🌹رمان دلبرآتش Vip | دنیا رستمی🔥
🦋 ﷽ 🦋 آرامش می خواهید؟ عشق بیافرینید! کانال رسمی رمان 🌹دلبر آتش🔥 به قلمِ دنیا رستمی🌱 پیج اینستاگرام نویسنده🍒: https://www.instagram.com/lldonya.novell?igshid=OGQ5ZDc2ODk2ZA%3D%3D&utm_source=qr ارتباط با نویسنده در تلگرام💌: @lltheworldll
Більше656
Підписники
-124 години
+27 днів
+8630 днів
- Підписники
- Перегляди допису
- ER - коефіцієнт залучення
Триває завантаження даних...
Приріст підписників
Триває завантаження даних...
Repost from N/a
آیدن، وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه بود.
مردی که مرموز بود و خطرناک، مخصوصا با تتویی پشت گردنش که مشخص میکرد اون واقعا کیه، یه هیولا!
کسی که معروف بود به فرمانروای مرگ و سرنوشت درست منو مقابل این قاتل قرار داد.
وقتی خواهرم دزدیده شد و فق اون میتونست کمکم کنه.
این قرار نبود شروع یه عشق باشه، یه عشق خطرناک بین من و اون!❤️🔥🫣
پسر رمانش کراش همهست بس خاص و جذابه
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
عضویت محدوده و لینک به زودی منقضی میشه❗️
• صبح پاک کن 🩵
210
Repost from N/a
کنار در میایستم و انگار روح از تنم جدا می شود:
- از اولشم میخواستی همین کارو کنی آیدن مگه نه؟دختره رو فریب بدی، عاشقش کنی و بعد تو یه فرصت مناسب بکشیش تو روانیای پسر!
آیدن در اتاقش را باز میکندو میان چهارچوب در میایستد:
- پرواز، خوبی؟
این نگاهش هم دروغ بود؟ مگر نمیگفتند چشم ها دروغ نمیگویند.به اسلحهای که صبح از اتاقش برداشتم خیره میشوم. اسلحه را روی سرم میگذارمو فریاد میزنم:
- بازی بود، مگه نمیخواستی بکشیم بیا دارم میمیرم حالا راحت میشی چشم رنگی.
من چرا حس میکنم لحظهای چشمانش نم دارد؟
دستم روی ماشه میلغزد و فریادش را میشنوم:
- پرواز روانی شدی داری چیکارمیکنی؟
- دوستم نداری...هیچوقت نداشتی
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
پارت واقعی رمانه، قلمی قوی و متفاوت❗️
تا لینک منقضی نشده عضو شو
• ساعت ۲۲ پاک کن 🩵
1000
Repost from N/a
#پارت_55
از بین گردوخاک برخواسته از چرخیدن ماشین مردی را میبینم که از پنجرهی سمت درست آیدن را نشانه رفته.
شوکه ام و میان آن لحظه تنها فرصت میکنم فریاد بزنم:
- آیدن مراقب باش!
نمیفهمم چطور خودم را مقابل آیدن میاندازم، از بازویش میگیرم و مردشلیک میکند، شیشهی پنجره خورد میشود و بر روی بدنم فرود میآید و من...بعد از ثانیهای دردی کشنده در بازویم حس میکنم.
من سپر آیدن شده ام و میان خونی که از بازویم جاری است سعی میکنم جلوی بسته شدن چشمانم را بگیرم.
اما آیدن سمت من میچرخد و مسخره است که فکرمیکنم آبی نگاهش نگران است؟ به دست زخمی ام خیره می شود و یک باره فریاد میکشد:
- تیرخوردی...پرواز!
دستانش را حس میکنم که صورتم را قاب میگیرد و صدای بلندش که میخواهد مانع از بیهوش شدنم شود:
- پرواز، نباید بخوابی نگام کن.
