379
Підписники
+124 години
+47 днів
+3830 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
مترو تهران در خیلی آینده
امروز یک نقشه احتمالی طرح تکمیلی مترو تهران رو داشتم تماشا میکردم که دیدم دو تا خط هستند که به جای شماره با A و B نامگذاری شدن و وضع عجیبی هم دارند. طوری که مثلا خط A اینجوریه که از راه آهن میره مهدیه و بعد ایستگاه بعدیش میدون انقلاب و بعد هم میدون توحیده، به لحاظ مسیری یعنی انگار تا جایی مسیر خط ۳ رو میره و بعد میره تو خط ۴ و بعد هم ۷! یکمی سرچ کردم دیدم گویا بله، قراره دو خط A و B با عنوان اکسپرس وجود داشته باشند. با این ویژگیهای خاص که قراره یک جور نقش هاب سریع رو بین بقیه خطوط داشته باشند. در نتیجه فاصله بین ایستگاههاشون حدود ۴ کیلومتره و از طرفی چون موازی بقیه خطوطند، تو عمق خیلی بیشتری قراره ساخته بشن و احتمالا هم قطارهای هم بزرگتر و هم سریعتری خواهند داشت. البته قضیه مال سال ۱۴۲۰ هست در بهترین حالت :) اگر به دنیا نبودیم حداقل از قبل دیده باشیمش
Tehran_Modern_Map.png11.01 MB
🔥 5👻 4🎅 1
کدام عدالت، به چه قیمت؟
چند روز پیش داشتم فکر میکردم که نوروز امسال، منی که کلا انیمهبین نیستم، به چه علتی شروع کردم AoT رو دیدم و یادم هم نیومد نهایتا. در ادامه همین روند مصرف مخدر انیمه، آخر هفته هم نشستم و یکسره و پیوسته "death note" رو دیدم. قطعا در حد AoT نیست ولی بعید میدونم کمتر انیمه دیگهای هم در حد همین Death Note باشند. ماجرا به صورت خلاصه اینه که یک دفترچه دست یک پسری میافته که میتونه با اون هر کسی رو که بخواد ،با نوشتن اسمش، بکشه و حالا اون پسر به هدف عادلانهتر کردن دنیا دست به کشتن مجرمین میزنه و انیمه هم ادامه و پیامدهای این مسیر رو میخواد تصویر کنه. در ادامه متن یکم جزییتر بحث میکنیم که قاعدتا موجب اسپویل شدنه، اگر ندیدید توصیه من قاعدتا دیدنه. اگر ندیدید ادامه رو نخونید.
و اما ادامه. سوال فلسفی انیمه شاید اینه که اگر آدم، خدا شود و قدرت رقمزدن تقدیر و تعیین مرگ و زندگی بقیه رو داشته باشه، کارش به کجا میرسه؟ واقعیت ماجرا اینه که لایت در ابتدا آدم بدی نیست و هدف بدی نداره (این رو میشه از مقایسه رفتارش با رفتار سودجویانه اون شرکت یوتسوبا وقتی که دفتر رو به دست آوردن فهمید) چیزی که از لایت در ابتدا میبینیم، رخوتش نسبت به ناعادلانهبودن دنیا است. منتهی مطلب وقتی قدرت اون دفترچه رو به دست میاره خودش رو در جایگاه منجی این دنیا میبینه و شروع به کشتن مجرمین میکنه منتهی کار که جلو میره و با دخالت پلیس در برابر خودش مواجه میشه اعمالش از کشتن مجرمین به کشتن افرادی که در مقابلش ایستادند تغییر پیدا میکنه و الان این خودشه که تبدیل به مجرم شده (دیالوگی در اوایل سریال بود که ریوک بهش میگه اگر همه مجرمین رو بکشی اون وقت تنها مجرمی که باقی میمونه خودتی). لایت در طول سریال از یک شخصیتی که امید به اصلاحش میره کم کم به تبدیل به کیرا میشه. کیرا برای هیچ چیزی ارزش قائل نیست و همه چیز و همه کس (اعم از خانواده و دوست و پلیس و میسا و ...) رو در حکم ابزاری برای خودش میبینه و در عین حال باز هم خودشه که از مرگ میترسه و به همین علت هیچ وقت دست به معامله چشمان شینیگامی هیچ وقت نمیزنه، در نهایت هم نمیتونه شکست و مرگ خودش رو بپذیره و در حال فرار و تقلای بیهوده میمیره. در مقابل اما شخصیت ال (L) قرار داره. میشه به راحتی دید که ال از ابتدای ماجرا میفهمه که لایت همون کیرا است ولی در مبارزه نابرابر ال و کیرا اون چیزی نیست که ال رو برنده کنه. ال میتونه لایت و در نتیجه کیرا رو بکشه ولی این کار رو نمیکنه، برای این که دنبال اثبات کیرا بودن لایت هست، برعکس، اما لایت دنبال کشتن ال هست. تقابل ال و کیرا در واقع نمادهای تقابل دو رویکرد در اجرای عدالت هست. ال میدونه کیرا کیه ولی اصول اخلاقیش بهش اجازه کشتن اون رو نمیده، در طرف مقابل کیرا با این که در ابتدا به خاطر عدالت مجرمها رو میکشت اما حالا ال رو مزاحمی برای خودش میبینه و دنبال کشتن اون هست. در نهایت هم در همون قسمت silence ریوزاکی نشون میده که شکست در اثباتکردن کیرا بودن لایت رو پذیرفته و منتظر مرگشه. در نهایت هم به طرز تراژدی این کیرا هست که بعد از مرگ ریوزاکی خودش رو به جای ال جا میزنه. البته داستان به همین جا ختم نمیشه و بعد از مدت زمان نسبتا زیاد چند سال بالاخره M و N ای پیدا میشن که به همون شیوه ال، اثبات میکنن که لایت همون کیرا است.
