cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

«تابوت ماه»Aydawriter

بقول افشین یداللهی یک روز می‌آیی که من دیگر دُچارت نیستم میای دلبر، میای. برای تبلیغات پیام بدین : @Baran6850 «وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ» 

Більше
Рекламні дописи
17 935
Підписники
-5024 години
+5017 днів
+84630 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

توی کانال وی آی پیمون به پارت ۴۵۰ رسیدیم
Показати все...
برای خوندن ادامه ی پارت‌ها توی کانال وی ای پیمون که بیش از پنج ماه جلوتر از اینجاست😍😍😍🙃🙂 🌸شما می‌تونید با پرداخت 40 هزارتومان به این شماره حساب: ۵۸۵۹۸۳۱۱۶۵۶۹۲۴۷۵ به نام : آیدا باقری شات واریزی خودتون رو به آیدی @aydaadmin بفرستید و وارد کانال بشید. پارت های بیشتر اونجا منتظرتون هستن. 😉😘
Показати все...
توی کانال وی آی پیمون به پارت ۴۵۰ رسیدیم
Показати все...
برای خوندن ادامه ی پارت‌ها توی کانال وی ای پیمون که بیش از پنج ماه جلوتر از اینجاست😍😍😍🙃🙂 🌸شما می‌تونید با پرداخت 40 هزارتومان به این شماره حساب: ۵۸۵۹۸۳۱۱۶۵۶۹۲۴۷۵ به نام : آیدا باقری شات واریزی خودتون رو به آیدی @aydaadmin بفرستید و وارد کانال بشید. پارت های بیشتر اونجا منتظرتون هستن. 😉😘
Показати все...
کلی پارت دلبرررر منتظرتونه
Показати все...
برای خوندن ادامه ی پارت‌ها توی کانال وی ای پیمون که بیش از پنج ماه جلوتر از اینجاست😍😍😍🙃🙂 🌸شما می‌تونید با پرداخت 40 هزارتومان به این شماره حساب: ۵۸۵۹۸۳۱۱۶۵۶۹۲۴۷۵ به نام : آیدا باقری شات واریزی خودتون رو به آیدی @aydaadmin بفرستید و وارد کانال بشید. پارت های بیشتر اونجا منتظرتون هستن. 😉😘
Показати все...
کلی پارت دلبرررر منتظرتونه
Показати все...
برای خوندن ادامه ی پارت‌ها توی کانال وی ای پیمون که بیش از پنج ماه جلوتر از اینجاست😍😍😍🙃🙂 🌸شما می‌تونید با پرداخت 40 هزارتومان به این شماره حساب: ۵۸۵۹۸۳۱۱۶۵۶۹۲۴۷۵ به نام : آیدا باقری شات واریزی خودتون رو به آیدی @aydaadmin بفرستید و وارد کانال بشید. پارت های بیشتر اونجا منتظرتون هستن. 😉😘
Показати все...
sticker.webp0.55 KB
Repost from N/a
_ کفششم تو پاش می‌کنی؟! خجالت‌زده پایم را عقب کشیدم و گفتم: _ خودم می‌تونم. شما زحمت نکشید... قبل از اینکه کفشم را از دستش بگیرم، نگاه تندی حواله‌ی خواهرش کرد و غرید: _ آره کفششم من پاش می‌‌کنم! می‌خواستم ببینم فوضول من و زنم کیه؟ که پیدا شد خداروشکر! _ یعنی... واقعا عقد کردین؟ باباش... باباش خبر داره؟ امیر نفس کلافه‌ای کشید. از زیر کتفم گرفت و حینی که کمک می‌کرد تا از روی تخت اورژانس بلند شوم، گفت: _ ما ازدواج کردیم، چرا زبون تو بند اومده؟ قبل از اینکه رضوان جیغ بکشد، خودم را جلو انداختم و گفتم: _ بابام خودش اجازه‌ی ازدواجمون رو داد، اما... _ اما چی؟ نگاهم را از امیرمهدی دزدیدم و شرم‌زده ادامه دادم: _ گفت که نباید ما... نفسم بالا نیامد. سرم را بیشتر پایین بردم و با صدایی ضعیف گفتم: _ بابا گفت شیش ماه عقد کرده می‌مونیم. بعدش جدا می‌شیم و شرایط باید طوری باشه ‌که من بتونم بعد از طلاق شناسنامه‌ی سفید بگیرم! رضوان گیج پرسید: _ یعنی چطوری؟ کاش زمین دهان باز می‌کرد و مرا می‌بلعید. نتوانستم جواب دهم و این امیرمهدی بود که کیفم را از روی تخت برداشت و با خشمی آشکار گفت: _ یعنی جناب سرهنگ دستور دادن که حق ندارم به زن خودم دست بزنم! استغفرالله! از خجالت آب شدم. رضوان با حیرت پرسید: _ این دیگه چه ازدواجیه؟ شما چرا قبول کردید؟ _ حنا قراره به عنوان نفوذی وارد خانواده‌ای بشه که مشکوک به قاچاق مواد مخدرن، اما شرط سرهنگ این بود که دخترش نباید تو این راه تنها باشه، وگرنه اجازه‌ی حضورش تو نقشه رو نمی‌ده. این شد که من پا پیش گذاشتم... سرهنگ اما قابل نمی‌بینه راستی راستی دامادش بشم... رضوان هرچه می‌شنید، بیشتر شوکه می‌شد. گوشه‌ی آستین امیرمهدی را کشیدم و گفتم: _ بابا فکر می‌کنه شما زن دارید... وگرنه... حجم داغی به سمت گلویم هجوم آورد. امیرمهدی نفهمید حالم بد است و باحرص گفت: _ دِ لامصب هنوز می‌گی "شما؟!" دستم را گذاشتم روی دهانم و با چشم دنبال سرویس گشتم. یک‌دفعه هول کرد. من را تا سرویس برد و شروع کرد به ضربه زدن به پشتم... رضوان میان حال بدم با خنده گفت: _ می‌گم داداش... یه وقت تو همین حالتی که قراره دستت بهش نخوره، نی‌نی‌دار نشید؟! _ چییییی؟! نگاه من وامانده به رضوان رسید و چشم‌های امیرمهدی درخشید... https://t.me/+VZL1kEXVj7E1ZGE8 https://t.me/+VZL1kEXVj7E1ZGE8 https://t.me/+VZL1kEXVj7E1ZGE8 امیرمهدی رها، سرگرد جذاب و مذهبیِ نیروی پلیس، برای انجام دستوری که از بالا صادر شده، باید دختر مافوقش رو به عقد موقت خودش دربیاره و وقتی می‌فهمه دختره سال‌ها عاشقش بوده، تصمیم می‌گیره که این ازدواج اجباری رو...😳🔥#ازدواج_اجباری https://t.me/+VZL1kEXVj7E1ZGE8
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.