cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

برای من باش_قانون و اغوا

~ از پوست من صدای تو می تراود ~ الو الو ماه کوچولو^_^ https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-726686-tqAqCPq

Більше
Рекламні дописи
3 774
Підписники
-4124 години
+237 днів
-8830 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Repost from N/a
00:45
Відео недоступне
#پارتنریابی 🅑︎🅓︎🅢︎🅜︎ 🏳‍🌈 🅛︎🅖︎🅑︎🅣︎ #رلیابی کانال مخصوص افراد با هر #گرایش_جنسی 👅💦 فرم ها زیاده سریع #پارتنر پیدا میکنید 𝘽𝘿𝙎𝙈 𝙇𝙂𝙗𝙩 𝙋𝙖𝙧𝙩𝙣𝙚𝙧𝙮𝙖𝙗𝙞𝙞🔥💦🏳‍🌈 جواب به سوالات ناشناس هر سوالی در مورد گرایشتون رو ناشناس بپرسید 🥀💦🔥 https://t.me/+dzE0BLyluOdhYmNk https://t.me/+dzE0BLyluOdhYmNk https://t.me/+dzE0BLyluOdhYmNk #ثبت #فـــرم با ویدیو و ویس 🚫 درد و دل و #قرار‌میتینگ ⚠️ فرم فیک نــدید که متوجه میشیم 🔆❌🏳‍🌈
Показати все...
2.08 MB
00:11
Відео недоступне
ترجیح میدم اگه قراره پاهام رو واسه کسی باز کنم، یه شاهزاده‌ی زال نباشه که چشم‌های کورش اون‌قدری نور نداره تا فرق سوراخ کون و دماغم رو تشخیص بده.😏🔥 حرفش به قدری صریح و رواعصاب بود که آریو رو برای گاییدنش مشتاق‌تر کنه. قلاده‌ی دورگردنش رو کشید و فرمانده مثل سگ زیر پاهاش افتاد. _پس امروز یه طوری می‌گامت که بفهمی دیدن یا ندیدن چشم‌هام فرقی رو ج‌نده بودن تو نداره. هنوز هیچی نشده خشتکت باد کرده توله‌سگ هرزه. انگشتش رو یک ضرب تو سوراخش فرو کرد و پیرسینگ رو نیپلش رو کشید. امشب با گ‌اییدن سوراخاش بهش نشون می‌داد ارباب کیه👅💦🍑 https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk https://t.me/+tAT4g2fD4pBmZGRk
شاهزاده‌ای که زاله و چشم‌هاش خوب نمی‌بینه، عاشق فرمانده ۳۵ ساله دشمن میشه و وقتی فریان راز ندیدنش رو می‌فهمه، مجبوره برای نگه داشتن رازش، فرمانده رو زندانی کنه و هر شب اون رو زیر خودش به‌فاک بده🔥👅💦
Показати все...
1.11 MB
Repost from N/a
Фото недоступне
#ناحیه_تناسلی من مثل بوی ماهی مرده بود🤢خلاصه کلا اطرافیانم اذیت میشدن تا یروز #خاهرم بهم غیرمستقیم فهموند و یه #کلیپ برام فرستاد مشکلمو اساسی حل کردم برای شماهم گذاشتم چون میدونم خیلی اذیت کنندس🎀 #دوس_پسرم اونجامو نمیخورد میگفت #واژنت بو ماهی مرده میده با ترفندای این کانال کاری کردم شب و روز رومه🙈👅💦 https://t.me/+kToItlT1PjxmYjQ0 خواهرم #پریود بود و درد زیادی داشت در حدی که دیوار رو #گاز میگرفت براش یه #نوشیدنی درست کردم با شیر دردش خوب شد و ازم پرسید اینو از #کجا بلد بودی؟گفتم جزو روتین #پریودی خودمه از این کانال یاد گرفتم 🍬🧻🩸 https://t.me/+kToItlT1PjxmYjQ0 ۱۲ ظهر پاک شه🌞
Показати все...
