دلــ🔞ــبـر اغــواگــ💦ـر
مثلا مست کنیم ویسکی و خالی کنم رو سینـ،ـه هات ؛ لیس بزنم اَ سینـ،ـه هات تا پایینِ بدنتُ..💦🍾
Більше19 239
Підписники
+1 05424 години
+6287 днів
-24130 днів
Час активного постингу
Триває завантаження даних...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Аналітика публікацій
Дописи | Перегляди | Поширення | Динаміка переглядів |
01 Media files | 211 | 3 | Loading... |
02 بردین ملکشاهی یه پسر فول سکسی و متعصب که عاشق دختر دانشجویی توی محله میشه و وقتی میفهمه برای انتقام اومده، به بهانهای عقدش میکنه و هرشب...💦🔥
https://t.me/+qdy7KThwxQ00NjM8
#دارایصحنههایبزرگسالان❌ | 352 | 1 | Loading... |
03 زبونشو رو چو×چولم میکشه و با لذت پچ میزنه
-دوست داری ارضات کنم دختر عمو؟!
با ناله دستمو تو موهاش چنگ مینم
-اهه... ا...اره سهیل... دارم میام...
انگشتش رو روی ک×.صم میکشه و یک ضرب داخلم فرو میکنه
-اخخ.. دربیار ... سوختم سهیل سوختم!
اشکم که میچکه با خباثت انگشت سومش هم داخلم میکنه
-قراره تا صبج با انگشتام گا.ییده بشی🤤🔞
https://t.me/+9l0gKYDeBT5hMmM0 | 346 | 2 | Loading... |
04 مانتو عروسکی دانشجویی فقططط ۲۹۰t
ست مانتو شلوار کارگو فقططط ۳۹۰t
شلوار مام مازراتی فقطط ۲۵۹t
سرهمی مجلسی شیک فقطط ۴۹۰t
مانتو شلوار شانتون مخصوص تابستون فقططط و فقططط ۳۹۰t 😍♥️
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
این چنل رو تموووم محصولاش اف زده و ارسالش هم رایگااانه😍😍🔥 | 767 | 0 | Loading... |
05 -یکم دیگه جلسه دادگاه شروع میشه..
اگر نمیخوای قاضی شاهد گ•اییده شدن سوراخت باشه، قبل اومدنش برام #ساک بزن🔞🔥
-اما کلی شاهد اینجا هست... میبینن...
-امروز جلسه آخره...قرار شد به جای پول به منو برادرم #ک*ص بدی🔞🔥
توکه نمیخوای برادرت اعدام شه؟
اردلان سرش رو فشار داد تا زیر میز خم بشه
-صحبت بسه #ج*نده کوچولو... زود باش برای منو #داداشم #ساک بزن 😱🔞👇🏻
https://t.me/+uuZCHK3n8bMwMDQ0
برای اینکه برادرش اعدام نشه زیر وکلاش..🔞 | 765 | 2 | Loading... |
06 بردین ملکشاهی یه پسر فول سکسی و متعصب که عاشق دختر دانشجویی توی محله میشه و وقتی میفهمه برای انتقام اومده، به بهانهای عقدش میکنه و هرشب...💦🔥
https://t.me/+qdy7KThwxQ00NjM8
#دارایصحنههایبزرگسالان❌ | 464 | 1 | Loading... |
07 - آیییی سهیل درد دارم...لطفا...خیلی میسوزه سوراخم!
- ببند دهنتو تو مهمونیا خوب بلدی لخت کنی بدی بیرون م.مههاتو و انقد تنگ و کوتاه بپوشی با یه خم و راست شدن سوراخ ک.ونتم بزنه بیرون ولی به شوهرت که میرسه آخ و اوف اره؟ برگشتی به مامانم برگشتی گفتی سهیل منو نمیک.نه؟
- ن...نه بخدا اینجوری نگفتم...گفت چرا بچه...
- جوری بگ.امت امشب که عقب و جلوت یکی شه خبرچینی شوهرتو نکنی، منکه میدونم اینو گفتی تا بابا بهم گیر بده اما کورخوندی اگه فکر کردی اینجوری میتونی منو پابند خودت کنی تو فوقش برام یه جن.ده دوزهراز ای...
https://t.me/+9l0gKYDeBT5hMmM0 | 455 | 0 | Loading... |
08 #part1
-اهیییی…سهراب بکنش تو ک*صم …اههییی ببین ک*صم برات چه آبی انداخته …اهههه
خودمو رو ک*یر کلفتش بالا و پایین میکردم و تند تند ک*یر قطورش تو ک*صم بیشتر کرد
صدای شلپ و شلوپ ضربه هاش توی ک*صم با صدای ناله هام هماهنگ شده بود
-اهه…چه ک*صت تنگه دلم میخاد تا صب ک*یرم تو سوراخ داغت بمونه اوووف..
روم خیمه زد و…👇💦🔞
https://t.me/+r6JE_UGPTTE5YjA0
خشن ک*ص و ک*ون پرستار بچشو جر میده😈👅👆 | 769 | 2 | Loading... |
09 #part18
شلوار و شورتم رو پایین کشیدم و با مردونه نیمه بیدارم مقابلش ایستادم.
- بخورش، آبشو بیار و جلو خودم قورتش بده، اگه غیر این بشه؛ امشبم از شام خبری نیست!
جمله ام که تموم شد، ناباور سرش رو تکون داد و گریه هاش اوج گرفت.
عصبی چنگ انداختم موهاشو گرفتم و سر آلتمو به لب های خشکش فشار دادم...
- وا کن دهنتو، زود بااااش!!
فک کوچیکی داشت و با احتیاط سر مردونه ام رو روی زبونش گذاشتم و از داغی اون دهن تنگ، چشم هام با لذت روی هم افتاد...
- هوووف! دندون نزنی که همه رو توی دهنت خورد می کنم! مکش بزن، مثل آبنبات مکش بزن!...
https://t.me/+E4g3XNWRW61mZjA0 | 771 | 2 | Loading... |
10 #part1
-اهیییی…سهراب بکنش تو ک*صم …اههییی ببین ک*صم برات چه آبی انداخته …اهههه
خودمو رو ک*یر کلفتش بالا و پایین میکردم و تند تند ک*یر قطورش تو ک*صم بیشتر کرد
صدای شلپ و شلوپ ضربه هاش توی ک*صم با صدای ناله هام هماهنگ شده بود
-اهه…چه ک*صت تنگه دلم میخاد تا صب ک*یرم تو سوراخ داغت بمونه اوووف..
