cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

Рекламні дописи
246
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
-630 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Фото недоступнеДивитись в Telegram
در خاورمیانه باورها فرمان می دهند! اگر شیوه پرهیز از زورآوری و جنگ، خردورزی و گفتگوست، اگر باژگونه روش ستیزه و کشتن برای بیان حرف و حق خویش، به دانش و سپس دست یازیدن به گوهر شنیدن است، خاورمیانه -این گهواره تمدن- این دیرینه سال آورنده و دارنده ی دولت و دین با این روش ها و شیوه ها سخت بیگانه است. باور به خردورزی و دانشوری انسان بر بنیادی استوار است و دو پیامد ذهنی با خود دارد؛ بنیاد آن بر زمینی بودن انسان و اندیشه و سخنان اوست و پیامدهای آن نخست این است که چون هر انسانی می تواند به خرد و دانش دست یابد، پس آنها برابرند و دوم اینکه چون هر کسی می تواند دارای خرد و دانش باشد، پس بایسته است به هر کسی گوش سپردن و شنیدن آنچه می گوید، چون همه با هم برابرند. برابری انسان در توانایی اندیشه گری و دانش وری و کوشش برای گفتگو و هنر شنیدن، بر استدلال بنیاد گرفته است و سخنان و یافته و فرمان هایی بیشتر اقتدار دارد که بر خرد و دلیل استوارند. هنر شنیدن هنگامی و در جایی آموخته می شود که گفنگو باشد، مانند هنر جنگ آوری و کشتن که ازآن سرزمین های جنگ و کارزار است. در خاورمیانه درست باژگونه یونان باستان، سخن ها و فرمان ها، نه از اندیشه و دانش انسانی و زمینی، نه بر بنیاد استدلال، که بر دهان خداوند نهاده می شود و بر باور استوارند؛ که هر خدایی مومنان خود را برگزیده و برتر از دیگران می داند و می گوید، و چه کس تواند که بر درستی سخن خداوند بدگمان باشد؟! پیاپی پیامبرانی از سوی خداوند برانگیخته شده اند تا سخن و فرمان و چونی و چرایی را بر مردمانند بگویند. آنقدر و چپ و راست پیامبر برای رستگاری و رهایی انسان از آسمان آمده، که مردم سراسر بد عادت شده اند و همواره چشم بر آسمان دارند تا کسی یا چیزی بیاید و به یاریگری، کامیاب شان دارد. درستی و بایستگی فرامین و سخنان پیامبر که از زبان خداوند گفته می شود، نه از استدلال و گفتگو و خرد انسانی، که از باور به دست می آید؛ باوری در آغاز بیگانه از هر خرد و دلیلی؛ نخست باور می کنی و ایمان می آوری و سپس می پذیری و فرمانبرداری می کنی. آنگاه که فرمان می دهند که "بخوان"، باید بخوانی حتی اگر "خواندن" ندانی. باور و ایمان، درست بر رابطه اقتدار استوار است نه بر استدلال و خرد و اندیشه. دشواری آن است که خداوند تنها بر یک پیامبر و یک دین بسنده نکرده – چه اگر چنین هم می کرد باز خوانش های گوناگون و مبتنی بر پرسش ها و نیازهای روز پس از پیامبر از آن یک دین، باز فرقه و درگیری ها را می آفرید- و دشواری بزرگتر آنکه هیچ فرمانی یا پیامبری از خداوند نرسید تا پایانِ دین و آغازِ اقتدار دانش و علم و خرد را به اگاهی مردمان رساند. و باز دشواری بسیار بدتر آن که در میانه درگیری های دینی و فرقه ای، خداوند خود را به میانه نینداخته تا اختلاف ها و ستیزه ها را به دست و زبان خود حل گرداند -که مردمان خاورمیانه این را می خواهند-، بلکه به تمامی آنها را به نیروی باور و عصبیت مومنان سپرد تا بدین گونه خاورمیانه آغازگاه دین و باور و ایمان باشد و بر باد دهنده خرد و استدلال و دانش و گفتگو و برابری ذاتی انسان ها در توان اندیشیدن و هنر بزرگ شنفتن. و امروز خاورمیانه چون همواره با خون و مرگی به فرمان باور و خدایی آغاز می شود و با شکست و مرگ باورمندی دیگر به شب می رسد. در هیاهو و چکاچک شمشیرهای باور و ایمان و آیین، نه خرد و دانش و اندیشه این تواند که رشد کند، نه باور به برابری انسان در توان اندیشیدن و دانش تواند که بنیان یابد و نه گفتگو و هنرِ شنیدن انسان توان و اراده ای بیابد تا آغاز گردد. در آوردگاهی که هر خدایی باورمندان خود را به خشم و عصبیت و غیرت ورزی می خواند، آنچه که هماوری را می آغازد و پایان می دهد، نه بردباری به اندیشه و گفتن و شنیدن، که زورورزی و قدرتِ تیر و تفنگ است که چنین می کند. علی شمایلی 20 مهر ماه 1402، کرانه کویر https://t.me/sibesorkheaalishan
Показати все...
