cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

𝐅𝐋𝐎𝐑𝐄𝐍𝐂𝐄🍷

Рекламні дописи
254
Підписники
-224 години
-17 днів
+730 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Фото недоступнеДивитись в Telegram
با ترانه،ملودی،تریسام؟
Показати все...
❤‍🔥 3👍 1
00:02
Відео недоступнеДивитись в Telegram
فرزادو با مریم شیپ می‌کنین؟😂😭
Показати все...
#oneshot [Farzad 🩶] [part1🪽] زیر چشمی نگاش میکردم مشخصا داشت حرص میخورد ، عصبی بودنش ناخودآگاه روی منم تاثیر میزاشت و باعث میشد مدام چشمم بهش باشه و البته هیستریک پامو تکون بدم . میشناسم دخترمو وقتی بهش گوش نمیکنن این شکلی میشه ، اخمای توهمش که به نظر من کیوت و خوردنی اش کرده بود تا ترسناک ؛ لباشو می‌جوید و انگشتاشو توی هم گره میزد . به سختی نگاهمو ازش گرفتم و سعی کردم حواسمو جمع بازی کنم . نوبت من که رسید نفس عمیقی کشیدم و بلند شدم نگاه کوتاهی به مریم انداختم و لب زدم _اروم باش خانوم مومن هنوز اتفاقی نیوفتاده نه اجماعی صورت گرفته نه چیزی شما چرا انقد عصبی شدی ؟! درمورد مسئله ای که میخواستم صحبت کردم و نشستم بلافاصله مریم چالش گرفت و بلند شد +اینجا هیچکس به من گوش نمیکنه آقای فرزین چرا نباید عصبی بشم ؟؟ من ایزی تارگت شهرم یا یار فروختنی مافیا ؟! به امیرحسین نگاه کرد و گفت +از من عقب نمی‌کشی آقای هاشمی نه ؟ امیرحسین لبشو گاز گرفت و لایک داد مریم چشم چرخوند و گفت _اصلا مهم نیست شما نمیخواین فکت بشنوین من امروز با اجماع از بازی میرم بیرون تمام! کلافه نگاش کردم عصبی بود و نگامم نمی‌کرد تا لااقل ارومش کنم . اجماع گرفته شد با اشاره دست می گفت بهم رای بدین وارد اجماع شد نگاه ازرده ای به من و بعد به محمد کرد +دفاعی ندارم رای گیری شد و از بازی خارج شد بی حوصله دستی به چشمام کشیدم . روز بعدی بازی شروع شد ، حوصله حرف زدن یا حتی بازی کردن نداشتم همه متوجه کلافه گیم شده بودن . ناخواسته چشمام دنبال اون چشمای شیطون و بازیگوش مریم میگشت و نبودش بدجوری اذیتم میکرد. مشغول فکر کردن به این بودم که مریم الان داره چیکار می‌کنه که با اعلام محمد فهمیدم شات شب شدم ، خوشحال بلند شدم و خودمو یه اتاق مردگان رسوندم درو که باز کردم مریم جلوم ظاهر شد گل رز توی دستمو بهش دادم بی توجه به دوربین‌ها دستمو گرفت و برد پشت صحنه بی حرف پشت سرش رفتم وارد اتاق لباس شدیم مقابلم وایساد و عصبی گفت +دیدی چجوری بازی کردن ؟ تهش میبازن حالا ببین ... فقط میخوان اعصاب منو خورد کنن عصبی داشت غر میزد با لبخند نگاش کردم و با ملایمت گونه اشو نوازش کردم _هیش ! انقد اعصاب خودتو خورد نکن قلبم ... ساکت نگام کرد بی حرف جلو اومد و سرشو به سینه ام تکیه داد دستمو پشت کمرش گذاشتم بوسه ای به سرشونه اش زدم _فقط یه بازیه عزیزدلم لازمه بخاطرش انقد خودتو اذیت کنی ؟! تو جلد لوسش فرو رفت و با اون چشمای سیاهش نگام کرد +آخه ناراحت شدم فرزاد ! امیرحسین که رفیقمه منو می‌فهمه از رفتارم تشخیص میده نقشم چیه یه بند گیر داده به من ! اخم کمرنگی کردم _صحیح! تک خنده ای زد +امروز قشنگ تر از همیشه شدی آقای فرزین ! مقاومتم شکسته شد و بوسه ای پشت دستش زدم _بیا بریم اون ور ببینیم چیشد ! چشمی چرخوند و زیر لب گفت +ایشالا شهر ببازه خندیدم _مریم؟ +هوم؟ مگه دروغ میگم خنگا نفهمیدن من شهرم ! دلم ضعف کرد از شیرین زبونیش بی طاقت لباشو بوسیدم و عقب کشیدم _دردت به سرم بچه ! متعجب نگام کرد جلو اومد و انگشتشو روی لبم کشید +فرزاد!! رد رژم موند روی لبات آخه این چه کاریه عزیزم .. _من مشکلی باهاش ندارم لبخند محوی زد +بیا بریم
Показати все...
❤‍🔥 11
احساس گدرت میکنم
Показати все...
https://t.me/novelflorence/20210 سوال داره اخه این؟ بذارشش😭😂
Показати все...
𝐅𝐋𝐎𝐑𝐄𝐍𝐂𝐄🍷

دوستان قشنگ ماری پارت اول این وانشات رسید بزارم براتون یا برم شب برگردم؟

جلل الخالق فرزاد اینقدر کله اش گنده اس و شونه هاش پهنه که سه ساعته دارم کادر ادیتو تنظیم میکنم همش نصفش میوفته توش😔
Показати все...
🤣 10
دوستان قشنگ ماری پارت اول این وانشات رسید بزارم براتون یا برم شب برگردم؟
Показати все...
❤‍🔥 7
حقققق
Показати все...