روم خیمه زد و…👇💦🔞
https://t.me/+Oyh-AtgkBLFlNjdk
خشن ک*ص و ک*ون پرستار بچشو جر میده😈👅👆 | 177 | 0 | Loading... |
11 مانتو عروسکی دانشجویی فقططط ۲۹۰t
ست مانتو شلوار کارگو فقططط ۳۹۰t
شلوار مام مازراتی فقطط ۲۵۹t
سرهمی مجلسی شیک فقطط ۴۹۰t
مانتو شلوار شانتون مخصوص تابستون فقططط و فقططط ۳۹۰t 😍♥️
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
این چنل رو تموووم محصولاش اف زده و ارسالش هم رایگااانه😍😍🔥 | 890 | 0 | Loading... |
12 بردین ملکشاهی یه پسر فول سکسی و متعصب که عاشق دختر دانشجویی توی محله میشه و وقتی میفهمه برای انتقام اومده، به بهانهای عقدش میکنه و هرشب...💦🔥
https://t.me/+qdy7KThwxQ00NjM8
#دارایصحنههایبزرگسالان❌ | 875 | 0 | Loading... |
13 - آیییی سهیل درد دارم...لطفا...خیلی میسوزه سوراخم!
- ببند دهنتو تو مهمونیا خوب بلدی لخت کنی بدی بیرون م.مههاتو و انقد تنگ و کوتاه بپوشی با یه خم و راست شدن سوراخ ک.ونتم بزنه بیرون ولی به شوهرت که میرسه آخ و اوف اره؟ برگشتی به مامانم برگشتی گفتی سهیل منو نمیک.نه؟
- ن...نه بخدا اینجوری نگفتم...گفت چرا بچه...
- جوری بگ.امت امشب که عقب و جلوت یکی شه خبرچینی شوهرتو نکنی، منکه میدونم اینو گفتی تا بابا بهم گیر بده اما کورخوندی اگه فکر کردی اینجوری میتونی منو پابند خودت کنی تو فوقش برام یه جن.ده دوزهراز ای...
https://t.me/+9l0gKYDeBT5hMmM0 | 831 | 2 | Loading... |
14 -یکم دیگه جلسه دادگاه شروع میشه..
اگر نمیخوای قاضی شاهد گ•اییده شدن سوراخت باشه، قبل اومدنش برام #ساک بزن🔞🔥
-اما کلی شاهد اینجا هست... میبینن...
-امروز جلسه آخره...قرار شد به جای پول به منو برادرم #ک*ص بدی🔞🔥
توکه نمیخوای برادرت اعدام شه؟
اردلان سرش رو فشار داد تا زیر میز خم بشه
-صحبت بسه #ج*نده کوچولو... زود باش برای منو #داداشم #ساک بزن 😱🔞👇🏻
https://t.me/+uuZCHK3n8bMwMDQ0
برای اینکه برادرش اعدام نشه زیر وکلاش..🔞 | 867 | 0 | Loading... |
15 #part18
شلوار و شورتم رو پایین کشیدم و با مردونه نیمه بیدارم مقابلش ایستادم.
- بخورش، آبشو بیار و جلو خودم قورتش بده، اگه غیر این بشه؛ امشبم از شام خبری نیست!
جمله ام که تموم شد، ناباور سرش رو تکون داد و گریه هاش اوج گرفت.
عصبی چنگ انداختم موهاشو گرفتم و سر آلتمو به لب های خشکش فشار دادم...
- وا کن دهنتو، زود بااااش!!
فک کوچیکی داشت و با احتیاط سر مردونه ام رو روی زبونش گذاشتم و از داغی اون دهن تنگ، چشم هام با لذت روی هم افتاد...
- هوووف! دندون نزنی که همه رو توی دهنت خورد می کنم! مکش بزن، مثل آبنبات مکش بزن!...
https://t.me/+E4g3XNWRW61mZjA0 | 879 | 1 | Loading... |
16 - آیییی سهیل درد دارم...لطفا...خیلی میسوزه سوراخم!
- ببند دهنتو تو مهمونیا خوب بلدی لخت کنی بدی بیرون م.مههاتو و انقد تنگ و کوتاه بپوشی با یه خم و راست شدن سوراخ ک.ونتم بزنه بیرون ولی به شوهرت که میرسه آخ و اوف اره؟ برگشتی به مامانم برگشتی گفتی سهیل منو نمیک.نه؟
- ن...نه بخدا اینجوری نگفتم...گفت چرا بچه...
- جوری بگ.امت امشب که عقب و جلوت یکی شه خبرچینی شوهرتو نکنی، منکه میدونم اینو گفتی تا بابا بهم گیر بده اما کورخوندی اگه فکر کردی اینجوری میتونی منو پابند خودت کنی تو فوقش برام یه جن.ده دوزهراز ای...
https://t.me/+pYMNYFhocCE4YjQ0 | 430 | 1 | Loading... |
17 #شیخ_عرب🧸🍼🍫
#پارت_35
_خب حالا انگشت فاکت رو دورانی روی واژ.نت بچرخون.
خیره تو چشمای شیخ که داشت با جدیت نگاهم میکرد، انگشتم رو چرخوندم که خیس بودن لای پام حتی از شرت هم مشخص بود.
_شرتت رو کنار بزن!
مطیع لبه شرتم رو کنار زدم.نبض زدن لای پام داشت دیوونم میکرد. انگشت فاکمو روی خیسی واژ.نم کشیدم که با صدای دو رگه ای گفت:
_انقدر خیسه که صداش تا اینجا میاد، زود انگشت خیست رو بکن تو دهنت!
