223
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
♦️گزارشهای تحقیقی رویترز
خبرگزاری رویترز گزارشهای تحقیقی و عمیق مفصلی منتشر میکند که از نظر محتوا و خاصه فرم ارایهٔ آنلاین میتواند آموزنده باشد.
در صفحهٔ گزارشهای تحقیقی رویترز، گزارشهای سال ۲۰۱۳ تاکنون در دسترساند:
reuters.com/investigates/special-report
♦️کتاب «زبان مطبوعات» عبدالرحمن فرامرزی
کتاب «زبان مطبوعات» نوشتهٔ عبدالرحمن فرامرزی جزوه درسی اوست که رحیم سعیدی، همکارش در روزنامه کیهان، جمعآوری و در ۱۳۴۹ منتشر کرده است.
نقلقولی است از فرامرزی که سیروس علینژاد دو سال پیش در مصاحبهای در وصف صدرالدین الهی میگوید: زبان روزنامهنگار و رسانه باید طوری باشد که «عوام بفهمند و خواص بپسندند». و علینژاد میگفت که زبان روزنامهنگاری الهی اینچنین بود:
زبان روزنامهنگاری الهی تکرارنشدنی بود
این نقلقول روی جلد کتاب «زبان مطبوعات» فرامرزی هم آمده است.
🔻متن کامل کتاب را اینجا میتوان خواند:
♦️لینک آثار برگزیده دومین جایزه انجمن صنفی روزنامهنگاران
یکی از بهترین راههای یادگیری و ارتقای روزنامهنگاری خواندن آثار باکیفیت روزنامهنگاران است.
روز دوم شهریور ۱۴۰۲ آثار برتر و شایسته قدردانی دومین دوره جایزه انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران برگزار شد. خواندن آثار برگزیده این جشنواره میتواند برای علاقهمندان و کارآموزان و دانشجویان روزنامهنگاری مفید باشد.
در ادامه، لینک تمام آثار برگزیده این جایزه ارایه شده است.
🔻آثار برگزیده بخش گزارش مکتوب
🔹اثر برگزیده:
«بامداد خمار» | علیرضا غلامی و حسن همایون | روزنامه فرهیختگان
🔸آثار شایسته قدردانی:
🖋 از نیلوفر حامدی و الهه محمدی بهدلیل گزارشهای تاثیرگذار در سال ۱۴۰۱ تجلیل به عمل آمد.
«خطر سیاهرود» | فرزانه طهرانی | روزنامه هممیهن
«زخم بیماری یا جراحت طرد» | نسترن فرخه | روزنامه شرق
«سرگردانی در دو سوی میلهها» | الناز محمدی و زهرا جعفرزاده | روزنامه هممیهن
🔻آثار برگزیده بخش مصاحبه مکتوب
🔹اثر برگزیده:
«میخواستم خاتمی را با خودم منفجر کنم» | مهدی بیکاوغلی | روزنامه اعتماد
🔸آثار شایسته قدردانی:
«تحول پارادایمی عظیم در ذهنیت ایرانی» | محسن آزموده و مرتضی ویسی | روزنامه اعتماد
«شکستن تابوی روایت آزار، مطالبهای که سالها مسکوت مانده بود» | فرشته حبیبی | مجله زنان امروز
«ابتکار: دیگر کسی مرا نماینده حاکمیت نمیداند» | مستوره برادران نصیری | خبرگزاری خبر آنلاین
🔻آثار برگزیده بخش چندرسانهای
🔹اثر برگزیده:
«و ما آب شدیم» | هدی هاشمی | شبکه شرق
🔸آثار شایسته قدردانی:
«کارآفرینی که ۳۵۰ سال کار کرد» | امیر داداشی | تجارتنیوز
«شن کف رودخانه زایندهرود را کجا میبرید؟» | فرزانه احمدی | عصر ایران
«صدای مرگ مرا میشنوید؟» | فرانک جواهری و ریحانه جولایی | شبکه شرق
«جاده مرگ و انقراض یوزپلنگ ایرانی» | علی رنجبران | روزنامه پیام ما
♦️خبرنگار با حرفهای نادرست مقامات چه کند؟
خبرنگار ضبطصوت نیست که بنشیند جلوی مقامات و هرچه گفتند را پوشش بدهد و کارش تمام شود.
رسانهها به جامعه و مخاطبان خود متعهدند، نه به مقامات.
