آموزش فروش | عیسی مهدیپور🕵
در این کانال آموزشهای روزآمد و کاربردی «بازاریابی و فروش آنلاین» ارائه میشود.
Більше267
Підписники
Немає даних24 години
+37 днів
+1030 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
من و دوستم پس از تماشای فیلم «سیارهی میمونها» نشستیم و ضمن خوردن قهوه درباره فیلم گفتگو کردیم.
ناگفته ها و ابهامات بسیاری در داستان این فیلم وجود داشت.
هر دو سعی کردیم این ابهامات را با حدث و گمانهای خود بر طرف کنیم این کار به ما کمک کرد تا از مرور این،فیلم بیشتر لذت ببریم.
مردم نیز همین کار را با کسب و کار ما میکنند اگر جزییات لازم را به طور کتبی یا شفاهی در تبلیغات خود به آنها ندهید آنها شخصاً اقدام به تکمیل تبلیغات شما خواهند کرد.
اینکه میگویند حرفهای دیگران نشان میدهد آیا به خرید از شما علاقه دارند یا نه، درست نیست در هنگام معرفی کالای خود هر نوع اطلاعاتی را که دیگران نیاز دارند در اختیارشان قرار دهید.
تا با فکر باز تصمیم بگیرند اگر نمیخواهید نکته ای را بگویید حداقل اشاره کنید که آنچه نمیخواهید، بیان کنید نکتهای خوب است.
در این مورد بسیار دقت کنید
👍 2❤ 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🔴یکی از دوستان میگفت که از نامه های ناخواسته متنفر است
✍️او تصمیم گرفت نام خود را از فهرستهای پستی پاک کند تا جایی که حتی به مجلات و بانکها نامه نوشت که نام او را از فهرست خود پاک کرده و آدرسش را به شرکتهای دیگر نفروشند.
✍️ولی روزی با کمال تعجب دیدم که او به یکی از تبلیغاتی که از طریق پست الکترونیک برایش ارسال شده و مورد توجه قرار گرفته بود جواب مثبت داده است.
✍️او به من گفت که از یک تیغ ریش تراشی جدید استفاده میکند وقتی پرسیدم تیغ خود را از کجا تهیه کرده است در جواب گفت که از طریق نامه الکترونیکی تبلیغاتی.
📢هرگز باور نکنید که مردم به تبلیغات توجه نمیکنند هرگاه این تبلیغات مرتبط با موضوعات مورد علاقه آنها باشد پاسخ مثبت میدهند.
👌اگرتبلیغات، چنین شرایطی داشته باشد
یعنی فروش و اگر چنین نباشد یعنی یک نامه ناخواسته
🙏 6
✍💎
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ. ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ!
ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ: ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺧب ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ.
ﻣﺮﮒ ﮔﻔﺖ: "ﺣﺘﻤﺎ"
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﯾﺨﺖ!
ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ.
ﻣﺮﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
💠ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯽ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ...
🔸ﮐﻼﻍ ﻭ ﻃﻮﻃﯽ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺯﺷﺖ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ. ﻃﻮﻃﯽ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻍ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﯼ ﺧﺪﺍ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻃﻮﻃﯽ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮐﻼﻍ ﺁﺯﺍﺩ...
🔹ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﻮﯼ!
ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﻧﮕﻮ ﭼﺮﺍﺍﺍﺍ...؟!
👍 5🙏 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
سقراط ما را تشویق کرد که خود را بشناسیم ولی بیشتر مردم نمیدانند که چونان ماهی هستند در دریا.
آنها هرگز ماهی بودن خود یا دیدن آب دریا را زیر سؤال نمیبرند.
همگی به نوعی در خوابیم باورهای عمیقی که والدین ما به ما داده اند به ندرت زیر سوال میروند.
اگر میخواهید فروش خود را افزایش دهید هرگز به مردم نگویید آنچه باورهای آنها را تشکیل میدهد اشتباه است ممکن است حتی هزینه زیادی را هم متحمل شوید تا به دیگران ثابت کنید که اشتباه میکنند ولی این کار باعث رنجش آنها میشود.
در عوض بگذارید به هرچه میخواهند باور داشته باشند و محصولاتی مرتبط با باورهایشان به آنها بفروشید.
👍 5
Фото недоступнеДивитись в Telegram
اغلب میشنویم که مردم میگویند: «زندگی این روزها پراسترس شده است.»
با نگاهی گذرا به تاریخ بشر در می یابیم که ما ثروتمندتر، سالمتر و شادتر از هر زمان دیگری در تاریخ هستیم.
با اینکه زمان حال، حاوی بیشترین شور زندگی و بهترین زمان برای زندگی است ولی بسیاری از ما در حسرت روزهای خوش گذشته به سر میبریم .
همگی از زمان حال مینالیم و از آینده میترسیم.
اگر میخواهید فروش بیشتری داشته باشید محصول خود را مرتبط با حسرت گذشته تهیه کنید.
یا از مردم بخواهید هم اکنون خرید کنند تا دردهای امروز آنها از بین برود.
یا آنها را متقاعد کنید که کسب و کار امروز شما میتواند از خطرات آنها بکاهد.
دقت کنید که شما نمیخواهید دیگران خوش
گذشته به سر میبریم
آیندهی مبهم را فریب دهید پس اصل صداقت را فراموش نکنید.
✍ 3👍 2
Фото недоступнеДивитись в Telegram
چند سال پیش بود که پدرم تصمیم گرفت خانه ای بسازد.
در جریان ساخت، خانه برق کاری که پدرم استخدام کرده بود به بهترین دوست او تبدیل شد.
آنها با هم غذا میخوردند،مینوشیدند، خندیدند و کلی داستان برای هم تعریف میکردند.
پدرم به تمام چیزهایی که این دوست تازه به او میگفت گوش میداد زیرا میخواست احساس کند که مورد محبت قرار گرفته است. مسلماً پدرم یک خانه عالی میخواست و به همین دلیل تصمیم داشت برقکار مورد اعتمادی را استخدام کند که در عین حال پدرم را دوست داشته باشد.
البته آنها هرگز علاقه خود را به یکدیگر بیان نکردند.
ولی در درون خود مانند همه ما تنها چیزی که میخواستند محبت بود.
به مشتریهای خود کمک کنید بگذارید احساس کنند مورد محبت قرار گرفتهاند تا فروش شما افزایش یابد.
👍 3✍ 1
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.