cookie

Ми використовуємо файли cookie для покращення вашого досвіду перегляду. Натиснувши «Прийняти все», ви погоджуєтеся на використання файлів cookie.

avatar

ᯓ𝒎𝒚 𝒔𝒎𝒖𝒕

« گفتم دوست دارم گفتی چندتا؟ گفتم اندازه همه فصلا، اندازه کل قطره اشکات قدر پاییزو همه‌ی برگاش » Unknown MS : https://t.me/+G-9GdFQtGkkzOWE0 Gap Ms : https://t.me/+YwwU9nKojvYyZjQ8

Більше
Рекламні дописи
915
Підписники
Немає даних24 години
-57 днів
-2930 днів

Триває завантаження даних...

Приріст підписників

Триває завантаження даних...

Показати все...
<آیمـــــــــــــــــــاه>

آیـــــــــــماه: زیباترین✍🏻💙 خنده های سبز تو همانند رویش جوانه سبز بهار است بر تن خسته ی من؛ ناشناسم: http://t.me/HidenChat_Bot?start=7036766122 اکانت قبلی پرید، شروع دوباره‌ست و منتظر حمایتاتون هستم🫂 مه‌دخت

"تو که نمیدونی...ولی قبل از اینکه بخوای حرفت و بزنی من با تمام وجود اون و نفس میکشم...دیگه چیزی خطرناک تر از اعتیاد به نفس های تو هست؟ به این فکر کردی که اگه یه روز نباشه من باید با چه مخدری جاش و پر کنم؟" https://t.me/+4ZVJN5jnuVdmZTM0 ‹‹ او هم شما را می‌خواست؟ ›› به اندازه یک قرن، ساکت ماند. بعد گفت: ‹‹ هیچوقت مطمئن نشدم! ›› http://t.me/+oHedWWI2h2tjMjI0 به نظرم تو دنیا آدم باید آموج یه نفر بشه. تو گویش رشتی آموج یعنی خو گرفته. یعنی کسی که فقط میخوای اون تا ابد باشه و دنیا رو بدون اون نمیخوای. بودن اون می‌ارزه به تمام کاستی های دنیا. خو گرفتن به یه آدم باعث میشه زندگیت به قبل و بعد از اون آدم تقسیم بشه، اینجاست که دلت میخواهد اون قسمت قبلی رو فراموش کنی و تا ابد توی قسمت دوم زندگی کنی... زندگی من با آموج تو شدن معنا پیدا کرد❥︎ https://t.me/+-B5mGm145Jg0M2Jk خنده های سبز تو همانند رویش جوانه سبز بهار است بر تن خسته ی من؛ https://t.me/+eSMIkTGiyl05MTQ0 ﮼من در بند توام و چه شیرین است،این آزادی! https://t.me/+0ZE0IBMnp2U5YzQ0 چرا گذاشتی من عاشقِ تو بشم؟ چرا گذاشتی من همه‌ی حرف‌هات رو باور کنم، دوست داشتنت رو باور کنم؟ چرا گذاشتی؟ چرا بهم گفتی دوستم داری؟ https://t.me/+TE8aZ_YWCf81MzJk من عاشق روحت شدم... قبل از اینکه حتی بتونم پوستت رو لمس کنم... https://t.me/+EjxYfTJ1yvk0Y2U0 « گفتم دوست دارم گفتی چندتا؟ گفتم اندازه همه فصلا، اندازه کل قطره اشکات قدر پاییزو همه‌ی برگاش » https://t.me/+hvtzlHojMUQ1MGQ8 طوری بغلم کن که انگار یه بچه گربه رو از زیر بارون نجات دادی https://t.me/+TOkrFsTCeetlYzBk
Показати все...
اوژنی .

