شهابم
مینویسم. هر چیز و ناچیزی رو حتی اگه اشتباه باشه. و خوشحال میشم اگه بفهمم دارم اشتباه میکنم. بخشی از من ناشناس https://t.me/HarfinoBot?start=hellohihey
Більше669
Підписники
-124 години
+77 днів
-1530 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
با وجود سردرد و نبود حس انجام دادن کاری، انتظار داشتم نوشتن جایگزین مناسبی باشه. هر چند برای وقت تلفی مناسبتر واقع شد.
تنهایی انتخاب من برای سختی کشیدن بود. الان پذیرفتم که ۹ تا آدم متفاوت با باورها و ذهنیتهای متفاوتتر، میتونن دوستانی برای من باشند. هم اتاقیهایی با هیچ وجه مشترکی. دوستانی که تاریخ انقضاشون یک سال دیگهست.
آخرین و محکمترین بغلم رو برای پتویی خرج کردم که گرمم میکنه. پتویی که آرزو میکنم کاش کَس دیگهای جاش میبود. باز خوبه حداقل بودنش از نفوذ سرما جلوگیری میکنه.
آگاهی از آزادی و محدودیتها، محیط زندگی رو روز به روز تنگتر میکنه. حس خفقان این قفس پنهان که فرار ازش غیرممکن به نظر میرسه، لحظه به لحظه بیشتر میشه. منی که در این قفس به دنیا اومدم و رشد کردم، کمترین حس تعلقی بهش ندارم. برعکس فکر میکنم پرواز یک مریضی نیست و باید از این چارچوبها کند و رفت.
بایدها همیشه هستن. چه بایدهای شخصی که گاه لذت بخشن، چه بایدهای شخص دیگری که به واسطه تصویر ذهنی اونها از تو به وجود اومدن و باید انجام شن. کاش یک رابطه دو طرفه بین من و بایدها برقرار بود. چیزی شبیه به یک شرط. من باید درس بخونم و درس هم باید شیرین باشه. تو این فرصت یکباره زندگی کردن، برآورده نشدن بایدهای کوچیک اینچنینی هم نفرین سیبی هست که حوا گاز زد؟
خستگی، سردرد، سکوت و تاریکی اتاق همراهان من برای مچاله شدن روی تخت هم اتاقیم شدن. جای خالی اشک پیداست. بیش از یک سال از حجم غمی که بابتش اشکها بند نمیومدن گذشته. از اون روزهای ناامیدی، وجود یک مادر در قالب دوست رو یادمه. بودن رو بلد بود. به موقع بودن رو بلد بود.
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.