509
Підписники
Немає даних24 години
+247 днів
+6330 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
«نازی
... ما بزرگ شدهایم و کارهای بزرگ در خورِ ماست. سنگ، انسان معمولی، گلدان... نه، اینها مال بچههاست. وقتی بچه بودیم نقاشی ما از اینها پُر بود. حیف از نگاه ما که روی این چیزها بنشیند....
شور مذهبی، ایمان، عشق، معرفت... نه، اینها لازم نیست.
در قرن آزادی بیان هستیم و حق داریم از همه چیز حرف بزنیم. قدیمیها از تجربهی شخصی حرف میزدند. ما نباید بزنیم. نیازی نیست تا طعم سرگردانی را چشیده باشیم تا «یهودی سرگردان» را تصویر کنیم.
... چه زمانهی خوبی! یک زمانی بود آدمهایی بودند که خیال میکردند یک گنجشک برای تمامی آسمان بس است. چه آرزوی کوچکی داشتند.
آدمهایی پیدا میشدند که تمام عمر عاشق میماندند. چه حوصلهای. خوشا به حال ما که با چند قدم از روی همه چیز رد میشویم. بیآنکه دعایی خوانده باشیم، روی دیوار کلیسا نقاشی میکنیم، به همان سبکباری که رفتهایم، از کلیسا برمیگردیم و یقین داریم که برای مذهب نمرهی خوبی خواهیم گرفت. مثل زنبور عسل نه، مثل پروانه روی تجربهها بنشینیم و برخیزیم. تنهایی، مراقبه، خویشتنداری، شور، حال، عشق... از هر کدام اندکی بچشیم، هیچ چیز نباید زیاد وقت ما را بگیرد.
لئوناردو بیکار بود که چند سال یک پرده را میساخت. فرا انجلیکو، بیچاره یک عمر ایمان مذهبی داشت. برای ما چند روز کار مذهبی(آن هم بدون ایمان) کافی است. چه عصر درخشانی.
مسافرت آسان شده است، هنر هم باید آسان شود. میگویند در قدیم دود چراغ میخوردهاند و استخوان خورد میکردهاند. چه رسمهای عجیب و غریبی داشتهاند. چه خوب شد که ما در این روزگار متولد شدهایم. تازه، ما فقط نقاش نیستیم، پاسدار آداب و رسوم هم هستیم. اصل این است که روی سطح همگانی زندگی باشیم. اما چون لحظههای ظریف هم باید داشت، پس باید نقاشی هم کرد، پیانو هم زد، آواز هم خواند... سزان سیبها را تماشا میکرد. اما این روزها تماشای سیب رسم کهنهای است...
تازه تماشای سیب وقت میخواهد و تماشا با شتاب زندگی ما ناسازگار است. پایهی کارها بر همچشمی است. اگر برای تماشای سیب درنگ کنیم، همکارها جایزه را خواهند برد. پس برویم دیگ زودپز احساس بخریم. و در زمانی کوتاه میز زندگی را با خوراکهای رنگبرنگ بیاراییم...»
سهراب سپهری
❤ 2👍 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
در آدمی
عشقی و دردی و خارخاری و تقاضایی هست که
اگر صدهزار عالَم مُلکِ او شود
نیاساید و آرام نیابد!
خارخار: دغدغه و اضطراب
#مولانا
❤ 8
Фото недоступнеДивитись в Telegram
به آواز پرندهای گوش می سپارم، نه از برای صدایش، بلکه به خاطر سکوتی که از پی آوازش میآید.
❤ 10👏 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
به قول فهیم عطار:
از دیدن گرد زمان، نشسته بر مکان و اشیاء شیدا می شوم.
❤ 7
Фото недоступнеДивитись в Telegram
تهی بود و نسیمی.
سیاهی بود و ستارهای.
هستی بود و زمزمهای.
لب بود و نیایشی.
«من» بود و «تو»یی:
نماز و محرابی.
سهراب سپهری
❤ 7👍 1
Фото недоступнеДивитись в Telegram
مثل کسی که معرفت حق را طلب می کند به دلیل, همچنان است که کسی آفتاب را به چراغ جوید.
#شهاب_الدین_سهروردی
❤ 7