ادعای مذهب و دینت میشه چرا میخوای بکنی؟ - همه کردن چرا من نکنم، حالا که انقد ارزونی. - ارزون‌ ننه اته، من به هرکی عشقم بکشه میدم... چونه ام رو با خشم توی‌مشتش گرفت و ... https://t.me/+txQQYuq7AD84Nzk0

دیگه طاقت نیاوردم و گفتم: آه...تند تر.... - جوون...خوشت اومده؟ - لاشی...عجب ک.یری داشتی و رو نمی کردی، اگه میدونستم جای دادن به کل پسرای دانشگاه فقط به تو میدادم. فکر میکردم به جای سوراخ کو.نم بکنی تو سوراخ گوشم. - تا دو دقیقه پیش که داشتی سالار رو مسخره میکردی! - اوه اسمش سالاره...من می میرم براش.. آه بیشتر... بکن تا ته... چه میدونستم همچین چیزی لای پاهات قایم کردی...أه... با خنده ضرباتش رو بیشتر کرد طوری که صدای شالاپ شلوپ برخورد پوست مونم بلند شد. ازم کشید بیرون که معترض گفتم: آه...چرا کشیدی عقب تازه داشتم حال میکردم. - برگرد میخوام از جلو ب.گامت. با ذوق برگشتم و پاهام رو وا کردم براش... - تو که نمی‌خواستی بدون کاندوم بکنی. - حالا که ک.ص مجانی گیرم اومده حیفه از این فرصت استفاده نکنم. https://t.me/+txQQYuq7AD84Nzk0 پسر بسیجی دانشگاه‌ سر مچ شون رو موقع سک.س گرفته حالا میگه اگه میخوای به کسی نگم باید منم با دختره س.کس کنم دختره هم مسخره اش کرد گفت تو بلند نیستی بکنی که با دیدن ک.یر کلفتش برگاش ریخت و...💦🔞🫣🔥