cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

🔞𝑩𝑻𝑺 𝑺𝑴𝑼𝑻🔞

BTS SMUT FICTION🔞 BTS ONESHOTE🔞 HOT IMAGINE🔥 LAND OF HORNY ARMYS ♨️ ❌ʟᴇғᴛ=ʙᴀɴɴᴇᴅ❌ Author=Hasti راهنمای چنل: help# https://t.me/BiChatBot?start=sc-417217-tCP1MZv لینک ناشناس من👆🏻

Більше
Країна не вказанаМова не вказанаКатегорія не вказана
Рекламні дописи
299
Підписники
Немає даних24 години
Немає даних7 днів
Немає даних30 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

#Hidden_Loves #JungKook @BANGTANBOYS_ROMAN #Part15 به خودم اومدم +ا.ت -بله +بیا بریم پایین دیگه اینجا کاری نداریم -باشه یعنی تموم +میخوای بیشتر بمونی -آره :) +ولی نمیشه باید بریم -ضد حال :| +چی گفتی -هیچی +شنیدم -پس چرا میپرسی:/ +دوست داشتم -ایشششششششش +الان نشونت میدم جونگ کوک ا.ت یهو فرار کرد و از کشتی رفت پایین که دنبالش رفتم و فرار میکرد و میخندید و باد موهاشو جابه جا میکرد دوست داشتم بهش بگم ولی هنوز موقعیتش رو نداشتم برای همین دنبالش رفتم و که داشت عقبکی راه می‌رفت بهش گفتم +ا.ت اینطوری راه نرو میخوری زمین -نه فقط خوش بگذرون من تو این کار واردم (هی میخندید) حرفش کامل تموم نشده بود که خورد زمین و بدو بدو رفتم سمتش +یکی چند دقیقه که نه چند ثانیه پیش گفت تو این کار واردم اینو که گفتم زد زیر گریه +بابا شوخی کردم گریه نکن -پا....پام......درد میکنه.......دستم پوستش دراومده +باشه ولی تقصیر خودت بود -چرا هی به روم میاری +الان میریم خونه و دست و پاهات رو پانسمان میکنم نشستم و ........
Показати все...
E_xnkyoVkAUoP6X.mp43.38 KB
𝐁𝐓𝐒 𝐏𝐎𝐋𝐋₊₁₈
𝙔𝙤𝙤𝙣𝙜𝙞 𝙀𝙙𝙞𝙩
Seven Young kings
BTS LOVERS
BTS SMUT
BTS fantasy
Army_l area
𝐁𝐓𝐒_𝐌𝐢𝐱
ʙᴛs ʜᴏᴛᴇsᴛ
VMK Gallery
𝗕𝘁𝘀 𝗙𝗶𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻
Bts world
#Mafia #Part25 @BANGTANBOYS_ROMAN #Taehyung با ناباوری گفت: -پـ....پلیس سرمو به نشونه تایید تکون دادم.اشک توی چشماش جمع شد که گفتم: +ا.ت خودت خوب میدونی که من یه مافیا هستم.کسی که به هیچکس رحم نمیکنه.اما من تو رو نکشتم و هیچوقت هم از اینکارم پشیمون نبودم،نیستم و نخواهم بود.الانم اگه فکر میکنی که از ازدواج با من پشیمون شدی میتونی بری. این حرفمو که زدم بغضش با صدای بدی ترکید و با هق هق گفت: -بـ... رم؟چـ...طور ادعـ....ا میکنی که عاشـ...قمی اما بـ....هم میـ...گی بـ...رو با دیدن اشکاش حالم واقعا بد شد اما سعی کردم که خودمو کنترل کنم. +میدونی تفاوت دوست داشتن و عاشق بودن چیه؟وقتی که کسی رو دوست داشته باشی میخوای که همیشه کنارت باشه اما با مکث کوتاهی ادامه حرفمو زدم: وقتی که عاشق کسی باشی فقط خوشحالیش برات مهمه چه کنارت باشه چه نباشه ا.ت اینو که گفت از ته دلم خوشحال شدم که اون برای چندمین بار عشقش نسبت به من رو ثابت کرد. با صدای گرفته اش که ناشی از گریه کردن بود به خودم اومدم که گفت: +اگه در کنار یه مافیا احساس خوشحالی نمیکنی میتونی بری هرچند که ممکنه بعد از رفتنت دیگه اون تهیونگ سابق نباشم و حتی....
Показати все...