Repost from N/a
00:24
Відео недоступне
#part168 تنبیه برده جنسی تو بیمارستان😱😈💦 #التم رو تو دستش گرفت : اهههه ارباب.. اه..اهههه #ارباب اوممم..🥺💦 دستشو عقب کشید و نگاهی به #سرُم تموم شده‌اش انداخت و سوزن رو از شلنگ سرم جدا کرد و سر دیگه‌ی #شلنگ هم که به سرم وصل بود رو کند و با لذت  #شلنگ سرم رو دور #آلتم پیچید و #محکم بست😭⛓ ملتمس نگاهش کردم شلوارمو پایین تر کشید و پیرهنم و کمی بالا زد و سیلی محکمی به باسنم زد🍑💦 " آخ " بلندی گفتم که کمی باسنم رو ماساژ داد  : حالا ضربه هارو میشمری و تشکر میکنی #حیوون!👿 + آه..آخ..هومم، هفده! ممنونم #ارباب🥺 #آلت سفت شده ام رو که بخاطر اون #شلنگ لعنتی داشت #میترکید و تو دستش گرفت : تو یه #سگ حرف گوش کن و خوبی سامیار! 🐶🦴 + اههه.. #ارباب🥵💦 دستشو روی #سوراخ باسنم کشید که لبمو به دندون گرفتم : #هووووممم👅💦 دوتا از #انگشتاشو داخل #سوراخم فرو کرد : این سوراخ #گرسنت #منو میخواد که اینجوری داره #باز و بسته میشه؟!😈🔞🔥 رابطه بی‌دی‌اس‌ام دوتا پسر گنگستر😱🔞🔥 رئیس مافیا اسلیو زیر دستش میشه😈 https://t.me/+6FgnyYYJPBplYTM0 https://t.me/+6FgnyYYJPBplYTM0 https://t.me/+6FgnyYYJPBplYTM0 https://t.me/+6FgnyYYJPBplYTM0 12 پاک✅
Показати все...
2.55 MB
Repost from N/a
Фото недоступне
اگه شبا دنبال فیلم های پورن💦🍑 مانند هستید فیلم و سریال کاملا بدون سانسور 🍌🍒🫧و حشری💧 اینجا حتما جوین بدید 🔞Film HOT🤤💦 🔞🚫ممنوعه‌ترین و نایاب‌ترین فیلمهای بدون سانسور و حذفیات +25🌈💦 🔥دانلود فیلم 🔥دانلود فیلم 🚫🔞فیلم ممنوعه موج گرما پر از صحنه‌های متعدد جنسی https://t.me/+ijQREL3fdcMzZjM0 ۸ صبح پاک شه 🌞
Показати все...
Repost from N/a
پارت واقعی رمان😈♨️ برده‌ی_شیطان🔞💦 #قالبهای یخ و آب #سرد رو روی جای #شلاق ها ریخت #سرمای آب و یخ باعث #سوزش بیشتر رد #شلاق شد #آه های پی در پیِ م همراه با #ناله های بلندم از دهانم خارج شد _آه ارباب التماس میکنم تمومش کنید دسته ی #شلاق رو سمت #ک‌ص‌م اورد به #خیال اینکه دسته ی #شلاق رو میخواد وارد #ک.صم کنه خودم رو #منقبض کردم اما دسته ی #شلاق رو خشک وارد #با*سنم کرد دسته ی شلاق باریک بود اما ورودش درون با*سنم جلوی #لذتی که داشتم میبردم رو نگرفت #سینه‌م رو از روی #لباس چنگ زد و #همزمان دسته ی #شلاق رو توی #با*سنم عقب #جلو میکرد https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx 9پاک✅
Показати все...
با واکنش هاتون از رمان حمایت کنید.
Показати все...