اگر خبرنگاری حرفی را از مقام مسئولی شنید و آن را نادرست یا گمراهکننده یافت، نادرست بودن حرفها را هم منعکس کند.
شفقنا رسانه، چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲
👍 2
🔺
ماجرای طرح صیانت که تصویب نشد اما ایدههای آن در حال اجرا است، فیلترینگ و اختلال اینترنت با فهرستهای سفید و خاکستری، برخورد با پلتفرمهای تجاری و فرهنگی، و آخرین ایده که بسیار شفاف و روشن حامی مصادره پلتفرمها و اعطای آن به نهادهای وفادار به خوانشی خاص از سیاست و فرهنگ است، نشان میدهد حکمرانی ارتباطات و سیاستگذاری فناوریهای ارتباطات همان کلانالگوی ارتباطی را میخواهد که در دهه ۱۳۷۰ پیش گرفته شده بود.
این کلانالگو با همه خصوصیاتی که برشمرده شد و با همه منابعی که صرف کرده، طی سه دهه گذشته نشان داده کارکرد درستی نداشته و به نتیجه مطلوب هوادارانش نرسیده است. از ریزش مخاطبان رادیو و تلویزیون داخلی و اقبالی که
مخاطبان به برنامههای ماهوارهای نشان دادهاند، تا استفاده بسیار وسیع از فیلترشکنها و مقاومتی که در برابر بهکارگیری پیامسانها و رسانههای اجتماعی داخلی وجود دارد، همه و همه، شکست سیاستگذاری رسمی در حوزه ارتباطات و فناوریهای ارتباطی را نشان میدهد. با این حال، نهتنها سیاستگذاران دست از الگوی قدیمی صداوسیمایی برنداشتهاند، بلکه آن الگو را به سیاستگذاری در حوزه فناوریهای ارتباطات که اقتضائات و تدابیری بهکلی متفاوت میطلبد تسری دادهاند. شاهدش همین که بعد از سالها، ساترا نظارت بر سریالهای پلتفرمهای VOD را از آن خود کرده است.
باری، مشکل بزرگ سیاستگذاری کنونی ارتباطات نبود نگاه ملی در آن است. نگاه ملی یعنی اینکه سیاستگذار همۀ خواستههای متکثر و رنگارنگ طبقات و قشرهای مختلف ملتی را که در کنار یکدیگر در سرزمین ایران زندگی میکنند، در نظر بگیرد و سیاستی را وضع کند که همه آحاد ملت بتوانند بهشکل دلخواه خود از ابزارهای ارتباطی و فناوریهای ارتباطات بهرهمند شوند و با امکاناتی که فناوریهای ارتباطات در اختیار میگذارد به منافع جمعی و رفاه عمومی دست پیدا کنند.
آنچه اکنون در سیاستگذاری فناوریهای ارتباطات شاهدش هستیم، نگاهی قشری و طبقاتی است که منافع معدود افرادی در جامعه را در نظر میگیرد و میخواهد آن را به اکثر افراد جامعه تحمیل کند. تجربه تاریخی ارتباطات در ایران نشان داده است که این سیاستگذاری نهتنها به نتیجه نمیرسد، بلکه وضع را بدتر و مشکلات را پیچیدهتر میکند و فرصتهای توسعه ارتباطات را نیز از مردم ایران میگیرد.
زومیت، دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۲
نبود نگاه ملی در سیاستگذاری فناوریهای ارتباطات
حکمرانی ارتباطات و سیاستگذاری فناوری ارتباطات همچنان از مصادره پلتفرمها و اعطای آن به نهادهای وفادار به خوانشی خاص از سیاست و فرهنگ حمایت میکند.
♦️نبود نگاه ملی در سیاستگذاری فناوریهای ارتباطات
ایامی را میگذرانیم که در آن، فشار بر ابزارهای گوناگون فناوریهای ارتباطات به اوج رسیده است: پیامرسانهای رایج در جامعه فیلتر شدهاند، برخی شرکتهای صاحب پلتفرمهای تجاری و فرهنگی پلمب شدهاند، کیفیت اینترنت بنا به گزارش انجمن تجارت الکترونیک تهران به بدترین وضع رسیده و در آخرین مورد، پیشنهاد شده که پلتفرمهای تجاریای که بر بستر فناوریهای نوین ارتباطات کار میکنند در اختیار کسانی قرار گیرند که وفادار به خوانشی خاص از عرصه سیاست هستند. از اظهارنظرها اینطور برمیآید که همان الگوی قدیمی سیاستگذاری ارتباطات گریبانگیر فناوریهای ارتباطات هم شده است؛ الگویی که جامع ویژگیهای آن را میتوان در سازمان صدا و سیما دید.
