cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

مجله گُردآفرید

کجا نام او بود گردآفرید زمانه ز مادر چنین ناورید

Більше
Рекламні дописи
870
Підписники
+224 години
-27 днів
-1030 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Repost from چشم پادشاه
Фото недоступнеДивитись в Telegram
شیروخورشید می‌شود پیدا این شکوه دوباره‌ایرانی به یاد زنده‌یاد مجیدرضا رهنورد که ایران و درفشش را بی اندازه دوست داشت. https://t.me/chshmeiran
Показати все...
13👍 1💔 1
02:58
Відео недоступнеДивитись в Telegram
تداوم ایران و ایرانی پس از سقوط ساسانیان ▪️لینک یوتیوب ◻️ایران چگونه بعد از فروپاشی دولت ساسانی تداوم یافت و منابع تاریخی درباره این تداوم چه می­گویند؟ ◻️ایران، سررزمینِ تاریخی است که مرزهای آن نیز در منابع تاریخی مشخص است. عوامل مختلفی موجبِ «تداومِ فرهنگی» و در ادامه آن، تداومِ سرزمینی ایران در دوران پس از فروپاشی دولت ساسانی شد. در این برنامه از مجموعه برنامه فردای ایران، با دکتر صادق سجادی در مورد بقا و تداومِ ایران در دوران اسلامی به بحث و گفت‌وگو نشسته‌ایم. تداومی که در «نهاد وزرات» و زبان فارسی به وضوح قابل پیگیری است. از همین روی در این گفت‌وگو به نهاد وزارت و البته زبان فارسی که می­توان از آن به عنوان یکی از قدیمی­ترین میثاق­های ملّی ایرانیان یاد کرد، تأکید ویژه داریم. ویدئو کامل این برنامه را اینجا ببینید #فردای_ایران ◻️‌رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️ @Feghtesad
Показати все...
IMG_9137.MP463.15 MB
👍 12
Repost from چشم پادشاه
من و بدبختی‌های جعل و مطالب نادانشی؛ دوستان گرامی برای بار چندهزارم و بار اول در این کانال: قوم_نام «کاردو» که در هلنی و رومی به‌شکل کُردوئنه (Corduene) و گردین (Gordyene)، در متون سریانی به شکل قاردو در «بث قاردو»، در ارمنی به شکل کردوک (Korduk)، آمده است و البته اولین بار به‌شکل کاردوخی در آناباسیس گزنفون به این تیره و نام برمی‌خوریم، هیچگونه پیوندی به واژه «کُرد» و همچنین «کُردها» ندارد. بر اساس ریشه‌شناسی در زبانشناسی، این واژه(قاردو) در فرم‌های مختلفش که نام بردم، با واژه‌ی کُرد ارتباطی ندارد و پژوهشگران داخلی مانند دکتر حسن‌دوست و دانشمندان خارجی مانند مارسیاک(مارچیاک) و بسیاری دیگر این موضوع را تایید کرده‌اند. ریشه‌ی واژه‌ی قاردو که فرم‌های مختلف آن را نوشتم، به ریشه‌ی ق_ر_د در زبان سامی اکدی می‌رسد که معنی قوی یا قهرمان می‌دهد. و در نتیجه یک واژه سامی بوده و حتی «باجردا» در عربی که از ریشه‌ی ج_ر_د است، دگرگون شده‌ی «بث قاردو» در سریانی‌ست. (هم در فرهنگ حسن‌دوست و هم در کتاب مارسیاک که برایتان می‌آورم این ریشه‌شناسی برای قاردو را می‌توانید ببینید). این در حالی‌ست که واژه‌ی کُرد، یک واژه‌ی هندواروپایی بوده و یکی از پیشنهادها و احتمالات من و برخی دوستان و دانشمندانی دیگر، این است که این واژه از ریشه هندواروپایی -kerdʰ ایجاد شده است که شواهد تاریخی و کاربرد نام کرد بعنوان شیوه‌ی زندگی، ما را به این سمت می‌برد. البته پیشنهاد مستحکم‌تری هم دارم که در نوشته‌ای دیگر به آن می‌پردازم. در هر صورت واژه‌ی کُرد با قاردو و فرم‌های آن هیچ ارتباطی ندارد و شواهد تاریخی و مطالعات بین‌رشته‌ای مانند بررسی اسامی موجود در حکومت‌های محلی باستانی آن محدوده، چنین به ما می‌گویند. یکی از مهم‌ترین و بروزترین کتاب‌های نوشته شده که این تیره یا قوم_نام را نیز بررسی کرده است، کتاب: «Sophene, Gordyene, and Adiabene» اثر Michał Marciak است که به حکومت‌های محلی آدیابن، کردوئنه(قاردو) و سوفن پرداخته است. مارسیاک در مورد نام‌های اهالی شخصی کردوئنه می‌نویسد: «...شمار بسیاری از نامها به سریانی می باشند، که نشان می دهد اهالی این ناحیه گویشوران بومی زبان سریانی بودند و این ناحیه به حوزه فرهنگ کلیسایی سریانی تعلق داشت...»(صفحه‌‌ی 228 از کتاب ذکر شده). با توجه به نام اکدی بومیان کردوئنه؛ احتمالا سریانی زبان بودن ایشان، و قرار داشتنشان در حوزه کلیسایی سریانی، می توان حدس زد آن‌ها یکی از چندین قبیله کوه‌نشین سامی و آشوری بودند که با ریشه‌شناسی این واژه نیز همخوانی دارد و هم با اطلاعات و داده‌های تاریخی. *برای دیدن ریشه‌شناسی واژه‌ی قاردو/کاردو در کتاب مهم مارسیاک به صفحه‌‌ی 221 کتاب ذکر شده، رجوع کنید. بدون هیچ شک و شبهه‌ای این واژه هیچ پیوندی با کُرد ندارد. این دو واژه بسیار از هم دور هستند. نسبت به مطالب یاوه و غیردانشی بی توجه باشید. این آشی‌ست که ایرانشناسی کلاسیک برای ما پخته است. آثار بسیار غیردانشی نوشته شده‌ و آنان‌که در مورد ریشه‌ی کرد و کردستان صحبت نموده‌اند، دچار خطاهای وحشتناکی هستند و اغلب این خطاها در آثار گوناگون، یکسان است. از جمله همین پیوند قاردو/کاردو و فرم‌های آن با کُرد، که در اغلب کتب غیردانشی دیده می‌شود و آن حکومت محلی باستانی را، دولت کردی یا پرتو_کرد معرفی می‌کنند. که اشتباه بسیار بزرگ و نادانشی‌ای و در اغلب موارد ناشی از دید ایدیولوژیک و هویت‌خواهانه‌ست. https://t.me/chshmeiran
Показати все...
چشم پادشاه

