cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

نـاچـآر...🧩🎋

🌱📮۴۶ ╭─────•࿐ https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-549780-aeU30Yy لینک ناشناسِ سرو مجنون💌🌱 (لینک خراب نیست جای دیگه کپی و استفاده کنید)

Більше
Рекламні дописи
686
Підписники
-124 години
-107 днів
-2830 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

حمایت داریم دوستان🥲❤️
Показати все...
Показати все...
«آنِ مـــــن!»🪵🪐

⁵⁶ عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند“فاضل نظری”

خوببب بالاخره شروع شد😁 نظرتون چیه؟ اینجا بگید👇😃 .ناشناس بچه‌ محل‌ها.
Показати все...
برنامه ناشناس

بزرگترین ، قدیمی‌ترین و مطمئن‌ترین بات پیام ناشناس 📢 کانال رسمی و پشتیبانی 👨‍💻 @ChatgramSupport

7
-زهرمار! خیلی پرویی. قهقه‌ش با این حرف آزاد شد که امیر دست به سینه زل زد بهش که رهام شامپو رو برداشت. -قربون اخم‌های قشنگت به جای جذبه دار کردنت، بدتر بامزه‌ت می‌کنه. کفری پوف کلافه‌ای کشید. -رهام...کاری نکن جولو و پلاسم رو جمع کنم و برم خونه‌ی مامان و بابام. سر تکون داد. -آره...فکر خوبیه من هم زود زنگ میزنم ننه من غریبه‌م بازی در میارم واسشون، همین که برسی خونه‌ پوزت به خاک مالیده میشه. چشم‌هاش رو گرد کرد. -رهام! باز جیغ زد که رهام خط فکش رو بوسید. -جانِ دل رهام. امیر فقط چپ چپ نگاهش کرد که رهام با یک لیخند گشاد، شامپو رو به کف دستش زد و شروع کرد به شستن موهای امیر. با حوصله کف سرش رو ماساژ داد و موهای بلند شده تا پس گردنش رو خوب شست. -امیر نظرت چیه؟ بلندشون کنی خوشه‌های گندم‌زارت رو. تو بهت تک خند زد. -اینطوری که تو داری ناز چهار تا شوید موی من رو می‌کشی دلم نمیاد که کوتاهشون کنم هیچ وقت. رهام زیر لب قربونت برم آرومی گفت و با برداشتن سر دوش، محتاطانه سرش رو آب کشی کرد. با تموم شدن اینکار، حالا امیر بود که گوجه‌ی موهای رهام رو باز کرد و تره به تره شستشون. -رهام این کرک‌های سیاهت بهت گفتم چقدر با مزه‌ن؟ رهام یک لبخند از ته دل زد. -هزار بار...تو این یک سال رابطه‌مون کم نشنیدم ازت. نیشخند زد. -باز هم بشنو...بچه کُرکی. تک خند زد که امیر با شستن موهاش گفت: -خوب بهت اجازه میدم آب بکیشیشون. صدای قهقه‌ش آزاد شد که امیر دست به سینه ایستاد. -به هرحال باید ادب بشی بخاطر حرف زشتی که بهم زدی. به خیال خودش مرموز زل زده بود به رهام و داشت اذیتش می‌کرد که دید لب‌هاش به چنگ در اومده؛ همراهی نکرد اما خوشش اومد؛ احساس خوبش رو با لمس ته ریش خیسش نشون داد. از هم که آروم جدا شدن رهام رفت زیر دوش که امیر فکرش رو به زبون آورد: -رهام...به پدر و مادرم بگم؟
Показати все...
❤‍🔥 28👍 1
1~•~📽 سوم شخص...🎭 یک نفس عمیق گرفت و با گرفتن بینیش و بستن چشم‌هاش، خودش رو کشید زیر آب؛ صبر کرد و کیف کرد که آب داره تو گوش‌هاش قلت می‌خوره اما رهام نتونست صبر کنه، با عجله خودش رو کشید جلو و امیر رو با ضرب کشید بیرون. امیر با چشم‌های درشت شده زل زد به رهام، با نفس نفس زدن گفت: -چرا من رو کشیدی بیرون؟ داشتم نفس می‌گرفتم تحفه! رهام با لرز نگاهش کرد و سر و صورت خیس امیر رو دست کشید. -امیر...می‌خوای دقم بدی؟ می‌دونی می‌ترسم. امیر لب‌هاش رو کشید و تن رهام رو بغل کرد. -دوست پسر چقر بد بدن من...