چندشم میشد ولی این شیخ هیکلی و عوضی مگه میشد بهش نه گفت؟انگشتم رو دور خیسی چرخوندم که حالم بیشتر دگرگون شد و دهنم رو باز کردم و همینجور که خیره شیخ بودم، انگشت خیسم که از آثار خودم بود رو تو دهنم کردم و با شیطنت ریزی عقب و جلوش کردم...
https://t.me/+aQA3riAhfdwwYTY0 | 240 | 0 | Loading... |
18 -یکم دیگه جلسه دادگاه شروع میشه..
اگر نمیخوای قاضی شاهد گ•اییده شدن سوراخت باشه، قبل اومدنش برام #ساک بزن🔞🔥
-اما کلی شاهد اینجا هست... میبینن...
-امروز جلسه آخره...قرار شد به جای پول به منو برادرم #ک*ص بدی🔞🔥
توکه نمیخوای برادرت اعدام شه؟
اردلان سرش رو فشار داد تا زیر میز خم بشه
-صحبت بسه #ج*نده کوچولو... زود باش برای منو #داداشم #ساک بزن 😱🔞👇🏻
https://t.me/+uuZCHK3n8bMwMDQ0
برای اینکه برادرش اعدام نشه زیر وکلاش..🔞 | 472 | 1 | Loading... |
19 #part18
شلوار و شورتم رو پایین کشیدم و با مردونه نیمه بیدارم مقابلش ایستادم.
- بخورش، آبشو بیار و جلو خودم قورتش بده، اگه غیر این بشه؛ امشبم از شام خبری نیست!
جمله ام که تموم شد، ناباور سرش رو تکون داد و گریه هاش اوج گرفت.
عصبی چنگ انداختم موهاشو گرفتم و سر آلتمو به لب های خشکش فشار دادم...
- وا کن دهنتو، زود بااااش!!
فک کوچیکی داشت و با احتیاط سر مردونه ام رو روی زبونش گذاشتم و از داغی اون دهن تنگ، چشم هام با لذت روی هم افتاد...
- هوووف! دندون نزنی که همه رو توی دهنت خورد می کنم! مکش بزن، مثل آبنبات مکش بزن!...
https://t.me/+E4g3XNWRW61mZjA0 | 653 | 0 | Loading... |
20 #part18
شلوار و شورتم رو پایین کشیدم و با مردونه نیمه بیدارم مقابلش ایستادم.
- بخورش، آبشو بیار و جلو خودم قورتش بده، اگه غیر این بشه؛ امشبم از شام خبری نیست!
جمله ام که تموم شد، ناباور سرش رو تکون داد و گریه هاش اوج گرفت.
عصبی چنگ انداختم موهاشو گرفتم و سر آلتمو به لب های خشکش فشار دادم...
- وا کن دهنتو، زود بااااش!!
فک کوچیکی داشت و با احتیاط سر مردونه ام رو روی زبونش گذاشتم و از داغی اون دهن تنگ، چشم هام با لذت روی هم افتاد...
- هوووف! دندون نزنی که همه رو توی دهنت خورد می کنم! مکش بزن، مثل آبنبات مکش بزن! | 700 | 0 | Loading... |
21 #شیخ_عرب🧸🍼🍫
#پارت_35
_خب حالا انگشت فاکت رو دورانی روی واژ.نت بچرخون.
خیره تو چشمای شیخ که داشت با جدیت نگاهم میکرد، انگشتم رو چرخوندم که خیس بودن لای پام حتی از شرت هم مشخص بود.
_شرتت رو کنار بزن!
مطیع لبه شرتم رو کنار زدم.نبض زدن لای پام داشت دیوونم میکرد. انگشت فاکمو روی خیسی واژ.نم کشیدم که با صدای دو رگه ای گفت:
_انقدر خیسه که صداش تا اینجا میاد، زود انگشت خیست رو بکن تو دهنت!
چندشم میشد ولی این شیخ هیکلی و عوضی مگه میشد بهش نه گفت؟انگشتم رو دور خیسی چرخوندم که حالم بیشتر دگرگون شد و دهنم رو باز کردم و همینجور که خیره شیخ بودم، انگشت خیسم که از آثار خودم بود رو تو دهنم کردم و با شیطنت ریزی عقب و جلوش کردم...
https://t.me/+aQA3riAhfdwwYTY0 | 1 083 | 0 | Loading... |
22 -یکم دیگه جلسه دادگاه شروع میشه..
اگر نمیخوای قاضی شاهد گ•اییده شدن سوراخت باشه، قبل اومدنش برام #ساک بزن🔞🔥
-اما کلی شاهد اینجا هست... میبینن...
-امروز جلسه آخره...قرار شد به جای پول به منو برادرم #ک*ص بدی🔞🔥
توکه نمیخوای برادرت اعدام شه؟
اردلان سرش رو فشار داد تا زیر میز خم بشه
-صحبت بسه #ج*نده کوچولو... زود باش برای منو #داداشم #ساک بزن 😱🔞👇🏻
https://t.me/+uuZCHK3n8bMwMDQ0
برای اینکه برادرش اعدام نشه زیر وکلاش..🔞 | 875 | 0 | Loading... |
23 #شیخ_عرب🧸🍼🍫
#پارت_35
_خب حالا انگشت فاکت رو دورانی روی واژ.نت بچرخون.
خیره تو چشمای شیخ که داشت با جدیت نگاهم میکرد، انگشتم رو چرخوندم که خیس بودن لای پام حتی از شرت هم مشخص بود.
_شرتت رو کنار بزن!
مطیع لبه شرتم رو کنار زدم.نبض زدن لای پام داشت دیوونم میکرد. انگشت فاکمو روی خیسی واژ.نم کشیدم که با صدای دو رگه ای گفت:
_انقدر خیسه که صداش تا اینجا میاد، زود انگشت خیست رو بکن تو دهنت!
