😈سکـــ 𝑮𝒊𝒓𝒍 ــسی😈
تو محکم تلمبه بزن ،من اونجوری ک دوس داری لبامو گاز میگیرم وحشی شی💦❤️🔥 نویسنده : محدثه (شکوفه شب) تبلیغات: @nightee_blosoom
Більше8 718
Підписники
-12624 години
-2127 днів
+74830 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
⭕️به مناسبت عید قربان ، برای🔠🔠🔠 تخفیف گذاشتیم ⭕️
شما میتونید توی 🔠🔠🔠 پارت های چند ماه آینده رو بدون تبلیغاتِ آزار دهنده جلوتر از چنل اصلی بخونید .
فقط کافیه به جای 35 هزار تومان مبلغ 30 هزار تومان به شماره کارت زیر واریز کنید و فیش واریزی رو برای ادمین بفرستید
6219-8619-2797-1647
«یاغی»
توجه داشته باشید این تخفیف تا آخر همین ماه هست و دوباره به قیمت اصلی یعنی 35 هزار تومان برمیگرده ؛ از تخفیف جا نمونید.
@Tblighat_vip1
📌حتما حتما اسم رمانی که میخواد رو ذکر بفرمایید .
23300
یمنا یه دختر پاستوریزه و باکرهای که وارد سوییچ پارتی میشه! جایی که باید پارتنرا جابهجا شن و باهم بخوابن کسی که قراره شبو با یمنا سپری کنه! کوروشِ ، پسر بی اعصاب اما جذابی که تو سک**س خیلی خشنِ و به طرفش رحم نمیکنه ❌
ولی با دیدن خون بین پای یمنا🩸، حس مالکیتی بهش دست میده و ...
https://t.me/+bLzaDQhRJYU2ZjZh
https://t.me/+bLzaDQhRJYU2ZjZh
رمان ممنوعه و اروتیک با رده بندی سنی میخوای بیا🔞🔞👇🏼
21600
بهش میگن دکتر سکس!
یه دختر هجده ساله که سناریو نویس پورنه و برای پولدارا سناریو مینویسه تا رابطههاشون تکراری نشه!
اما یه مشتری سختگیر در قبال پول بیشتر، میخواد که تلی ناظر سکسشون باشه! فقط ناظر!
ولی وقتی دید لبهای اون دختر چطور دور مردونگی بزرگ پارتنرش حلقه شده و با لذت تمام حجمش رو میک میزنه، دووم نیاورد و...
https://t.me/+Y_whXc3jp2tiNjRk
https://t.me/+Y_whXc3jp2tiNjRk
21700
_ تو بهم تجاوز کردی امیر...
امیر دندون قروچه ای از درد و خشم کرد و دستاشو مشت کرد تا خودشو کنترل کنه
_ چیکار کنم ک فراموش کنی؟
به قصد انتقام نزدیکم شده بود! مافیای بزرگی که تمامی ایران از او وحشت داشتند
مجبورم کرده بود در عوض زنده گذاشتن مادرم باهاش رابطه داشته باشم و حال... عاشق شده بود؟؟!
https://t.me/+WibBfLBBEbswZjdk
https://t.me/+WibBfLBBEbswZjdk
مهتا دختری که توی روز عروسیش با یه مافیا ناپدید میشه و چندسال بعد سرنوشت دوباره اونارو روبروی هم قرار میده ولی...🔞♨️💦
22400
لبامو داشت با ولع میخورد و من بنده ی بدنش شده بودم ..
این مرد منو با اون فیلم خراب و هرزه ی کل شهر کرده بود اما بازم نمیتونستم دست از خوابیدن باهاش بردارم..
پاهامو باز کرد و وسط پاهام اومد .