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
پارت واقعی رمانه و با سرچ کردن تو چنل میاره
لینکو سخت از نویسنده گرفتم🥲❤️🔥
• ساعت ۱۵ پاک کن 🩵
1900
Repost from N/a
🖤عزاداریهاتون قبول درگاه حق🖤
لیستی از رمانهای برتر این هفته انتخاب شد👇🏼
لینک لینک لینک لینک لینک لینک لینک
🖤ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد🖤1200
Repost from N/a
پسر #ته_تغاری و #شر و شور فرحزادها دست روی #پاستوریزهترین و #بیحاشیهترین دختر دانشگاه گذاشته بود... وقتی هم اون چیزی رو میخواست کسی #جرئت مخالفت و نه گفتن نداشت... #تمنا_ریاحی هر راهی رو برای #فرار از دست اون #شیطان امتحان کرد اما اون #کوسه بود! یه #هیولای خونسرد و #وحشی که با خندههاش دل هر دختری رو میبرد و با دیدن تقلاهای اون دختر برای داشتنش #حریصتر میشد به طوری که مجبور شد... 🔥
#پسرش_از_اون_عوضی_جذابهاست_که_میگی_من_شوهر_نمیخوام_فقط_همینو_میخوام🤤
https://t.me/+fmQ69IECBQkzNzA0
۸صبح
2010
Repost from N/a
پرواز اوکتای دختری که برای پیدا کردن مادرش و خواهر دوقلوی دزدیده شدش مجبور میشه از یه مرد کمک بخواد، مجبور میشه پیش مردی بمونه که وارث بزرگترین باند قاچاق ترکیست، آیدن مردی سرسخت و سرد!
مردی که از نظر خودش یه هیولاست و تاحالا طعم عشقو نچشیده، کسی که معروفه به فرمانروای مرگ!
اما با اومدن پرواز به عمارتش همه چی عوض میشه و طعم عشقو میچشه عشقی بین اون و پرواز که ممنوعهست🥹❤️🔥
عضویت محدوده و فقط چند نفر ظرفیت عضویت هست❗️
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
• صبح پاک کن 🩵
2100
Repost from N/a
- #قانون_شکنی کردی بیبی. حرف #کوسه رو به یه ورت گرفتی.
- دیگه نمی... نمیکنم. #قول میدم... تو رو خدا بذار... بذار برم خونه.
- اگه بذارم بری هرکاری #بخوام میکنی؟
تند سرم رو به #تایید تکون دادم که لبش به بالا کشیده شد.
- مثلاً هر روز ازت #بوس بخوام میدی؟ فقط هم تماس #لبی راضیم میکنه. الان بلدی عمویی رو ببوسی #فسقلی؟
اخم کرده و پر #نفرت خیرهاش شدم.
- حتی بهت آوانس میدم و خودم پیش قدم میشم.
سرش رو نزدیکم آورد و #لبهام رو بین لبهای تر و #داغش گرفت...
#شرورترین و #خطرناکترین پسر دانشگاه دست روی #تمنا #ریزه میزه ترین و بی حاشیهترین دختر ترم اولی میذاره و....
https://t.me/+fmQ69IECBQkzNzA0
23
900
Repost from N/a
آیدن، وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه بود.
مردی که مرموز بود و خطرناک، مخصوصا با تتویی پشت گردنش که مشخص میکرد اون واقعا کیه، یه هیولا!
کسی که معروف بود به فرمانروای مرگ و سرنوشت درست منو مقابل این قاتل قرار داد.
وقتی خواهرم دزدیده شد و فق اون میتونست کمکم کنه.
این قرار نبود شروع یه عشق باشه، یه عشق خطرناک بین من و اون!❤️🔥🫣
پسر رمانش کراش همهست بس خاص و جذابه
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
https://t.me/+oWzLyidif2o0MDNk
عضویت محدوده و لینک به زودی منقضی میشه❗️
• ساعت ۲۰:۳۰ پاک کن 🩵
2000
Repost from N/a
بیبی فیس
روایت پسر شر و تخسی که به کوسه معروفه... دخترها براش غش و ضعف میرن و پسرها گوش به فرمانشن... شاهزادهی تاریک دانشگاه که به خاطر حرومزادگیش دست به کارهای خطرناکی میزنه و کسی جرئت چپ افتادن باهاش رو نداره... تنها کسی که میتونه اون کوسهی وحشی و روانی درونش رو آروم نگه داره نِمو کوچولوشه... دختر آروم و بیشیله پیلهای که وقتی تو دام کوسه افتاده خلاصی ازش غیرممکن شده...
https://t.me/+fmQ69IECBQkzNzA0
18
1400
Repost from N/a
داستان مثلث عشقی 🔥😍🔺️
دوتا مردی که عاشق یه خانم دکتر میشن❤️🔥
یکی سرگرد پروندهی جنایی 🥵
یکی سرآشپز معروف دیوونه🤤
برای خوندن این رمان جذاب و صحنه دار🔞روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻💥
https://t.me/+vDp2uPAX5N05Y2Q0
16
800
Оберіть інший тариф
На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.