cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

Horny🥂

🔞من به دنیا اومدم تا زیر تو ناله کنم🍑🧊🔞 🧨خلاصه : آیرا دختری که به واسطه ی شوهرش فروخته میشه به فاحشه خونه و میشه سوگلی رئیس اونجا اما بعد به زور میدنش به یه شیخ هوسباز عرب. اما آیرا واسه انتقام از شوهر عوضیش... 🔥 نویسنده شیما.ص🎭

Більше
Рекламні дописи
22 728
Підписники
Немає даних24 години
+3167 днів
+69130 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

-به خونبس که نباید رحم کرد! باید هربار یه جوری بگامت تا یه هفته ناله کنی دخترک ترسیده گوشه‌ی تخت جمع شد و بی صدا اشک ریخت فتاح سیگارشو روشن کرد و با پوک عمیقی گفت : داداش تخم جن و بابای الدنگت زدن عزیزترینِ منو کشتن! تو رو انداختن جلو که خام ۲۰۰گرم گوشت لاپات بشم؟ ناگهانی مچ پای غوغا رو گرفت و کشید سمت خودش سیگار رو روی ساق پای دخترک خاموش کرد و غرید -جنازتم دستشون نمیرسه غوغا!❌💔 https://t.me/+-89RSPJHj4g4MjM0
Показати все...
00:03
Відео недоступне
sticker.webm1.42 KB
-به خونبس که نباید رحم کرد! باید هربار یه جوری بگامت تا یه هفته ناله کنی دخترک ترسیده گوشه‌ی تخت جمع شد و بی صدا اشک ریخت فتاح سیگارشو روشن کرد و با پوک عمیقی گفت : داداش تخم جن و بابای الدنگت زدن عزیزترینِ منو کشتن! تو رو انداختن جلو که خام ۲۰۰گرم گوشت لاپات بشم؟ ناگهانی مچ پای غوغا رو گرفت و کشید سمت خودش سیگار رو روی ساق پای دخترک خاموش کرد و غرید -جنازتم دستشون نمیرسه غوغا!❌💔 https://t.me/+-89RSPJHj4g4MjM0
Показати все...
-شکمش که بالا اومد پسش میدم. ببینم چه حالی میشن دخترشون با شناسنامه سفید حامله باشه! -گناه داره مادر... دختره فقط ۱۷ سالشه... بچه‌اس! -ننه باباش واسش دل نسوزوندن. من چرا واسم مهم باشه؟ حاضر شدن دخترشون زیرخواب من بشه تا پسر معتاد دزد قاتلشون رو نکشم بالای دار! قبل از اینکه مادرش حرف دیگه‌ای بزنه، حاج فتاح دستشو بالا آورد و گفت : اماده اش کنین واسه شب. خودتونم برید خونه‌ی خاله. نمیخوام صدای جیغش اذیتتون کنه.... ❌ https://t.me/+-89RSPJHj4g4MjM0
Показати все...
00:03
Відео недоступне
sticker.webm1.42 KB
-شکمش که بالا اومد پسش میدم. ببینم چه حالی میشن دخترشون با شناسنامه سفید حامله باشه! -گناه داره مادر... دختره فقط ۱۷ سالشه... بچه‌اس! -ننه باباش واسش دل نسوزوندن. من چرا واسم مهم باشه؟ حاضر شدن دخترشون زیرخواب من بشه تا پسر معتاد دزد قاتلشون رو نکشم بالای دار! قبل از اینکه مادرش حرف دیگه‌ای بزنه، حاج فتاح دستشو بالا آورد و گفت : اماده اش کنین واسه شب. خودتونم برید خونه‌ی خاله. نمیخوام صدای جیغش اذیتتون کنه.... ❌ https://t.me/+-89RSPJHj4g4MjM0
Показати все...
👍 1 1
00:03
Відео недоступне
sticker.webm1.42 KB
باتـ🔞ـلاق شـ💦ـهوت #part1 _آهههه درش بیار آههه آییی اووف آهههه دسته میکروفن کامل توی کـــــ.صم جا کرد و با شهوت لیسی به چو*چول کـ.صم زد که آب کــــــ.صم روی دسته میکروفن پاچید که کیـــــ.رش شـــــ.ق تر شد و نوک پستونمو خشن مکید و تندتر توی کـــــ.صم با میکروفن تلمبه زد..💦🔞 _اوووف این کـــــ.ص خوردن داره تنگ و صورتی اوممم آهههه میکروفنم داره توی کـــــصت حال میکنه اووف...💦🤤 تند تند با میکروفن توی کـــــ.صم تلمبه زد و منم کـــــ.یرشو مالیدم و آه و ناله کردم که یهو در استیج باز شد و.... دختر حش‍ـــــ.ری که خواننده شهوتی با میکروفن کـــــ.ص تنگ و داغشو جـــــر میده..🍑🔞🤤 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 https://t.me/+mPHWZP-2ejxiN2Q0 روی میکروفن خواننده سواری میکنه اووف..💦🔞
Показати все...
• 𝒔𝒘𝒂𝒎𝒑 𝒐𝒇 𝒍𝒖𝒔𝒕 •

