꠶❥ بــندرِ مـــارســــی ૰ ࣶ 𓂃
گمشده در کوچه پس کوچههای لاپانیر در بندر همیشه شلوغِ مارسی! نامهرسانِ در 1988... بزن باران، نوازش از تو باشد گریه از من! همهی نوشتهها به قلمِ منه (Dia )، لطفا کپی نکنید❤️ بیشتر حرف بزنیم؟ http://t.me/HidenChat_Bot?start=571751777
Більше9 111
Підписники
-2524 години
-1587 днів
-64230 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
مرا بهخاطرت بسپار. قرار است از عشقی رویایی به کابوس شبانهات تبدیل شوم. درست همانجایی که به آغوشم نیاز داری و با فکر به لبخندهایم قلبت گرم میشود، سایهی شوم و سیاه خاطراتم گریبانت را میگیرد و برای نجات از این کابوس دست و پا خواهی زد. و من از میان انبوهی از خاطرات تلخ میگویم، بهیاد داشته باش چه شبهایی خاطرههایت گریبانم را گرفته بودند. حال تو بگو؛ چه حسی دارد؟
#Blue
Repost from N/a
گریه کردن زمانی خیلی درد داره که دلیلش آدمی باشه که دوستش داری.
بهنظرت میتونم ببخشمت؟ میتونم فراموشت کنم و به زندگیام ادامه بدم؟
میتونم صدای خندههات وقتی اسمم رو صدا میزدی رو از یاد ببرم؟
#Blue