چندشم میشد ولی این شیخ هیکلی و عوضی مگه میشد بهش نه گفت؟انگشتم رو دور خیسی چرخوندم که حالم بیشتر دگرگون شد و دهنم رو باز کردم و همینجور که خیره شیخ بودم، انگشت خیسم که از آثار خودم بود رو تو دهنم کردم و با شیطنت ریزی عقب و جلوش کردم...
https://t.me/+aQA3riAhfdwwYTY0 | 1 488 | 0 | Loading... |
24 لای ک*.*ص پر از آبشو از هم باز کردم قلم تتو رو روش کشیدم با حرکت قلم تتو نزدیک سوراخ تنگ و خیسش آه ارومی از بین لباش خارج شد
با دیدن این ک*.*ص صورتی ک*.*یرم شروع به سفت شدن کرد
طاقت نیاوردم و انگشتمو لای شیارای پف کرده ک*.*صش کشیدم که نالید
-اههه میخامم تروخدا منو بکن اهههه
با شنیدن حرفش زبونمو روی ک*.*ص پف کردش کشیدم که آبش…💦👇🔞
https://t.me/+nIT0f-1bU545NDE0
https://t.me/+nIT0f-1bU545NDE0
دختری که حین تتو زدن ار.ضا میشه💦😱 | 1 026 | 0 | Loading... |
25 -یکم دیگه جلسه دادگاه شروع میشه..
اگر نمیخوای قاضی شاهد گ•اییده شدن سوراخت باشه، قبل اومدنش برام #ساک بزن🔞🔥
-اما کلی شاهد اینجا هست... میبینن...
-امروز جلسه آخره...قرار شد به جای پول به منو برادرم #ک*ص بدی🔞🔥
توکه نمیخوای برادرت اعدام شه؟
اردلان سرش رو فشار داد تا زیر میز خم بشه
-صحبت بسه #ج*نده کوچولو... زود باش برای منو #داداشم #ساک بزن 😱🔞👇🏻
https://t.me/+uuZCHK3n8bMwMDQ0
برای اینکه برادرش اعدام نشه زیر وکلاش..🔞 | 1 289 | 0 | Loading... |
26 💦❌بیمارستان سکس💋
روی دیک رئیس سواری میکردم و ناله هام کل بخشو گرفته بود. سوراخ با*سنم رو از درد حس نمیکردم و حواسم به چو*چو*لم بود که رئیس میمالیدش.
- ک*صت چه ابی راه انداخته. رسما دریاچست.
ناله کردم که تا تخماش توی کو*نم خودشو کوبید..
بلند جیغ زدم که خمم کرد و سینمو بوسید که...
💦پرستار باکره دور از چشم همه با رئیس سن دارش از کون چنان سکسی میکنه که...
https://t.me/+SmHX1iB9udQ4ZDVk | 255 | 1 | Loading... |
27 Media files | 1 487 | 0 | Loading... |
28 - شورتتو دربیار بده بهم.
چشمم از تعجب گرد شد و لب زدم:
- این جا؟ جلوی مادرت؟
نیشخندی زد و گفت:
- مگه دنبال هیجان توی سکس نبودی؟
درار شورتتو، پاهاتم باز کن از هم ببینم اون ک.ص صورتی تو.
لب گزیدم و نگاهم چرخید سمت آشپز خونه ی اوپن که مادرش مشغول آماده سازی شام بود.
دامن پام بود، کم پاهام رو باز کردم و به سختی لباس زیرم رو پایین کشیدم و گذاشت جیبش.
- حالا بیا بشین روی ک.یرم.
چرخیدم سمت آشپزخونه و با عجز نالیدم:
- مامانت میبینه.
دستم رو کشید و مجبورم کرد تا روی پاش بشینم .
- دامنتو بنداز رو پات، فکر میکنه عادی نشستی و نمی فهمه چه خبره؟!
نفس عمیقی کشیدم و زمزمه کردم:
- آخرش بااینهمه رابطه اگه حامله ام نکنی قطعا مامانت مچمونو میگیره.
دستش نشست دو طرف کمرم و پچ زد:
- یکم جا به جا شو، درست بشین روش.
لبم رو گاز گرفتم، کاری که می خواست انجام دادم روی ک.یرش نشستم از لذت آه بلندی کشیدم.
- دارید چی کار می کنید بچه ها؟!
https://t.me/+X_FuFCk_q7w0Njlk
https://t.me/+X_FuFCk_q7w0Njlk
دختر رعیتی که به خاطر پول برده جنسی ارباب روستا میشه و اون هرجایی ازش سکس میخواد و... 😈💦
#مختص_به_بزرگسالان🔞🔥
آموزش صفر تا صد پوزیشن های جنسی در قالب رمان🚫 | 4 225 | 10 | Loading... |
29 #معشوقهیخراب
#پارت_1
- عزیزم لطفا لباساتونو در بیارید دراز بکشید روی تخت.
با خجالت نگاهم کرد و من دستگاه لیزر رو روشن کردم. همش این پا و اون پا میکرد و مردد بود.
- اولین بارتونه میاید لیزر؟
لبخند معذبی زد و سر تکون داد. کلافه نگاه به ساعت انداختم. از تایم جلسهاش داشت میگذشت.
دستگاه که آماده شد، بلاخره رضایت داد مانتو شلوارش رو در بیاره اما شورت و سوتینش رو نه!
نگاهی به دفترم انداختم.
- مگه فول بادی نیستید؟
دختر لاغر اندام مقابلم که اسمش بهناز بود و پوست سفیدی داشت، سری به معنای تایید تکون داد.
- خب خوشگلم باید شورت و سوتینتم در بیاری دیگه.
به ناچار اونها رو هم در آورد و با کلی سرخ و سفید شدن و جلوی ک..صش رو پوشوندن، اومد دراز کشید رو تخت.
سینههای گرد و بزرگش بنظر میرسید 80 باشه و نوک صورتی و سیخی داشت!
عینک رو دادم دستش:
- اینو بذار رو چشمات.
دستش رو از لای پاش برداشت و من خودم رو کنترل کردم تا به لای پاش نگاه نکنم.
اما همین که عینک رو گذاشت، خیره شدم به لای پاش. برخلاف هیکل لاغرش، ک..ص تپل و گوشتی داشت با یه چو..چول پفکی!
روی بدنش ژل ریختم و خوب زیر بغل و دست هاش رو بهش آغشته کردم. بعد از اینکه اون قسمت ها رو لیزر کردم، نوبت نوک سینه هاش بود.
کمی ژل ریختم کف دستم و خوب نوک سینههاش رو با ژل خیس کردم. اما حواسم بود که اشتباهی نوک سینههاش رو نمالم چون همین الانش هم خیلی معذب بود.