ایرانی کرد مشروطه‌خواه «مشرووتە زیندووە.»

👍 9
Repost from چشم پادشاه
«نامه‌‌ای‌ سرگشاده به کودکان غزه» نویسنده: والتر بلاک مترجم: بی‌بی والتر بلاک، یکی از تاثیرگذارترین و مهم‌ترین اقتصاددان‌های زنده مکتب اتریش است که هایک برای یکی از کتاب‌های او نوشته بود: من را به یاد میزس می‌اندازد. تراژدی زمانه این است که امروز او از موسسه میزس به دلیل نوشتن این مقاله اخراج شده است. اینک ترجمه‌ی این مقاله‌ی مهم و متفاوت را در اختیار شما عزیزان قرار داده‌ایم. به مهر بخوانید https://t.me/chshmeiran
Показати все...
والتر بلاک_غزه.pdf1.81 KB
👍 7 2
Repost from چشم پادشاه
ادامه؛ اما اخیراً مناظره جناب تقی‌زاده را با کاوه شهروز در BBC دیدم در مورد موضوع اتحاد و جرج تاون. جناب تقی‌زاده به درستی فرمودند که هدف آن افراد، کسب مشروعیت سیاسی به‌وسیله شاهزاده بود. و البته پیش‌ترها نوشته بودم که شاهزاده نیز اهدافی داشت. یکی از آن هدف‌ها، نشان دادن این موضوع بود که برای «اتحاد» باید اصولی مشترک و بنیادین داشت. کاوه شهروز در مصاحبه می‌گویند که «آقای پهلوی» باید با مخالفان نظام پادشاهی نیز گفتگو و کار کند. صحبت شهروز درست است. اما رندانه دغل‌کاری‌ست. شاهزاده برای همکاری اصولی دارد که بارها اعلام نموده است. اتفاقاً اصول شاهزاده نیز استوار است بر «ایران‌خواهی». بارها ایشان فرموده‌اند که اعتقاد به ملت ایران و پرچم ملی، حفظ مملکت و اعتقاد به اراده‌ی ملت و دولت ملی سکولا، اصول ایشان برای همکاری‌اند. از این رو با جمهوری‌خواهان ایران‌خواه نیز همکاری کرده‌اند. اما باید به امثال کاوه شهروز یادآوری کرد که شاهزاده به این علت با مجاهدین و تجزیه‌طلبان که عمده‌ی مخالفان پادشاهی در اپوزیسیون را تشکیل می‌دهند، همکاری نمی‌کند، چون‌که ایران‌خواه نیستند. یعنی هم آن اصول را نمی‌پذیرند و هم خائن به ملت‌اند. علت شکست منشور جرج تاون همین است. عدم پایبندی افراد حاضر، به منشور(رجوع شود به صحبت‌های مهتدی و جلسه‌ی خصوصی‌شان با ایلخانیزاده و حزبش) و همچنین نداشتن اصول مهم فعالیت سیاسی برای آینده ایران. آیا لازم است بگویم حزب کومله، از همان احزاب مائویستی در خدمت صدام بود؟ یا کارنامه‌ی مجاهدین خلق را باز کنم؟ حتی افرادی که سعی دارند آن اصول را هم با خطر روبرو کنند، صلاحیت و شرایط کار سیاسی را ندارند. از جمله خود کاوه شهروز. که با طرح فدرالیسم قومی، راه تهدید و نابودی آن اصول را هموار می‌سازند و عملاً در جهت تخریب آن می‌کوشند. در نتیجه موضوع عدم همکاری و اتحاد؛ موضوع اختلاف در انتخاب پادشاهی یا جمهوری برای فرم دولت نیست. مسئله فراتر از این‌ها؛ ایران است و اعتقاد و احترام و کوشش در جهت اصول ایران‌خواهی. در نهایت باید بگویم کسانی که همچنان سعی دارند از اتحاد صحبت کنند و این و آن را برای عدم اتحاد مقصر جلوه دهند، طرحی برای کار سیاسی ندارند. که اگر داشتند با وجود این همه تضاد و تفاوت در ماهیت و گفتمان گروه‌ها، همچنان خاک را به این حفره‌ی عمیق اتحاد نمی‌ریختند. جمهوری اسلامی آخرین شانس این گروه‌های ضد ایران، برای رسیدن به آرمان‌هایشان است. خطوط مشخص است. یا ایران و ایران‌خواهی پیروز خواهد شد و جمهوری اسلامی و هرآن‌چه که در جهت تخریب مملکت می‌کوشد را دفع می‌کند، یا شکست می‌خوریم و این سرزمین به سیاه‌ترین نقطه‌ی خود می‌رسد. در هر صورت نمی‌توانیم با این جناح -جناحی که کل تاریخش نفی ایران و کوشش برای از بین بردن آن بوده است- متحد شویم ولو به ما برچسب بزنند و وافاشیستا سر دهند. https://t.me/chshmeiran
Показати все...
چشم پادشاه

ایرانی کرد مشروطه‌خواه «مشرووتە زیندووە.»

