cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

شعر ۴۰۱

ویژه انتشار شعر و موسیقی #زن_زندگی_آزادی

Більше
Іран113 593Фарсі110 175Категорія не вказана
Рекламні дописи
1 006
Підписники
Немає даних24 години
-37 днів
-1630 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

در شادباشِ زهدان‌ام  آن سکستون ترجمه و اجرا: علی ثباتی به زنانِ کشته‌ی زن.زندگی.آزادی دَرَم همه‌کسی پرنده‌ست می‌زنم با هرچه دارم، بالابال، می‌خواستند دورَت را قلم بگیرند ولی چنین نخواهند کرد.  گفتند زیاده خالی بوده‌ای ولی چنین نبودی. گفته بودند مریضی به‌حدِّ مرگ ولی چنین نبوده‌ای. مثل دخترمدرسه‌ای‌ها آوازخوانی. پاره‌پاره نه. شیرین‌وزن، در شادباشِ زنی که منم و روحِ زنی که من و این مخلوقِ کانونی و شوق‌اش می‌خوانم برات، تن می‌سپارم به زیستن. سلام، ای روح. سلام، فنجان. ببند، بپوشان. بپوشان آنی را که در بطن می‌گیرد. خاک مراتع را سلام. خوش‌‌آمدی پیش‌پای ریشه‌ها. زندگانی‌ست هر سلولی را. آن‌قدری هست که ملّتی را خوش آید. آن‌قدری هست که هرچه خوبی‌ از آنِ جمهور باشد. هرکه، هر مُلک و مردمی، می‌گویدش این‌چنین: «چه نیک است این سال که می‌توانیم بکاریم باز وُ مشتاقِ دِرو باشیم. آفتی از پیش ‌دیده و از پیش رانده». چه بسیار، زنانِ هم‌آواز: یکی پوتین کارگری به‌پا و لعنت‌دهنده‌ی ماشین‌آلات، یکی توی آکواریوم و نجواگر خوکِ آبی، یکی پشت فرمونِ ماشین فورد وُ توی هپروت، یکی بندِ نافِ گوساله‌‌ای را در آیروزونا بُرّان، یکی ویلون‌سِلی در روسیه بین دو پاش، یکی غرق سیاه‌کاریِ مطبخی در مصر، یکی دیوار اتاقِ خواب‌اش را رنگِ ماه کُنان، یکی در احتضار و یادش با صبحانه‌ای، یکی هلیده بر فرشَکِ نرم‌اش در تایلند، یکی کون بچه‌اش را شویان، یکی از پنجره‌ی قطاری خیره‌به بیرون، نگران، در مسیرِ وایومینگ وُ یکی هرجا که هست و برخی همه‌جا که هستند و همه ازقرار، آوازکُنان، آواز برخی‌شان، هرچند، ناکوک. شیرین‌وزن، در شادباشِ زنی که منم، بگذار شالِ ده‌پایی را بکشم از دنبال، بگذار برای نوزده‌ساله‌ها طبّالی کنم، بگذار تا سردست ببرم رطل‌های نثاری را (اگر فریضه‌ام این است) بگذار تا بپژوهم بافت‌های رگی‌قلبی را، بگذار تا وارَسم فواصلِ زاویه‌اندازِ شهابی را، بگذار تا از ریشه‌ی گُلان بِمَکم، (اگر فریضه‌ام این است). چون این است آنی که می‌طلبد تن. بگذرا آواز سر دهم برای شام، برای بوسیدن، برای درست آری. اجرا، اختصاصی کانال شعر ۴۰۱ #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #Woman_Life_Freedom @Poetry_401
Показати все...
attach 📎

03:28
Відео недоступнеДивитись в Telegram
اجرایی از شعر «چاک» هدیه‌ی نوروزی من به بهناز امانی و شجاعت و ایثارش، به امید آن‌که روزهای بهتری برای مام میهن رقم بخورد و جداماندگانش نیز دوباره به آغوشش برگردند. سپیده جدیری اختصاصی کانال شعر ۴۰۱ اشاره: دکتر بهناز امانی، شاعر، نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه، مهر ماه ۱۴۰۱ به دلیل امضای بیانیه‌‌ی اساتید دانشگاه در محکومیت بازداشت دانشجویان، بازداشت شد و ۴۶ روز را در زندان قرچک ورامین گذراند. حبس خودسرانه‌ی او موجب تاخیر در تشخیص بیماری سرطان رحم او و متاستاز شد. شعر چاک از سپیده جدیری که اجرایی از آن را می‌شنوید، در سال ۲۰۱۵ شعر منتخب بنیاد خوویانوس اسپانیا شد و جایزه‌‌ای نقدی به مبلغ ۲۰۰۰ یورو را از آن خود کرد. جدیری همچنین با شعر بلند دیگری به نام «گوشت»، از شاعران منتخب پروژه‌ی «زنان خطرناک» دانشگاه ادینبورو اسکاتلند بوده است. از این شاعر تا کنون یازده کتاب در حوزه‌های شعر و ترجمه انتشار یافته و از دیگر فعالیت‌‌های او بنیان گذاشتن جایزه‌ای خصوصی برای شعر زنان در ایران با عنوان «خورشید» بوده است. #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #Woman_Life_Freedom @Poetry_401
Показати все...
