cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

ماهي

مَن ماهیِ تُنگ‌م؛ دریاهم آرزوست. - https://t.me/HarfinoBot?start=mahi

Більше
Рекламні дописи
601
Підписники
-124 години
Немає даних7 днів
+3330 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Repost from ماهي
سلام بر تو به تعدادِ شب‌های دلتنگی.
Показати все...
لازم نیست هیتا جانم گفت.
Показати все...
من حُبِ شمارو گذاشتم سمتِ چپ پیراهنم، میون تپش‌های قلب و دلهره‌ها و پریشونی‌ها. میون رویاهای دور و دراز که گاه گاهی نگاهش کنم.نمی‌دونم کدوم روز و دقیقه و ثانیه بود. نمی‌دونم چی‌شد، چشم وا کردم دیدم سُر خورده و جاری شده توی رگ‌هام. نشسته بود پشتِ پلک‌هام و شده بود یه دریا. آرو آروم ریشه دووند زیر پوستم. شبیه پیچکی به تنِ زندگی‌م پیچید و سبز شد. دیگه مَنی نبود.شما بودی و غمت. غم..غمِ مبارکِ شما.. نشست لابه‌لای شیرینیِ روزهام. زندگی دیگه شبیه قبل نبود. دل‌، دلِ سابق نبود. نازک شده بود راه و بی‌راه تنگ می‌شد و می‌گرفت و می‌شکست. رویاها چروک شده بوند. رنگ باختند شبیه لباس‌‌های کهنه‌ی کمد. پریشونی‌ها قد کشیدند شهر و آدم‌هاش غریبه شدند. روز‌ها غمِ فراق‌رو پنهون می‌کردم تو مُشت‌هام و حواسِ پرتمو جمع می‌کردم مبادا جایی گوشه‌ایش بزنه بیرون و ابرها شروع کنند به باریدن. و شب‌ها، شب‌ها میله‌های قفسی که آدم‌ها بهش می‌گفتند «خونه» رو می‌شمردم. خونه…راستی! شما خونه‌ی من نیستی؟! شما دست‌های مهربونی داری. شکلِ قفس نیست. پَر می‌ده بهم. می‌شمردم و خیالِ سرکشم حوالیِ آغوشتون پرسه می‌زد. آغوش…چه پناهِ خوبی برای زیستن. برای مُردن.. می‌شمردم و چشم‌هام گرمِ خواب و رویا می‌شد. رویا…چه رنجِ شیرینی. می‌شمردم و امید‌رو وصله‌پینه می‌کردم به دلِ زخمی‌م. امیدِ لمسِ نگاهِ گرمت. راستی! شما نگاهِ مهربونی داری. . #حب
Показати все...
یاری کنید زود
Показати все...
اه این هشتگش چرا اینطوریه؟ بی‌تربیت! #حُب
Показати все...
من حُبِ شمارو گذاشتم سمتِ چپ پیراهنم، میون تپش‌های قلب و دلهره‌ها و پریشونی‌ها. میون رویاهای دور و دراز که گاه گاهی نگاهش کنم.نمی‌دونم کدوم روز و دقیقه و ثانیه بود. نمی‌دونم چی‌شد، چشم وا کردم دیدم سُر خورده و جاری شده توی رگ‌هام. نشسته بود پشتِ پلک‌هام و شده بود یه دریا. آرو آروم ریشه دووند زیر پوستم. شبیه پیچکی به تنِ زندگی‌م پیچید و سبز شد. دیگه مَنی نبود.شما بودی و غمت. غم..غمِ مبارکِ شما.. نشست لابه‌لای شیرینیِ روزهام. زندگی دیگه شبیه قبل نبود. دل‌، دلِ سابق نبود. نازک شده بود راه و بی‌راه تنگ می‌شد و می‌گرفت و می‌شکست. رویاها چروک شده بوند. رنگ باختند شبیه لباس‌‌های کهنه‌ی کمد. پریشونی‌ها قد کشیدند شهر و آدم‌هاش غریبه شدند. روز‌ها غمِ فراق‌رو پنهون می‌کردم تو مُشت‌هام و حواسِ پرتمو جمع می‌کردم مبادا جایی گوشه‌ایش بزنه بیرون و ابرها شروع کنند به باریدن. و شب‌ها، شب‌ها میله‌های قفسی که آدم‌ها بهش می‌گفتند «خونه» رو می‌شمردم. خونه…راستی! شما خونه‌ی من نیستی؟! شما دست‌های مهربونی داری. شکلِ قفس نیست. پَر می‌ده بهم. می‌شمردم و خیالِ سرکشم حوالیِ آغوشتون پرسه می‌زد. آغوش…چه پناهِ خوبی برای زیستن. برای مُردن.. می‌شمردم و چشم‌هام گرمِ خواب و رویا می‌شد. رویا…چه رنجِ شیرینی. می‌شمردم و امید‌رو وصله‌پینه می‌کردم به دلِ زخمی‌م. امیدِ لمسِ نگاهِ گرمت. راستی! شما نگاهِ مهربونی داری. . #حُب
Показати все...
من حُبِ شمارو گذاشتم سمتِ چپ پیراهنم، میون تپش‌های قلب و دلهره‌ها و پریشونی‌ها. میون رویاهای دور و دراز که گاه گاهی نگاهش کنم.نمی‌دونم کدوم روز و دقیقه و ثانیه بود. نمی‌دونم چی‌شد، چشم وا کردم دیدم سُر خورده و جاری شده توی رگ‌هام. نشسته بود پشتِ پلک‌هام و شده بود یه دریا. آرو آروم ریشه دووند زیر پوستم. شبیه پیچکی به تنِ زندگی‌م پیچید و سبز شد. دیگه مَنی نبود.شما بودی و غمت. غم..غمِ مبارکِ شما.. نشست لابه‌لای شیرینیِ روزهام. زندگی دیگه شبیه قبل نبود. دل‌، دلِ سابق نبود. نازک شده بود راه و بی‌راه تنگ می‌شد و می‌گرفت و می‌شکست. رویاها چروک شده بوند. رنگ باختند شبیه لباس‌‌های کهنه‌ی کمد. پریشونی‌ها قد کشیدند شهر و آدم‌هاش غریبه شدند. روز‌ها غمِ فراق‌رو پنهون می‌کردم تو مُشت‌هام و حواسِ پرتمو جمع می‌کردم مبادا جایی گوشه‌ایش بزنه بیرون و ابرها شروع کنند به باریدن. و شب‌ها، شب‌ها میله‌های قفسی که آدم‌ها بهش می‌گفتند «خونه» رو می‌شمردم. خونه…راستی! شما خونه‌ی من نیستی؟! شما دست‌های مهربونی داری. شکلِ قفس نیست. پَر می‌ده بهم. می‌شمردم و خیالِ سرکشم حوالیِ آغوشتون پرسه می‌زد. آغوش…چه پناهِ خوبی برای زیستن. برای مُردن.. می‌شمردم و چشم‌هام گرمِ خواب و رویا می‌شد. رویا…چه رنجِ شیرینی. می‌شمردم و امید‌رو وصله‌پینه می‌کردم به دلِ زخمی‌م. امیدِ لمسِ نگاهِ گرمت. راستی! شما نگاهِ مهربونی داری. . #حُب
Показати все...
ای عزیزممم بچه ساده.:))
Показати все...
https://t.me/imahib/4642 نه حسنه اسمش
Показати все...
ماهي

شماعی‌زاده اسمش امیر نیست؟!

شماعی‌زاده اسمش امیر نیست؟!
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.