برخی از کارکنان پلتفرمهای تجاری که این روزها با خطر پلمب و گاهی دستگیری نیروهایشان مواجه شدهاند، در رسانههای اجتماعی از اضطرابی میگویند که بر فضای کاریشان سایه انداخته، گویی هر لحظه ممکن است شرکتی بسته شود یا همکاری بازداشت شود.
این اضطراب برای روزنامهنگارهایی که از اواخر دهه ۱۳۷۰ تا اوایل دهه ۱۳۹۰ در مطبوعات کار میکردند، حسی آشنا است؛ دورهای که توقیفهای دستهجمعی روزنامهها و مجلات رخ میداد، سالهایی که پیک موتوری میآمد تا نامه توقیف یا لغو امتیاز مطبوعات را بهدست مدیران مسئولشان بدهد و ایامی که در داخل تحریریهها و جلوی چشم همکاران، سراغ روزنامهنگارها میآمدند.
وقتی از دور آن روزگار را با اکنون مقایسه میکنیم، میتوانیم شباهتهایی را در سیاستگذاری ارتباطات و تمایلات متولیان فناوریهای ارتباطی در کشور ببینیم که روشن میکند در همچنان بر همان پاشنه سابق میگردد و با این وضع، نمیتوان امیدی به تغییر در حوزه سیاستهای کلان ارتباطات داشت.
ویژگیهای اصلی سیاستگذاری ارتباطات در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ چه بودند؟ اول این که مالکیت ابزارهای ارتباطی در اختیار افراد و نهادهایی خاص باشد و هر کسی نتواند فرضاً امتیاز انتشار مطبوعات را بهدست آورد. ساختار حقوقی اخذ مجوز پیش از انتشار برای مطبوعات انحصاری را برای عدهای خاص در انتشار نشریات فراهم کرده بود. صدا و سیما هم بهشکلی انحصاری مالکیت رادیو و تلویزیون را در دست داشت.
خصلت دوم اینکه کانالهای ارتباطی رقیب و جایگزین مسدود شوند. آنچه برای ویدیو در دهه ۱۳۶۰ رخ داد، در دهه ۱۳۸۰ در قبال ماهواره اعمال شد. محدودیتهای محتوایی و مجال پوشش نیافتن بسیاری از رویدادهایی که در جامعه رخ میداد، ویژگی سومی بود که سیاستگذاری ارتباطی در آن ایام پیش گرفته بود؛ چیزی که از قدیم به آن سانسور میگفتند و گاهی بازی با کلمات آن را به ممیزی یا خط قرمز یا اصطلاحاتی مشابه تبدیل میکرد.
چهارمین ویژگی سیاستگذاری ارتباطات در ایران دهه ۱۳۷۰ این بود که مخاطب را منفعل میپنداشت. آنها تصور میکردند اگر برنامهای از تلویزیون پخش شود که نویسندگان و ادیبان این کشور را خائن بداند، مردم آن را باور میکنند یا اگر روزنامهای حقایق را وارونه جلوه دهد، مخاطبان میپذیرند. اما اقبال عمومی به روزنامههایی که در بهاصطلاح بهار مطبوعات در سالهای ۷۶ تا ۷۹ منتشر شدند، روشن کرد مخاطبان و مردم خیلی روشنتر و پیچیدهتر از آنچه سیاستگذاران تصور میکنند مسایل را تحلیل و واقعیتها را درک میکنند. مخاطبان مثل موم نیستند که سیاستگذار هرطور بخواهد آنها را شکل دهد، بلکه تمایلات و نیازهایی دارد که اگر ارتباطات رسمی برآورده نکند، در آنها مقاومتهایی را به وجود میآورد و بهسمت رسانههای جایگزین متمایل میکند.