83.32 MB
گلویش پر از کوچه شد! آتش برقصم      رویم با موی   با موی    با موی از گیسو از حلق خیابان آتش برقصد سرو      ریخت از خیال از خام خرمن خرمن خیابان خون شدم سرخ مثل یک ماهی تا خاک شوند خون شوم تا خاک شوند خون شوم خشک خون شوم روی دیوار زهر مزه‌ی دهان مادر  مزار    داربست شود دار ـ دارویش را داده بودند؟ـ ـ رویایش رویایش را!ـ موی تو طناب باشد گردن ـ چه نقشه‌هایی از گلو بر گردن بریزند ـ عشق اکنون تکلیف دیگری دارد عشق اکنون تکلیف دیگری دارد بوسه‌هایم بوسه‌هایم دنبال گردن تو می گردند عاشقانه‌هایم برای تو برای تو ای محارب زیبا! سهیلا میرزایی اختصاصی کانال شعر ۴۰۱ سهیلا میرزایی زادهی شهر ارومیه، دوران کودکی خود را در آذربایجان گذراند و در دوران نوجوانی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. او دانش آموختهی رشتهی روانشناسی بالینیست. سهیلا میرزایی از دوران نوجوانی به شعر و ادبیات علاقمند بود و شعر مینوشت تا با کارگاه شعر و قصهی دکتر براهنی آشنا شد. اولین کتاب او در همین دوره منتشر شد که همزمان با مهاجرت او به آلمان بود. آثار منتشر شدهی او: -آنتولوژی شعر "دیاسپورای شعر"، گردآورنده: سهیلا میرزایی، سال ۰۲۰۲، نشر آفتاب، نروژ ـ مجموعه شعر دو زبانه ی فارسی ـ ترکی «الیمدن دوشورم»، برگردان شعرها از رقیه کبیری، سال ۰۲۰۲، نشر مهری، لندن ـ انگلیس ـ مجموعه شعر«میافتم از دستم»، سال ۰۲۲۲، نشر آیدا، بوخوم ـ آلمان ـ مجموعه شعر«میچکا غیرقانونی میخواند»، سال ۰۲۲۲، چاپ مرتضوی، ـ آلمان ـ مجموعه شعر«یک سین جا ماندهام»، سال ۲۲۱۱، همگامان چاپ، تهران ـ ایران سهیلا میرزایی از سال ۰۲۲۰ تا ۰۲۲۱ دبیر ادبی نشریهی «آوای زن» بود که سردبیری آن را شعله ایرانی برعهده داشت. علاوه بر آن چندین سال به عنوان روزنامه نگار با سایت «شهرزاد نیوز» همکاری داشت و محور فعالیتهایش روی آثار هنرمندان و ورزشکاران بود. او سخنرانیها و شعرخوانیهای بسیاری را در شهرها و کشورهای مختلف اروپا و امریکا و کانادا داشته است. سهیلا میرزایی علاوه بر حوزهی ادبی، در زمینهی ورزش (کوهنوردی و سنگنوردی) هم فعالیت حرفه ای دارد و رکوردهای مختلفی را در دیوارهنوردی ایران به جا گذاشته است و از اولین ملی پوشان سنگنورد زن ایران در سال ۲۲۱۲ بود. او در خارج از کشورهمچنان فعالیتهای حرفهای خود را در کوهنوردی و سنگنوردی ادامه میدهد و مربی سنگنوردیست. سهیلا میرزایی اکنون به عنوان روانشناس و مددکار اجتماعی در شهر فرانکفورت مشغول به کار است. #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #Woman_Life_Freedom @Poetry_401
Показати все...