حواسم هست به خودم. رهام گردن امیر رو خیلی نرم بوسید و گفت: -می‌ترسم لعنتی...همین آب ناهیدم رو ازم گرفت. موهاش رو نوازش کرد و بهش حق داد که داغ خواهر کوچولوش هنوز براش تازه‌ست. -می‌دونم عزیزم...ما الان اینجاییم که ترست از بین بره. امیر رو با ضرب کشید از بغلش بیرون. -امیر! گفتی بیا شنا یادت بدم، نگفتی بیا می‌خوام برم زیر آب. غش غش خندید. -واییی...ببخشید آقا...آخه این عادت من و سینا بوده‌. رهام از امیر جدا شد و چپ چپ نگاهش کرد. -سینا! اون هم چه پسر خوش عقلی! گوشه‌ی لبش رو کشید. -هروقت رفتی باهاش استخر هرکاری خواستی بکن. امیر چشم گفت که رهام با ضرب ایستاد‌. -نه خیر...دیگه استخر نمی‌ذارم تنها بری. امیر سرخوش دست‌هاش رو بهم زد و خودش رو رسوند به رهام؛ دست زد به موهای گوجه شکل بسته‌ی رهام. -جون...دوست پسر غیرتی. نیشش باز شد. -خوب آقا امیر...تمرینتون رو انجام دادم، دیگه چی؟ امیر یکم مثلا فکر کرد. -دیگه...یک چیز فقط مونده. رهام به امیر منتظر نگاه کرد که امیر زبون کشید گوشه‌ی لبش. -امیر زود باش دیگه...یک ربع داری فکر می‌کنی؟ بابا ما سه ساعته تو آبیم! مرموز چشم‌هاش رو ریز کرد و به ثانیه نکشید سر رهام رو کشید سمت خودش؛ لب‌های امیر رو که روی لب‌هاش حس کرد، از بهت در اومد. آروم لب‌هاش مکیده شد و گازهای کوچیک و خفیف نصیبش شد. امیر که ازش جدا شد رهام ابرو توهم کشید. -نگو که این بود کارت! امیر حق به جانب سر تکون داد. -به هرحال هرشروعی یک پایانی داره. ابرو توهم کشید. -می‌دونی که خوشم نمیاد از این حرف‌ها بزنی! امیر بی‌خیال زد زیر خنده که رهام سمت پله‌های استخر رفت. -ای وای چقدر لوسی آقا رهام! زود دست و پا زد و خودش رو رسوند به رهامی که پاش رو گذاشته بود روی پله‌ی دوم؛ اما امیر دست برد دور پهلوهاش و کشیدش تو آب. اما چون عمق اون قسمت آب زیاد نبود، سرش زیر آب نرفت ولی با بهت خیره‌ی خیره نگاه امیر کرد. -چرا امیر؟ نیشخند زد. -اول امیر جونت میره بیرون. بالاخره لب‌های رهام خندون شد که امیر رفت روی پله و خودش رو با ضرب کشید بالا. -رهام غرغرو بدو بیا. رهام سری از تاسف برای امیر تکون داد و از استخر خارج شد. -رهام...خیلی گرسنمه از شام دیشب چیزی مونده ناهار تناول کنیم. رهام دست امیری که واسه خودش تند می‌رفت رو کشید که امیر با ضرب به بدنش برخورد کرد؛ بعد با وجود قد بلندش، پیشونیش رو نرم بوسید و موهای کوتاهش رو نوازش کرد. -زنگ میزنم از بیرون ناهار بیارن؛ بیا فعلا بشورمت تا باهم بریم بالا استراحت کنیم. امیر ذوق زده دنبال رهام راه افتاد و سرخوش گفت: -رهام...بیا یک بار با بچه‌ها گود پارتی بگیریم تو استخر. رهام سر دوش رو باز کرد و حرارت و سردی آب رو تنظیم کرد. -ببین امیر...زور کردی الا و بالا خونه‌ی استخر دار بگیریم که ترسم از آب رو از بین ببری؛ ولی محاله گود پارتی و این جلف بازی‌ها رو با کسی بگیریم که میزان هات بودن تنت پیش دوست و رفیق‌هاموت لو بره. چشم‌هاش تو لحظه درشت شد و زد زیر خنده. -دیوونه...تو فقط به من چشم داری و هیز بازی در میاری. با تنظیم آب و پرتاب ذرات روی سر و صورتشون، رهام دست امیر رو گرفت و محتاطانه تکیه‌ش داد به دیوار؛ سرش رو برد تو گردنش و با گاز گازی کردنش، دست کشید روی سینه‌ی ستبر امیر. -پس بهم حق میدی که با وجود این تن همیشه انقدر داغ کنم. لبش رو تو لحظه برد زیر دندون‌هاش. -نه خیر...