وقتی مخاطبان اقبالی به ابزارهای ارتباطی نشان نمیدادند، کسبوکار آن ابزارها هم نمیچرخید و سیاستگذاران ناچار بودند با تزریق بودجههای کلان این نقص در کسبوکار و اقتصاد را بپوشانند. اینجا بود که بحث رانت برای آن ابزارهای ارتباطی پیش میآمد و پنجمین خصلت سیاستگذاری ارتباطی دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ را روشن میکرد. بودجههای کلان رانتی که به هر کسی و نهادی اختصاص داده نمیشد، هر سال باید بیشتر و بیشتر به این ابزارهای ارتباطی تزریق میشد تا همچنان بتوانند سر پا بمانند.
ششمین ویژگی سیاستگذاری ارتباطات در آن دوره نیز این بود که مدیریت ابزارهای ارتباطی مطلوب سیاستگذار به کسانی واگذار میشد که متظاهر به وفاداری به یک ایده و خوانش خاص از حکمرانی و سیاست و نگاه به جامعه بودند.
همه این خصلتها در سازمان صدا و سیما جمع بود و این رسانه در مقایسه با سایر رسانهها خاصه مطبوعاتی که در آن سالها دردسر شده بودند، مطلوبترین رسانه از نظر سیاستگذاران کلان فرهنگی به شمار میرفت. حالا اگر به امروز نگاه کنیم، جای شگفتی است که هنوز همان ویژگیهای کلان سیاستگذاری ارتباطات در حوزه فناوریهای ارتباطات به چشم میخورد.
🔻
🎧 فایل صوتی نشست «روزنامهنگاری و جامعه مدنی» از مجموعه نشستهای #جامعه_مدنی_راه_رهایی_یا_ابزار_سلطه
🎙نیلوفر قدیری، سعید ارکانزاده یزدی، هادی خانیکی
🗓 دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲
▫️مؤسسه رحمان
@rahmaninstitute
نشست_روزنامهنگاری_و_جامعه_مدنی_مؤسسه_رحمان_۱۶_مرداد_۱۴۰۲.mp3135.37 MB
🔺
الهه میگفت بابا من خبرنگارم و در تمام مدت کار حرفهایام، غیر از اینکه حرف مردم را بزنم و قدمی در راه بهترشدن زندگیشان بردارم، هیچ کار دیگری نکردهام. من هیچ ارتباطی با هیچ دولت خارجی نداشتهام و افتخار میکنم که در کنار مردم ماندهام تا صدایشان باشم. میگفت دولت باید برای شنیدن حرف مردم گوش شنوا داشته باشد. در خانه اگر کس بود، همین یک حرف بس بود.
روزنامه شرق، سهشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲
آقاجان ما را دست انداختهاند شما جدی نگیرید!
وظیفه خبرنگار در تمام دنیا دیدن، شنیدن، مشاهدهکردن و سپس روایتکردن است برای مردم و دولت. دولت، برای آنکه بشنود و در اصلاح امور بکوشد. مردم، برای آنکه در جریان قرار بگیرند و بدانند و از دولت بخواهند که به رفع کاستیها قیام کند.
♦️آقاجان ما را دست انداختهاند، شما جدی نگیرید!
🖋سیروس علینژاد
وظیفه خبرنگار در تمام دنیا دیدن، شنیدن، مشاهدهکردن و سپس روایتکردن است برای مردم و دولت. دولت، برای آنکه بشنود و در اصلاح امور بکوشد. مردم، برای آنکه در جریان قرار بگیرند و بدانند و از دولت بخواهند که به رفع کاستیها قیام کند. دولتمردان ما اما نیازی به شنیدن در خود احساس نمیکنند و چنان در برج عاج نشستهاند که آنچه را تمام دنیا پذیرفته، قبول ندارند. خیال میکنند خبرنگار جز منتقلکردن حرفهای آنان وظیفه دیگری ندارد و هر کاری غیر از آن جرم است. از زمانی که قانون مطبوعات در این کشور تصویب شد، برای آنکه آزادی مطبوعات مورد تحدید قرار نگیرد، بنا را بر این گذاشتند که مدیرمسئول در برابر آنچه منتشر شده است، پاسخگو باشد. در دولت ایران برای آنکه آزادی مطبوعات را هرچه بیشتر محدود کنند، پا را فراتر گذاشتند و علاوه بر مدیرمسئول، خبرنگار، دبیر و سردبیر را هم مسئول قرار دادند.