ببوسش تا بمیرم . t.me/HidenChat_Bot?start=5600266842

1
Фото недоступне
قد بلند ابرو کمون🫢.
Показати все...
67
Показати все...
- 𝙧𝙤𝙢𝙞𝙧𝙨𝙝𝙤𝙩

-از‌تو‌که‌مینویسم‌دست‌هام‌لبخند‌می‌زنند.. حرف‌های‌شما:

https://t.me/HarfinoBot?start=ca200516d035f9f

11
Показати все...
هفتصد‌وهفتاد🕊️

:مثل دیروز تو را دوست ندارم دیگر متحول شده‌ام دوست‌ترت می‌دارم..!. جانم:

https://t.me/HarfinoBot?start=83825d698303668

به‌دنیای‌‌ذهنِ‌من‌خوش‌اومدی🧜🏾‍♀️ ‌

6
Показати все...
هفتصد‌وهفتاد🕊️

:مثل دیروز تو را دوست ندارم دیگر متحول شده‌ام دوست‌ترت می‌دارم..!. جانم:

https://t.me/HarfinoBot?start=83825d698303668

به‌دنیای‌‌ذهنِ‌من‌خوش‌اومدی🧜🏾‍♀️ ‌

خیلیاتون ادامه‌ی شات غریبه رو میخواستید.. ادامه داشته باشه؟ توی کامنتا بگید ببینم ادامش رو بنویسم یا برم سراغ ایده‌ی بعدی✨
Показати все...
من دوباره بعد مدت‌ها پیدام شد...راستش هم سرم شلوغ بود و یه‌سری موضوعات دیگه اما خب به زودی بازم مزاحمتون میشم و نمی‌زارم که مارو فراموش کنید. و امیدوارم مثل قبل دوستمون داشته باشید و ری‌اکتا و نظرارو بترکونید؛ 💙:http://t.me/HidenChat_Bot?start=83984795 https://t.me/+G-9GdFQtGkkzOWE0 ناشناسمون: https://t.me/+G-9GdFQtGkkzOWE0
Показати все...
63
من دوباره بعد مدت‌ها پیدام شد...راستش هم سرم شلوغ بود و یه‌سری موضوعات دیگه اما خب به زودی بازم مزاحمتون میشم و نمی‌زارم که مارو فراموش کنید. و امیدوارم مثل قبل دوستمون داشته باشید و ری‌اکتا و نظرارو بترکونید 💙:http://t.me/HidenChat_Bot?start=83984795 https://t.me/+G-9GdFQtGkkzOWE0🫂
Показати все...
Hidden Chat

