رمان های عاشقانه همراه با چالش و حس خوب ❤️😍
👉 @Romanticnovels123 👈لینک کانال مون سلام به کانال رمان های عاشقانه همراه با چالش خوش امدید❤ امیدوارم از خواندن رمان های این کانال لذت ببرید❤ چالش رو هر شب ساعت 8 میزارم آماده باشید ❤❤ طفا کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید ❤❤
Більше- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Триває завантаження даних...
🌻🌻🌻🌻 🌻🌻🌻 🌻🌻 🌻 رمان خانم بادیگارد ❤️❤️😍 نویسنده : صحرا پارت : ۱۸ __ببخشید رییس من تو یه قسمت از نقشه ها مشکل دارم می تونید کمک کنید؟ __بله.حتما نقشه رو مقابلم گذاشت تمام و کمال بهش توضیح دادم.اون نشسته بودد روی صندلی و من خم شده بودم تا بهش توضیح بدم بعد از پایان توضیح پرسیدم: __متوجه شدی؟ روشو برگردون وگفت : __بله. همونطور بهش خیره شده بودم که بدون فکر بوسیدمش. از جاش بلند شد و یه سیلی تو گوشم زد: __مردتیکه بی شعور.به چه جرئتی به من دست زدی؟ شما همه اتون همینید. از دفترم رفت.حرفش برام سنگین بود نمی تونستم درک کنم.دیگه نیومد شرکت.نمی دیدمش چند بار رفتم خونه اشون.اما کسی جواب درست حسابی بهم نمی داد.روز به روز بیشتر دلم براش تنگ می شد... نمی دونستم چی کار کنم. یه روز کسل کننده تو دفترم نشسته بودم که نیما دوستم اومد.نیما هم دوست دوران بچگیمه.هم شریکم تو شرکت نشست رو مبل وگفت: __کاوه باورت نمی شه بلاخره راضی شد باهام ازدواج کنه. __کی؟ __دریا.بلاخره قبول کرد.خب من برم به بقیه خبر بدم. دنیا رو سرم خراب شد...تو این دنیا نبودم.یه چیزی بود ...یه چیز بین مرگ و زندگی.خوب وبد.دیدن وندیدن.نمی دونم.خوشحال باشم از اینکه…
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.