cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

BAD_FATE... ?

♧{تحت حمایت انجمن قلم‌سازان•♤ پارتگذاری: یک روز در میون، استثنای جمعه‌ها در سایه مرگ: https://t.me/+uHntsqMLFxMyYjA0

Більше
Рекламні дописи
1 178
Підписники
-324 години
-167 днів
-7430 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

  • Фото недоступне
  • Фото недоступне
  • Фото недоступне
  • Фото недоступне
  • Фото недоступне
  • Фото недоступне
  • Фото недоступне
  • Фото недоступне
she likes a boy im not a boy
Показати все...
Показати все...
Nxdia - She Likes A Boy (Official Lyrics video).m4a1.99 MB
sticker.webp0.15 KB
مرسی
Показати все...
جان من؟
Показати все...
-تئو اگه مغز لازم داشتی باید قبل اعزام درخواستشو به پیری میدادی فقط کمی نزدیک بود که تئو به جری واکنش نشون بده اما اینطور نشد جری برای تئو مرده بود با این حال جری هیچ موقعیتیو برای سربه‌سر تئو گذاشتن از دست نمیداد هیچکس منو نمیدید همیشه نامرئیم حضورم نه مثل آلبی مفید و نه مثل تئو احمقانه نبود حتی به حد جری آزاردهنده هم نبودم به فراموش شدن عادت کرده بودم پشت سرشون به هر سمتی که میخواستن برن رفتم اگه عقب میموندم هیچکس نمیفهمید به هرحال باید امروز بیشتر حواسمون رو جمع میکردیم چون از تیم اعزامی قبلی چند شیطان داشتیم اعزامی هایی که به سازمان برنگشته بودن و میخواستن کلاس آپه غیر قانونی داشته باشن باید راجع بهش با بقیه حرف میزدم ولی تا به خودم اومدم تنها بودم قبلا هم پیش اومده بود. فقط یه نگاه به جهت درخشش زنجیر متصل به دستم کافی بود تا راه درستو پیدا کنم و فقط کمی طول کشید تا به یه خرابه ی غارمانند با تزییناتی منحصربه فرد برسم این زنجیرها فقط برای محدود کردن منو هم زنجیری هام نبود و بیخود به خودمون 《هم زنجری》 نمیگفتیم اطراف خرابه با قطعات و تکه های یه انسان و به احتمال مونث تزیین شده بوده چند قدم عقبتر سرش رو دیدم و فکر میکنم این بدنش باشه چک کردن چشم و اطلاعات قلادش میگفت که از گروه قبلی جامونده و لولش اونقدری بوده که برای اینجا بودنش دلیل موجهی باشه دختر از اعزامی هایی بود که نزول کرده بودن اما شیطان نشده بود بینیم از این بو به سوزش افتاده بود اما چشمهام از نگاه به این منظره ی هوس برانگیز سیر نمیشد به نظر خوشمزه میومد -《به نظر خوشمزه میای》 -جری براب ترسوندنم دستاشو بالا اورده بود و صداشو کلفت کرده بود
Показати все...
5
درها باز شد و زنجیرها ازاد ضرب نشستن سواری ای که اسمشم به یاد نداشتم گردو خاک رو به جونمون انداخت -اه بالاخره یکم ازادی تئو که تازه از شر زنجیرها خلاص شده بود مچهای دردمندشو تکون میداد تا مطمئن شه هنوز میتونه ازشون استفاده کنه روی چشم راستش اگه کمی دقت میکردی عدد بیستو هفت رو میدیدی باور داشت عدد شانسشه برای همین با اینکه میتونست لول آپ کنه این کار رو نمیکرد -هوم انگار اینچا پاکتراشی شده -شده باشه یا نه هنوز خطرناکه جری و آلبی آنالیزگرهای خوبی بودن باوجود تموم ردهایی که از زمین تا منطقه ی شهری روبه رو مون کشیده شده بود و میگفت هنوز جونورایی این اطراف دنبال یه احمقایی عین مان اما متوجه شدن که ما اولین گروه اعزامی نیستیم -کدوم سمت نابغه؟ -مشخص نیست؟ سمت خرابه ها گفتم منطقه ی شهری؟ اشتباه من بود. منطقه ی شهریه سابق
Показати все...
2
Repost from N/a
نیلا صدر! دختری که از همه چیز #نفرت داشت❌ من از بچگی وسط #مهمونی و خاله بازی بودم و از کارای #تکراری بدم میومد!! هربار همون #سوالای همیشگی همون آداب و رسم و #رسوم عاشق #هنر و طراحی بودم و #آزادانه تو خونه #مجردیم زندگی میکردم و کیف میکردم اما پسری که تو اون #مهمونی دیدم فرق داشت، من #عاشق شدم🖤 اما اون بهم #تجاوز کرد و ...🫢🫢🫢🫢🫢👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻‼️‼️‼️‼️ https://t.me/+F6eCtaf_lEAxMTJk https://t.me/+F6eCtaf_lEAxMTJk https://t.me/+F6eCtaf_lEAxMTJk
Показати все...
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.