کانال هیدن چت: ✅ @HidenChat ادمین هیدن چت: ❇️ @HidenChat_Admin

لباش مشغول کبود کردنِ گردن و بالا تنم شد. زیر تنِ تنومندش به خودم میپیچیدم و روی بدنش خراش مینداختم. با نفس‌نفس عقب کشید. دستم‌و بی‌طاقت سمت باکسرش بردم و پایین کشیدم. دیک بزرگ و سفت شده‌اش رو تو دستم گرفتم و آروم ماساژش دادم. جری‌تر شد و دوباره بلندم کرد،سمت اتاق رفت و بااحتیاط روی تخت گذاشتتم. با ناله ازم دور شد و لباس‌زیرش و کامل درآورد، بدنم رو بین دستاش گرفت و تو یه حرکت برعکسم کرد. دیکش رو جلوی دهنم گرفت و بدون اینکه اجازه بده مغزم فرمان بده، وارد دهن بازموندم کرد. "آه" بلندی کشید و سیلی محکمی به رونم زد: -اوفف کوچولوی هات سرم‌و به سختی و با اشتیاق تکون دادم و بیضه‌هاش رو مالیدم، دست اونم بیکار نموند و سوراخم و برای دیک بزرگش آماده می‌کرد. بزاقم از گوشه‌ی دهانم روی گردنم ریخته بود و چشمام خمارتر از این نمیشد. از پایین به بدنِ بزرگ و قویش نگاه میکردم و از لذت تلمبه‌های پی‌درپیش توی دهانم و حرکت دستاش روی سوراخم به خودم میپیچیدم. خیسی اشک با خیسی آب‌دهنم قاطی شده بود و صورت و گردنم رو خیس کرده بود. با آه بلند و عمیقی عقب کشید، روی بدنم خیمه زد و لبای پف‌کرده از شهوتش رو روی لبای خیسم کوبید. با شدت میبوسید و مجال همراهی نمیداد. به شونه‌اش چنگ زدم، از لبام دست کشید و سرش رو سمت گردنم برد، پوستم رو با زبونش خیس میکرد و با لب و دندون کبود میکرد. با یک دست موهاش رو و با دست دیگه بدنش رو نوازش میکردم. همینطور که پایین میرفت نوک زبونش رو روی پوستم میکشید و در آخر نیپل سفت شده‌ام رو وارد دهنم کرد و با اوم کشیده‌ای که گفت، مشغول خوردنش شد. کف پاهام رو روی تخت گذاشتم و "آه" آرومی کشیدم، چنگ‌های پی‌درپی و آرومی به موهاش میزدم و کف سرش رو ماساژ میدادم: -اومم آهه رهاام باصدا عقب کشید. پاهام‌رو کامل باز کرد و روی شونه‌هاش گذاشت، نیشخند آرومی زد: -آخ اگر بدونی وقتی پاهات روی شونم و چشمای خمارت و از این بالا میبینم چه حالی میشم امیر و سیلی محکمی روی رونم کوبید: -اگر بدونی لبم رو با لوندی گزیدم و کف دستم رو روی دیکش کشیدم: -اما توام نمیدونی وقتی از این زیر به بدن و هیبت مردونت نگاه میکنم چه حالی میشم رهام...نمیدونی. نیشخندش عمیق تر شد، آب دهنش رو روی دستش ریخت و به کلاهک دیکش مالید. متوجه شده بودم که اینکار عادتش بود و حتی اگر دیکش خیس هم بود، این حرکت رو انجام میداد. تنش روی بدنم سایه انداخت و دستاش رو کنارم جک کرد، خودش رو محکم به سوراخم کوبید و نالم رو درآورد. با شهوت نگاهش میکردم و ملافه رو توی مشتم گرفته بودم. روی پیشونیم بوسه‌ی عمیقی زد و خودش رو بهم فشار داد. پیچ و تابی به بدنم دادم و "آه" بلندی کشیدم. پهلوهام رو محکم گرفت و خودش‌رو فشار دیگه‌ای داد و دیکش کامل واردم شد. کمرم رو بلند کردم و صدای ناله‌ی بلندم، بیشتر از قبل توی اتاق پیچید. بدن لرزونم رو به سختی بلند کردم و لبای نیمه‌باز و خیسش رو به دهن گرفتم. کمرش رو تکون داد و تلمبه‌هاش رو از سرگرفت. سرم رو عقب کشیدم و با ناخن‌های نسبتا بلندم به بازوهای بزرگش چنگ انداختم: -آاههه رهاامم تندترر بیشترر میخوامم پاهام رو از روی شونه‌هاش برداشت، بدنش رو روی بدنم خم کرد و سرعت ضربه‌هاش بیشتر شد: -اینطوری دوست داری نه؟ اینطوری بکنمت دردونه؟ هق بی‌اشکی زدم و تند تند سرتکون دادم، پاهام رو بیشتر از قبل باز کردم دستام‌رو دور گردنش حلقه کردم: -آهه آرههه رهاامم آرهه محکم‌ترر اوفف ناله‌ی بلندی کرد و شدت ضرباتش رو بیشتر کرد، با حس جوشش توی دل و کمرم داد خفه‌ای کشیدم و دیکم رو توی دستم گرفتم، با سرعت مالیدمش و با "آه" دیگه‌ای..کامم روی شکمم ریخت و جسمَم بی‌جون زیرتن رهام افتاد. با سرناخنام کتفاش و خط انداختم و نالیدم: -بجنبب لعنتیی سوراخ نموند برامم گلوم رو بین دستش گرفت و محکم فشرد، جنون‌وار تلمبه میزد و صدای نفس‌نفسش و برخورد بدنامون توی گوشم میپیچید. با چشمای اشکی و نیمه‌بازم بهش زل زده بودم و باصدای خفه‌ای ناله میکردم تا بلاخره خودش رو بهم فشرد و بافشار خالی شد. "آخ" آرومی گفتم و تنش که روی تنم انداخته بود رو بغل کردم. به پهلو خوابیدم و بادرد نالیدم، دوباره واردم کرد محکم توی بغلش فشردم، چشمای خسته و خمارِخوابم بستم اما زمزمه‌اش زیرگوشم رو شنیدم: -هیچوقت فکر نمیکردم یه غریبه رو انقدر با جون و دل بخوام، اونم نه هرکسی، تورو...ممنون قلبِ رهام، دوستت دارم. جون حرف زدن نداشتم، خودم رو بهش فشردم و به خواب رفتم‌.
Показати все...
92
Оберіть інший тариф

На вашому тарифі доступна аналітика тільки для 5 каналів. Щоб отримати більше — оберіть інший тариф.