سرشو ببره لای پات و لیس بزنه و تو هم از لذت به خودت بپیچی🤤💦 •ژانر:بزرگسال،ممنوعه🔞 •زمان پارتگذاری:شنبه تا پنجشنبه❌ ‌•P1:

https://t.me/c/1813327060/151

👍 2
ک^یر کلفت سیاه🔞 +واست خریدنت اون‌همه‌پول ندادم که بگی نمیخورم و نمیتونم و درد دارم با ترس به اون‌ک^یر سیاه بزرگ زل زدم -آخه شیخ این‌خیلی گنده ست +سرش بره تو عادت میکنی حالا لنگات و بده بالا ک^ص صورتی خوشگلت و ببینم دختر ایرانی سر ک^یرش رو که لای چاک ک^صم کشید اه بلندی کشیدم و ... پول و لای سوتینم چپوند و پاهام و باز تر کرد: -لنگات و وا کن جنده میخوام امشب یه حالی به ک^یر کلفتم بدی هیچ دختری زیرش دووم نیاورده ک^یر سیاهش رو ک از زیر پیراهنش بیرون آورد شبیه سکته ایا بهش خیره شدم: -این...این خیلی بزرگه شیخ پاره میشم...ک^صم تنگه با اون ک^یر سیاه جلو اومد و پاهام رو از هم باز کرد: -یبار آبم و بریزم تو رحمت جا باز میکنه ک^یرش رو لای چاک ک^صم کشید و یهویی... https://t.me/+VsILgZV9M_A3MzRk https://t.me/+VsILgZV9M_A3MzRk https://t.me/+VsILgZV9M_A3MzRk مرد عربی که دختره باکره رو از عقب و جلو جر میخورن🍑
Показати все...
#گناهم‌باش #پارت1 یقه ی تاپم و از تنم فاصله دادم و نق زدم: _آیــی خیلی گرممه ماهــان! تو گلو خندید و کمی از مایع ی زرد رنگ داخل لیوانش ریخت و مزه کرد. _نگفتم نخور؟ تو که جنبه نداری چرا میشینی همراهیم می‌کنی بچه! انگار مستی عقلم و زایل کرده بود! حیا رو قورت دادم و بی هوا دستش و گرفتم و گذاشتم روی سینه ام. _مگه بچه سیــنه به این بزرگی داره؟ به تندی دست پس کشید. _نکن بچه! پاشو پاشو ببرمت زیر دوش آب سرد بلکه این مستی بپره از سرت، کم چرت و پرت بلغور کنی. عزیز جون بیاد تو رو توی این حال ببینه چوب تو ک.ونم می‌کنه. غش غش خندیدم و دستم و پس کشیدم. _نمیام نکن دایــی، بازم بریز برام. نوچی کرد و کلافه دستش و لای موهاش فرو برد. سرخوش خندیدم و کمی دیگه برای خودم از اون زهرماری ریختم و یکجا سرکشیدم. گلوم سوخت و صورتم درهم شد. تنم داغ بود کاش لباسم و میکندم. دستم و بردم زیر تاپم و بالا کشیدمش. _زُلفا!! تاپ و گوشه ای پرت کردم و خندیدم. _گــرمم بود. نگاهش  روی بالا تنه‌ام میخ شد و آب دهانش و پر صدا قورت داد. حرکاتم دست خودم نبود، با ماهان خیلی صمیمی بودم ولی نه دیگه در حدی که مقابلش با سوتین بشینم و دلبری کنم. کاش این زهرماری و نمی‌خورم. بهم گفته بود که نخور ولی من سرتق تر از این حرفا بودم صداش درست کنارم، زیر گوشم پیچید. _سایزت چنده زُلفا؟ هشتاد و پنج میزنی؟ چه بزرگن! چشمکِ ریزی زدم و گفتم: _پسندیدی؟ هشتاد میزنم. انگار کلا هرچی غذا میخورم گوشت میشه اینجا و  اون  پایینی. با سر به پایین تنم اشاره زدم. نگاهِ سرخش نشست روی شلوارکم نگاهِ اونم خمار شده بود و چشماش سرخ بود. تنم داغ بود و بین پام نبض میزد. چرا زیاده روی کرده بودم؟ تا خرخره خورده بودیم. نگاهم رفت پی خشتکِ ماهان، اوپس! یکی اینجا زده بود بالا. تنم و کمی جلو کشیدم و با خنده دستم و گذاشتم روی خشتکش. تکون شدیدی خورد و با ناله اسمم و صدا زد. هیچکدوم از کارام دست خودم نبود و انگار کنترلِ دستام از اراده‌ام خارج بود! کمی فشارش دادم و سرخوش خندیدم. _چه بزرگه ماهان! من که سایزم و گفتم بهت، تو نمیگی؟ هوشیار تر از من بود، کلافه دستم و پس زد _نکن زُلفا، داری تحریکم می‌کنی. شیطنت کردم و دوباره دستم و سر دادم رو خشتکش. _اگــه تحریــک بشـــی چی میــشــه؟ به یکباره بازوم و به چنگ گرفت و من و روی کاناپه خوابوند. روی تنم خیمه زد و غرید: _این میشه لبهاش و روی لبهام گذاشت و با ولع بوسیدتم. ادامه شو بیا تو چنل زیر بخون چطوری دایی ناتنیش مست به جونش میوفته 😱👇 https://t.me/+RrwnXcXcC5FmZjY8 https://t.me/+RrwnXcXcC5FmZjY8 https://t.me/+RrwnXcXcC5FmZjY8 زُلفا دختر شیطون و هاتی که عاشق دایی ناتنیش میشه و وقتی که هردو حسابی مستن باهم سکس میکنن. زلفا از اون شب چیزی یادش نمیاد تا اینکه شب عروسی داییش می‌فهمه حاملست!
Показати все...
گنــاهــم بــاش

به قلم: راحله dm بزرگسال و اروتیک🔥 نویسنده‌ ی رمان های بیوه ی برادرم/ گیوا و...

👍 2
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.