1 176
Підписники
Немає даних24 години
-167 днів
-10230 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
به در و دشت و دمن؟
یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟
یا به یک خلوت و تنهایی امن
دل که تنگ است کجا باید رفت؟
پیر فرزانه مرا بانگ برآورد
که این حرف نکوست
دل که تنگ است برو خانه دوست... شانه اش جایگه گریه تو ، سخنش راه گشا
بوسه اش مرهم زخم دل توست
عشق او چاره دلتنگی توست...
دل که تنگ است
برو خانه دوست... خانه اش خانه توست...
باز گفتم: خانه دوست کجاست؟
گفت پیدایش کن
برو آنجاکه پر از مهر و صفاست
گفتمش در پاسخ: دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم ،
یادشان در دل من ، قلبشان منزل من...!
صافى آب مرا یاد تو انداخت ، رفیق!
تو دلت سبز ، لبت سرخ ، چراغت روشن!
چرخ روزیت همیشه چرخان!
نفست داغ ، تنت گرم ،دعایت با من!
روزهایت پى هم خوش باشد
فریدون ـ مشیری
زمان که میگذره
دیگه برات مهم نیست
کی بهتر حرف میزنه
یا قشنگ ابراز علاقه میکنه
یا خوشتیپ تره
اینکه
"کی بهتر میفهمتت"
برات مهم میشه ...
.ꦿᬉ⚘꙰𝄠
Mohamad Fathi - Mano To 128.mp32.84 MB
Фото недоступнеДивитись в Telegram
تـــقــدیــم بــه گــل وجـــودتـــون
مـــرسی کــه هستــیــد ❤️
دقیقاً از چه میترسم؟ دقیقاً از همین دیوار
تو پرسیدی و من گفتم دقیقاً از همین تکرار
تمام شهر میداند که شعرم آیه ی درد است
دقیقاً از چه میترسم؟ دقیقاً از همین اشعار
و من گاهی نمیدانم دلیل شعرهایم را
هزاران بار پرسیدم دقیقاً از همین خودکار
چرا هر روز دردم را درون شعر میریزم
گلیمی ساده میبافم دقیقاً از همین افکار
نگفتم از چه میترسم؟ نگفتم باز یادم رفت؟
دقیقاً از خودم گویا دقیقاً از همین رفتار
نفهمیدم چه شد شعرم پر از اسم قشنگت شد
و دستم پیش تو رو شد دقیقاً از همین اقرار
كلما نظرتُ الي عينيها
أقسمتُ أن لا أبكيهما
و كلما قبلتُ شفتيها
أقسمتُ أن أضحكهما...!!!
هر زمان
به چشمانش نگریستم
قسم خوردم
که آن دو را
به گریه وا ندارم
و هر آنگاه
که بر لبانش بوسه زدم
سوگند یاد کردم
که آن دو را بخندانم...!!!
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
Sami-Beigi-To-Khoobi-320.mp38.13 MB
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.