👏 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
🔴خوشبختانه خبرفوت #آرمیتا_گراوند توسط نزدیکانش تکذیب شد @mizangorup
Показати все...
02:34
Відео недоступнеДивитись в Telegram
صبح امروزت بخیر وطن...♡
Показати все...
Фото недоступнеДивитись в Telegram
😁 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
دختر زیبای ایران آسمانی شد🖤 #فرهیختگان راهی به رهایی
Показати все...
😢 2😁 1
دریغ از بادی که حماس کاشت! وقتی سید حسن نصرالله پس از جنگ سی و سه روزه حزب الله لبنان با اسرائیل با این پرسش روبرو گردید که "اگر همان روز پیش از جنگ می دانستید بخاطر گروگانگیری دو تن اسرائیلی چنین هزینه وحشتناکی می دادید، باز هم اقدام به این کار می کردید؟" او رک و ساده پاسخ داد "اگر به روز پیش از چنگ 33 روزه با اسرائیل برگردم هرگز به آن گروگان گیری اقدام نمی کردم!" این از سرشت قدرت هاست که با کمترین بررسی و پیش بینی، چون افراد مست دست به اقدامی بزنند و پس از روشن شدن پیامدهای زیان بار آن، اظهار پشیمانی بکنند. چنین خیط و خطایی در میان قدرت هایی که تحت پرسش و نظارت نهادمند مردم و رسانه های آزاد نیستند، بسیار بیشتر از دولت هایی دیده می شود که از آزادی و نظارت بهره برده اند. قدرت ها و دولت های ناپاسخگو و سرکوبگر، آنگاه که پای تصمیمات پرخطر در میان است، وقتی می دانند هزینه های چنین تصمیماتی را مردم عادی می پردازند و خدشه ای و خراشی به آنان و خانواده شان نمی افتد، بی مسئولانه تر دست به چنین اقداماتی می زنند. در وجود حماس و جهاد اسلامی اگر اندکی شرافت و وجدان باشد، وقتی در این روز و شب ها که مرگ و ویرانی نصیب مردمان غزه می شود، باید دست بر دست بکوبد که ای کاش به چنین اقدامی دست نمی زد. اگر در آنان آن فضیلت ها باشد شاید با خود بیاندیشند که ای کاش اسیر وسوسه های دولت روسیه و برخی دیگر از دولت های مسئله دار برای آن حمله متهورانه و آن کشتار وحشیانه زنان و کودکان و افراد غیر نظامی نمی شدند یا اقلا ای کاش سبک رفتار جنگی و هجوم نظامی آنان چون داعش نبود. حماس و جهاد اسلامی با این کار خود خواستند که جهان را متوجه مظلومیت مردم باریکه غزه بکند، ولی ددمنشی نیروهای آنان نه تنها آبروی فلسطین و تصور مظلومیت پیشن آنان و ستم اسرائیل را بر باد داد، بلکه حماس و جهاد اسلامی را هم تراز و همانند داعشیان نمود. حماس و جهاد اسلامی تبدیل به اسب ها برنده اما کشته شده در میدان برای روسیه شدند و بخاطر اهداف پلید این کشور و برخی دیگر از کشورها، فلسطین و مردم درد کشیده آن را قربانی نمودند. ولی دریغا که چنین حقیقتی پس از آغاز و انجام فاجعه روشن می شود و به همه این هشدار را می دهد که قدرت های بی نظارت و بی مشارکت مردم، قدرت هایی که تصمیمات آن نه از درایت و تعقل که از خشم و توهم و وسوسه برمی آید، می توانند باعث نابودی خود و مردم را به راحتی فراهم آورند. علی شمایلی 18 مهر ماه 1402، کرانه کویر https://t.me/sibesorkheaalishan
Показати все...
