به حرفای توی مغزم فکر میکنم.
270
Підписники
+224 години
+17 днів
+530 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
بیا ببرمت برات لازانیا بپزم. فیلم مورد علاقتو بذارم. یه عالمه خوراکی بدم بهت. آهنگای مورد علاقتو بذارم.ببرمت بیرون دورت بدم. زخماتو ببندم. بغلت کنم و بهت بگم:
“ مهم نیست چقدر سختی کشیدی و چقدر ازم دور بودی، می دونم چقدر سخته ولی تو از پسش برمیای و من کنارتم. حتی اگه گریه کنی، مشت بکوبی به دیوار یا وسیله هاتو بشکنی. توی هر حالتی کنارتم. حتی اگه بری و نخوای. ما از پسش برمیایم چون هنوز زندگی تموم نشده و قشنگیاشو داره. چون اتفاقای خوب یهویی می افتن.
2610
۱۳ نوامبر ۱۸۶۶- پاریس:
«من از مزاحم شدن زیاد و خسته کردن دیگران میترسم.»
- از نامهی ژرژ ساند به گوستاو فلوبر.
2800