چنگی به هلوی وسط پام زد و...🍑🔞
https://t.me/+WibBfLBBEbswZjdk
https://t.me/+WibBfLBBEbswZjdk
از دختره حسابی استفاده میکنه ولی دختره بازم نمیتونه بیخیالش بشه🥺
21300
00:07
Відео недоступне
رایمون
خلافکار خطرناکی که میل جنسی نداره و مردونگیش برای هیچ دختری راست نمیشه ولی با دیدن دختر کوچولویی که رییس زندانه جوری داغ میکنه که تو تایم هواخوری وسط حیاط زندان باکرگیشو میگیره و عقب و جلوشو یکی میکنه........... 🔞💦😈
https://t.me/+yexa8Unhin8xOWNk
https://t.me/+yexa8Unhin8xOWNk
جلوی زندانیا خانم رییس رو خفت میکنه و سوراخ باکرشو خشن جرش میده......🔥😱
7.38 KB
21110
😈سکـــ 𝑮𝒊𝒓𝒍 ــسی😈
#پارت_83
کمی سکوت کرد و با نفس عمیق دیگه ای گفت:
عذرمیخوام بابت اون حادثه، گرچه چیزی ازش به یادم نیست.
مکثی کرد و دوباره گفت:
_نمیدونم چرا حس میکنم همه ماجرا این نباشه.
با نگاهی که سنگ رو هم ذوب میکرد نیم نگاهی انداخت و گفت:
_این نگاه تو چیز های بیشتری داره ، نمیدونم چرا این احساس رو دارم .
بی صدا رو برگردوندم که گفت:
_ببینین خانم...
منتظر بهم نگاه میکرد تا اسمم رو بگم.
بی جون لب باز کردم:
_رستگار ،...کمی مکث کردم و ادامه دادم
_ آوا ، رستگار .....
سری تکون داد ولی نمیدنم چی شد که محکم روی ترمز کوبید و ماشین صدای بدی ایجاد کرد.
ترسیده بهش نگاه کردم ، نگاه عجیبش رو بهم انداخت و گفت:
_آوا، تویی؟
😍 15👍 4
23600
😈سکـــ 𝑮𝒊𝒓𝒍 ــسی😈
#پارت_82
نمیتونستم باور کنم ،حس میکردم رفتارش نقشست برای اینکه بخواد سر نزدنش بهم بعد از اون حادثه رو توجیح کنه، اما نگاه سردرگم و غریبش چیز دیگه ای میگفت .
کلافه بود ،این رو میشد از تک تک اجزای صورتش حس کرد.
دوباره به حرف اومد:
_میشه بگین آشنایی من و شما به چه دلیل و چطور بوده؟
انگار لب هام بهم دوخته شده بود.
چی میتونستم بگم، بگم آره تو همون مواقع ما پارتنر سکس هم بودیم؟
آروم لب زدم:
_اون حادثه توی اقامتگاهتون رو که به یاد دارین؟
به نشونه منفی سری تکون داد و گفت:
_هیچی یادم نمیاد ،هیچییی ولی بقیه یه چیزایی تعریف کردن اما هیچ جوره نمیتونستم به یاد بیارم .
به چشم هاش نگاه کردم .
_من کسی ام که تو اون حادثه آسیب دید .
با چشم های متعجب بهم نگاه کرد و بعد چند ثانیه رنگ نگاهش عوض شد .
👍 11❤ 4
23400
-اگه با هر تلمبه ازش طلا در میاد بگو! گفتی یه ماه باهاش میخوابی بعد میدی گم و گورش کنن. یه ماهت شد دوماه، حالا باز آوردی حافظشو پاک کنم واست؟
صدرا خیره به دخترک بیهوش روی تخت، گفت : نظرم عوض شد. میخوام بیشتر بمونه پیشم
-اگه بفهمن حافظهی یه آدم رو دوبار به کل پاک کردی و چیزی که خودت میخوای بهش القا کردی.... حکمش از قاچاق آدم بدتره
بی توجه به سامان وارد اتاق شد و گفت : نیم ساعت دیگه بیا آمپول دوم رو بهش بزن! میخوام تا بیهوش همینجا یه بار دیگه بکنمش و فیلمشو بگیرم
وقتی به هوش اومد باید سند داشته باشم تا بفهمه چقد عاشقش بودم!!
https://t.me/+bRR94SIVpL42NzVk
https://t.me/+bRR94SIVpL42NzVk
به دختره داروی ممنوعه میده و حافظشو کامل پاک میکنه تا ازش پورن استار بسازه... 😥🔞🔞🔞❌
61620