حق نمیدم...چون تو سیرمونی نداری. آروم تک خندی زد و با بوسیدن جای دندون‌هاش، سرش رو عقب کشید. تو چشم‌های امیر عمیق نگاه کرد و دو طرفه گونه‌هاش رو با دو انگشت فشرد. -ای خدا! موهای خیس و بهم ریختت شکل جوجه اردک زشت می‌کنتت. چشم‌هاش رو درشت کرد و خواست چیزی بگه اما چون با انگشت‌های رهام لب‌هاش غنچه شده بود نتونست؛ رهام همونطور که کیف کرده بود غنچه‌ی لب‌هاش رو محکم بوسید و دستش رو کشید کنار که جیغ امیر کنار گوشش آزاد شد اما واکنش رهام چیزی جز لبخند پر غروری نبود. -مرتیکه‌ی عوضی! رهام به زور خنده‌ش رو جمع کرد اما از چشم امیر دور نموند.
Показати все...
❤‍🔥 21👍 1 1
سلام وقتتون بخیر از اون جایی که فیک جدید فصل دوم ناچار هستش، خواستم یک خلاصه واستون توضیح بدم. فصل اول داستانش از این قرار بود که پدر امیر احتیاج به عمل داشت؛ اما چون هزینه‌ش واسش سنگین بود میره از رئیسش که رهامه وام بخواد اما شرکت تو شرایط بحرانی و نمی‌تونه بهش کمک کنه. ولی بهش میگه که خودم این پول رو میدم ولی به یک شرط... شرطش این بود که امیر بشه دوست پسرش بعد از کشمکش مخالفت اول امیر، بالاخره اون پول رو می‌گیره. امیر اصلا راضی به این رابطه نیست اما چون مجبوره با رهام راه بیاد، سعی می‌کنه با رابطه‌شون کنار بیاد، این وسط رهام همیشه به امیر توجه داره و مواظبشه اما امیر از دماغ فیل افتاده‌ست😂 رابطشون تو سردی پیش میره تا اینکه رهام شب عروسی رفیق امیر چون تو محله‌ی امیر آتیش سوزی اتفاق میوفته دوتایی میرن کمک اما رهام آسیب می‌بینه و  آپاندیسش میترکه که رهام رو عمل می‌کنن. اینجا امیر کمی با رهام راه میاد اما بعد از مدتی امیر کمی از رهام دوری می‌کنه که رهام فکر می‌کنه راضی نیست به رابطه‌شون و می‌خواد که بخاطر آرامش امیر از هم جدا بشن؛ تا اینکه امیر با رهام بحثش میشه که تو ترسویی و اصلا سعی نداری رابطه‌ت رو حفظ کنی و طی کشمکش، رهام می‌فهمه که امیر طی مدتی که حضورش کمرنگ بوده سعی داشته مشکل شرکت امیر رو حل کنه. امیر از پیش رهام که میره بعد از چند روز رهام میره سراغش و براش توضیح میده چون خواهر کوچیکش تو دریا غرق شده و خودش رو مقصرش می‌دونه، آدم ترسویی شده و همونجا امیر بهش اعتراف می‌کنه که دوستش داره. فیک دقیقا اینجا تموم شد...🥲❤️ تو فصل اول امیر با خانواده‌ی دوست پدرش صمیمیت زیاد دارن که اون خانواده دو تا پسر داشته؛ پسر بزرگ اسمش سعیده که بخاطر کینه‌ی یکی از اهالی تو کارگاه پدرهاشون که آتیشش زده بودن کشته میشه؛ و پسر کوچیکتر هم اسمش سیناست و هم سن و سال امیره و رفیق و یاورشه؛ تو فصل اول زیاد به خون رهام تشنه بود این فصل هم حضور داره قطعا 😌 خلاصه همین، گفتم تا یادتون بیاد😂❤️
Показати все...
❤‍🔥 22👍 1
Показати все...
•آموج•

⁵⁵ . من برای هر دردی درمانی سراغ دارم ولی این بار تو بگو آقای دکتر با درد دلتنگیت چیکار کنم؟❤️‍🩹🥀🍂 . لینک ناشناس آموج🌊:

https://t.me/HarfinoBot?start=23555be901399b0

. لینک چنل ناشناس آموج🌊:

https://t.me/+J0TsVfV9_0NmYjlk

👍 1
حمایت لطفا❤️❤️
Показати все...
👍 3
حمایتی داریم🥲❤️
Показати все...
2
Показати все...
•°نوزدهمـینـ زندگیـے°•

⁵³ . • - قراره از دستت بدم نه؟ +آره با یه تفاوت که بازم همو می‌بینیم هم‌بازی... . •

👍 1
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.