attach 📎

01:06
Відео недоступнеДивитись в Telegram
‎از روبرو می‌آیی  ‎به پشت خنجر می‌زنی ‎زخم برمی‌دارد و ترک ‎کوچه خالی شده از درونم ‎که روزی رهزنش بودی ‎ترک که برمی‌دارد قلبم را  ‎دو تا می‌شوم ‎ زن تو ‎و مرد خودم بوده‌ام ‎مرد شده‌ام ‎دستان نازکم و پاهای خسته‌ام لگد می‌زند ‎به زندگیت ‎مرد شده‌ام و زن را ‎به زنبورک پوشالی لباست دوخته‌ام غزاله زرین‌زاده در بهمن ماه ۱۳۵۸ در مشهد به دنیا آمد. علاقه‌ی اصلی او یعنی شعر باعث شده در عین حال که تحصیلاتش را در رشته‌ی شیمی آلی تا مقطع دکتری ادامه داده است، سه مجموعه شعر را به نام‌های «قاصدک»، «آخرین محل تولدم» و «درد من مشترک نیست» به چاپ برساند و با نشریات و پایگاه‌های ادبی نیز در ارتباط بماند. این مجموعه‌ها حاوی مضامین اجتماعی و عاشقانه‌اند که حکایت از وضعیت نامناسب زنان در بستر جامعه‌ای مرد سالار دارد. اختصاصی کانال شعر ۴۰۱ #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #Woman_Life_Freedom @Poetry_401
Показати все...
13.09 MB
01:45
Відео недоступнеДивитись в Telegram
«بهاریه ۱۴۰۲» تقدیم به تمام سوگوارانِ پاره‌های ِ تنِ ایران، به ویژه بازماندگانشان. و به امیدِ روشنی و آزادی: یک هفت‌سینِ یخ‌زده بر سنگِ سردِ گور یک جفت چشمِ خیس، تو را می‌کند مر‌ور: از موج‌ ِگیسوانِ رها در مسیرِ‌ باد تا چشم‌های بسته‌یِ خوابیده زیرِ گور اینجا کنارِ خاطره‌هایت نشسته‌ام با هفت‌سینِ ناقصِ بی‌سورِ بی‌سرور تقویم، پا‌به‌پایِ زمستانِ زمهریر از خنده‌هایِ روشنِ تو می‌کند عبور ای کاش این زمانِ ستمگر بایستد این روزهایِ شب‌زده‌یِ مانده از تو دور تحویلِ سال لحظه‌ی ِ بغضِ مکرّر است یا شورِ زندگی وسطِ چشم‌هایِ کور سروِ روانِ خم‌شده بر سفره‌یِ بهار! ای کوهِ سربلندِ سرافرازِ پر‌غرور! نامت بلند باد که این خاکِ سوگوار خون می‌دهد هر‌ آیِنه در انتظارِ نور. فاطمه شمس #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #Woman_Life_Freedom @Poetry_401
Показати все...
39.88 MB
00:42
Відео недоступнеДивитись в Telegram
برای روز شعر، برای تنهایی تازه، برای دردهای در بند، برای آن جان‌ها که دادیم، برای بهار زخمی‌مون، برای زن زندگی آزادی در بند بهاری هست بهاری که با شاخه‌ها و شکوفه‌هایش فرو می‌آید در میله میله میله‌های ایستاده در برابر ما. آرش نصرت‌اللهی از کتاب «رویاها برگشته‌اند؟!» با طرح شهاب جعفرنژاد ویدیو اختصاصی کانال شعر ۴۰۱ #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #Woman_Life_Freedom @Poetry_401
Показати все...
4.81 MB
01:01
Відео недоступнеДивитись в Telegram
برای زن زندگی آزادی فرشته اقبالی اهل و ساکن جنوب (خوزستان) - کارشناس ارشد معماری - آغاز فعالیت حرفه‌ای هنری از سال ۱۳۸۲ - شاعر ، عکاس - فعال اجتماعی - فعال زنان در حوزه‌ی ادبیات و شعر - انتشار مقالات و متون معماری و ادبی در سایت‌ها و نشریات اینترنتی  - چاپ مجموعه شعر  "زن در دی ماه است" انتشارات آوای کلار، ۱۳۹۶  (بعد از سه سال معطلی جهت صدور مجوز از اداره ارشاد کشور) - برگزیده همایش و جشنواره‌های استانی و منطقه‌ای - عضو هیات مدیره خانه شعر بهبهان - برگزاری جلسات شعر و ادب خانه شعر با حضور شاعران مطرح درون و برون مرزی - همکاری با نشریات ادبی هنری بومی، استانی و کشوری - کارشناس طرح‌های جامع شهری - طراح و ناظر پارک پارک‌های منطقه ای -….. در دست چاپ: - مجموعه شعر  زنانه‌ی دوتن - مجموعه پژوهشی از ادبیات تا معماری - زن و شعر - آنِ زن (مجموعه شعر کوتاه) - عکاسی زنانه #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #Woman_Life_Freedom @Poetry_401
Показати все...
