#رمان #دژاوو

زن حامله اش رو به عرب‌ها میفروشی تا اینکه… https://t.me/+eFPYdti82Oo4ODY0 ۲۱

زن حامله اش رو به عرب‌ها میفروشی تا اینکه… https://t.me/+eFPYdti82Oo4ODY0 ۱۸

پسری بخاطر اتفاقی بدی که در گذشته برای مادرش افتاد و باعث مرگ شد میخواست از تنها دختر مردی باعث و بانی آن اتفاق بود انتقام بگیرد اما با اتفاقی که… https://t.me/+eFPYdti82Oo4ODY0 ۱۵

حتی فکر کردن به اینکه کسی بدون لباس منو ببینه هم باعث لرزش شونه هایم میشد چه رسد که حال عملی هم شده و این اصلا خوب نیست یعنی اون پارچه تنگِ کشیده شده روی خصوصی ترین هارو هم دیده؟ ترسی که به جانم رسوخ کرده دست میکشم به جای پارچه ی پیوند خورده تنم، اما حسش نمیکنم و این عرق یخ زده ای رو به کمرم میکشونه با گرفته شدن دستم با تردید چشم به چشمانش میدوزم که... گیتی دختری که با تمام با عشق و علاقه وارد زندگی مردی شدی اما اون مرد فقط بخاطر یک انتقام بعد از یک سال اون رو به عربها میفروشی ولی خبر نداره که زنش… https://t.me/+eFPYdti82Oo4ODY0 ۹ صبح

من گیتی ام دختری که با تمام آرزوها و رویاهاش برای کنار بودند با عشق وارد زندگی مردی شدم که فکر کردم من رو هم دوست دارم اما اون با کاری که باهام کرد… https://t.me/+eFPYdti82Oo4ODY0 ۲۱

پسری که بخاطر اتفاقی بدی که در گذشته باعث شد مادرش بمیرد میخواستی از تنها دختری اون مرد که قاتل پاکی مادرش و جانش شد انتقام بگیرد اما… https://t.me/+eFPYdti82Oo4ODY0 ۱۸

-تو فقط چشمت به پول و ثروت این خاندانه دختره دهاتی، یجوری حرف میزنی انگار من هیچی از گندکاریات نمیدونم....💔🥀 با چشم های اشکی به برادر شوهرم زل میزنم و از فرط تحقیر شدن هیچ حرفی به زبونم نمیاد... داره گذشته مو به رخم میکشه.... اینکه مادرم یک فاحشه بوده و پدرم یک دله دزد... -فردا بلند میشین میرین محضر این ازدواج ننگین رو فسخ میکنین تا آبروی خاندان مکنزی به باد هوا نرفته... لب باز میکنم که حداقل التماسش کنم که صدای کوبیده شدن در به گوشم میرسه و با تعجب برمی‌گردم به پشت سرم نگاه میکنم، ایان خشمگین با چشم هایی که خون ازش می‌باره وارد اتاق میشه.... یقه برادر بزرگترش و بزرگ خاندان رو چنگ میزنه و هلش میده....😱🔥 https://t.me/+yPfYmiRbungwZGNk ۱۷

+ اما من نمیخوام با اون نره غول ازدواج کنم! از قیافش حالم بهم میخوره... شبیه گوریل میمونه! -زشته دختر این چه حرفیه! لطفا این کارو برای قبیله مون بکن! تو باید منجی ما بشی... اگه این کارو نکنی همه مون رو به #قتل میرسونن... +اما من هیچ علاقه ای بهش ندارم! -برای هیچکس مهم نیست!! همین الانم تمام مقدمات عقدتون چیده شده... و صدای شکستن قلبم بود که به گوشم می‌رسید... رمانی #تاریخی #ازدواج_اجباری #خون_بس دختری که خون بس یک جنگ خونین بین دو قبیله میشه... https://t.me/+yPfYmiRbungwZGNk ۱۴

می‌بینم که باز پیویم منفجر کردین😂😭 باشه این سری هم بخاطر روی گل دوستان از دوباره #لیست_رمانایی رو اوکی کردیم😌 فقط این سری ظرفیت برای ۲۰۰نفر شارژ مجدد شدی ها😁 پس زود جوین شو😉😎 https://t.me/addlist/UQ5r2y-T46MxOTg0 فقط آروم وارد شوید که باز تلگرام هنگ نکنه همه رو ریپورت کنی از ما گفتن بود …😭😂 آهان راستی این چنلهای یکم اورتیک صحنه اینا داره لطفا بچه مچه وارد نشی تشکر😉😎 ۱۰صبح

#قدیمی 🍂حتی فکر کردن به اینکه کسی بدون لباس منو ببینه هم باعث لرزش شونه هایم میشد چه رسد که حال عملی هم شده و این اصلا خوب نیست 🍂یعنی اون پارچه تنگِ کشیده شده روی خصوصی ترین هارو هم دیده؟. 🍂ترسی که به جانم رسوخ کرده دست میکشم به جای پارچه ی پیوند خورده تنم، اما حسش نمیکنم و این عرق یخ زده ای رو به کمرم میکشونه 🍂با گرفته شدن دستم با تردید چشم به چشمانش میدوزم که... https://t.me/+eFPYdti82Oo4ODY0 ۲۴