تابوت آغوش تو آلیشان . . . بر من حرام است گشودن و آرام کردن پریشانی گیسوان تو به ناز و برداشتن تن پوش و جامه از تن بلورین تو که هنوز پس از این همه سال جز خیال گیسو و تن ات، چیزی به کف ام نیست! بر من حرام است مستی به جرعه ای از باده های مینای لبان ات تا خرد از سر بنهم و از راز لبان تو رسوا و آشوب گردم، که هنوز پس از این همه سال پناه بر خواب می برم شاید به خواب ام بیایی. رازوارگی لبان تو تنها به بوسه آشکار می گردد و کی توانی که به سخن و بیان از آنها چیزی بگویی چه خود تو نیز از زیبایی خویش در شگفتی. بر من حرام است، پوییدن و کاویدن پستی ها و بلندی ها و پیچش های اندام تو که هنوز پس از این همه سال بی تابی، شمع مرا به شکیبایی می خواند و خار و تیغ خلیده بر دل و جان ام به آرامش. آوخ از آن چشمان تو که تابناکی و درخشش آن راز آتشی است یا شاید آفتابی در پساپشت اش، و اوخ از کمان ابرو و تیر مژگان تو که به گشاده دستی مرگ می بخشد هر آن کس که بر آن باشد تو را ازآن خود کند. وه که قلب من نه از گزند تیغ و تیر تو، که به مهر و به بی تابی و به دیدار تو چنان طپیده که بند از بند آن گسسته و اینک به سخت جانی برای زندگانی من می طپد. مژگان تو، نازهای تو و راندن های گاه به گاه تو، گویی زنهاری است مرا تا آزمندانه برای گشودن رازهای زیبایی تو بر بستر و خوابگاه ات نکشانم. باید که از تو بگذرام و بگریزام که عشق تو مرا برگزیده و فراچنگ اش آورد ولی تو مرا می رانی که بر من حرام گشته ای؛ دست بسودن ام به تو مرگ است، بوسیدن تو مرا مرگ است، و هم آغوشی با تو مرا مرگ است! تو مرا بر قلب خود راه دادی و از آغوش ات رانده ای؛ شرنگ شیرینی بر کام من. باغ و بهار من نیک می دانم در بستر و خوابگاه آنگاه که تو را برهنه به چنگ آورم، از آن همه راز و زیبایی و آرامش مرا هیچ زنده بازگشتی نیست. نیک می دانم برای سرکشیدن باده ی مینای لبان تو که بر عاشقان ات شوکرانی می گردد کشنده، شایسته ترین ام. نیک می دانم، بر تار گیسوان تو آونگان شدن و در پریشانی آن آرامش یافتن، سزاوارترین ام که پیش تر بارها آویخته بر آنها میان ماه و خورشید تاب خورده و بوسه از لب هر کدام برداشته ام. نیک می دانم که تابوت گرم آغوش تو، تن ام را درخورانه ترین گهواره هاست که پیش از این از آن آغوش پیامبروار به سوی خویش برانگیخته شده ام. سودی؛ دل و دین ام من کاشف رازهای تن و زیبایی توام؛ "کاشفان فروتن شوکران"، تو را با من هزاران راز است و مرا با خویش هزاران سخن. حیران تن توام آنگاه که مرا می خواند، به کرشمه ها زنده می داشتی و به بوسه و هم آغوشی می میراند. در آغوش تو از من دیگر هیچ خبری بازنیاید و رازهای تو ناگشوده بماند. علی شمایلی مهر ماه 1402، کرانه کویر https://t.me/sibesorkheaalishan
Показати все...
2
Repost from ماهک پیانو
04:02
Відео недоступнеДивитись в Telegram
گفتگوی زیبا میان سازهای «ویولن» و «ساکسیفون» ویولن: #کارولاینا_پروتسنکو ساکسیفون: #دانیل_ویتال @mahakpiano
Показати все...