Série Next Wave: New Directions in Women's Studies
1 224
Підписники
+624 години
+187 днів
+5730 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Показати все...
University of Toronto Press - Gramsci's Politics of Language
Antonio Gramsci and his concept of hegemony have permeated social and political theory, cultural studies, education studies, literary criticism, internationa...
یک آقایی هست به نام Peter Ives. یک کتابی نوشته در مورد گرامشی، باختین و مکتب فرانکفورت. همه رو هم به هم ربط داده. =)))
یک چیز خیلی بیربط میخوام معرفی کنم. در باب تخیل فرارونده مطالعات بینارشتهای.
این دیدگاه در تضاد با مفهوم monological آگاهی است که از مفهوم حقیقت با عینی بودن و ریشهدار در اقتدار دفاع میکند. بیان یا تجلی جنسیت ما نمیتواند از خودانگیختگی منزوی بیرون بیاید: آنها در چارچوبهای تاریخی ساخته میشوند و هم در عبارات تاریخی و معاصر و هم در واکنشهای دیگران منعکس میشوند.
Truth is not born nor is it to be found inside the head of an individual person, it is born between people collectively searching for truth, in the process of their dialogic interaction.
Bakhtin
این تفسیر محدود از ایدههای باختینی توسط فمنیستهای بعدی مانند کی هالاسک برجسته شد. او مدعی شد:
[ایجاد یک دوگانگی بیولوژیکی مرد/زن (همانطور که کریستوا انجام میدهد) هنگام پرداختن به چنین دوگانهانگاریها آسان است. با این حال، من پیشنهاد میکنم که دوگانگی واقعی بیشتر در مورد توانمندسازی در مقابل ناتوانسازی در طیفهای مختلف است، چه نژاد، طبقه، جنسیت یا قومیت.]
در حالی که کریستوا آشکارا به باختین برچسب «فمنیست» نمیزند اما نوشتههای باختین نشان میدهد که ایدههای او را برای موضوعات فمنیستی مانند پویایی قدرت، بهحاشیهراندن فرهنگی-اجتماعی و براندازی سیاسی بسیار مهم است. به طور خاص، کریستوا اشاره میکند که مفهوم باختینی «کارناوال» - که شامل شورش و براندازی اساسی است - با هدف فمنیستی شورش اجتماعی، زبانی و سیاسی طنینانداز میشود. او با تطبیق مفاهیم باختین برای اهداف فمنیستی، فمنیسم را با جنبشهای زبانی کارناوالیستی و براندازانه همسو میکند. اگرچه این همسویی ممکن است در ظاهر بیضرر به نظر برسد، اما اساساً ساختارهای مسلط و هژمونیک را با مردسالاری مرتبط میکند و گفتمان دیالوگ بهحاشیهراندهشده را در مقابل فمنیسم قرار میدهد. این منجر به تفسیری ساده از ایده باختین از کارناوال میشود، که به عنوان "سرنگونی مطلق سلسلهمراتب تثبیتشده در جامعه، سیاست و حوزههای داخلی" درک میشود.
با تفسیر کریستوا از باختین، نظریه او ثابت میکند که چارچوب مناسبی برای پرداختن به چالشهای مختلف روششناختی و نظری فمنیستی وجود دارد. این سازگاری با تحلیل فمنیستی به ویژه در مفاهیم باختینی مانند dialogism، polyphony، هتروگلوسیا و کارناوال برجسته است.
فهم کریستوا از مفهوم دوسوگرایی باختین به ماهیت عملیاتی کلمات در متن میپردازد. هنگامی که کلمهای که قبلاً توسط نویسنده دیگری به کار رفته بود، در یک متن جدید مجدداً استفاده میشود، همزمان معنای قبلی خود را حفظ میکند و در عین حال یک معنا اضافی را جذب میکند. در نتیجه، کلمه دوسوگرا میشود و دارای اهمیت دوگانه است.
Bakhtinian dialogism identifies writing as both subjectivity and communication, or better, as intertextuality. Confronted with this dialogism, the notion of a “personsubject of writing” becomes blurred, yielding to that of “ambivalence of writing”.