آیماه🌙

احمق چیکار کردی!🖤✨

اکنون‌ که‌ زیر‌ خروارها‌ خاک‌ خوابیده‌ای‌ آرام‌ گرفته‌ای آرام‌ جان‌من؟!

بیست دقیقه است از طبقه پایین صدای گریه موقرانه یک نفر میاد بدون شیون اما سوزناک نه آروم و نه خیلی بلند. دلم می‌خواد برم در واحدشون رو بزنم و برم تو بشینم کنار اون زنی که داره گریه می‌کنه همینجوری ساکتت بدون کلمه‌ای که فقط بدونه یه نفر هست‌تنها نمونده. وقتی گریه می‌کنی و می‌دونی تنها موندی خیلی حس بدیه. دلم می‌خواد برم کنارش اما می‌ترسم از رفتن. چراغ آشپزخونه روشنه و صدای موزیک رو هم کمی بلند کردم که بشنوه و بدونه من مثلا بیدارم و مثلا حواسم هست. تو دیگه چقدر تنهایی انسان که من باید وانمود کنم مراقبتم. وقتی یه نفر غمگینه و نمی‌تونم کاری کنم ديوونه می‌شم؛ اولین تصویری که تو ذهنم میاد صورت آدم هاییه که رنجوندم و یه جایی توی تنهایی و سکوت گریه کردن و کسی مراقبشون نبوده. دلم می‌خواد موبایلمو بردارم و بهت مسیج بدم و ازت بپرسم تو اون شب که از دست من گریه می‌کردی تنها مونده بودی؟ می‌‌پرسم ولی تو دیگه نیستی جوابمو بدی.

وقتی دلم واست تنگ میشه انگار یه جنگل وسط سینم می‌سوزه.

من دلم واست تنگ می‌شه.🖤✨

امشب اگه نمینوشتم بغض گلمو پاره می‌کرد از بس با آب دهن قورتشون دادم بغض هامو همشون باهم حمله کردن جوری که با آب دهنم پایینم نمیرن چشامو بستم نباید گریه کنم یذره آب خوردم آب مزه خوبی نداد صدام کردی گفتم جانم گفتی چرا گریه نمی‌کنی آروم شی؟ گفتم آخه نمی‌خوام تسلیم شم نمی‌خوام باور کنم که باختم می‌دونی آدم‌ها سر قبر هم گریه می‌کنن سر اینکه باختن رو قبول کردن،اینکه دیگه اون آدم نیست رفته دیگه‌ام نمیاد. گفتی من که نرفتم همینجام سکوت کردم دوباره بغض اومد تو گلوم هرکاری کردم پایین نرفت تو میگی نکن میگم مشکلش چیه؟ چشامو باز می‌کنم صدات می‌کنم نمی‌شنوی صدامو داد می‌زنم نمی‌شنوی صدامو؟با تو ام؟!تو کجا رفتی؟ رفتی که دیگه بر نگردی؟ یهو از تو دهنم اب میاد یکی میگه آقا یچی بدید حالش خوب نیست میگم من خوبم اینا گریه هامه چیزی نیست گریست،خوبم! بغض گلمو پاره کرد دیدی منم گریه کردم؟

:)

جفتمون از دست میریم...🖤✨

In the back of my mind...