#Mafia #Part24 @BANGTANBOYS_ROMAN #Taehyung که صدای یکی از بادیگاردها از طریق شنودی که توی گوشم بود اومد. ÷رئیس قبل از اینکه پلیسا بِرِسَنو اونجا رو محاصره کنن سریعتر اونجا رو ترک کنید. اینو که شنیدم مچ دست ا.ت رو گرفتمو از پیست بیرون اوردمش که گفت: -چیشده؟ +باید زودتر از اینجا بریم. منتظر حرفی ازش نموندمو مچ دستشو گرفتمو سریع اونجارو ترک کردیم.به سمت پارکینگ رفتیمو سوار ماشین شدیم.به سمت گانگنام حرکت کردم.اونجا یه آپارتمان دارم که هیچکس آدرسشو نمیدونه.بعد از چند مین بلاخره رسیدیم.ماسکمو از توی داشبورد ماشین برداشتمو زدم.با ا.ت به داخل ساختمون رفتیم که نگهبان به سمتم اومد که گفتم: +کیم هستم. ~بله بفرمایید آقای کیم دست ا.ت رو گرفتمو باهم سوار آسانسور شدیم.به طبقه 15که رسیدیم از آسانسور بیرون اومدیم و در خونه رو باز کردمو داخل شدیم که ا.ت گفت: -معلومه که تو امشب چِت شده؟آخه این کارا چیه که میکنی؟چرا منو اوردی اینجا؟اصن اینجا کجاست؟ کلافه چشمامو توی حدقه چرخوندم و ماسکمو دراوردم و گفتم: +ببین ا.ت بهت حق میدم اما تو که مطمعنا دوست نداشتی پلیس ها شب عروسیمون بهمون دستبند بزننوبندازنمون زندان؟
Показати все...
فیکشن های خیـــ💦ـص تلگرام کسی دورت نباشه لیست و چک کن 🤫🔇 🔞⊹ شاهین ســـیــاه تهکــــوک جونگکوک شوکه به تهیونگ خیره شده بود مغزش ارور داده بود این رفتار تهیونگ براش اصلا قابل درک نبود توی همین افکار بود که با حرکت بعدیش قلبش ایستاد و چشم هاش تا درجه آخر باز شد. تهیونگ گوشه ی لـــ👄ــــب جونگکوک و که زخم شده بود بوسید وبدون اینکه عقب بکشه چشم هاشو بست جونگکوک هم شوکه چشم هاشو بست و... ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ عاشقم باش کوک ا.ت +کوک...هیییش ... نمیتونی اروم تر انجامش بدی؟صدامون اگه بره بیرون.... یه دفعه صدای در اتاق به طرز وحشتناکی شنیده شد رونا : ماماااااان تو یه لحظه هر دو با هم از تخت افتادیم پایین +حححح.... ×اخخخخخ سرممم... رونا:امم...مامان میخوای بری حموم که لباس نداری؟! ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ بیبی های دوست داشتنی من ا/ت کوک تهیونگ +مامی لطفا....فاک -او ته ته کوکی بیبیا من چقدر تــحــ💦ریــڪ شدید، درجه ویبراتور بالا ببردم +آههع...فاک ب...ببخشید -خب...بازم سعی می‌کنید از دستم فرار کنید! +نه...ق..قول میدیم...مامی لطفا -باشه ولی باید تنبیه تون کامل ڪــنــ🔞م ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ عشق جنایتکار من تهیونگ روی ا.ت اومد و وحشیانه لباشو بوسید و بوسه رو از گردن تا روی شکمش ادامه داد دستشو سمت پوسی ا.ت برد و لمسش کرد لرزه ای به بدن دختر افتاد و... ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ طعم عشق کوک ا/ت _ا/ت به جان خودم دیگه نمیتونم..و سمت لب هاش رفت. بعد از مدتی ازش جدا شد+کوک خیر سرم مامور مخفی هستما نباید وسط عملیات رابطه داشته باشم..ولی کوک به کارش ادامه داد و.. ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ آن بیبی روی کاناپه نشسته بودم ک متوجه ی دستای تهیونگ روی پوسیم شدم اون خوب میدونست چجوری به ا/ت لذت بده! عضوم رو اروم میمالید ناله ای کردم ک بدون حرکت انگشتش رو واردم کردو داخلم تکون میداد ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ زندگی تاریک شوگا ا.ت منو از پشت بغل کرد و سرشو نزدیک گردنم کرد شوگا : چطوره جای جدیدی رابطه داشته باشیم؟ من : نمیخوام منو برعکس کرد و دستشو روی پوسیم گذاشت......🔞♨ ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ دو قلوهای دردسرساز تهگی +خدمتکارها کارهای عمارت رو انجام میدن و پول میگیرن پس شروع کن ×از کجا شروع کنم؟ +میتونی از درآوردن لباسهات شروع کنی ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ مستر پارک چانبک کایسوکریسهوجی جی فشار دستشو رو گلوی بک بیشتر کرد و به صورت قرمز شده اش پوزخندی زد . + اگه میدونستم انقدر هیجان داری برای فرو رفتن دیک اون پدر حرومزادت تو سوراخت ، خودم زودتر دست به کار میشدم و سوراختو به فاک میدادم بیون بکهیون ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ اسمش رو خودت ببین تهیونگ سوزی همون جوری که تهیونگ دیکش رو تا ته رحمش می کوبند ، گفت : بعدش می دونی چی شد ؟! گچی که پرت کرد طرفم رو گرفتم ، اونم از کلاس پرتم کرد بیرون...آههههه...بابابزرگم نزاشت تا یک هفته برم بیرون . دوتاییشون می خندیدن . یک هرزه ی نا امید واسه ی اولین بار از سکس لذت می برد و همراه باهاش می خندید ؟! ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ مأموریت شیرین کیم تهیونگ پارک لونا لونا *با یه لبخند ریز منو هل داد روی تخت.... روم خیمه زد و لباشو روی لبام گذاشت....تهیونگ -دیگه نمیتونی بگی نمیخوای -اخه من ...- میدونم بار اولته واسه همین آروم پیش میریم.... "-" ... ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ نجاتم بده جانگکوک بورا با دیدن چشمای اشک آلودش لبامو روی لباش گذاشتم و بوسیدمش. لباسشو آروم بالا کشیدم و از تنش درآوردم و با پوزخند گفتم: فقط اینجوری گریت بند میاد؟ ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ مافیــــــا تهیونگ ا.ت دیک کینگ سایزشو بدون هیچ مقدمه ای واردم کرد.از شدت درد جیغ بلندی کشیدم که با یکی از بندای چرمی محکم روی شکمم زد و گفت: اگه صدایی ازت در بیاد، قول نمیدم که تا صبح زیرم زنده بمونی. ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ بــرهــنــگی جــوریــک جویون وقتی که پاشیده شدن چیزی روی صورتش رو حس کرد، دست از حرکت کشید. اریک با خجالت به اون مایع سفید رنگ، نگاه کرد: متاسفم... گوشه‌ی لب جویون کمی بالا رفت: متاسفی؟! ————— ˗ˋ 🔥💧 ˊ˗ ————— 🔞⊹ عـشـــــقــــ تــاریــکــــــــ جـونگکـوک ا/ت یـــونمـین ســپ نـامـــجیـن لباشو وحشیانه روی لبای پفکی ا/ت گذاشت و مک های محکمی بهش زد،این تریسامی بین دخترک و تهیونگ و کوک بود که حتی جیمین هم ازش بی خبر بود ادمین تب لیستی چنل های فیکشن کیپاپ @Valhallas🤍⊹
Показати все...
#Mafia #Part23 @BANGTANBOYS_ROMAN #Taehyung میدونی من...... حرفم با قرار گرفتن لباش روی لبام نصفه موند.متعجب بهش نگاه کردم که چشماش رو بسته بود و لبای خوش فرمش رو روی لبام گذاشته بود.بعد از چند مین لباش رو از روی لبام برداشت که سعی کردم خودمو عادی نشون بدم.تمام مدت فقط به اون لحظه فکر میکردم.بنظرم اینکه یه نفر تا این حد عاشقت باشه خیلی قشنگه اما در عین حال ممکنه خطرناک هم باشه.عشق خیلی چیزه عجیبیه.بلاخره عکسا تموم شد و با تهیونگ سوار ماشین شدیم تا به سمت مراسم حرکت کنیم. تهیونگ یه بار دیگه توی آینه ماشین به ماشینای مشکی پشت سرمون نگاه کردم.اونا باید مواظب تمام اتفاقات احتمالی که قراره امشب رخ بده باشن. -تهیونگا +جانم -چرا همش توی فکری؟ +چیزی نیست ا.ت فقط یه چیزی امشب هر اتفاقی که افتاد از کنار من تکون نخور، باشه؟ اینو که گفتم متوجه نگرانی و تغییر حالت چهرش شدم. +عشقم نگران نباش. -باشه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ساعت 11 شب بود. ا.ت با دیدن جانگ کوک بعد از این همه مدت خیلی خوشحال شده بود. دستشو گرفتم و به سمت پیست رقص رفتیم تا برقصیم.همه چیز داشت خوب پیش میرفت که....
