آلت العظیم

واسه دوستانی که کنجکاو بودند چجوریه

تریلر انابل قسمت ۴

خ

ای نی محزون کجایی سوختیم

جمله “اونا فقط فرهنگشون با ما متفاوته.” و “همه فرهنگا به نوع خودشون زیبان” که یه سری سفیدپوستای غربی مخصوصا فمینیست و چپ و لیبرال میگن وقتی راجب مردم خاورمیانه صحبت میکنن، و وانمود میکنن اینکه دختر از کودکی اگه دست از پا خطا کنه ممکنه توسط پدر/برادر/شوهرش سر بریده بشه، یا توی ۱۰ سالگی به زور شوهرش بدن و بش تجاوز بشه، یا وقتی خشونت علیه بچه ها انجام میشه، یا فقر و فلاکت و افسردگی شدید رو از بچگی تجربه میکنن، انقد عادیه که جز «فرهنگشونه» و اونقد بهش «عادت کردن» که دیگه اینچیزا واسشون دردآور نیست و حتی باوجود اینا کلی فرهنگ خوش و رنگارنگ و خونگرم(بقول خود کسکششون Vibrant)دارن، (که خارکصده بودنشونو نشون میده چون توی کشور خودش اگه یه زنی بگه فلان مرد سفیدپوست یبار منو یجور بدی لمس کرد جیغ و داد راه میندازن و موهاشونو میکَنن که‌ ای وای ما زنا قربانی مردسالاری و بمون تجاوز میشه و فلان)، مصداق همون جمله “ اونا عادت کردن به سرما” عه که پدر و مادرا به بچشون میگن وقتی بچشون یه کودک کار رو میبینه که توی سگ سرما داره شیشه ماشینای مردمو پاک میکنه یا فال میفروشه و میپرسه “این بچه ها اذیت نمیشن توی این سرما؟” و پدر و مادرش نمیخوان احساس بدی پیدا کنه واسه اینکه یه بچه دیگه اینطور زندگی میکنه درصورتی که خودش تو اتاق گرم و راحتش با آیپدش بازی میکنه. واقعیت اینه که هم اون بچه هه سرما رو دقیقا به اندازه تو حس میکنه و هیچوقت واسش «عادی» نمیشه، هم اون خاورمیانه ایه اندازه تو زجر میکشه از خشونت و بدبختی، ولی تو ذهنت آماده پذیرش این واقعیتو نداره که تو فقط خوش شانسی که جای درست بدنیا اومدی، و اون سختیایی که فکر میکنی داری میکشی شوخی بیش نیستن.

حکایت ۴

کافیه آریایی

سلام خوبی ارش کیرکوچولوم بهم میگی دودول فندوقی دارم جق میزنم دولم 6سانتی میشه بهم بگی کیرکوچولوی خودمی دخترباشه لطفا دختر خیلی قدبلندهست؟

گه

توی دنیای انسان یه آدم ضعیف بعضی وقتا یه مقام و جایگاهی پیدا میکنه و چنان کصشرایی به بار میاره که هرچندوقت یبار یه کصشرکُشی عظیم راه میوفته چون اون نیرویی از طبیعیت که میگه “آدم ضعیف و کصشراش حق زندگی کردن ندارن” رو با تفکرات «ما خیلی گوز خاصی هستیم و طبیعت باید از ما پیروی کنه» سرکوب میکنیم و بعد به جایی میرسیم که اون همه نیروی سرکوب شده به شکل گندیده از توی اون سوراخی که به شکل طبیعی وجود نداره یا نباید وجود داشته باشه میزنه بیرون. ولی بقیه جاهای طبیعت خیلی کم پیش میاد اینا. مثلا توی دنیا حیوانات، شیر ماده میفهمه یه بچش چلاقه، و اگرم زنده بمونه و بزرگ شه نمیتونه شکار کنه و سرباره، واسه همین موقع شیر دادن به بچه هاش این یکیو با لگد پس میزنه و بش شیر نمیده که سریعتر بمیره. یا کلا با خانواده جمع میکنن بدون این میرن دنبال زندگیشون و دیگه ضعیفه اونقد عمر نمیکنه که بزرگ شه و تولید مثل کنه و جمعیت بگیره که بعد پاکسازی ضعیفا بشه پاکسازی یه «نسل». البته هست وقتایی ام که یکی چلاق بدنیا میاد و بعد خودشو میکشه بالا و به جاهایی میرسه که ژن خوب دارا ام یه تنه حریفه، ولی اونقد کمیابه که وقتی اتفاق میوفته ازش فیلم و مستند میسازن، ورژن انسانیشو که بارها توی فیلما دیدید، آدمای خودساخته که از هیچ گوزی نبودن میرسن به نوک قله، ورژن بچه شیرش ام وجود داره و اونم مستنده چون خیلی کم ازش هست؛ خواستید ببینید تو یوتیوب محتوا دربارش هست. قشنگی همه اینا اینه که تماشای تحمیل شدن قواعد و اصول طبیعت دنیا به افرادی که فک میکنن خیلی زرنگن و از خلق و خوی طبیعت بالاترن و همه نشونه ها و هشدار هارو نادیده میگیرن تا اینکه سرشون به سنگ میخوره و دیگه نمیتونن بلند شن، مثل تماشای طلوع و غروب آفتابه؛ همونقدر طبیعی، همونقدر آرامش بخش، همونقدر از کنترل انسان خارج.