چند شاخه گل برای الجرنون

در درجه ی اول این سلاح های اتمی بودند که صلح نوین را ممکن ساختند!!!!!

تا آخر عمرم علامت تعجب😐 تناقض، اساس زندگی ما نیست پس؟

تصورش ترسناک هم هست، اما چالش به "معنا" در زندگی انسان مدرن مرتبط تر است احتمالا، زمانه ای که: تعداد افرادی که با خودکشی می میرند بیشتر از تعداد افرادی باشد که در جنگ کشته می شوند. #انسان_خداگونه

خوشبختی یعنی اینا کتابای درسی ت بودن🥺

ساعت ۸ صبح و به قدر یک روز کامل تا همین جا زیسته ام... کلاس زبان مکالمه پیشرفته و بارگذاری مدارک، با وجود حقیق بودنشان خارج از صبر امروزند. از صبح که پادکست محبوبم، به داستانی از هفت پیکر نظامی اشاره کرد تا حالا، بی چاره ی خواندن شعرم... ولی نه تاب فردوسی دارم نه مولوی... حافظ هم که زیادی تو دست و پای این روزهام بوده... سعدی خوبه... سعدی جوابه. میرم به سمت قفسه و حدیث الحدیقه سنایی داد میزنه: من، من. جواب این بود و من نمیدیدمش.

حدود ساعت ۶، راندن در وکیل آباد به سمت خانه، راندن به سمت نور است... خورشیدی که دیگه داره جمع میکنه بساطشو... راندن به سمت غروب... و اگر عینک دودی نداشته باشی، که امروز نداشتم، زیر اون تابش و با اون سرعت. چقدر وهم آمیزه همه چی: انسان، زمان، خیابون امامت، زیر گذر پارک، بیبی خوابیده روی صندلی عقب، بستنی ای که توی دستم ذوب میشه، پروپوزال کاغذی روی صندلی، پاره ای توضیحات، تذکر کتبی بدون درج در پرونده....

جالب این جاست که وقتی خودم سیب زمینی سرخ میکنم هیچ حسی نداره، ولی خونه ی مامان که از ظرف کنار گاز چند تا دونه کش میرم، یه جون بهم اضافه میشه... تازه قبلن که مامان با کفگیر میزد رو دستم، دیگه جونم توربو بود... این اواخر که درکم میکنه و دم رو غنیمت میدونه و دعوام نمیکنه و بگه برای ناهاره،،، یک کمی از لذتش کم شده... ای انسان  مازوخیست🤡

جالب این جاست که وقتی خودم سیب زمینی سرخ میکنم هیچ حسی نداره، ولی خونه ی مامان که از ظرف کنار گاز چند تا دونه کش میرم، یه جون بهم اضافه میشه... تازه قبلن که مامان با کفگیر میزد رو دستم، دیگه جونم توربو بود... این اواخر که درکم میکنه و دم رو غنیمت میدونه و دعوام نمیکنه و بگه برای ناهاره،،، یک کمی از لذتش کم شده... ای انسان  مازوخیست🤡

جالب این جاست که وقتی خودم سیب زمینی سرخ میکنم هیچ حسی نداره، ولی خونه ی مامان که از ظرف کنار گاز چند تا دونه کش میرم، یه جون بهم اضافه میشه... تازه قبلن که مامان با کفگیر میزد رو دستم، دیگه جونم توربو بود... این اواخر که درکم میکنه و دم رو غنیمت میدونه و دعوام نمیکنه و بگه برای ناهاره،،، یک کمی از لذتش کم شده... ای انسان مازوخیست🤡

یکی از راه های مواجهه با سختی های دنیا شروع کردن روز با استخر و شناست🤞