نکته بعدی اینه که لایت با مجازات مجرمین تصور میکنه جامعه بهتری ساخته (و شواهد هم نشون میده هم جرم کمتر شده هم جنگها) اما در اواخر سریال میبینه که مردم همچنان همان مردم هستند. عدهای به بهانه آیین کیرا دنبال کسب منفعت هستند و در مقابل در همون سکانس بارش پول هم مشخصه که میل سودجویانه مردم هنوز سرجای خودش باقیه.
نکته دیگه این که همونطور که ریوک گفت هر کسی که از دفترچه استفاده کرد بدبخت شد. در همین جا میشه یاد کرد از پدر لایت، که به نظرم اخلاقیترین شخصیت کل ماجرا بود. در تک تک موقعیتهای سریال به قانون اهمیت میذاشت (مثال حمل اسلحه)، به نقشهای متفاوتش به عنوان انسان، پلیس و پدر واقف بود (اونجایی که رفت دخترش رو آزاد کنه)، برای نجات دفترچه حاضر شد معامله شینیگامی رو انجام بده و در نهایت هم علی رغم داشتن چشمان شینیگامی از دفترچه استفاده نکرد. شخصیتهای دیگه که از دفترچه استفاده کردند اما هیچ کدوم به ارزش چیزی که دقیقا دنبالش بودند واقف نشدند. میکامی دادستان تبدیل به موجود حریص کشتن شد، میسا بابت یک عشق یک طرفه احمقانه رم و خودش رو قربانی کرد و لایت هم زندگی خودش و بقیه رو سوزوند.
در کل سریال جذاب و معناداری بود و کلی سوال فلسفی در میانهاش برای آدم به وجود آورد. شطرنجهای فکری لایت و ال و بعدها M درش فوق العاده بودند، طوری که تا انتها نمیشد حدس زد چه کسی در نقشه چه کسی داره بازی میکنی. ارزش دیدن رو داره.
🔥 10👎 2
در انتظار این غبار بی سوار
سرکوب با صدای علیرضا قربانی و البته آهنگسازی آرش گوران را بشنوید.
Alireza_Ghorbani_Sarkoob.mp38.59 MB
🔥 3😢 2
آیا در چند روز گذشته، در خودتان و یا یکی از اطرافیانتان علائم سرماخوردگی مشاهده کردهاید؟Anonymous voting
- بله
- خیر
- دیدن نتایج
🆒 4🤷 3
یک رمان شاهکار را در نظر بگیرید که رخدادهای آن با یکدیگر متناسباند و همه چیز در هماهنگی با هم معنادارند. شما هم آن را به خوبی حفظ میکنید، اما به نظرتان میرسد جایی از داستان میتواند تغییر کند طوری که بر عواطف تاثیر بهتری بگذارد، داستان را از این رو، جور دیگری برای خودتان روایت میکنید. حال فرض کنید میخواهید داستان را برای شخص دیگری روایت کنید، اکنون به نظرتان میرسد جایی از داستان میتواند تغییر کند طوری که برداشت داستان منافع شما را در نزد دیگران بهتر توجیه کند. داستان را حالا با این تغییر برای آن شنونده بازتعریف میکنید. اگر حالا این شنونده جدید بخواهد داستان را مطابق میل و نفع خود تفسیر و تغییر دهد و آن را برای شنونده جدیدی تعریف کند، در انتهای این زنجیره چه اتفاقی میافتد؟ با یک اثری مواجهیم که هنوز عناصری باشکوهی در آن حاضرند اما دیگر آن هماهنگی اولیه را ندارد. در آن زنجیره گویندگان و شنوندگان، ممکن است حتی هر از گاهی افرادی پیدا شوند که نیتشان نه نفع شخصی که حفظ و بهبود آن اثر است اما به جهت حفظ هماهنگی کل اثر اتفاقا مجبور میشوند که همان اجزای شاهکار محفوظ از تغییر را هم جور دیگری تفسیر کنند تا اثر در کل منطقی به نظر برسد.