18.77 MB
معرفی ویژه‌نامه‌ی بیداد موریانه‌ها بیداد موریانه‌ها با احترام به همه‌ی جوان‌افتادگان آزادی‌خواه ویژه‌نامه‌ی نوسالش را به جان شیفته‌ی #محمد_شعبانی تقدیم می‌کند. بیداد موریانه‌ها (ویژه‌ی شعر زن): @bidaademooriyanehaa @Poetry_401
Показати все...
ویژه‌نامه‌ی_بیداد_موریانه‌ها_1402.pdf2.77 MB
امضایی که نوروز را به مثابه سالگرد anniversary واجد پراکسیس تاب‌آوری می‌کند پیام حسن‌زاده نوروز با اراده‌ای به پاسداشت «آغاز» یا بهتر بگویم «سرآغاز» خودنمایی می‌کند. نوروز دقیقا به واسطه‌ی بازگشت جاودان «همان»، یا آنچه قرار است جاودانه تکرار شود قابلیت بزرگداشت یافته است. اساسا آنچه تکرار ناشندنی است، یا قسمی به یاد آورندگی را در خود نداشته باشد، تجلیل پذیر نیست. اما در سالگرد وعده‌ای نیز در میان است، در آنچه هر ساله باز می‌گردد، یا قرار است بازگردانده شود یا باور می‌کنیم که بازگردانده می‌شود؛ خواه تولد مسیح باشد، سالگرد امضای ازدواج، یا به تعبیری ظاهرا عینی‌تر بازگشت بهار یا بازگشت زمین پس از چرخشی کامل به جای اولش. حتی می‌توان، و بایستی گفت در سالگرد فقدان عزیزان نیز سوگندی در کار است. پس در هر کنش تبریک سال نویی: "سال نو مبارک"، خواست به بازگشت، به "سرآغاز" موج می‌زند. بنابراین نمی‌توان گفت: از اساس «نو» به تعلیق در نمی‌آید؟ آیا چیزی در بازگشت جاودان «همان رخداد» امیدوار کننده است؟ مگر نه این است که بزرگداشت آنچه تکرار پذیر است رو به غایتی نیز دارد؟ عزیزی می‌گفت: بحث بر سر امید است. در این حرکت دو گانه: تبریک سپری شدن و میل بازگشت به سرآغاز، تکرار امر تکرار شونده، امید بستن به چه چیزی ممکن است؟ امید به توان بازگشت به زندگی، به دوباره زیستن؟ از سر زیستن زندگی، در هنگامه‌ای که نام‌هایی دیگر توسط عزیزان‌شان خطاب نمی‌شوند یا بهتر بگویم از خطاب شدن سر باز می‌زنند؟ تاب آوری: شاید بتوان گفت پابرجا ماندن «جان مایه‌»ی زن است. امید به تاب‌آوری، تاب آوردن آنچه تکرار می‌شود یا تاب آوردن آنچه دیگر از تکرار شدن سر باز می‌زند؟ میل بازگشت به سرآغاز و به بطن است که ما را از رنج سپری شدن می‌رهاند یا اراده به گذشتن که خلاصی از تکرار را امید می‌دهد؟ پس «سال نو مبارک»، در لحظه‌ی بیانش از درون شکافته می‌شود. اکنون به امضا برمی‌گردم، چه چیز ساختار اعتباری امضا را، امضا یودگی امضا را بنیان می‌نهد؟ تکرار پذیری آن. اگر به خاطر تکرارپذیری نبود، هیچ امضایی نمی‌توانست ارزشی منحصر به فرد داشته باشد. «امضا برای آنکه کارکرد داشته باشد، یعنی قابل خواندن باشد، باید به صورتی قابل تکرار، تجدید پذیر و قابل تقلید باشد؛ باید بتواند از حضور اکنون و قصد تکین تولیدش جدا شود» (دریدا 20). امضا به‌رغم کارکرد حادش، یعنی نشان از حضور حیاتی کسی را داشتن، بیش از حضور او عمر می‌کند و بنابراین «دیگری» نسبت به حضور او باقی می‌ماند. دقیقا در غیاب است که امضا خود را به کار می‌اندازد، از همان ابتدا شخص برای غیببت خود، در غایت امر، برای مرگ خود امضا می‌کند تا پس از او امضا به زندگی ادامه دهد. در واقع، این یکی از ویژگی‌های اساسی امضا آن است که خود را همیشه بی‌وقفه متعهد به وعده‌‌ی خود کند. بنابراین هر نورزوی، هر سالگردی فی نفسه برای آنکه بتواند واجد ارزش باشد باید بتواند از منشا منفصل شود، اما این انفصال در عین حال می‌بایست بنیان نهادنده‌ و فراخوانگر لحظه‌ی موسس حضوری باشد، حضور تقلیل ناپذیر سرآغاز. به یک معنا، «سال نو مبارک»، باز می‌یابد تا بربیافکند، بیان می‌افکند تا بازیابد.  