👍 12
Repost from چشم پادشاه
برای کار سیاسی در ایران باید ایران‌خواه بود؛ این روزها مجدد موضوع «اتحاد» در اپوزیسیون جمهوری اسلامی با مصاحبه‌های شاهزاده رضا پهلوی، پیش آمده است. عده‌ای می‌گویند تا زمانی که میان گروه‌های سیاسی اپوزیسیون اتحادی ایجاد نشود، جمهوری اسلامی فروپاشی نخواهد کرد. برخی نیز همزمان با این مسئله، پرونده‌ی منشور جرج تاون را باز کرده و به علت‌های شکست آن می‌پردازند. این وسط افرادی که تفکرشان برآمده از گفتمان 57 است مانند همیشه، پهلوی را عامل شکست منشور جرج تاون و همچنین عامل عدم اتحاد اپوزیسیون معرفی می‌کنند. اما آیا واقعا می‌توان درون اپوزیسیون شکلی از اتحاد را به وجود آورد؟! ببینید موضوع بسیار ساده‌ست. برای کار سیاسی در ایران و آینده‌ی ایران ما نیازمند «ایران‌خواهی» هستیم. یعنی فرد یا گروه سیاسی باید اصول بنیادین این ایران‌خواهی را دارا باشد. اعتقاد و احترام و کوشش در جهت سه اصل را -در حداقلی‌ترین حالت-، من ایران‌خواهی می‌نامم که عبارت‌اند از: 1_«حفظ کیان مملکت یعنی سرزمین ایران» 2_«اعتقاد و احترام به ملت ایران و اراده ملی» 3_«کوشش در جهت احیا دولت ملی». این سه اصل چیزهایی نیستند که دل‌به‌خواهی انتخاب شده یا به فرد و گروهی خاص تعلق داشته باشند. بلکه اساسی‌ترین زمینه‌های کار سیاسی‌اند. همراه خود حقوق طبیعی یک ملت تاریخی و همچنین سازوکار‌های نو دولت را دارند. یعنی هم خاک آن ملت بعنوان حقوق طبیعی حفظ می‌شود و هم می‌توانند درون آن، اراده خود را با تعیین سرنوشت؛ یعنی تصمیم‌گیری در مورد آینده خویش، نشان دهند و هم دولت ملی را احیاء نمایند. از این رو این ملت می‌تواند برای خود «آزادی» را بعنوان شهروندان -آن چیزی که درون سیستم امت‌گرای اسلامی موجود نیست- به دست آورند و حقوق فردی خویش را بازیابند. زمانی‌که پیش‌زمینه کار سیاسی برای ایران این است، حال می‌توان طرحی برای «اتحاد» ریخت. گروه‌ها و افرادی که این اصول را پذیرفته باشند، می‌توانند روی همین اصول متمرکز شوند و اتحادی را شکل دهند ولو روش‌های سیاسی و جناح‌هایشان متفاوت باشد. زمانی‌که این اتحاد شکل گرفت، می‌شود روی هدف متمرکز شد. هدف چیست؟ از دید من در شرایط امروز هدف ما دارای دو مرحله است. اول عبور از جمهوری اسلامی و منشاء و گفتمان شوم آن. دوم تلاش برای تحقق اصول «ایران‌خواهی» که نام بردم. یعنی حفظ کیان مملکت و سرزمین ایران در زمان آشوب پس از فروپاشی یک نظم مستبد که مرزهای ایران را نیز به بحران کشانده است(در مورد این مسئله بعدا خواهم نوشت). و ایجاد بستری برای نمود اراده ملت و احیا دولت ملی. این‌که روش‌ها و رفتار ما در این مسئله باید چگونه باشد، بحثی‌ست جدا و هدف این نوشته بررسی آن نیست. پس می‌بینیم هنگامی‌که آن پیش‌زمینه‌ها را داشته باشیم، احتمال رقم خوردن اتحاد و تمرکز بیشتر روی هدف، افزایش می‌یابد. اما در فضای اپوزیسیون، گروه‌ها و افرادی هستند که این اصول را ندارند و نمی‌پذیرند و از بدو تأسیس‌شان، با این مفاهیم بیگانه و دشمن‌اند. گروه‌هایی وجود دارند که در ابتدا کمونیست‌های مائوئیستی شیفته‌ی روستا بودند. آن‌ها هرچند همان مائوئیسم را هم نمی‌فهمیدند اما به تقلید از آن، روی جامعه‌ی روستایی بعنوان محرک انقلاب‌شان، متمرکز بودند. انقلابی که هدف نهایی‌ش درهم شکستن دولت ملی، مدنیت، برهم زدن نظم اجتماعی، سلب حقوق طبیعی شهروندان چنان آزادی و مالکیت بود و در این راه به خشونت و مبارزه‌های چریکی و مسلحانه و روستایی روی می‌آوردند. از خروجی‌های مائوئیسم، پل پوت و خمرهای سرخش بود. آیا لازم است بگویم خمرهای سرخ چه بلایی سر کامبوج آورد؟ همین گروه‌ها بعدها با امت‌گرایان اسلامی متحد می‌شوند و نفی همه‌ی موارد انسان مدرن و ملت ایران را به توان دو می‌رسانند. آن‌هایی که از سفره‌ی انقلاب جا ماندند یا سهم‌شان در حد نان و پنیر و شلاق بود، با وقوع جنگ با رژیم بعث؛ این ملت، سرزمین و خاکش را به صدام فروختند. حامی اصلی‌شان صدام شد و بر ضد همین اصول «ایران‌خواهی» مجدد به پا خاستند. امروز هم همین گروه‌ها در شکل‌های مختلفی موجود اند و آرمان و هدف‌شان با اندکی تغییر، همان است که بود. یعنی نفی همه‌ی اصول ایران‌خواهی. عده‌ای دنبال تجزیه‌اند و عده‌ای با مواردی چون فدرالیسم قومی می‌خواهند درهای خشونت را به روی ایران باز کرده و مسیر فروپاشی این مملکت را هموار سازند. زمانی‌که ما با چنین افراد و گروه‌هایی طرف هستیم، آیا صحبت از «اتحاد» سراسری اپوزیسیون، بچگانه و عوام‌فریبانه نیست؟ اختلاف ایران‌خواهان با این گروه‌ها و افراد چنان زیاد است که «اتحاد» از ابتدا از مفهوم تهی می‌شود. این‌ها بدیهیاتی‌ست که ما باید بارها و بارها تکرار کنیم. https://t.me/chshmeiran
Показати все...
چشم پادشاه

