マーニー✨

به اون آدمی ک کنارته کلی آدم نرسیدن؛پس قدرشو بدون

میدونی زیبایی؛همچون پراکندگی یك ایل در کوهستان همچون گذر یك رودخانه زیبایی؛همچون قایقی در غروب یك دریا همچون قطاری در عمق سبز ِ یك دره زیبایی؛همچون رقص دود سیگار چشمی به تخت و بخت ندارم،مرا بس است؛ یك صندلی،برایِ نشستن کنار تو!

به شانه‌ام زدی ك تنهایی‌ام را تکانده باشی؛به چه دلخوش کرده‌ای؟تکاندن ِ برف از شانه‌های ِ آدم برفی؟!...

و سال ها گم شدم..

- ما را فریب‌ دادی‌ و جای گلایه‌ نیست ما زود باوریم‌ و تو دلالِ‌اعتماد

‏از اینکه نه قلبش آرام می‌گرفت و نه می‌توانست آن را آرام کند، خسته بود.

دیوارا انقدر بزرگ بود که همه نقاشی کنن ولی آدما نقاشی همدیگه رو خط خطی میکردن

حرفات، چشمانت، دستانت فقط برای من؟

...

...