🕊️💜دکلمه های سپید💜🕊️

جمعه یعنی من و تو باز گرفتار همیم لااقل بر سر یک بغض تفاهم داریم! - علی ناظری

💫 دکلمـــــه 💫 #برای_تو❤️ یه روز وقتی انتظارشو نداری وقتی میون تاریکی ها اسیر شدی وقتی میون دوتا دیوار زندانی شدی خدا برات معجزه میکنه. آدمی رو برات میفرسته که اومده با بودنش ؛با موندش؛ شیرینی و شهد عشق رو بهت نشون بده. اومده بهت بگه: دیگه من کنارتم ؛رفیقتم؛همدمتم؛ اومده بگه خدا دید چقدر تو تنهایی منو برای تو فرستاد اومده بشه محرم رازت ؛بشه آدم زندگیت آدمی که قراره برات بجنگه؛تلاش کنه؛ تاآخرین نفس کنارت بمونه و خسته نشه زندگیتو رنگ بده ؛نزاره دیگه غصه بخوری ؛نذاره تو خودت بریزی.. همونی که شبا تا نخوابی نمیخوابه تا نخندی دست بردار نیست اومده برای خنده روی لبت هرکاری انجام بده به فکرت باشه که نکنه غم بیاد سراغت نکنه دلت از زمونه بگیره برات میشه شونه که راحت سرتو بذاری رو شونه هاش و بهش تکیه کنی و از ته دلت بگی اخیشش بالاخره شد....!۰ بگی خدایا مرسی که ارودیش تو زندگی من چقدر قشنگه یکیو داشته باشی که از خدا بخوای همیشه کنارت بمونه بدونی یکی مثل مادر نگرانته دلواپسته به فکرته شب که میشه میدونی توی آسمون دلت یه ماه داری که به هیچ ستاره ای نگاه نمیکنه یه خورشید داری که داره بهت میتابه که رشد کنی؛ جوونه بزنی؛ گل بدی... یه ادم که برکت بشه تو روزگارت چراغ بشه واسه خونه دلت آغوش بشه واسه غمهای چشات راه رفتنو بلد نیست موندن خوب یاد گرفته... بودنت همیشگی صاحب قلبم #سپیده_زاهدی

دلم گرفته ی درد عمیق فرسنگ است "به او که نیست برسانید دلم تنگ است" میان شهرِ پس از او نشسته ام تنها چه دیر میگذرد ساعت زمان لنگ است #دلارام_ترابی

#برای_تو❤️ یه روز وقتی انتظارشو نداری وقتی میون تاریکی ها اسیر شدی وقتی میون دوتا دیوار زندانی شدی خدا برات معجزه میکنه. آدمی رو برات میفرسته که اومده با بودنش ؛با موندش؛ شیرینی و شهد عشق رو بهت نشون بده. اومده بهت بگه: دیگه من کنارتم ؛رفیقتم؛همدمتم؛ اومده بگه خدا دید چقدر تو تنهایی منو برای تو فرستاد اومده بشه محرم رازت ؛بشه آدم زندگیت آدمی که قراره برات بجنگه؛تلاش کنه؛ تاآخرین نفس کنارت بمونه و خسته نشه زندگیتو رنگ بده ؛نزاره دیگه غصه بخوری ؛نذاره تو خودت بریزی.. همونی که شبا تا نخوابی نمیخوابه تا نخندی دست بردار نیست اومده برای خنده روی لبت هرکاری انجام بده به فکرت باشه که نکنه غم بیاد سراغت نکنه دلت از زمونه بگیره برات میشه شونه که راحت سرتو بذاری رو شونه هاش و بهش تکیه کنی و از ته دلت بگی اخیشش بالاخره شد....!۰ بگی خدایا مرسی که ارودیش تو زندگی من چقدر قشنگه یکیو داشته باشی که از خدا بخوای همیشه کنارت بمونه بدونی یکی مثل مادر نگرانته دلواپسته به فکرته شب که میشه میدونی توی آسمون دلت یه ماه داری که به هیچ ستاره ای نگاه نمیکنه یه خورشید داری که داره بهت میتابه که رشد کنی؛ جوونه بزنی؛ گل بدی... یه ادم که برکت بشه تو روزگارت چراغ بشه واسه خونه دلت آغوش بشه واسه غمهای چشات راه رفتنو بلد نیست موندن خوب یاد گرفته... بودنت همیشگی صاحب قلبم #سپیده_زاهدی

‌ ‌ ‌و در آخر یاد میگیری که امتحان کردن دوستانت برای شناختنشون نیست ، برای از دست دادنشونه ...

