پریشان گویی
مینویسم چون نوشتن، مثل هواست برای نفس کشیدن . نسیم فلاح @Nasimfalah
Більше516
Підписники
-224 години
-27 днів
-830 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
نمیدانی چقدر آرزو دارم که یکبار با آن چشمهایت، به خاطر من به من نگاه کنی.
#شهریارمندنیپور
#شرق_بنفشه
#خرداد۴۰۳
@parishangooii
❤ 14🔥 3🤩 1
Repost from کتابخانه
⭕️ داستان کوتاه
📝 زیبای خفته در هواپیما
✍ گابریل گارسیا مارکز
مترجم: قهرمان نورانی
۱۰ صفحه
#داستان_کوتاه
#گابریل_گارسیا_مارکز
@bookhapdf
Repost from مجید لواف
ریخته میشوی
بر سرم
چون آواری که به ناگاه
فرو میریزد
بر زندگی
تا هر صبح
تکههای مرا
از خوابت
بیرون بکشند...
#مجید_لواف
▪︎ @Majidlavvaf
❤ 5👏 3👍 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
بغلم کن
که دلم
خواب ابد میخواهد...
#صادق_هوشیار
#خرداد۴۰۳
@parishangooii
❤ 14🕊 2
بعد یازده سال هنوز نتونستم این بچه رو قانع کنم صبح صورت بشوره.
هر روز صبح مکالمه ما اینه:« صورتتو بشور »
سورنا:« مگه تو خواب چیکار کردم که صورت بشورم. خاک بازی که نکردم تو تخت خوابیدم....»
:« حداقل خوابت میپره »
:« نمیخوام بپره. دلم میخواد باشه. »
.......
🤣 40😍 5❤ 3👍 1👌 1
Repost from am in the road
Фото недоступнеДивитись в Telegram
- کیارستمی: این دیالوگ را با عصبانیت نگو، با گِله و دلخوری بگو
- ژولیت بینوش: فرق بین گِله و عصبانیت در چیه؟
- کیارستمی: در گِله، عشق و علاقه و میل به آشتی هست اما در عصبانیت میل به متارکه وجود داره
*عکس را در فروردینماه سال ۱۴۰۳ در یزد گرفتم
https://t.me/amintheroad
❤ 12👍 5👏 2
زنی چمباتمه زده روی تشتی مسی را دیدم. یک بال روسری را مثل زنهای آن منطقه دور صورتش پیچیده بود و گوشه دیگرش روی سینهاش افتاده بود. فقط چشمهای سیاهش دیده میشد. چینهای دور چشم را هم دیدم. توی چشمهایش یک چیز عجیبی بود. یا شاید چون روسری سفید بود و چشمها سیاه، آنقدر مرموز شده بود. با ساعد دست یک لاخ مو که روی صورت بود عقب برد. چشمم به دستهاش افتاد. قرمزی خون خشک شده روی لبه آستین را هم دیدم. توی تشت لاشه مرغی افتاده بود.
جواب یاسر را داد:« منتظرتون بودم. ناهار آماده میکردم.»
یاسر به من اشاره کرد وگفت:« توی قهوهخانه دیدمش.»
سرم را برایش تکان دادم. گفت:« میدونم صداش زدند»
#یک_تکه_داستان
#نسیم
@parishangooii
❤ 17👏 1
صد کلمه نوشتم و در عرض همین چند کلمه چندباری جواب بقیه رو دادم. نمیدونم چرا تا میشینم پای لپتاپ همه کارم دارند در حالیکه قبل اون وسط پذیرایی بیکار بودم هیچکسی کارم نداشت... 🫤🫤
😢 6👍 5❤ 3🤩 3🌚 3💔 1
Repost from N/a
کاش آدمیزاد این امکان رو داشت که بگه خستهام، نیاز به تجدید نیرو دارم، کمی میمیرم و دوباره برمیگردم.
❤ 16👏 7💔 7