وقتی قسمت بالا تنهاش رو تموم کردم و رسیدم به پایین تنهاش گفتم:
- عزیزم کف پاهاتو بچسبون بهمدیگه.
انجام داد و حالا ک..ص تپلش، کاملا مقابل چشمام بود جوری میتونستم تا توی سوراخ خیس و صورتیش رو ببینم.
چند بار صدای نوتیف گوشیم بلند شد و کلافه نگاهمو از ک..ص مشتری گرفتم. طبق معمول آرش بود که داشت زرت زرت پیام میداد.
گوشیمو برداشتم و پیام هاش رو خوندم که نوشته بود:
- مشتری جدید داری امروز؟ یادت نره از ک..ص و ک..ونش بهم عکس بدی.
لب گزیدم و نگاه به ک..ص دختره کردم. آرش عاشق ک..ص های تپل و گوشتیه. کاش الان اینجا بود و با اون ک..یر کلفتش جرش میداد.
بی سر و صدا دوربین گوشیمو باز کردم و چندتا عکس واضح، از ک..ص مشتری گرفتم وحواسم بود گوشیم فلش نزنه. عکس هارو فرستادم واسه آرش که پسرهی گشنه سریع سین زد! انگار من شبها کم بهش سرویس میدم و کم جلو عقبمو یکی میکنه که انقد گشنهست!
- خانوم چیزی شده؟ پاهامو ببندم؟
هراسون گوشی رو گذاشتم کنار و ژل رو برداشتم.
- نه عزیزم منتظر بودم دستگاه داغ شه.
کف دستم ژل ریخته و ریختم روی ک..صش. خوب ژل رو پخش کردم و چند بار انگشتم رو روی کلی..توریسش کشیدم....
https://t.me/+xCepC135_gc3ODkx
https://t.me/+xCepC135_gc3ODkx
https://t.me/+xCepC135_gc3ODkx
https://t.me/+xCepC135_gc3ODkx
https://t.me/+xCepC135_gc3ODkx
ساناز اپراتور لیزره و بدون اینکه مدرک تخصصی لیزر داشته باشه، واحد بالایی خونهاش رو کرده سالن لیزر و مشتری میاره. اما داستان از اونجایی شروع میشه که مشتریها خبر ندارن ساناز حین انجام دادن لیزر از ک..ص و ک..ونشون عکس میگیره میفرسته واسه دوست پسرش و حتی گاهی میمالتشون! تا اینکه یه روز یکی از مشتریهاش با مالش دست ساناز خیس میشه و وقتی آرش دوست پسر ساناز سر میرسه تریسام...🔞🔞💦 | 2 971 | 9 | Loading... |
30 #پارتیک
#lab_mice 🧬🧪
-پیاده شو منتظر چی هستی؟؟
دخترک به سختی پلکاشو از هم فاصله داد و گیج اطرافشو نگاه کرد
صدرا نفسشو محکم بیرون داد و با تمسخر گفت : چرا ماتت برده عین کسخلا؟؟ نکنه تا حالا ویلا و دریا ندیدی؟
البته که ندیده بود
دخترک از روستا بیرون نرفته بود تا یک هفته پیش!
لبای خشک شده اش رو به هم کشید و آروم گفت : نه... نمیدونم... یادم نمیاد
شنیدن این جمله خیال صدرا رو راحت کرد؛ دارو جواب داده بود!
دست مریزاد گفت به سامانِ عوضی! کارش حرف نداشت
سمت دخترک خیز برداشت و انگشت اشارهاش رو جلوی صورتش تکون داد
-ببین دخترجون! الان دیگه وقت پشیمونی نیست. اون موقع که واسه اون دلارا نقشه میکشیدی و قرارداد امضا کردی یادت نبود روزش که برسه ممکنه خا..یه کنی؟؟
دختر بیچاره کم مونده بود به گریه بیفته
هیچی یادش نبود.... مطلقا هیچی!
صدرا نوک انگشتش رو زیر لب برجسته و خوش فرمش کشید و نزدیک گوشش پچ زد : پیاده شو سدنا. بریم داخل روشنت میکنم!
پس اسمش سدنا بود!
انگار برای اولین بار این اسم رو شنیده
صدرا پیاده شد و فرصت داد تا دخترک به خودش بیاد
نباید زیاده روی میکرد!
ماشین رو دور زد و در سمت سدنا رو باز کرد
با لحن خشک و دستوری گفت : نمیخوای پیاده شی؟
نامحسوس باید مراقبش میبود
هنوز دقیق نمیدونست عوارض دارو میتونه چیا باشه
سامان هشدار ضعف عضله و بی حس شدن دست و پا هم داده بود!
آرنج سدنا رو محکم گرفت و از ماشین بیرون کشید
سدنا مچ دستش رو چنگ زد و پلک به هم فشرد
-خوبی سدنا؟؟ این اداها چیه از خودت در میاری؟
سدنا میخواست جیغ بکشه از اون همه گیجی و بی خبری و ضعف
حالا سرگیجه هم بهش اضافه شده بود و اجازه نمیداد حتی فکر کنه
با اون صدای ظریف و مخملی آروم زمزمه کرد : سرم... یهو گیج رفت. پاهام داره میلرزه
صدرا توی یه حرکت انگشتای دستشو روی گلوی سدنا چنگ زد و از لای دندوناش غرید: باز کن گوشاتو زنیکه هرجایی!
بذار کنار این تنگ بازیاتو
قراره یک ماه باهم اینجا زندگی کنیم و بعد هرکی پولشو بگیره و بره دنبال زندگیش
بعد از این یک ماه نمیخوام ریخت نحستو ببینم. پس واسه من ادا نیا که بی فایده اس
فهمیدی؟
سدنا سعی کرد محکم بایسته و پرسید : یک ماه واسه چی باید اینجا زندگی کنیم؟
صدرا چمدونا رو از صندوق عقب ماشین آخرین مدلش برداشت و گفت : گرفتی ما رو؟ از تهران تا اینجا تصادفم نکردیم که بگم سرت به جایی خورده
چرا هذیون میگی؟
بیا داخل تا گرما زده نشدی
وقت مریض داری نداریم!