ماجرای عاشورای امام حسین نیز به مانند هر روایتی، مصون از تحریف و تفسیرهای به رای اتفاقا شیعیان نبوده است. در طول تاریخ، گروههای سیاسی دور از قدرت، نقش شمشیر در آن را برجسته کردهاند و از آن به عنوانی مجوزی برای قیام علیه حکومت وقت استفاده کردهاند. گروههای سیاسی حاضر بر تخت قدرت، نقش بیوفایی مردم کوفه و فسادهای مردمان آن وقت را برجسته کردهاند و از آن لزوم اقتدار بر مردم را استنتاج و استفاده کردهاند (یادی کنیم از بسیاری از پادشاهان شیعی تاریخ که عاشورا را گرامی میداشتند و در عین حال خود شرب خمر نیز میکردند). بعضی کاسبان هم در رقابت با یکدیگر بر سر این که چه کسی بیشتر میتواند مردم را به شور بیاورد، هر سال مجبور بودند روایت پراحساس نشنیده شده دیگری را اضافه کنند (مانند ماجرای حجله قاسم). القصه، در نتیجه همین گفتها و تفسیرهای متفاوت از واقعه عاشورا، در نهایت انسان با وجود بزرگی کلیت واقعه عاشورا، با روایتهایی مواجه است که هم در متن و برداشت ما از امام با یکدیگر گاها هماهنگی ندارند و هم در تفسیر از این متن به نتیجه دشواری وجود دارد. در این میان گاها اتفاقا افراد خوب با نیتهای خوبی هم هستند که سعی میکنند تا این همه روایتها و تفسیرهای متفاوت را با یکدیگر جمع کنند اما گاها مجبورند برای حفظ روایت رایج بین اکثریت گفتارها، آن اتفاقا کریتیکال پوینتهای جزیی و تعیین کننده را حذف کنند که همین وضع را دردناکتر میکنند. در نهایت ما با روایاتی مواجه میشویم که برای بعضی ذهنها تبادر میکند انگار امام طی یک جبر از پیش تعیین شده به کربلا رفته و آن فاجعه به وقوع پیوسته است و چیزهای دیگر که قابل ذکر نیستند (بخشی از روایتها و تفسیرهای کج و معوج واقعا خیلی شبیه به تفسیرها و متنهای مسیحیان از ماجرای مسیح است)
داوود فیرحی، پژوهشگر اندیشه سیاسی اسلامی، استاد تمام علوم سیاسی دانشگاه تهران و البته معمم با سطح عالی تحصیلات حوزوی، با بحث درباره عاشورا بخشی از این ماجرا را شفاف کرده است. مهمترین تز فکری فیرحی درباره عاشورا شاید این است که او معتقد بود که به کاربردن تعبیر "قیام برای برپایی حکومت اسلامی" برای امام حسین اشتباه است. به نظر او، افکار چپ در دهه چهل و پنجاه این خوانش جهتدار را (که بیشتر همخوان با مبارزه چریکی است) از عاشورا ارائه کردند. در مقابل، فیرحی اما معتقد است که حرکت امام از مدینه به مکه و از مکه به عراق، نه به منظور قیام (آن هم انتحاری) که به منظور امتناع از بیعت با یزید و استفاده از حق عدم بیعت خود به منظور اعلام تحریف یافتن اسلام و سنت پیامبر و بروز فساد در دوره اموی بود. فیرحی بررسیهای متفاوتش درباره عاشورا را از مناظر گوناگون نظیر سیر تاریخی اقتصادی جامعه اسلامی و رابطه حکومت و جامعه و تولدی فساد سیستماتیک در سخنرانیهای متفاوت بیان کرد و البته قبل از مدون کردن آنها در سال ۹۹ نابهنگام فوت کرد. سال پیش طی یک سری پست با عنوان حسین و ایده اصلاح قصد جمع آوری آنها را داشتم که ناتمام ماند. حال نشر نی، مجموعه ۹ سخنرانی از او را گردآوری و چاپ کرده است. در صورتی که مشتاق به چشیدن دید منطقیتری و علمیتری نسبت به عاشورا هستید، این کتاب را میتوان امتحان کرد.
