cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

💕کانال سلطان عشق 💕

ڪاشڪی او ماڸ مڹ بود و منم ماڸ دلش… ڪاشڪی دریای عشقم میشد و مڹ ساحلش… ڪاشڪی هرگز جدایی سرنوشت ما نبود… ڪاشڪی ایڹ عشقمو حسرت نمےشدحاصلش…😔💔 !

Більше
Рекламні дописи
258
Підписники
Немає даних24 години
-27 днів
-830 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

ﻣﯿﮕﻦ ﺩﻋﺎﯼ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻣﯿﺸﻪ. ﺧﺪﺍﯾـــــــــــــــــﺎ دلتنگي رو بگير , و يه دل شاد به همه بده. " الهى آمين..."🙏♥️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
Показати все...
ارسالی علی بناب صبحتون بخیردوستان گلم
Показати все...
🌼يـــه ظـــهر قـشنـــگ     🌺يــه دل خـــوش       🌼یــه جمــع گـرم صـمـیـمـانـه          🌺آرزوى‌ مـــن بــراى شمــاهـمـراهـان عــزیز             🌼ظــهـرتــون آکـــنده ازشــادیـهـای بـی‌پـایـان ‌‎ ‌‎🍂🍁
Показати все...
🍁🍁🍁🍁🍁 شرط عشق دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستري شد. نامزد وي به عیادتش رفت و درمیان صحبتهایش از درد چشم خود نالید. بیماري زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم می نالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهترکه شوهرش نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت وچشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: " من کاري جز شرط عشق را به جا نیاوردم" 🍀🍀🍀🍀🍀🍀
Показати все...
❤️❤️❤️❤️ 📚داستان کوتاه📚 واقعا این داستان زیباست ﭘﯿﺮﻣﺮدی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش در ﻓﻘﺮ زﯾﺎد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﻮاب ، ﻫﻤﺴﺮ ﭘﯿﺮﻣﺮد از او ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﺎﻧﻪ ای ﺑﺮای او ﺑﺨﺮد ﺗﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﺳﺮو ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﺑﺪﻫﺪ. ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺣﺰن آﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﻢ ﺑﺨﺮم ﺣﺘﯽ ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﻢ ﭘﺎرﻩ ﺷﺪﻩ و در ﺗﻮاﻧﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﺎ ﺑﻨﺪ ﺟﺪﯾﺪی ﺑﺮاﯾﺶ ﺑﮕﯿﺮم .. ﭘﯿﺮزن ﻟﺒﺨﻨﺪی زد و ﺳﮑﻮت ﮐﺮد. ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻓﺮدای آﻧﺮوز ﺑﻌﺪ از ﺗﻤﺎم ﺷﺪن ﮐﺎرش ﺑﻪ ﺑﺎزار رﻓﺖ و ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮد را ﻓﺮوﺧﺖ و ﺷﺎﻧﻪ ﺑﺮای ﻫﻤﺴﺮش ﺧﺮﯾﺪ. وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺷﺎﻧﻪ در دﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ دﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ را ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﺮدﻩ اﺳﺖ و ﺑﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﻧﻮ ﺑﺮای او ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ ... ﻣﺎت و ﻣﺒﻬﻮت اﺷﮑﺮﯾﺰان ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ. اﺷﮑﻬﺎﯾﺸﺎن ﺑﺮای اﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮐﺎرﺷﺎن ﻫﺪر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﺑﺮای اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ را ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازﻩ دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﺪ و ﻫﺮﮐﺪام ﺑﺪﻧﺒﺎل #ﺧﺸﻨﻮدی دﯾﮕﺮی ﺑﻮدﻧﺪ. ﺑﻪ ﯾﺎد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ اﮔﺮ ﮐﺴﯽ را دوﺳﺖ داری ﯾﺎ ﺷﺨﺼﯽ ﺗﻮ را دوﺳﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﺧﺸﻨﻮد ﮐﺮدن او ﺳﻌﯽ و ﺗﻼش زﯾﺎدی اﻧﺠﺎم دﻫﯽ. ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﺮف ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ آن ﻋﻤﻞ ﮐﺮد"🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
Показати все...
🙄🙄🙄🙄🙄 دانشمندان متعقدند که مغز انسان فقط به ابتدا و اتنهای کملات توجه مکینه برای هیمنه که شما الان 6 تا کلمه اشتباه رو درست خوندین... 😊😊😊😊😊
Показати все...
🍁🍁🍁🍁 🔴داستان کوتاه و غم انگیز😔 ☑️مرد در حال تمیز کردن اتومبیل تازه خود بود که متوجه شد پسر ۷ ساله اش تکه سنگی برداشته و بر روی ماشین خط می اندازد. مرد با عصبانیت دست کودک را گرفت و ضربات محکمی را بر دست کودک زد بدون اینکه متوجه آچاری که در دستش بود شود. در بیمارستان کودک به دلیل شکستگی های فراوان انگشتان دست خود را از دست داد . وقتی کودک  پدر خود را دید، با چشمانی آکنده از درد از او پرسید: پدر انگشتان  من کی دوباره رشد می کنند؟ مرد بسیار عاجز و ناتوان شده بود و نمی توانست سخنی بگوید ، به سمت ماشین خود بازگشت و شروع کرد به لگد مال کردن ماشین. و با این عمل کل ماشین را از بین برد. ناگهان چشمش به خراشیدگی که کودک ایجاد کرده بود خورد که نوشته شده بود :  👈 دوستت دارم پدر !
Показати все...
اگه یه روز حالت خیلے بد بود و نتونستے حرف بزنے ؛ بهم زنگ بزن و‌سڪوت ڪن من اونقدر به سڪوتت گوش میدم ڪه آروم شے ...
Показати все...
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂❤️😘❤️
Показати все...