گفت و بی توجه به دخترک مات و حیران وسط حیاط، وارد ویلا شد
نزدیک ورودی چمدونا رو رها کرد و با عجله پشت پنجره رفت تا سدنا رو زیر نظر بگیره
عین یه مجسمه همونجا خشکش زده بود
کلافه پنجره رو باز کرد و بلند گفت : نمیخوای بیای داخل؟
دخترک تکونی خورد و با قدم های ناموزون وارد ساختمان شد
صدرا جلو رفت و قبل از اینکه حرفی بزنه، سدنا گفت : من حالم خوب نیست... هیچی یادم نمیاد. نمیدونم خودم کیام... تو کی هستی... اینجا کجاست و چرا اینجاییم
صدرا نیشخندی زد. دخترهی احمق!
جلوتر رفت و سینهی گرد دخترک رو بین انگشتاش گرفت و فشار داد
لب به لالهی گوش سدنا چسبوند و محکم لب زد : تو یه جن.ده ای که با یه سایت پو.رن قرار داد بستی تا دو ماه دیگه سی تا فیلم تمیز از سی تا سکس با پوزیشنای مختلف تحویلشون بدی
واسه این کار نفری یک میلیون دلار گرفتیم
ترسیدی؟ پا پس کشیدی؟ به تخ*مم! من واسه اون پول کلی برنامه دارم
الان اگرم نخوای مجبورت میکنم... میبدمت به تخت و عین سی تا فیلم رو جوری میکنمت که بعدش شیش ماه بری استراحت
فهمیدی؟؟
سدنا گیج تر از قبل، با زبونی بند اومده مات نگاهش کرد
-من... اشتباه شده...
صدرا با لذت زبون روی گوش نرم و سفید سدنا کشید که دخترک بین دستاش لرزید
شک نداشت دخترک خیس شده!
زیادی بی تجربه بود!
دکمههای لباس سدنا رو یکی یکی باز کرد و ادامه داد : دوربینا روشنن... اولیش رو همینجا، همین الان میگیریم
بخوای جفتک بندازی و خودتو بزنی به گیجی بد جور میگامت سدنا
خیره شد به حرکت دست مرد غریبه روی تنش
مردک لباسا رو در آورد و حالا فقط لباس زیر تنش بود
دست گرمش که روی قزن سوتین نشست، سدنا تنش رو عقب کشید و ترسیده لب زد : نکن...
صدرا اما دیگه نتونست تحمل کنه
باسن سدنا رو محکم بین انگشتاش فشار داد و تن لرزون و سردش رو به سینه اش چسبوند
چونهی سدنا رو گرفت و تو فاصله میلی متری از صورت ترسیده و چشمای گرد شده اش غرید : سدنا بهت گفتم جفتک ننداز! من دوست پسرت نیستم که نازتو بکشم و التماست کنم واسه لخت شدن!
من صدرام! بلایی سرت میارم که دیگه نتونی تو آینه خودتو نگاه کنی
https://t.me/+ur5oVeehKtxlZGU0
https://t.me/+ur5oVeehKtxlZGU0
https://t.me/+ur5oVeehKtxlZGU0
چشمای زمردیش هرکسی رو جادو میکرد؛ واسه همین طرد شده بود
اما توی دام صدرا میفته و میشه "موش آزمایشگاهیش".... | 5 547 | 24 | Loading... |
31 #part18
عمو بزرگم داشت با سینه های تازه جوونه زده ام ور میرفت و عمو کوچیکم بین پام مشغول لیس زدن ک..ص خیس از آبم بود
از شدت شهوت دوست داشتم تا صبح زیر دوتا عموهام باشمو بهشون ک...ص بدم
عمو کوچیکم لیسی به ک...صم زد و زبونشو لوله کرد و توی ک..صم تلمبه میزد و عمو بزرگم ک..یر بزرگ و قطورشو لای می می هام گذاشته بود و عقب و جلو میکرد..
سفیدی چشم هام رفت و همون موقع عمو کوچیکم با یه حرکت ک..یر نه چندان بزرگشو توی ک..صم فرو کرد
_اههههه عمووییی یواششش اههههه دردمم اومددد
عمو بزرگم وقتی دید دارم درد میکشم نیشخندی زد و ک...یر بزرگ و قطورشو توی ..ک..ونم فرو کرد..
_اهیییی یواششش اههه یواش عمو دارم زیر ک...یراتون جررر میخورمم اهییی اههه
داشتم زیر ک..یر عموهام پاره پوره میشدم و سینه های کوچلوم بالا پایین میشدن که همون موقع در بازشدو زن عمو بزرگم شورتشو با یه حرکت روی تخت پرت کرد و ک..ص بزرگ و پر از موشو توی دهنم گذاشت
_برایه زن عموتم لیس بزززن جنده کوچولو🔞💦
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0
عموها و زن عمو های ناتنیش هرشب میان باهاش سکس میکنن😳👅 | 3 006 | 10 | Loading... |
32 -یکم دیگه جلسه دادگاه شروع میشه..
اگر نمیخوای قاضی شاهد گ•اییده شدن سوراخت باشه، قبل اومدنش برام #ساک بزن🔞🔥
-اما کلی شاهد اینجا هست... میبینن...