Показати все...
#Hidden_Loves #JungKook @BANGTANBOYS_ROMAN #Part14 به سمت بند رفتیم بعد نیم ساعت رسیدم ساعت ۴ بود و هوا همچنان تاریک میتونستم ترس رو توی چشمای ا.ت بخونم ولی باز خودم رو زدم به اون راه چون اگه بهش میگفتم باز جوابم رو با نه میداد پس منتطر شدم که خودش بگه ترسیده کشتی بار بری رسید و ا.ت خیلی ذوق داشت برای همین بردمش و تا توی کشتی رو نشونش بدم -میگم خیلی بزرگه نه؟ +بایدم باشه که بتونه بار های زیادی رو حمل کنه -راست میگی ، میگم من اولین باره مسلم توی کشتی میشه ماسکم رو پایین بیارم یه نفس عمیق بکشم +سریع -باشه ا.ت کاری که میخواست رو کرد ولی متوجه کارگر ها شدم که هی نگا ا.ت میکردن که داد زدم +شما مگه کار ندارید &ببخشید رئیس(همه با هم) ا.ت با صدای جونگ کوک خشک شدم و برگشت سمتم و گفت +چیه چی شده (ابروشو بالا انداخت) -چر داد زدی ؟ یهو سمتم اومد جوری که چند سانت باهم فاصله داشتیم و بهمون ماسک رو بالا برد و گفت +به خاطره اینکه جنابعالی ماسک پایین و کارگر های بنده رو از خود بی خود کردی الان فهمید :| -اووووو..........اوکی نمیتونستم جلوی خنده هامو بگیریم که ادامه داد +هر جایی میخنده اینجا نخند حوصله ی اخراج کل کارگر هامو ندارم -خب چرا +چون نمیزاری به کارشون برسن -اها.....باشه دیگه کاری نمیکنم +الان شدی یه دختر خوب -مگه قبلش بد بودم +دو دقیقه پیش دلروبای کارگر های من -اها میخواستم بخنده که جلوی دهنم رو گرفت هنوز درک نمیکردم چرا اینکارا رو میکنه نکنه نکنه دوستم داره نه بابا اون خیلی خوشتیپ و کیوت و هاته ولی من چی من چی اگه واقعا دوستم داشت دیگه هیچی نمیخواستم ولی ...... که با صدای اون......
Показати все...
#Mafia #Part22 @BANGTANBOYS_ROMAN #Taehyung اون ا.ت بود! خیلی جذاب شده بود.اصلا باورم نمیشد که تا این حد جذاب و خواستنی باشه. به سمتش رفتمو دستامو دور کمرش حلقه کردم.سرشو روی سینم گذاشت و گفت: -خیلی جذاب شدی. لبخندی زدمو گفتم: +تو هم همینطور گردنبندی رو که براش خریده بودم رو دور گردنش انداختمو براش بستم که گفت: -خیلی قشنگه ممنون با این حرفش منتظر بهش نگاه کردم که گفت: -چیه؟ +نمیخوای ازم تشکر کنی؟ -منکه تشکر کردم. پوکر بهش نگاه کردم که منظورمو فهمید و اومد که از کنارم رد بشه که بازوهای ظریفشو توی دستام گرفتم که تعادلشو از دست دادو توی بغلم افتاد.خودشو جمع و جور کرد و روی پنجه پاهاش وایساد و روی گونمو بوسید و بعد سرشو پایین انداخت که آروم زمزمه کردم: +کوچولوی خجالتی من ا.ت وارد یه باغ خیلی بزرگ شدیم.عکاس ها مشغول عکس گرفتن از منو تهیونگ شدن.مشغول فکر کردن بودم که با صدای یکی از اونا به خودم اومدم که گفت:منو تهیونگ باید همدیگرو ببوسیم. وات...؟آخه من نمیتونم.یعنی خجالت میکشم.من اصلا کلافه به تهیونگ نگاه کردم که متعجب گفت: +چی شده؟ آب دهنمو قورت دادمو گفتم:ببین تهیونگ من خجالت میکشم.میدونی من.....
Показати все...
مونبیولبا لبخند شیطانی:میخوام یکاری کنم کل شب جیغ بزنی! 😏🖕🏼💦 سولار:ایول قراره فیلم ترسناک ببینیم؟؟ مونبیول: هاسا:اره منظورش دقیقا همین بود مونبیول:نه من می- هاسابا اخم:منظورت همین بود! 😠
Показати все...
JOIN for more tweets ❤️‍🔥🏳‍🌈
Lesbian couple : MoonSun 🌈
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.