‍ ‍ چه ساده انگاشتم ڪه پنجشنبه ها مرا به تو میرساند امان از من ڪه روے دیوار پنجشنبه یادگارے نوشتم قَسَمش دادمم ڪه دستانت را به دستانم برساند .. پنجشنبه بیاید و تو نباشی فنجان قهوه ام را با ڪه بنوشم وقتے نیستے وقتے ندارمت، با ڪه قدم بزنمم این شهر مسڪوت شده را ... با ڪه تمام اتوبوس هاے منتهے به جاده عاشقے را یڪے پس از دیگری......... عصر پنجشنبه بیاید و روے صندلے دنجِ دونفره مان زیر درخت مجنون همانجا ڪه آواے عاشقانه سر دادیم  بنشینم و جاے خالے ات را نظاره گر شوم.. آه! خدایا تو بگو انصاف است اینگونه مرا بے تاب و دستانم را تهے از دستانش ڪنی من دلم پنجشنبه بدون یار نمیخواهد تمام هفته را به عشق تو سر ڪردم ڪه شاید بیایی امان از دل عاشقم به خودش قول وصال میدهد امیدوار به پنجشنبه ایے ڪه شاید بیایی امیدوار و دلداده و......... #بانومهربان🖋️🖋️ 🎙آوا: سپیده

🌱 حرف خدافظی می‌زد و من ساکت بودم. فقط نقطه گذاشتم تهِ حرفش که تمومش کنم این منِ عذاب آوری رو که بهش تحمیل کرده بودم. می‌دونی من تو دو خط جا نمی‌شدم. کلا همیشه آدم اضافه‌ای بودم. انگار وقتی آدمارو می‌ساختن، خنده‌هاشونو که کشیدن، دقیقاً انتهایِ پاره خطِ لبشون که از گردی صورت بیرون میزدو بریدن، انداختن رو صورت من. قطعاً آخرش از تیکه‌هایی که اضافه اومده منو ساختن! درست تهِ تهِ مفهومِ هرآدمی رو برداشتن و گذاشتنش تو دل و تنِ من. و در آخر خنده‌هام شد نصفه‌ی لبخندِ بقیه آدما و شدم یه منِ نامفهومِ مطلق. من حتی تو جمله‌هام و نوشته‌هام جا نمی‌شم! هرکی نزدیکم می‌شه، عمقِ نگاهم سرشو درد میاره. آسمونم آبیِ و ارکیده‌هام نارنجی، دریام آبیِ عمیق و درختام رشید و محکم! اما آدما اینارو بی‌رنگ و شاید تاریک می‌بینن. من براشون تاریکم. خب حق دارم، من که مثلِ موهای سیاهِ رها تو بادِ کنار دریا زیبا و واضح نیستم. من احتمالاً می‌شم سیاهیِ موهاش. نه ستاره و کهکشانی تو چشمام دارم که براشون روشنم کنه نه هیچ چیزِ دیگه‌ای که بتونه وجودِ نامعلومَمو برای بقیه آدما یکم واضح کنه. به نظرشون درونم چشم، چشمو نمی‌بینه و ترسناکم. من خیلی تیکه‌های اضافیِ بی‌ربط دارم. برای همین وقتی پخش زمین بشم کسی نمی‌تونه تیکه‌هامو به هم ربط بده و درستش کنه. باید خودم باشم و خودم مثل همیشه… #سیده_مهشیدشاهرخی 🌱🌻

بسه دوری ،بسه انتظار،بسه دلتنگی فقط برگرد.... 🎙آوا:سپیده