-امروز جلسه آخره...قرار شد به جای پول به منو برادرم #ک*ص بدی🔞🔥
توکه نمیخوای برادرت اعدام شه؟
اردلان سرش رو فشار داد تا زیر میز خم بشه
-صحبت بسه #ج*نده کوچولو... زود باش برای منو #داداشم #ساک بزن 😱🔞👇🏻
https://t.me/+uuZCHK3n8bMwMDQ0
برای اینکه برادرش اعدام نشه زیر وکلاش..🔞 | 923 | 0 | Loading... |
33 لای ک*.*ص پر از آبشو از هم باز کردم قلم تتو رو روش کشیدم با حرکت قلم تتو نزدیک سوراخ تنگ و خیسش آه ارومی از بین لباش خارج شد
با دیدن این ک*.*ص صورتی ک*.*یرم شروع به سفت شدن کرد
طاقت نیاوردم و انگشتمو لای شیارای پف کرده ک*.*صش کشیدم که نالید
-اههه میخامم تروخدا منو بکن اهههه
با شنیدن حرفش زبونمو روی ک*.*ص پف کردش کشیدم که آبش…💦👇🔞
https://t.me/+nIT0f-1bU545NDE0
https://t.me/+nIT0f-1bU545NDE0
دختری که حین تتو زدن ار.ضا میشه💦😱 | 862 | 0 | Loading... |
34 آنلاین شاپ شیک و پیک 🛍😍
عرضه انواع مانتو، شلوار ، تونیک، کت شلوار ، مانتو های اداری و...🧥🪡
زیر قیمت مانتو های موجود در بازار 🔥
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
همراه با ارسال #رایگان🤩♥️
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0 | 953 | 1 | Loading... |
35 #part1
آرتیـ🖊ـست هـ🔞ـات
دستگاه تتو رو روی به**شت صورتی و بدون موم کشید که از دردش پاهامو جمع کردم
حرکت دستگاه روی به**شتم باعث شده بود تحریک شم
-پاهاتو بیشتر باز کن
دست سحر رو توی دستم از درد فشردم و پاهامو بیشتر از هم باز کردم
سحر نگاهی به پسری که داش روی بهشتم تتو میزد انداخت و لب زد:
اقای کوهیار کی تموم میشه؟ دوستم خیلی درد داره
کوهیار آب دهنش رو قورت داد و دستگاهو از روی به**شتم که حالا از حشریت خیس شده بود برداشت
-اخراشه خانوم یه کوچولو دیگه تمومه
دوباره مشغول شد از نگاهش میشد فهمید خودشم خیلی تحریک شده ولی از خجالتش بود یا از حیایی که داشت خودشو کنترل میکرد
دستشو روی لبه به**شتم گذاشت که از سردی دستش ناخوداگاه آه آرومی از دهنم خارج شد…
https://t.me/+45wCR7uB7984YTY0
https://t.me/+45wCR7uB7984YTY0
https://t.me/+45wCR7uB7984YTY0
مهسو دختری که میره روی بی*کی*نیشو تتو بزنه اما تحریک میشه و به پسر تتو آرتیست پیشنهاد رابطه میده اما نمیدونه که اون…🔞💧
https://t.me/+45wCR7uB7984YTY0
با هر پارتش ج**ق میزنی💦🤤 | 1 | 0 | Loading... |
36 آنلاین شاپ شیک و پیک 🛍😍
عرضه انواع مانتو، شلوار ، تونیک، کت شلوار ، مانتو های اداری و...🧥🪡
زیر قیمت مانتو های موجود در بازار 🔥
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
همراه با ارسال #رایگان🤩♥️
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0 | 1 | 0 | Loading... |
37 _امشب پردتو من میزنم عروس!
خیره به #پدر_شوهرم لبههای لباس خواب بازمو به هم نزدیک کردم که #سینمو محکم تو مشتش چلوند و رو تخت پرتم کرد!
_تو خانواده رسمه عروس زیر پدرشوهرش زن شه!
با باز کردن حوله از دور کمرش و دیدن #عضو برجستش چشمامو با ترس بستم که زبونش رو گردنم نشست و رو #تخت وا رفتم!
_جوری زنت میکنم که درد نداشته باشی!
با گازی که از سینم گرفت صدای نالم بلند شد و اروم پچ زد:
_میخوام پسرم وقتی زیرمی صدای ناله هاتو بشنوه....جلوی خودتو نگیر
با بالا کشیدن #لباس_زیرم و کوبیدن خودش به تنم.....🫦🔞💦💦
https://t.me/+Ywwh6Vw7Dio0MmU8 | 1 | 0 | Loading... |
38 #پارت۴۷
-آههه... بسهههه... دیگه نمیتونم....
سیلی محکمی رو ک.ص خیسم زد
-بسه؟ از سی تا فیلم پورنی که باید تحویل بدی هنوز ۱۲ تا مونده
زدم زیر گریه و با درد گفتم : نمیخوام... اون پولو نمیخوام... انقد کلفتی... جر خوردم
نوک سینمو کشید و زبون روی گردنم کشید
-هرچی جلو بری سخت تر میشه چشم زمردی! روز آخر باید ۵ تا ک.یر تو خودت جا بدی
واسه خاطر خودته... میخوام یه جوری بگامت واسه اون روز اذیت نشی...
https://t.me/+XyaBVf7pMeJkOGFk | 873 | 1 | Loading... |
39 سیلی به ک...صم زد و شورتمو توی دست داداشش انداخت
_میبینی داداش چه ک...ص بکری پیدا کردیم
داداشش شورتم رو بو کشید و لیسی به آب ک...صم که روی شورت ریخته بود زد
_اخخ نگو که ک...یرم براش حسابی شق شده از همون اول باید سراغ زنای مطلقه میرفتیم
بین ک...صم قرار گرفت و داداشش هم ک...یرش رو درآورد و توی دهنم گذاشت داشتم عق میزدم که ک...یر اون یکی داداشش توی ک...صم فرو رفت..😱😋
https://t.me/+uuZCHK3n8bMwMDQ0
https://t.me/+uuZCHK3n8bMwMDQ0
سک×.س با دوتا برادر وکیل💦👆🏻 | 128 | 1 | Loading... |
40 مانتو عروسکی دانشجویی فقططط ۲۹۰t
ست مانتو شلوار کارگو فقططط ۳۹۰t
شلوار مام مازراتی فقطط ۲۵۹t
سرهمی مجلسی شیک فقطط ۴۹۰t
مانتو شلوار شانتون مخصوص تابستون فقططط و فقططط ۳۹۰t 😍♥️
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
این چنل رو تموووم محصولاش اف زده و ارسالش هم رایگااانه😍😍🔥 | 1 | 0 | Loading... |
00:01
Відео недоступне
بردین ملکشاهی یه پسر فول سکسی و متعصب که عاشق دختر دانشجویی توی محله میشه و وقتی میفهمه برای انتقام اومده، به بهانهای عقدش میکنه و هرشب...💦🔥
https://t.me/+qdy7KThwxQ00NjM8
#دارایصحنههایبزرگسالان❌
video.mp40.84 KB
35210
زبونشو رو چو×چولم میکشه و با لذت پچ میزنه
-دوست داری ارضات کنم دختر عمو؟!