3
⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖ #قانون_و_اغوا #part16 _خوب هر کدوم چی در اومد براتون؟ توجهمو دادم بهشون اون دختر جواتی که باهامون بود گفت _من منشی عمومی شدم _ باید بری طبقه اول این معرفی نامه رو هم ببر خودشون راهنماییت میکنن وقتی دختره رفت به ما تگاه کرد پسره که با دختره بود گفت _من منشی اداره شدم _شما برید ساختمون کناری _هاه باشه حالا فقط من و سطل اشغال و اون مرده مونده بودیم _من منشی آتش سخاوت شدم _اوووو مشتاق بودم از بین شما کدوم دلاوری همچین وظیفه سخیفی و به عهده گرفته یعنی با کدوم هیولای چشم دراومده ای قراره کار کنم؟ به رسم ادب در جواب حرف هاش لبخندی زدم _بیا این معرفی نامه باید بری طبقه آخر فقط دفتر خودش اونجاست تنها طبقه ای که متعلق به یک نفره و با تو میشید دو نفر بقیه طبقه ها شلوغه هم جای خوبی داری میری و هم ‌... بی خیال بیا پسرم برگه رو از دستش گرفتم و از جام بلندم _منم منشی بخش حسابداری شدم چنان بااخم گفت که انگار با زور از زیر پتو بلندش کردن بیاد سرکار واقعا سطل آشغاله به حای اینکه خوشحال باشه به حای بیکار بودن الان یه شغل و درآمد داره و از بین این همه آدم استخدام شده داره بی ادبی میکنه _باید بری بخش سوم پیش... _قرار بود منشی وکیل باشم نه حسابداری شما کلاهبرداری کردید مرد نیشخندی زد و گفت _اتهام؟ اونم وسط موسسه حقوقی؟ بذار روشنت کنم پسر جان شما دعوت به مصاحبه شدید برای کار در موسسه حقوقی نه شخص وکیل و امکان داره هر جا ما تعیین کنیم کار کنید روشن شدی یا نه اون مرد مهربون چه خشن شد وکیلا جذبه خوبی دارن من روحیم حساسه بقیه بگو مگو رو تماشا نکردم و رفتم آخرین طبقه ساختمان منتظرم باش آتش سخاوت بهترین منشی زندگیت داره میاد. ماه کوچولو
Показати все...
30👍 5🍾 2
⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖🔥⚖⚖ #قانون_و_اغوا #part15 اوه سطل زباله متحرک هم اینجاست اون باید خیلی خوش خیال باشه که فکر کنه امروزم قراره همبازیش بشم اما الان حوصله اونو ندارم روی صندلی ها منتطر نشستم تا ببینم چی میشه اون دختر پسر هم اومدن کنارم سطل آشغال متحرک هم به میز منشی تکیه داده بود یه مرد کت شلواری از پله ها اومد بالا مستقیم اومد سمتمون اونم تنهایی سوار آسانسور نمیشه؟ _خوش اومدید بچه ها هر چهار نفر شما به عنوان منشی انتخاب شدید میدونید مگه نه خوب بیاید بریم داخل تا مشخص بشه هر کس منشی کدوم بخش یا کدوم شخصه خوب من اینو نمیدونستم خوبه که فهمیدم واقعا حوصله رقابت ندارم الان سلول رقابتیم خوابیده در حال حاضر خودش جلو تر رفت و در و باز کرد اول دختر خانوم داخل رفت و بعد ما پشت سرش پشت میزش نشست،برگه هاشو مرتب کرد و خطاب به ما که سرپا بودیم _ بشنید چرا وایسادید هممون نشستیم _بیا برگه هایی سمتمون گرفت _توش نوشته تو کدوم بخشید دیگه شانستون چی در بیاد بستگی به خودتون و شانستون داره آروم برگه رو باز کردم چه شانسی واقعا من اعتقاد به شانس ندارم وسط برگه بزرگ نوشته شده بود "منشی شخصی آتش سخاوت" ماه کوچولو
Показати все...
23🍾 2👍 1
Repost from N/a
#ارباب ، من رو با زنجیر به #صلیب بسته بود و #شمع ها رو طوری روی #زنجیر چیده بود که #پارافین شمع ها رو #تنِ لختم می ریخت و درد بدی تو #تنم ایجاد میکرد. با درد صداش زدم: #سرورم پوزخندی زد و از روی #صندلی بلند شدم سمتم اومد دستشو روی رد #شلاقی که روی #تنم به جا گذاشته بود کشید آهی کشیدم و #ک.ص.م خیس تر شد ، دستش پایین تر رفت و روی #ک.ص.م نشست ناله ی بلند تری کردم : +آه #سرورم التماستون میکنم با لذت نگاهم کرد : #التماس میکنی که چی؟! آهی کشیدم : خواهش میکنم #اجـ...ـازه بدین #ارضـ*ـاشم ابرویی بالا انداخت و به سمت #سطلی که گوشه اتاق بود رفت و برداشتش که با دیدن #سطل تو دستش چشمام رنگ #ترس گرفت خواستم چیزی بگم که به سرعت #سطل پر از #قالبهای بزرگ یخ و آب و روی #تنم ریخت و باعث شد #فریاد پر از #دردم تو فضای اتاق پیچه https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx https://t.me/+gLXt5ttuXNs4MGIx داستان دختری که برده جنسی ارباب عبد خشن میشه🤤🔞🔥💦 تنبیه های خشن و سکسی♨️ 9پاک✅
Показати все...