قانون برای حفاظت از حقوق مردمان است. مجلس ما معنی قانون را نمیداند. خیال میکند اگر با قیام و قعود چیزی را تصویب کرد، میشود قانون. نمیداند آنچه تصویب کرده، گاهی ضد قانون است. قوه قضائیه که لابد با قوانین آشناست، خوب میداند که الهه محمدی و نیلوفر حامدی تنها رسالت حرفهای خود را انجام دادهاند. بنابراین پس از حدود یک سال بازداشت، در آستانه دادگاه اعلام میکند «اتهام این دو خبرنگار ارتباطی با گزارش مرگ مهسا و حرفه خبرنگاری آنها ندارد». پس به چه ربط دارد؟ نمیدانم چرا دستگاه قضا فکر نمیکند که جامعه ایران بهمثابه یک هیئتمنصفه ناخوانده، آنجا نشسته است و دارد همه چیز را میبیند و از این طرز عدالت زیر لب میغرد. برخی فکر نمیکنند در جامعهای که عدالت برقرار نباشد، هیچ چیز برقرار نیست.
دولت ما کارش از قوه قضائیه و مجلس هم متفاوتتر است. در جامعهای مثل جامعه ایران که مردمانش در تلاش مدرنسازی کشور از دولت پیشی گرفتهاند، رفتار دولت با مردم چنان نخوتآمیز است که میخواهد آنان را تا زمان اصحاب کهف پس براند و کسی هم دم برنیاورد. نمیداند دولتی که از مردمش عقب افتاده باشد، بیخبر از حال مردمان است و به کار جامعه نمیآید. الهه محمدی در دردنامهاش نوشته است که دولت با رفتار خود مرجعیت خبری را به خارج از کشور منتقل کرده، اما وضع بدتر از آن است. دولت با این رفتار، فضای مجازی را جایگاه بروز افکار عمومی کرده است که از هر نوع پاسخگویی و اصول و اخلاق رهاست. دولت نمیداند که این به حالش زیانمند است. مردم میخواهند خطاکاران مجازات شوند؛ اما گفته میشود باید کسانی را مجازات کرد که فیلم خطاکاران را پخش میکنند. فضای مجازی مدام دارد به این حرفها میخندد. این دره عظیم میان دولت و مردم را اگر کوه بریزد هم پر نتواند کرد. هیچکس هم نیست بپرسد چرا دولتی باید در تمام نهادهایش این همه از مردمش فاصله بگیرد؟ دولت از 40 سال تجربه خود با مردم و با جهان هم پند نمیگیرد. سالها برخلاف افکار عمومی خود با جهان رفتار کرده و حاصلش را دیده و دیده که هیچ دولتی با این روند همراه نیست، اما عبرت نمیگیرد.
بدتر این است که با همه اینها میخواهد ظواهر مدرنسازی را هم رعایت کند. مثلا روز خبرنگار، روز معلم، روز فلان و بهمان برگزار میکند. این است که در چنین مواقعی، خبرنگاری زنگ میزند که آقا یادداشتی برای ما بنویسید. میپرسم به چه مناسبت؟ میگوید روز خبرنگار دیگر! دو روز دیگر روز خبرنگار است. میگویم آقا کدام خبرنگار؟ کدام روز؟ روز چی؟ وقتی روزنامهنگار در زندان است، روز خبرنگار چه معنی دارد؟ ما را دست انداختهاند، شما چرا جدی گرفتهاید؟
به خدا این دو خبرنگار، الهه محمدی و نیلوفر حامدی، دلسوز به حال این کشور و این مردماند. لابد شما هم دردنامه الهه محمدی را خواندهاید. یک کلمه حرف نامربوط در آن نبود. از هر غیظ و غرضی خالی بود. فکر نکنید چون در بند بود از بیم جان با احتیاط نوشته بود؛ هیچ احتیاطی در آن نبود، اتفاقا خیلی قرص نوشته بود و برای این قرص نوشته بود که درس روزنامهنگاریاش را خوب خوانده است. بیشتر روزنامهنگاران ما در این دو، سه دهه چنیناند. به خدا اگر من جای دولت بودم، میرفتم این خبرنگاران را از زندان درمیآوردم که بیایند طرز حرفزدن را به برخی مدیران یاد بدهند. راستگفتن، صریحگفتن، بیغرضگفتن، با مطالعه گفتن و صبوری را به آنها بیاموزند. ولی به جای این کار، همسر نیلوفر را هم از کار برکنار میکنند.
🔻
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.