👍 7🔥 1
عدم قطعیت
برایم سوال است چرا هیچ انسانی در مورد مسائل سیاسی و گرایشهای فکریاش هیچ وقت احتمالاتی صحبت نمیکند. چرا هیچ وقت کسی در وسط بحث به یکباره نمیگوید شاید من اشتباه میکنم. فکر کردم گفتم خب شاید هر کسی به نفع خودش نگاه میکند، نه مثلا به یک حقیقت فراتر از افراد. باز برایم سوال شد که خب مگر تابع سود هر کدام از ما چیز قطعی است؟ گاه فکر میکنیم فلان میشود و به نفعمان میشود، بدتر به ضررمان میشود، گاه برعکس (یاد آن داستان معروف پیرمرد و اسب و پسرش افتادم که به تناوب برایش پی در پی اتفاقات خوب و بد میافتاد و هر دفعه در جواب چه قدر خوش شانسی یا چه قدر بدشانسی مردم، صرفا میگفت از کجا معلوم)
انتخابات این سری به طرز محسوسی کمتر بحث کردم. آن میزان را هم معمولا وقتی مورد خطاب قرار میگرفتم، پاسخ میدادم. به این نتیجه رسیدهام که شاید دنیا خیلی پیچیده است، خیلی از تحلیلهایم خب اشتباه از آب درآمدهاند. از طرف دیگر دنیا خیلی هم غیرقطعی است. یکی از رفقای صمیمیم، الف ح را چند روز پیش دیدم که پرشورتر از ده سال پیش همچنان توییت سیاسی میزند در گروهها بحث میکند و و و و. کاندید انتخابی من خب با او متفاوت است ولی خب دیدم که نه او من را قانع میکند و نه من او را میتوانم قانع کنم. قانع هم کنم از کجا معلوم که من درست میگویم؟ نسبت به تصمیمات گذشته خودم و باقی ملت و حتی قبلتر از خودم هم کمتر بحث و احساس پشیمانی میکنم. اینها که میگویند تاریخ بهترین قاضی است چرت میگویند، احتمالا :) ما صرفا یک شاخه از بینهایت احتمالات ممکن را زندگی کردهایم و میدانیم احتمالا چه قدر آن تصمیم بد بوده است، چه بسا سناریوهای دیگر بدتر بوده اند. نمیدانم، شاید هم پیر شدهام. تناوب امیدوارشدن و تو ذوق خوردن و ناامید شدن، آدمها را کم کم به این نتیجه میرساند که اکشنش مفت نمیارزد و دانستنیها او صفر حدیاند و دنیا هم خیلی رندومتر از این حرفهاست. آن چیز که احتمالا من میتوانم نسبت به آن کمتر احساس اشتباه کنم حسهایی است که در لحظه دارم. این که میدانم که ا ح را دوست دارم و مسخره است بخواهم با بحث سیاسی انرژی خودم و خودش را بگیرم. این که محافظت از کسانی و چیزهایی که دوستشان دارم برایم مهمتر است تا بلندپروازیهایی اوایل جوانی که آدم میخواهد به دنیا یک حقیقت را بقبولاند. بهشتم این است که واقعا برای خودم و محافظت همان کسانی و چیزهایی که دوستشان دارم زندگی کنم. متاسفانه من چند سال باتاخیر به این رسیدم و شاید هم هنوز نرسیدهام. الان هم که این را مینویسم قلبم لحظهای میگیرد که چرا توان محافظت از آنها را ندارم.
نمیدانم، شاید هم من اشتباه میکنم.
