#مهارتهای_زندگی
توقف و تکرار در عشق اعتیادگونه
◽هیجانزدگی، شوق، و همه احساسات شدیدی که عاشق شدن جرقهی شروع آنها را میزند، برای بعضی از افراد ایجادکنندهی میل به تکرار این تجربه، بارها و یکی پس از دیگری است. الگویی که از آن با عنوان 'اعتیاد به عشق ' نام برده میشود. اگرچه هیچ تشخیص بالینی رسمی با این عنوان وجود ندارد اما معمولا از آن برای توصیف مشغولیت ذهنی با عاشق بودن و جستجو کردن پیدرپی روابط عاشقانه علیرغم پیامدهای ناخوشایند آنها، استفاده میشود.
برخی صاحبنظران با به کار بردن کلمه 'اعتیاد' برای توصیف این الگوی رفتاری مشکلساز موافق نیستند و یکی از دلایل مخالفت آنها این است که کلمه اعتیاد همچنان با نوعی انگ اجتماعی همراه است و از طرفی استفادهی بیش از حد و نابهجا از آن میتواند باعث کم شدن وزن و بار معنایی اعتیاد به عنوان یک وضعیت وخیم با عوارض جسمانی و تهدیدکنندهی زندگی شود. برخی نظریهپردازان استفاده از اصطلاحاتی مثل
توقف یا تثبیت در عشق(fixation on love) را
برای توصیف چنین الگوهای عشقورزی مناسبتر میدانند. با وجود این اختلاف نظرها، همچنان این باور وجود دارد که بعضی رفتارها مانند وارد شدن به روابط عاطفی و عشقورزی میتوانند کیفیتی شبیه به اعتیاد پیدا کنند و مشاهده بعضی الگوها در آنها نشانهی نیاز به بررسی عمیقتر و دریافت کمک روانشناختی است.
افکار مزاحم؛ این یک اتفاق طبیعی است که در اولین مراحل شروع یک رابطه یا در اولین نوبت عاشق شدن مشغولیت ذهنی زیادی با فرد مورد علاقه وجود داشته باشد اما در صورتی که گسترهی فکر کردن در مورد یک شخص خاص یا ایدهی عشق به طور کلی، به اندازهای باشد که کار، عملکرد تحصیلی، خواب و حیطههای دیگر زندگی را تحت تاثیر قرار دهد، در این صورت میتواند جای نگرانی وجود داشته باشد.
اضطراب جدایی؛ دلتنگی برای شریک عاطفی یا فرد محبوب حالت بسیار متداولی است، اما احساس تنش غیرقابلتحمل زمانی که آنها در دسترس نیستند، میتواند نشانهای از عشق اعتیادگونه باشد. همچنین ممکن است فرد مبتلا به الگوی ناسالم عشقورزی، خود را در حال اجتناب دائمی از موقعیتهایی بیابد که به نوعی او را از فرد محبوبش جدا میکنند؛ در قالب رفتارهایی مثل ترک کردن محل کار، خارج شدن از مدرسه، کنسل کردن قرارها با دوستان، و اجتناب از انجام تعهدات خانوادگی.
روابط متوالی؛ جابهجا شدن پیدرپی از رابطهای به رابطه دیگر، نه فقط به دلیل ترس از تنهایی بلکه به دلیل میل سیریناپذیر و اجبارگونه به احساس دوست داشته شدن، میتواند نشانهای از مشغولیت ناسالم با مفهوم عشق باشد.
استفاده از عشق به عنوان ابزاری برای اجتناب؛ فرد مبتلا به اعتیاد عشق ممکن است زمانهای زیادی را با فرد محبوب خود سپری کند و در زمانهای با هم نبودن هم، بر فکر کردن به آن فرد تمرکز کند تا خود را از افکار و احساسات دردناک و ناخوشایندی دور نگه دارد. فکر کردن به یک شخص محبوب به عنوان روشی برای اجتناب از احساسات دشوار، میتواند یک علامت قابلتأمل باشد.
ماندن در یک رابطهی ناسالم؛ حتی زمانی که یک رابطه به طور بالقوه مسموم یا غیرقابلترمیم است ممکن است تلاشهای شدیدی برای حفظ آن وجود داشته باشد. تلاشهایی که ممکن است منجر به تداوم یک وضعیت خودتخریبکننده شوند و مانند اعتیاد نیاز به ترک شدن دارند.
عشق یا رابطه به عنوان تنها منبع لذت؛ در صورتی که احساسات خوشایند تنها در حین قرار داشتن در عشق یا رابطه، تجربه میشوند، این میتواند نشانهای از یک سبک ارتباطگیری ناسالم باشد. در چنین حالتی ممکن است تفریحات یا فعالیتهایی که زمانی هیجانانگیز بودهاند، دیگر برای فرد قابللذت بردن نباشند؛ متمرکز شدن بر معشوق یا رابطه، تبدیل به دلیلی برای زنده بودن میشود؛ و درگیر شدن با احساس ناامیدی زمانی که فرد محبوب در دسترس نیست، کیفیت ناتوانکننده پیدا میکند. از بین رفتن تمرکز بر هر موضوعی جز عشق و فرد محبوب، و احساسات همراه با آن میتواند کارکرد روزمره فرد مبتلا به الگوی اعتیادگونه عشق را تحت تاثیر قرار دهد.
ادامه در
INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)