Tak û Tenya

#ئۆمید_ڕەسووڵپوور | @Taku_Tanya

سوفی در مست ترین حالت ممکنش حرف جالبی زد: «که یک شب‌هایی باید زیاده روی کرد در مستی، در غم، در دوست داشتن، در هر آن‌چه که همیشه محتاط بوده‌ای»

و ... ما فرزندان نسلی نفرین‌شده‌ایم، نسلی جذامی، گناهکار. گل‌زخم جذام به ‌روی پیشانی‌هایمان روییده و هر لحظه بیشتر خط سرنوشتمان را می‌جود و پیش می‌رود. همه گناهکاریم. چون سربازانِ از جنگ گریخته‌ای بوده‌ایم، همه باید اعدام شویم. به‌ ما ترحم کرده‌اند، ای خاک بر سر ما که از این ترحم، غرورمان جریحه‌دار نشد. از آن پس چون ما را مردمی زبون یافتند غل و‌ زنجیری به‌ دست و پایمان نبستند. و ‌ما پیش از آن‌که بیندیشیم با دست‌های باز چه درهایی را می‌توان گشود، پنداشتیم دست‌های باز را باید سوی آسمان دراز کرد تا در زمین معجزه‌ای به وقوع پیوندد، چنین کردیم. و هر روز یکی از برومندترین فرزندانمان را برای قربانی در محرابِ ندانم‌کاری‌های خود هدیه فرستادیم. دیروز مرا فرستادند؛ فردا نوبت تو است! #نصرت_رحمانی

#سحر_محمدی | @Taku_Tanya

پدیزای موسیقی؛ https://t.me/harfmanrobot?start=6961715092

#داریوش | @Taku_Tanya

کەرێ کورتانی زێڕ و تەڵا بێ قامیشی شەکری لەجێگەی کابێ ئیزراییل بێنە و بیکە مەیتەری قەت تەرکی ناکا ڕەوشتی کەری #پیرەمێرد

دختری از امت عیسی دلم را برده است یا محمد همتی ده تا مسلمانش کنم می روم در شب بگردم تا که پیدایش کنم با دو خط شعر و غزل باید که مهمانش کنم با نگاهش بر دلم عشقی به پا کرد و برفت کو نگارم تا که جان را من به قربانش کنم