با ناله دستمو تو موهاش چنگ مینم
-اهه... ا...اره سهیل... دارم میام...
انگشتش رو روی ک×.صم میکشه و یک ضرب داخلم فرو میکنه
-اخخ.. دربیار ... سوختم سهیل سوختم!
اشکم که میچکه با خباثت انگشت سومش هم داخلم میکنه
-قراره تا صبج با انگشتام گا.ییده بشی🤤🔞
https://t.me/+9l0gKYDeBT5hMmM0
34620
مانتو عروسکی دانشجویی فقططط ۲۹۰t
ست مانتو شلوار کارگو فقططط ۳۹۰t
شلوار مام مازراتی فقطط ۲۵۹t
سرهمی مجلسی شیک فقطط ۴۹۰t
مانتو شلوار شانتون مخصوص تابستون فقططط و فقططط ۳۹۰t 😍♥️
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0
این چنل رو تموووم محصولاش اف زده و ارسالش هم رایگااانه😍😍🔥
76700
-یکم دیگه جلسه دادگاه شروع میشه..
اگر نمیخوای قاضی شاهد گ•اییده شدن سوراخت باشه، قبل اومدنش برام #ساک بزن🔞🔥
-اما کلی شاهد اینجا هست... میبینن...
-امروز جلسه آخره...قرار شد به جای پول به منو برادرم #ک*ص بدی🔞🔥
توکه نمیخوای برادرت اعدام شه؟
اردلان سرش رو فشار داد تا زیر میز خم بشه
-صحبت بسه #ج*نده کوچولو... زود باش برای منو #داداشم #ساک بزن 😱🔞👇🏻
https://t.me/+uuZCHK3n8bMwMDQ0
برای اینکه برادرش اعدام نشه زیر وکلاش..🔞
76520
00:01
Відео недоступне
بردین ملکشاهی یه پسر فول سکسی و متعصب که عاشق دختر دانشجویی توی محله میشه و وقتی میفهمه برای انتقام اومده، به بهانهای عقدش میکنه و هرشب...💦🔥
https://t.me/+qdy7KThwxQ00NjM8
#دارایصحنههایبزرگسالان❌
video.mp40.84 KB
46410
- آیییی سهیل درد دارم...لطفا...خیلی میسوزه سوراخم!
- ببند دهنتو تو مهمونیا خوب بلدی لخت کنی بدی بیرون م.مههاتو و انقد تنگ و کوتاه بپوشی با یه خم و راست شدن سوراخ ک.ونتم بزنه بیرون ولی به شوهرت که میرسه آخ و اوف اره؟ برگشتی به مامانم برگشتی گفتی سهیل منو نمیک.نه؟
- ن...نه بخدا اینجوری نگفتم...گفت چرا بچه...
- جوری بگ.امت امشب که عقب و جلوت یکی شه خبرچینی شوهرتو نکنی، منکه میدونم اینو گفتی تا بابا بهم گیر بده اما کورخوندی اگه فکر کردی اینجوری میتونی منو پابند خودت کنی تو فوقش برام یه جن.ده دوزهراز ای...
https://t.me/+9l0gKYDeBT5hMmM0
45500
#part1
-اهیییی…سهراب بکنش تو ک*صم …اههییی ببین ک*صم برات چه آبی انداخته …اهههه
خودمو رو ک*یر کلفتش بالا و پایین میکردم و تند تند ک*یر قطورش تو ک*صم بیشتر کرد
صدای شلپ و شلوپ ضربه هاش توی ک*صم با صدای ناله هام هماهنگ شده بود
-اهه…چه ک*صت تنگه دلم میخاد تا صب ک*یرم تو سوراخ داغت بمونه اوووف..
روم خیمه زد و…👇💦🔞
https://t.me/+r6JE_UGPTTE5YjA0
خشن ک*ص و ک*ون پرستار بچشو جر میده😈👅👆
76920
#part18
شلوار و شورتم رو پایین کشیدم و با مردونه نیمه بیدارم مقابلش ایستادم.
- بخورش، آبشو بیار و جلو خودم قورتش بده، اگه غیر این بشه؛ امشبم از شام خبری نیست!
جمله ام که تموم شد، ناباور سرش رو تکون داد و گریه هاش اوج گرفت.
عصبی چنگ انداختم موهاشو گرفتم و سر آلتمو به لب های خشکش فشار دادم...
- وا کن دهنتو، زود بااااش!!
فک کوچیکی داشت و با احتیاط سر مردونه ام رو روی زبونش گذاشتم و از داغی اون دهن تنگ، چشم هام با لذت روی هم افتاد...
- هوووف! دندون نزنی که همه رو توی دهنت خورد می کنم! مکش بزن، مثل آبنبات مکش بزن!...
https://t.me/+E4g3XNWRW61mZjA0
77120
#part1
-اهیییی…سهراب بکنش تو ک*صم …اههییی ببین ک*صم برات چه آبی انداخته …اهههه
خودمو رو ک*یر کلفتش بالا و پایین میکردم و تند تند ک*یر قطورش تو ک*صم بیشتر کرد
صدای شلپ و شلوپ ضربه هاش توی ک*صم با صدای ناله هام هماهنگ شده بود
-اهه…چه ک*صت تنگه دلم میخاد تا صب ک*یرم تو سوراخ داغت بمونه اوووف..
روم خیمه زد و…👇💦🔞
https://t.me/+Oyh-AtgkBLFlNjdk
خشن ک*ص و ک*ون پرستار بچشو جر میده😈👅👆
🔞 بـــامـــداد خُـــماری 🔞
بندازیش رو تخت پاهاشُ بدی بالا رو بهشت خیسش زبون بکشی و سیلی بزنی👅🤤🤤💦💦 ♕روزانه یک پارت قرار داده میشه به جز جمعه ها♕
17700
Авторизуйтеся та отримайте доступ до детальної інформації
Ми відкриємо вам ці скарби після авторизації. Обіцяємо, це швидко!