#افکار_پریشان
👍 3❤ 2🔥 2😢 2🤗 1
این هفته یکی از ملت دانشگاه داشت راجع به Robust Fine-Tuning ارائه میداد و راجع به پیپر LP-FT بحث شد که به نظرم با وجود این که مال ۲۰۲۲ بود ولی ساده و جالب بود. به طور خلاصه Robust Fine-Tuning راجع به این مساله بحث میکنه که فرض کنید مثلا ما یک شبکه از پیش آموزش دیده داریم و حالا میخوایم این رو روی یک دیتاست خاصی که داریم (مثلا دیتاستی شامل تشخیص نژادهای مختلف سگ) آموزش بدیم. حالا مسالهمون اینه که چطوری این شبکه رو باید فاین تیون کنیم که با وجود یادگیری تسک جدید، همچنان اون دانش اولیهاش رو حفظ کرده باشه. حالا چرا مهمه؟ داستان سر OOD هست. فرض کنید اون شبکه اولیه شما فیچرهایی یاد گرفته که چطوری سگ رو از گربه در انواع استایلهای عکسهای طبیعی و نقاشی و طراحی و اینها جدا کنه ولی حالا شما اومدید و اون روی یک دیتاست از عکسهای واقعی سگهای با نژاد مختلف آموزش دادید. به همین خاطر ممکنه که شبکه فیچرهایی محکم و پایهای که داشت و با اونا در دامینهای مختلف سگ رو شناخته بود رو یادش بره.
حالا پیپر LP-FT چه میگه؟ میگه که دو ایده اولیه استفاده از شبکه از پیش آموزش دیده اینه که یا بیایم کل شبکه رو فاین تیون کنیم یا این که صرفا یک لایه رو شبکه رو آموزش بدیم. مشکل اولی اینه که با وجود دقت بالا روی دادههای داخل توزیع، روی دادههای خارج توزیع خراب میکنه. مشکل دومی هم اینه که با این که فیچرهای شبکه پایه از دست نمیرن ولی روی دادههای داخل توزیع هم به عملکرد خوبی نمیرسه. ایده LP-FT اینه که اول بیا اون یک لایهای که روی شبکه میذاری رو صرفا آموزش بده اون جوری اون لایه به یک دانشی میرسه و بعد برو و کل شبکه رو فاینتیون کن. فرقش با فاین تیون عادی شبکه چیه؟ اینه که در فاین تیون عادی چون اون لایه آخر در ابتدا رندوم هست لایههای پایین به خاطر اونا خیلی تاثیر میپذیرند ولی توی LP-FT این مشکل دیگه رخ نمیده.
لینک مقاله:
https://arxiv.org/pdf/2202.10054
stuff
👍 5
این هفته یکی از ملت دانشگاه داشت راجع به Robust Fine-Tuning ارائه میداد و راجع به پیپر LP-FT بحث شد که به نظرم با وجود این که مال ۲۰۲۲ بود ولی ساده و جالب بود. به طور خلاصه Robust Fine-Tuning راجع به این مساله بحث میکنه که فرض کنید مثلا ما یک شبکه از پیش آموزش دیده داریم و حالا میخوایم این رو روی یک دیتاست خاصی که داریم (مثلا دیتاستی شامل تشخیص نژادهای مختلف سگ) آموزش بدیم. حالا مسالهمون اینه که چطوری این شبکه رو باید فاین تیون کنیم که با وجود یادگیری تسک جدید، همچنان اون دانش اولیهاش رو حفظ کرده باشه. حالا چرا مهمه؟ داستان سر OOD هست. فرض کنید اون شبکه اولیه شما فیچرهایی یاد گرفته که چطوری سگ رو از گربه در انواع استایلهای عکسهای طبیعی و نقاشی و طراحی و اینها جدا کنه ولی حالا شما اومدید و اون روی یک دیتاست از عکسهای واقعی سگهای با نژاد مختلف آموزش دادید. به همین خاطر ممکنه که شبکه فیچرهایی محکم و پایهای که داشت و با اونا در دامینهای مختلف سگ رو شناخته بود رو یادش بره.
حالا پیپر LP-FT چه میگه؟ میگه که دو ایده اولیه استفاده از شبکه از پیش آموزش دیده اینه که یا بیایم کل شبکه رو فاین تیون کنیم یا این که صرفا یک لایه رو شبکه رو آموزش بدیم. مشکل اولی اینه که با وجود دقت بالا روی دادههای داخل توزیع، روی دادههای خارج توزیع خراب میکنه. مشکل دومی هم اینه که با این که فیچرهای شبکه پایه از دست نمیرن ولی روی دادههای داخل توزیع هم به عملکرد خوبی نمیرسه. ایده LP-FT اینه که اول بیا اون یک لایهای که روی شبکه میذاری رو صرفا آموزش بده اون جوری اون لایه به یک دانشی میرسه و بعد برو و کل شبکه رو فاینتیون کن. فرقش با فاین تیون عادی شبکه چیه؟ اینه که در فاین تیون عادی چون اون لایه آخر در ابتدا رندوم هست لایههای پایین به خاطر اونا خیلی تاثیر میپذیرند ولی توی LP-FT این مشکل دیگه رخ نمیده.
لینک مقاله:
https://arxiv.org/pdf/2202.10054
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.