در این تلاقی‌گاه، کنش سوگواری و بیان «سال نو مبارک» پیوندی وثیق می‌یابند، سوگ نام‌هایی که دیگر خطاب داده نمی‌شوند، یا بهتر بگویم، نام‌هایی که از خطاب شدن دیگر سرباز می‌زنند، نام‌هایی که پیش از خطاب شدن به خبر تبدیل شدند و دود شده و به هوا می‌روند، و نام‌هایی که هیچگاه خطاب نشدند، اما در فاصله‌ی‌ میان این انفصال‌ها و بازیافتن‌هایِ جاودانِ سالگردها، سال نو مبارک‌ها، چیزی «نیازموده»، آن نو-وعده «تقلا می‌کند»، «چیزی به سوی نور می‌فرازد». زن، زندگی، آزادی یک تکینگی است، درست به مانند تمامی آن‌ نام‌ها که تکین بودند، نه در معنای «یک بار برای همیشه»، همان‌گونه که سوگ‌ و سال نو مبارک، یک بار برای همیشه رخ نمی‌دهند. بلکه زن، زندگی، آزادی به‌طرزی پیچیده‌تر اشتیاق کفری خاص را در سر می‌پزد که با این وجود به حقیقت دوپاره‌ی امضا مومن می‌ماند. زن قسمی تاب‌آوری است که به آنچه اصرار ماندنِ «همان» را دارد کافر است و اما ایمانی است به منزله‌ی وعده یا امکان تکرار نام‌هایی که هیچگاه از  راه نمی‌رسند. آه، زن به امضا ایمانی کفرآمیزی و "من تو را از آن سوی آسمان ندا می‌دهم"*. *برگرفته از ترانه‌ی پژواک‌ها.  تقدیم به بهناز امانی و مقاومتش. Derrida, Jacques. Limited Inc, ed. Gerald Graff. Evanston, Ill.: Northwestern University        Press, 1988. منبع: اینستاگرام نویسنده #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #Woman_Life_Freedom @Poetry_401
Показати все...
attach 📎

00:57
Відео недоступнеДивитись в Telegram
برای زن زندگی آزادی اختصاصی کانال شعر ۴۰۱ فرناز جعفرزادگان، شاعر و پژوهشگر زاده ی، شیراز آثار ١_کتاب شعر ثانیه های گیج، "نشر لیان" ٢_کتاب شعر "آدم از کدام فصل به زمین افتاد"، نشر شانی ٣_کتاب شعر"زنی میان دو تاریکی"، نشر مروارید ۴_کتاب شعر "تن ها من بود میان هیچ می دوید"، نشر مروارید 5_کتاب شعر زنان پارسی گو از چهار کشور، ایران، افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان، در دست چاپ دارد از ایشان نقد و همچنین مقاله ها و گفتگو هایی پیرامون شعر و ادبیات و نگاه به زن در شعر و جهان در مجله ها و روزنامه ها و سایت های معتبر، داخل و کشور ایران « مجله تجربه، مجله شهرگان،. مجله کنار،. مجله موفقیت، مجله سیاه مشق،. مجله سخن، روزنامه اعتماد و آرمان ملی و.....» به چاپ رسیده است شعرهای ایشان، به زبان های انگلیسی توسط بونا الخاص، و به زبان فرانسوی توسط غزال صحرایی، به زبان اسپانیایی توسط آقای نوروز پور، به زبان، ترکی، آذری و استانبولی، توسط یعقوب نامی و مجتبی نهانی و همچنین به خط سیریلیک توسط فردوس اعظم و به زبان کردی توسط خالد بایزیدی برگردانده شده است. #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #Woman_Life_Freedom @Poetry_401
Показати все...
18.90 MB
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.