ایرانی کرد مشروطه‌خواه «مشرووتە زیندووە.»

👍 7
Repost from چشم پادشاه
Фото недоступнеДивитись в Telegram
سارینا بلند شو... دورتموند رفته فینال... منتظرتم... باهم بریم ومبلی، تیم محبوب من هم امشب صعود می‌کنه... سارینا همه منتظریم که بیای... «...کاشکی 1 ژوئن در ورزشگاه ومبلی عکس سارینا اسماعیل‌زاده بدرخشه. دوستانی که انگلیس اقامت دارید با شما هستم...» https://t.me/chshmeiran
Показати все...
💔 17 2
Repost from چشم پادشاه
Фото недоступнеДивитись в Telegram
Показати все...
👍 7
Repost from چشم پادشاه
دو کلوم از مامی عروس؛ فریبرز محمدخانی یک رشته توئیت نوشته و ادعا کرده که مشروطه‌خواهی همان اصلاح‌طلبی‌‌ است و پروژه‌ی هدایت شده‌ای از جانب نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی. استدلال او بر این استوار است که در سال 1385، از جانب اصلاح‌طلبان همایشی تحت عنوان «ایران یکصد سال پس از مشروطیت» برگزار شده و افرادی چون خاتمی، جلایی‌پور، حجاریان، کروبی و...، از سخنرانان آن همایش بوده‌اند. سپس ادامه می‌دهد و در کمال تعجب می‌گوید که از سال 88 سپاه پاسداران بر گروه‌های ملی‌گرا تسلط پیدا نموده و مشروطه‌خواهی جای پادشاهی‌خواهی را گرفته است. جای بسی خوشحالی‌ست که مدعی سواد آکادمیک؛ این تئوریسین خودخوانده، هم تاریخ نمی‌داند -یعنی تاریخ ایران و تاریخ مفاهیم سیاسی در ایران- و هم سیاست را. این‌که کسی بگوید چون چند فرد درون سیستم جمهوری اسلامی که سوادشان، نوسانیْ میان خاتمی و رئیسی‌ست، از مشروطه بالا رفته‌اند، پس مشروطه پروژه است و از دل اصلاحات بیرون آمده، باید به عقل آن کس شک کرد. لابد «مشروطه ایرانی» آجودانی -با همه نقدها- که چند سال پیش از این نشست به چاپ رسیده و در آن «رضاشاه قهرمان مشروطه بود» به چشم می‌خورد نیز، پروژه بوده و نقشه‌ی اصلاحات. یا شاید هم آخرین نوشته‌ی آریامهر فقید که سرنوشت کشور را به قانون اساسی که حاصل انقلاب مشروطیت بود، سپرده است، نقشه‌ای بیش نبود که آن را هم اصلاحات ساختند. شاید هم حزب مشروطه ایران که با دستان پرتوان و میهن‌پرست داریوش همایون ایجاد شد هم پروژه‌ی اصلاحات است! که اگر چنین باشد باید پرسید فریبرز محمدخانی با باقیمانده آن حزب و افراد ورشکسته‌اش چرا همکار و هم‌فکر است؟! به هر روی قصد ندارم به این ترهات بیش از این پاسخی دهم و چیزی را اثبات کنم. اما موردی که بسیار جالب بود در نوشته‌ی او، این است که می‌گوید مخاطب مشروطه، شاه است یا به تعبیری دیگر مشروطه در تقابل با شاه است. این برادر تئوریسین ما هرچیزی را بدون توجه به صحبت‌های قبلی‌اش می‌نویسد، وگرنه اگر توجه داشت چنین نمی‌گفت. خب اگر مخاطب مشروطه، شاه است و به تعبیری مخالف شاه، اصلاحات در سیستم جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، با کدام شاه می‌جنگند؟ یا دقیق‌تر مخاطب‌شان کدام شاه است؟ مگر جمهوری اسلامی، شاه دارد؟ احتمالا اگر این تئوریسین ما، اندکی جلوتر می‌رفت، خامنه‌ای را شاه می‌نامید، جای شکر دارد که قدم فراتر نگذاشت. اما این‌که چرا استفاده از مشروطه‌خواه، امروز دقیق‌ترین اصطلاح برای بیان افکار پادشاهی‌خواهان است، به‌شکل مفصل بعدها به آن می‌پردازم. اما این را بدانید که مشروطیت فهم مدرن ما از سیاست و نهاد و قانون است. به‌عبارتی مشروطه پلی بود که فهم ما از شالوده‌ی ملیت و دولت را به معنای جدید آن رساند و هم باعث تأسیس «حکومت قانون» شد. تأکید ما بر بازگشت به مشروطه، تأکید بر بازگشت به حکومت قانون ذیل پادشاهی است و از این رو مشروطه‌خواهی، فهمی‌ست برای دفاع از همین نهاد. https://t.me/chshmeiran
Показати все...
چشم پادشاه

ایرانی کرد مشروطه‌خواه «مشرووتە زیندووە.»

👍 12
Показати все...
غلطواره فکر سیاسی (1).pdf3.82 MB